بیایید فرض کنیم انتخابات باطل شده است
آنچه در این روزها هواداران میرحسین موسوی خواستار آن هستند، ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن است که بر فرض ادعای تقلب یا ایراد در مهندسی انتخابات و یا به این دلیل که مخالفان محمود احمدینژاد به هیچ وجه تاب تحمل وی را در چهار سال آینده ندارند، باید صورت پذیرد.
خب، فرض میکنیم به هر دلیلی بنا براین قرار گرفت تا انتخابات ابطال و مجددا برگزار شود و ما میخواهیم تصوری از وضعیت داشته باشیم:
- اولین سؤالی که مطرح میشود این است که درصورت قبول خواسته غیرقانونی آقای میرحسین موسوی که با بیان کلیگویی خواستار ابطال انتخابات شده است، آیا رأیدهندگان برای احمدینژاد که از قضا تعدادشان بسیار بیشتر از طرفداران آقای موسوی میباشد؛ سکوت خواهند نمود و بیتفاوت از کنار اجحافی که در حق آنان صورت گرفته خواهند گذشت؟ یا این موضوع سرآغاز جنگ و خشونتهای داخلی قرار خواهد گرفت؟
- سؤال بعدی اینکه سرمایه بزرگ چهلمیلیونی درصورت برگزاری مجدد انتخابات اساسا قابل دسترسی است یا عمل بهدرخواست غیرقانونی بازندگان عرصه رقابت انتخاباتی، کشور را از پشتوانههای مردمی خویش محروم خواهد نمود و با گسترش سرخوردگی و یأس در جامعه، کام بیگانگان و دشمنان دین و ملت را شیرین خواهد کرد.
- سؤالی دیگر این است که مجری انتخابات چه کسی یا چه گروهی باشد؟ به هر حال، برگزاری انتخابات در کشوری به وسعت ایران، نیاز به سیستم رأیگیری با امکانات گسترده و حداقل 500 هزار نیروی پایکار است.
این سیستم چگونه ایجاد میشود؟ آیا در شرایط فعلی، میتوان مجموعهای بیطرف در گستردگی فوق در کشور پیدا کرد؟ آیا با وجود جو بیاعتمادی ایجاد شده، دولت قادر و یا حاضر به برگزاری مجدد انتخابات هست؟ برفرض اینکه طبق گفته جناب آقای موسوی، در حال حاضر با دولتی دروغگو(!) مواجه هستیم که تمام تلاش خود را برای رأی آوردن مجدد به کار برده و به هر وسیلهای از جمله تقلب ده میلیونی متوسل شده است، میتوان متصور شد که دولت، برگزارکننده مجدد این انتخابات باشد و دوباره نامزدهای دیگر حرف و حدیثی پیش نیاورند؟ آیا میتوان فرض کرد این انتخابات از طریق ایجاد یک سیستم کاملا مردمی، بدون مدیریت یک سیستم مورد اعتماد قدرتمند و بدون حرف و حدیثهای دیگر برگزار شود؟
سؤال بعدی این است که ناظرین انتخابات چه کسانی هستند؟ در شرایطی که بنابر ادعای آقایان موسوی و کروبی، شورای نگهبان بهعنوان مرجع قانونی نظارت بر انتخابات، خود یک پای دعوا هستند و همه سیستم نظارتی این شورا اعم از مجتهدین و حقوقدانان و صدها هزار نیروی نظارتی آن برای خیانت در آرای مردم همصدا شدهاند(!) ناظر مطمئن جایگزین کدام مرجع است؟ آیا میتوان از ناظرین خارجی استفاده کرد و اصلا قانون اساسی و جامعه ما به استفاده از ناظرین خارجی تن میدهد؟
- مسئله بعدی، تبلیغات خیابانی است. پیش از این شاهد بودیم مردم ما در کنار یکدیگر در خیابانها در تجمعاتی پرجوش و خروش به تبلیغ نامزد مورد علاقه خود میپرداختند و در عین حال به یکدیگر احترام میگذاشتند و بهعبارتی در کنار یکدیگر زندگی میکردند. آیا در شرایط ملتهب شده کنونی، دوباره شاهد چنین وضعیتی خواهیم بود. آیا حامیان تحریک شده و عموما جوان دو نامزد اصلی، بار دیگر به آرامی از کنار یکدیگر خواهند گذشت؟ آیا میتوان این سیل خروشان ملت را که بهعلت تندرویهای نامزدهای انتخاباتی، حالتی افراطی و هیجانی بهخود گرفتهاند، در خانه نگاه داشت و یا کنترل کرد و اصلا امکان برگزاری مجدد انتخابات در شرایط مذکور مهیا خواهد بود؟
- بر فرض این که همه شرایط موردنظر علیرغم موضوعات فوق، جهت برگزاری انتخابات مهیا و قرار بر این شد که انتخابات دوباره تکرار شود، سؤال این است که در شرایط بیاعتمادی پیش آمده، چگونه انتظار داریم تا عموم جامعه و بهخصوص آنهایی که به آقای میرحسین موسوی رأی ندادهاند، دوباره در انتخابات شرکت کنند؟ آیا هیچ به آنچه جامعه خاموش ما که بیسر و صدا به وقایع جاری مینگرند و هر از گاهی آهی میکشند، توجه کردهایم؟ آیا واقعا فکر میکنیم که در میان توده مردم محمود احمدینژاد با ویژگیهای خاص خودش، محبوبیتی ندارد؟ آیا به سرخوردگی و اعتراضات طرفداران وی اندیشیدهایم؟ آیا این تصور که «باندهای مافیایی قدرت و ثروت بالاخره زیرپای احمدینژاد را خالی میکنند» از ذهن جامعه پاک خواهد شد؟
- باز فرض میکنیم که انتخابات دوباره برگزار شود و اینبار آقای موسوی از درون صندوقهای رأی بیرون بیاید، آیا حامیان احمدینژاد آرام خواهند نشست؟ آیا بخش دیگری از جامعه جور دیگری نخواهند اندیشید؟
- اما اگر این بار نیز آقای احمدینژاد از درون صندوقهای رأی بیرون بیاید، در این صورت، آقای مهندس موسوی و حامیانش چه خواهند کرد؟ آیا تصور بر این است که ماجرا به این راحتی تمام خواهد شد؟ در این صورت، مسئولیت خونهای ریخته شده، اموال غارت شده و خسارتهای وارد شده به بیتالمال بهعهده کیست؟ آیا مسببان این تجمعات مسئولیت آن را خواهند پذیرفت؟
در پایان به این میاندیشم که کسانیکه امروز بهوضوح خلاف قانون اساسی و نظر رهبری عمل میکند، آیا مطابق قانون اساسی، اصلا بهعنوان تصدی مسئولیت، صلاحیت شرکت مجدد در هرگونه همه پرسی در نظام جمهوری اسلامی را خواهد داشت؟ آیا کسی که خارج از چارچوبهای قانونی در یک نظام عمل میکند، منطقا میتواند منصبی درون آن نظام را عهدهدار شود؟
خوب است کمی به عاقبت اعمال، گفتار و رفتار خود بیندیشیم، مناسب است به فردای خود بهتر فکر کنیم و لازم است بهعنوان یک مسلمان به آخرت خود هم توجه داشته باشیم.