بهشتی ونگاهی نو به عدالت وآزادی
در مرور سیر گذشته زندگی هر ملتی به افرادی بر میخوریم که خصوصیات منحصر بهفردشان، آنان را از هم وطنانشان متمایز کرده است. چراکه این افراد توانستهاند با تجمیع مجموعهای از صفات در منش و کردارشان از خود چهرهای به تاریخ ارایه دهند که آیندگان هم آنها را عالم بشناسند و هم دیندار، هم مدیر بشناسند و هم مدّبر، هم گذشته شناس بشناسند وهم موثر در ساختن حال و آینده و به حق شهید بهشتی یکی از این جهرهای ماندگار تاریخ معاصر ما بود.
شهید بهشتی کسی بود که در برابر اندیشههای الحادی ایستاد
حبیب الله عسگراولادی در گفتوگویی که به مناسبت سالگرد واقعهی هفت تیر در بازخوانی تفکر شهید بهشتی با خبرنگار سرویس تاریخ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، انجام داد با یادآوری اینکه مرحوم شهید بهشتی در یکی از حساسترین و خطیرترین زمانهای تاریخ معاصر در برابر دو تفکر و دو اندیشه سیاسی که هر دو کمر به هدم و نابودی اسلام بسته بودند، قرار داشت، ازاندیشه سوسیالیسم و لیبرالیسم به عنوان این دو اندیشه نام برد و افزود: «هر یک از این دو اندیشه که از سوی دو اردوگاه بزرگ قدرت جهانی حمایت میشدند در ایران طرفدارانی داشتند که افراد و گروههایی آن را نمایندگی میکردند.»
وی خاطرنشان کرد: «سوسیالیسم و لیبرالیسم در واقع مثل دو لبه قیچی برای بریدن ملت از اسلام و قرآن عمل میکردند، شهید بهشتی کسی بود که در برابر اندیشههای الحادی ایستاد و جان شیرین خود را برای این نبرد بیامان و نابرابر گذاشت.»
وی در ادامه در تبیین جایگاه عدالت و آزادی از منظر شهید بهشتی، اظهارداشت: »عدالت و آزادی دو مقولهای بودند که لیبرالیستها و سوسیالیستها قرائتهای متفاوتی در دهه اول انقلاب از آن ارائه میکردند، البته نباید فراموش کنیم که این قرائتها در 100 سال اخیر در نهضتهای مشروطه و ملی شدن صنعت نفت وجود داشت و به عنوان دو کالای سیاسی در بازار سیاست آن روزها خرید و فروش میشد و اغلب جوانان تازه وارد و پرشور خریدار بودند.»
اسلام از منظر بهشتی دین آزادی و رهایی انسان از قید و بند طواغیت و خودکامگیهای درونی بود عسگر اولادی ادامه داد: «از دیدگاه شهید مظلوم بهشتی اسلام دین آزادی و رهایی انسان از قید و بند طواغیت و خودکامگیهای درونی بود. شهید بهشتی یک وقتی فرموده بودند؛ از دیدگاه اسلام زیربنای مسوولیت انسان در برابر خدا همین آزادی است که دست آفرینش در سرشت او نهاده است که میتوان اضافه کرد که همو سرمایه اصلی انسان برای رشد و تعالی واقعی خواهد بود.»
این عضو ارشد شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی همچنین با استناد به یکی از گفتههای شهید بهشتی مبنی براینکه اسلام به انسان میگوید مواظب باش به بند هوسهای سرکش و خودمحوریها و خودکامگیهای درونی در نیایی. آزادی واقعی تو وقتی میدرخشد که از این هوسها آزاد باشی، تصریح کرد: »چنین قرائتی از آزادی با سوسیالیسم و لیبرالیسم سازگار نبود.»
بهشتی معتقد بود بدون عدالت نمیتوان به آزادی رسید
وی در ادامه با تاکید براینکه از دیدگاه شهید بهشتی اسلام دین عدالت اقتصادی و اجتماعی است، افزود: »نسبت عدالت و آزادی از دیدگاه شهید بهشتی یک رابطه لازم و ملزوم بود بدون عدالت نمیتوان به آزادی رسید بدون آزادی هم نمیشود عدالت را مستقر کرد.»
عسگراولادی همچنین با یادآوری اینکه شهید بهشتی در مناظرات گوناگون در صدا و سیما با اصحاب و طرفداران سوسیالیسم و لیبرالیم نشستها داشت، افزود: »شهید بهشتی در این نشستها قوت و قدرت نظری اسلام را به رخ طرفداران آنها کشید اما آنها تاب نیاوردند منطق را با بمب و گلوله پاسخ دادند.»
وی ادامه داد: «از کارهای جالب و عظیم شهید بهشتی این بود که در مصاف ایدئولوژیک با اصحاب کفر، نفاق و الحاد با منطق قرآنی و ردایی از فلسفه سیاسی امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی دفاع میکرد. به همین دلیل هیچکدام یارای مقاومت در برابر آرای وحیانی وی را نداشتند و میتوان دریافت که به نتیجه رسیدند که در یک اتحاد شوم علیه او هم قسم شوند. 14 اسفند 59 این اتحاد شوم شکل گرفت و شعار مرگ بر بهشتی را هم منافقین هم لیبرالها و هم کمونیستها و سوسیالیستها سر دادند و سرانجام در هفتم تیر سال 60 جان عزیز او را با بمب آلودند و او را همراه 72 تن از یارانش به شهادت رساندند.»
سه دهه است روحانیون سعی میکنند مانع تکرار تجربه تلخ شکست مشروطه و نهضت ملی شدن نفت شوند
این عضو ارشد شورای مرکزی حزب موتلف اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: »قابل مطالعه و بررسی است که امروز هم اسلام ستیزان در جهان دست در دست هم انقلاب اسلامی را مورد تهدید بوسیله سوسیال دمکراتها و لیبرال دمکراتها قرار دادهاند، آنها میخواهند انقلاب اسلامی را از ریل اصلی آن که قرآن و عترت است منحرف کنند و کشور را به سمتی ببرند که شرق و غرب میخواهند در صورتی که شعار مردمی نه شرقی و نه غربی که امام(ره) تصریح و تایید داشتند مایه اصلی موضعگیریهای شهید بهشتی بود.
وی یادآور شد: »قریب سه دهه است ملت ایران و رهبران آگاه روحانی تلاش میکنند که نگذارند دوباره تجربه تلخ شکست مشروطه و نهضت ملی شدن نفت تکرار شود این تلاشها به قیمت ریختن خون عزیزانی چون شهید باهنر، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و دیگر شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی تمام شده است، حتی معاندین و مخالفین اسلام از ریختن خون شهدای محرابها یعنی پاکانی چون شهید مدنی، شهید دستغیب و شهید اشرفی اصفهانی و شهید صدوقی ابا نکردند و اسوهها و اسطورههای فلسفه عرفان و اخلاق و فقه اسلامی را به خاک و خون کشیدند و امید داشتند که پرچمهای افتاده از دست این بزرگان دیگر برافراشته نخواهد شد زهی تصور باطل و زهی خیال محال آنها اگر منطق داشتند و از قوت و قدرت فکری و نظری برخوردار بودند چنین رویکردی را انتخاب نمیکردند و میبایست درک کنند که انقلاب اسلامی یک آیه الهی است و خداوند آیه خود را حفظ و در مسیر رشد قرار دهد گرچه مشرکان را ناپسند آید.»
مقابله گروههای معاند با لایحه قصاص یک صفبندی جدی برای سکولاریزه کردن حکومت بود
این عضوارشد شورای مرکزی حزب موتلفه ادامه داد: »مخالفین امام(ره) و نظام در روزهای اول انقلاب با سلاح دموکراتیزه کردن حکومت میخواستند مسیر سکولاریزه کردن نظام را طی کنند. امام (ره) دست آنها را خوانده بود، لذا امام (ره) با تاکید بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم جلوی تئوری جمهوری دمکراتیک و یا جمهوری صرف را گرفتند. ملت هم چون اعتقاد به اسلام داشت جمهوری اسلامی را برگزید و حول و حوش مجلس ششم همه دشمنان از خارج بوسیله رسانهها و چهرههایی میخواستند با تاکید بر دموکراسی اسلامزدایی کنند که هوشیاری و تسلط رهبری عزیز انقلاب و اسلام شناسان بصیر تلاشهای خطرناک را با شکست روبرو کرد.»
وی در ادامه با تاکید براینکه مرحوم شهید بهشتی و دیگر یاران او در حزب جمهوری اسلامی مشی امام (ره) را دقیقا دنبال میکردند، افزود: »مقابله گروههای معاند با لایحه قصاص در حقیقت یک صفبندی جدی برای سکولاریزه کردن حکومت بود.
امام(ره) با کلمه استرجاع مبارزه با آنان را تا سرحد حکم ارتداد برای مخالفین لایحه قصاص پیش برد و همین باعث شد عده زیادی از همگرایی با منافقین و لیبرالها و ملحدین خودداری کنند.»
شهید بهشتی مبتکر آفرینش فضای صدق و راستی در سیاست ایران بود
عسگر اولادی همچنین یادآور شد: »شهید بهشتی در غوغای سیاست نفاق و کفر و الحاد که از سوی استکبار جهانی در فضای ایران تزریق میشد، مبتکر آفرینش فضایی در سیاست ایران بود که صدق، راستی مردم دوستی و عدالت خواهی و خداپرستی جزء ویژگیهای این فضا بود. او همیشه میفرمود که فرهنگ اجتماعی ما باید فرهنگ عفت، پاکدامنی، تواضع، مردم خواهی باشد.»
وی ادامه داد: »شهید بهشتی به دلیل لیاقتها و صلاحیتهایی که داشت در راس خبرگان قانون اساسی قرار گرفت. مدیریت خبرگان برای رسیدن به یک قانون اساسی که مسیر تاریخ ایران را از طاغوت به مسیر الله هدایت میکرد امر کوچکی نبود بهشتی در خبرگان گرفتار جریان لیبرالیسم بود که میخواست مسیر انقلاب را به ریل استکبار جهانی منحرف کند. منافقین و مارکسیستها از طریق بنی صدر تا سرحد جنون با شهید بهشتی دشمنی میکردند. اما او با سماحت و بزرگواری وظیفهای که خدا بر دوش او نهاده بود و رسالتی که از سوی امت و امام(ره) بر عهده داشت بیهیچ انتظار و توقعی انجام داد.»
این عضو ارشد شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: »شهید بهشتی چون سازمان نفاق و الحاد و کفر را موثر در پیشبرد کارهایشان میدید اولین کسی بود که ساماندهی و سازماندهی نیروهای خط امام را طراحی و عملیاتی کرد. او موفق شد در حزب جمهوری اسلامی همه گرایشهای معتقد به انقلاب و اسلام را گرد آورد و در مدت کوتاه عمر خود سامانی در سراسر کشور به نیروهای انقلاب داد که هنوز بحمدالله آثار آن موجود هست. تشکلهای در خط انقلاب و رهبری ویژهخوار رهنمودها و تلاشهای وی هستند.»
شهید بهشتی در تک تک اصول قانون اساسی نگاهی نو به عدالت و آزادی داشت
وی ادامه داد: «سناریوی غربیها برای بازگرداندن امور به ریل استبداد و استعمار خارجی این بود که از روحانیت یک آیت الله کاشانی بسازند و از روشنفکران یک مصدق و با عمیق کردن چالش سنت و مدرنیته جنگ این دو را به نفع استکبار جهانی مصادره کنند. انقلاب نرم، یا انقلاب مخملی که این روزها دربرخی کشورها باب شده و بنیاد سوروس آمریکایی مبتکر آن است آن روزها بارها در ایران اتفاق افتاد اما قدرت رهبری امام(ره) و روحانیت و هوشیاری مردم بارها آن را به شکست رساند.»
عسگر اولادی در پایان با یادآوری اینکه خون آیت الله شهید مطهری و آیت الله شهید بهشتی و خون شهید باهنر و رجایی و خون شهدای بزرگوار محرابها بهای چنین نبرد سنگینی بود و خود آغازی بر آگاهیهای بیشتر مردم در برابر توطئهها و دسیسهها شد، اظهارداشت: «شهید بهشتی در تک تک اصول قانون اساسی از طریق مبانی قرآنی و عترتی نگاهی نو به عدالت و آزادی دارد و با بهرهگیری از عقل جمعی نخبگان قانونی نوشته که در آن کفر و الحاد و شرک و نفاق راهی ندارد.