بیست و هفت سال اسارت
روز 5 جولای 1982،(14 تیر 1361) سیدمحسن موسوی، کاردار سفارت جمهوریاسلامی ایران دربیروت وهمراهانش احمد متوسلیان، کاظم اخوان خبرنگارعکاس و تقی رستگارمقدم، بعدازظهر درحالیکه بایک اتومبیل مرسدس با پلاک رسمی «کددیپلماتیک» درجاده ساحلی طرابلسـبیروت به سوی پایتخت درحرکت بودند و توسط یک اتومبیل نیروهای امنیتی داخلی لبنان ویژه امنیت سفارتخانههایخارجی، اسکورت میشدند، در پستبازرسیبرباره درمنطقه مدفون، توسط شبهنظامیان مسیحی موسومبه نیروهایفالانژیست (قواتاللبنانیه) متوقف و ربودهشدند.
براساس اطلاعاتی که بعدا از منابع گوناگون ازجمله ارتشلبنان، احزاب و شخصیتهای مسیحیلبنان بهدست آمد، افراد پست بازرسیبرباره، چهار ایرانی ربودهشده را به مرکزخود در شرقجاده برده و ازآنجا برای کسب تکلیف، با ستادمرکز شورایجنگ درمنطقه کرنتینا دربیروت تماسمیگیرند و بهآنها دستور دادهمیشود که ایرانیان را به کرنتینا اعزامکنند.
همانشب بشیر جمیل، فرمانده نیروهایفالانژ، شخصاً از ایرانیان بازجوییمیکند و درپاسخ تماسهایی که ازسوی دفتر ریاستجمهوری و وزارتامورخارجهلبنان برای آزادی ایرانیها با وی گرفتهمیشود، تاکیدمیکند که ایرانیها آزاد شدهاند و بهدلیل بستهبودن راههای ورودی پایتخت، آنها از همان جادهساحلی بهسوی طرابلس بازگشتهاند. دو روزبعد اتومبیلآنها که درکوچهای نزدیک مرکز حزببعث وابسته بهعراق درشهر طرابلس پارک شدهبود، پیداشد.
تحقیقات نشانداد که اتومبیل بعدا بهمنظور ردگمکردن، بهطرابلس بردهشده و درنزدیک دفترحزببعث پارکشده تا چنین وانمودشود که ایرانیها دربازگشت به طرابلس، توسط حزببعث وابسته بهعراق که با ایران درحال جنگ بود، ربوده شدهاند. با اینحال تحقیقات وتماسهایی که از راههای مختلف با مسئولان حزب بعث در لبنان به عمل آمد، نشانداد که آنها اطلاعی ازسرنوشت ایرانیان ندارند.
درتاریخ 6جولای1982 رادیوی «صدایلبنان» دربیروت، خبرداد که فالانژیستها چهاردیپلمات ربودهشده، ایرانی را درساختمان شورای جنگ در کرنتینا نگهداریمیکنند و سرگرم بازجویی ازآنها هستند.
درتماس بامسوولان اینرادیو، معلومشد که آنها اینخبر را از منابعموثقی در شرقبیروت گرفتهاند. ضمنا نیروهای فالانژ اینخبر را تکذیبنکردند. در 7 جولای 82 رادیو اسراییل خبرداد فالانژیستها که چهاردیپلمات سفارتایران دربیروت را بازداشتکردهاند، رییسهیات را آزاد و سهنفر دیگر را به نقطهنامعلومی انتقالدادهاند.
گزارشهایی که بعدا از منابع داخل نیروهایفالانژ بهدستآمد، حاکی از آن بود که چهارایرانی بهمدت 20 روز در زیرزمین ستادمرکزی کرنتینا نگهداری و مورد بازجویی قرار گرفتهاند وسپس به زندان«آدونیس» منتقل شدهاند.
در فوریه 1983 یک گزارش از زندان آدونیس گفت که گروگانهای ایرانی سخت شکنجه شده ولی زنده هستند و یکی از آنها پیوسته دعایی میخواند و طی آن به پیامبر اسلام و امامانشیعه متوسلمیشود. که احتمالا منظورشان دعای توسل بوده که آقای سیدمحسن موسوی مداومت هرروز نسبت بهخواندن آن دعا داشتهاند.
اوایل اوت 1983 سهنفر از مسوولان بلندپایه نیروهایفالانژ، ضمن تماس غیرمستقیم با برخی از مسوولان حزباللهلبنان، اظهار آمادگیکردند که حاضرند آقای محسن موسوی را درقبال دریافت مبلغیپول، در منطقه بیطرف به حزبالله تحویلدهند. تماس این افراد برای بهدست آوردن مدرکلازم مبنی بر زندهبودن گروگانها و تفاهم پیرامون نحوه تحویل آنها و مبلغپرداختی، تا چندماه ادامهیافت.
دراینحال، نیروهایفالانژ درمارس 1984 ایرانیان را از زندانآدونیس به زندانگوستا درمنطقه عجلتون منتقلکردند. ضمنا، آنها سهماه یک بار نگهبان زندانایرانیان را تعویضمیکردند.
در 10 ژوئیه 1984، گروهی که میخواست آقای محسن موسوی را درمقابل پول آزادکند، موفقشد نامهای از وی را بهیکی از مسوولان حزبالله تحویلدهد. این نامه بهخط موسوی روی یکقطعه پارچهسفید کنده شده از آستر شانهکت با خودکارآبی نوشته شدهبود. مقایسه خطنامه با نوشتههای آقای محسن موسوی، حاکی از آنبود که نامه بهطور یقین توسط ایشان نوشته شدهاست. ضمناً ایننامه حاوی رموز و سمبلهایی نیزبود که مطلبفوق را تائیدمیکرد.
نوامبر 1984 قرارشد آقای موسوی حین انتقال از زندان بهبیمارستان ، ربوده و درمنطقه موزه، حدفاصل بین دوبخش شرق وغرب بیروت، به افراد حزبالله تحویل داده شود.
بخشی از اینطرح عملیگردید ولی متاسفانه بهدلیل شکستهشدن آتشبس و گلولهباران شدید منطقهموزه، رسیدن افراد مأمورطرح به منطقهموزه، غیرممکن شد وفرماندهان نیروهایفالانژ درجه حفاظت از ایرانیها را بهشدت بالابردند و کمیبعد، آنها را از زندانعجلتون در منطقهمتن، به نقطه دورافتادهای بهنام دیرقطاره در کوهستانهای شرق منطقهجبیل که بسیارمستحکم بود، منتقلکردند.
سال 1986، یکافسر مسیحی ارتشلبنان بهاستناد «ایلیابی طالع» رئیس رکنچهارم نیروهایفالانژ، مسئول هماهنگیبین اطلاعاتخارجی و اقداماتامنیتی، اطلاعداد که گروگانهایایرانی از قطاره، با قایق ازطریق دریا بهکرنتینا دربیروت منتقلشدهاند و در زندانمخصوص اطلاعاتخارجی در زیرزمین شورایجنگ، مورد بازجوییمجدد قرارگرفتهاند.
براساس اینگزارش، گروگانهایایرانی پس ازمدتی از کرنتینا به زندان«اوپرلی» درنزدیکی جونیه منتقلشدند.
همانمنبع در دسامبر 1988 اطلاعداد که گروگانها را طی تدابیرشدید حفاظتی از اوپرلی به جونیه برده واز آنجا آنها را با یکقایق به یک کشتیاسرائیلی که در دریا انتظارمیکشید، انتقال دادهاند.
ظاهراً این نقل وانتقالها با بروزاختلاف ودرگیری بین ژنرال میشل عون فرماندهسابق ارتشلبنان، و سمیر جعجع فرمانده نیروهایفالانژ، و بمباران بخششرقی بیروت واحتمال سقوط برخی ازمناطق، ارتباط داشتهاست.
سهنفر ازمجموع یازدهنفر افرادی که درتأمین حفاظت این نقل وانتقال شرکتداشتند، شناسایی و بهطور غیرمستقیم موردسوال قرارگرفتند.
هر سهنفر انتقال افرادخارجی از اوپرلی به بندرجونیه واز آنجا به کشتیاسرائیلی را تاییدکردند. تنها یکیاز آنها گفت که وی میدانسته افراد منتقلشده دیپلماتهایایرانی بودهاند.
یک شهروندایرانی بهنام «فریدون نظری» که بهاتفاق همسر وفرزندش درماه مه 1988 توسط نیروهایفالانژ در بخششرقی بیروت بازداشت وپس از 16 ماه، با دخالت سازمان صلیبسرخ بینالمللی آزادشد، میگوید که در زندانآدونیس، تعدادی از مسئولان نیروهایفالانژ به وی تاکیدکردهاند که چهاردیپلمات ایرانی زندههستند و مدتی درهمین زندان نگهداری میشدهاند.
درسپتامبر 1989، «پیر یزیک» نمایندهسابق نیروهایفالانژ در اورشلیم، که اینک درپاریس بهسر میبرد، طیتماسی که ازطریق یکی ازدوستان نزدیکش باوی بهعملآمد، تاکیدکرد که گروگانهایایرانی زندههستند و وی میتواند مدارکلازم برایاثبات اینموضوع را تهیه وترتیب آزادی آنها را درمقابل مبلغ بسیاربالایی بدهد.
نامبرده پساز چندسفر بهلبنان وسوریه وبررسی جوانبامر، اطلاعداد که گروگانهایایرانی بهاسرائیل منتقلشدهاند و امکان تهیهمدارک موردنظر وجود ندارد.
در 30 آوریل 1990 تلویزیونوابسته به ژنرال میشل عون دربیروت، خبرداد که سهنفر از چهارنفر دیپلماتایرانی، همچنان زندههستند و درمنطقه «لقلوق» نگهداریمیشوند. درتحقیقاتی که پیرامون پخش اینخبر صورتگرفت، معلومشد که اینخبر بهدستور شخص عون درچارچوب جنگتبلیغاتی بین وی وسمیر جعجع پخش شدهاست.
براساس اینتحقیقات، منابع عون، اطلاعات رکندوم ارتش وعوامل طرفدار وی در نیروهایفالانژ بودهاند.
درسپتامبر 1990، «منصور رحمه» از بازرگانانمعروف مسیحی دربخش بیروت، که روابط بسیارنزدیکی با سمیر جعجع دارد، در ملاقاتی در هتلسامرلند بیروت، تاکیدکرد که دیپلماتهایایرانی زندهاند ومدتی است که بهاسرائیل منتقلشدهاند. وی افزود:حتی وقتیکه آنها درلبنان بودند، تصمیم پیرامون سرنوشت آنها در دست موسادبود.
درنوامبر 1990 یکشخصیت بسیارمعتبر وآگاه مسیحی درلبنان، بهیکی از شخصیتهای سیاسی مسلمان این کشور تاکید کرد که سمیر جعجع گروگانهایایرانی را بهاسرائیل فروختهاست. وی پیرامون اینکه اسرائیل میخواهد آنها را با یک خلباناسرائیلی که درلبنان ناپدیدشده و گفتهمیشود که توسط سپاهپاسدارانایران اسیر شدهاست، مبادلهکند.
هیچیک از منابعی که ادعاکردهاند گروگانهایایرانی بهقتل رسیدهاند، نتوانستهاند برای اثبات اینادعا دلیلی ارائهدهند. علاوه براین، منابعمذکور تاریخهای متضادی را برای کشتهشدن دیپلماتهایایرانی ذکرکردهاند که مهمترین آنها بدین شرحاست:
چهارایرانی عصر همانروز بازداشت (5 جولای 1982) در کرنتینا اعدامشدهاند.
چهاردیپلماتایرانی 20روز پساز ربودهشدن در اواخرجولای یا اوائل اوت 82 بهقتل رسیدهاند.
آنها درسال 1983 کشتهشدهاند.
چهارایرانی در 1984 در زندان بهقتل رسیدهاند.
گروگانهایایرانی درژانویه 1986 درجریان حرکتنظامی سمیر جعجع علیه ایلی حبیقه دراثر بمباران منطقهکرنتینا کشتهشدهاند.
کلیه مراجعیکه پیرامون سرنوشت چهارایرانی تحقیقاتیکردهاندـ ازجمله آمریکاییها ـمتوجه اینتضاد شده واعتراف کردهاند که پاسخی برای اینتضاد ندارند.
درحالیکه ازنظر اصولمنطق، وقتی یکخبر به چندشکلمتضاد بیانمیشود، اصلخبر باهمه شکلهایبیانیاش، مردود شناختهمیشود.
در همینراستا، سمیر جعجع درملاقاتی درتاریخ 20 نوامبر 1990 ادعاکرد که هر چهارایرانی در روزبازداشت ودر ستادفرماندهی نیروهایفالانژ درکرنتینا، بهدستور تلفنی ایلی حبیقه اعدامشده و اجسادشان درخرابههای واقع درپشت ستادفرماندهی انداختهشده و با بلدوزر رویآنها خاکریختهاند.
با همه افرادی که توسط سمیر جعجع بهعنوان شهود یا عاملان اینحادثه معرفیشدند، مصاحبههایدقیقی بهعمل آمد ومعلوم شد که آنها خطوطاصلی یک سناریو را حفظکرده و تکرارمیکنند. اما درتوضیح جزئیاتحادثه، دچارگیجی وتناقضگویی میشوند واطلاعات ضدونقیض میدهند ولذا ثابتشد که شهادت اینافراد بهمنظور صحنهسازی گمکردن حقیقت بودهاست.
در ماهژوئن 1997، رئیسکمیته دفاعاز حقوقزندانیان خارجی دراسرائیل، احمد حبیبالله، اعلامکرد:من ازجانب اسرائیلیها تاکیدمیکنم چهارنفرایرانی که درسال 1982 درلبنان ربودهشدهاند زندههستند.
ویافزود یکزندانی در زنداننظامیعتلیت، اسامی چهارگروگانایرانی را درفهرست زندانیان مشاهده کردهاست. احمد حبیبالله همچنین اضافهکرد:هدف اسرائیل از مخفی نگاهداشتن اطلاعات مربوط به چهاردیپلمات، بهرهبرداری ازآنان بویژه پیرامون سرنوشترون آراد است.
علاوه براین، ظرف دو سالگذشته، احمد حبیبالله، چندینبار درمصاحبههای مطبوعاتی اظهار داشته که گروگانهایایرانی زنده و در زندانهایاسرائیل هستند. سخنان احمد حبیبالله توسط خبرگزاریهای بینالمللی مخابره ودر روزنامههای مختلف در سطح جهان درج شدهاست.
برخی از سازمانهای بینالمللی غیردولتی، براساس همیناظهارات، مکاتباتی را با اسرائیل آغازکرده و طینامههایی به دفترنخستوزیر رژیمصهیونیستی، از سرنوشت گروگانها، بویژه آقایکاظم اخوان ـخبرنگارـ استفسارکردهاند، اما پاسخی دریافتننمودهاند. ضمناً خبرنگار برنامههای برونمرزی صداوسیما دراردن نیز شخصاً با احمد حبیبالله گفتوگوکرده ونامبرده وجود گروگانهای ایرانی دراسرائیل را موردتاکید قرار دادهاست.
در 30 مارس 2000، طی دیداری که اعضای خانواده گروگانهایایرانی با ایلی حبیقه بهعمل آوردند، وی اظهارداشت که هیچاطلاعی از کشتهشدن گروگانها ندارد وشخص سمیر جعجع درجریان انتقالاحتمالی آنها بهاسرائیل دخالت داشته وهمچنین وی به مکان نگهداری ـزندانـ آنها و زمان انتقال آنها بهاسرائیل اشارهنمود. لازم بهذکر است در اکثر ادعاهای مربوط به کشتهشدن گروگانها، شخص ایلی حبیقه بهعنوان آمر وعامل ذکرشده و ایلی حبیقه بارها ایناتهام را رد نمودهاست.
این اظهارات و مدارک ارایه شده، توسط خانواده سید محسن موسوی است.
... واما حضرت امام خمینی(س) که صدای شکسته شدن استخوانهای کمونیسم را شنیده و درباره آن پیشبینی کرده بودند و نیز سقوط دیکتاتوری صدام و رفتنی بودن او را بشارت داده بودند، در باره سرنوشت رژیم نامشروع صهیونیستی می گویند:"من امیدوارم که ملت هاى این کشورهاى اسلامى به این مسائل توجه کنند و ننشینند تا اینکه وقت بگذرد. امروز، روزى است که اگر با هم قیام کنند، اسرائیل بکلى از بین خواهد رفت. من امیدوارم که این دولتهایى که در عین حالى که اسرائیل با صراحت مىگوید که «من باید همه اینجاها را بگیرم» و اینجاها را ملک خودش مىداند و شاهدیم که قدم قدم دارد پیش مىرود، این دولتها بیدار بشوند و با این ماده سرطانى که خطرش براى همه منطقه و براى اسلام است، قیام کنند و با حرف و صحبت و شوخى و مزاح مسائل را نگذرانند ..
من امیدوارم که این دولتها آنقدرى که به باغ وحش خودشان اهمیت مىدهند، به اسلام اهمیت بدهند. خداوند ان شاء اللَّه، این قدرتهایى [را] که براى اسلام کار مىکنند، پیروز کند. و خداوند ان شاء اللَّه، شما جوانهاى عزیزى که از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حاضرید و براى اسلام کار مىکنید، شما را تأیید کند. امیدوارم که خداوند تمام مسلمین جهان را تأیید کند و از زیر بار ستم قدرتهاى بزرگ خارج شوند .."(2)
امروز و به خواست خداوند، پس از شکست ارتش رژیم نامشروع صهیونیستی در جنگهای 33 روزه و 22 روزه با حزبالله لبنان و نیروهای حماس، تحقق وعده الهی حضرت روحالله (س) بیش از پیش نزدیک به نظر میرسد. انشاالله
__________________________________________________
1. سایت چهار دیپلمات http://www.4diplomats.net/
2. صحیفه امام، ج16، ص: 331