بیم و هراس از استحاله تدریجی انقلاب!

به یمن سال مبارك امیرمومنان(ع)، گفتارمان را با سخنی از آن حضرت آغاز می‌كنیم. سخنی هشدار دهنده، كه از ژرف نگری حضرتش نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و سرنوشت ملت ها و دولت ها حكایت دارد. امام چنین می فرماید:«یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول و التمسك بالفروع(بالغرور)و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل ». انحطاط دولت ها و حكومت ها را به چهار چیز می توان شناخت: ضایع كردن مسائل اصولی و پرداختن به مسائل فرعی و گزینش افرادفرومایه و به عقب راندن عناصر لایق و شایسته.

هرگاه دولتمردان، نخبه گان، دست اندركاران امور و آنانكه نقشی در سرنوشت ملت و كشوری دارند به مسائل فرعی و دست چندم سرگرم شوندو سرمایه های انسانی را به پای آنها هدر دهند و مسائل اصلی و سرنوشت ساز را كه حیات مادی و معنوی جامعه بدان وابسته است به دست فراموشی بسپارند و با ندانم كاری و بی توجهی از حل آنهاطفره روند و در گزینش ها به افراد دون مایه و بی لیاقت رو آورندو افراد باكفایت و لایق و شایسته را از صحنه بیرون كنند این رازنگ خطری برای افول ستاره اقبال و غروب اقتدار و سراشیبی انحطاط آن جامعه و نظام باید دانست!

در این جا نكته هایی قابل طرح است از جمله: شناخت و تبیین مفاهیم: «فروع، اصول، اراذل و افاضل ». چگونگی ارتباط این چهار امر و تعامل و تاثیر متقابل هر یك از اینها در یكدیگر. ریشه‌یابی چنین فرایند اجتماعی در سطح حاكمیت و ملت. عواقب و نتائج نامطلوب و نومیدكننده این جریان در روح وروان جامعه و سرنوشت آینده یك كشور و نظام.

چاره اندیشی و پیشگیری از چنین سرنوشت شوم! در بیان مفاهیم «اصول و فروع و اراذل و افاضل » ، چندان نیازی به ریشه یابی لغوی و اصطلاحی نیست. با این حال اندك توضیحی را بی تناسب نمی‌داند. همانگونه كه از واژه اصول متبادر می گردد، مسائل حیاتی،زیربنائی، آرمانی، سیاستهای بنیادین فرهنگی، اجتماعی اقتصادی وبرنامه ریزی های متناسب با نیازهای مادی و معنوی یك ملت،دشمن شناسی و چگونگی داشتن رابطه با دوستان و دشمنان و مسائلی از این قبیل را اصول می‌گویند.

می‌توان از این مسائل در اصطلاحات امروزه به مسائل استراتژیك تعبیر كرد. حاكمیت یك نظام و نیز آحاد ملت بدانند زیربنای تحولات اجتماعی و ایده و آرمانهای یك ملت یا یك انقلاب چیست و چه باید باشد و فداكاریهایی كه انجام شده و خون هایی كه ریخته شده به دنبال كدام هدف بوده و شعارهایی كه در روند انقلاب، ملتی رابه حركت درآورده اعم از مسائل اعتقادی، سیاسی یا فرهنگی و یااقتصادی چه بوده است؟ و چگونه باید در حفظ و حراست آن كوشید؟

مثلا اگر یك ملت در طول نهضت انقلابی خود شعار «استقلال وآزادی » را فریاد می كرد، و در این راستا خدا و پیامبر(ص) و دین و خدمت به خلق را محور ساخته و استقرار حاكمیت الهی و حكومت صالحان و عدالت اجتماعی و اراده ملت و رهایی از بند اسارتهای استعمار و استبداد، را سرلوحه حركت خود قرار داده است، در زمان استقرار حاكمیت نظام به هیچ وجه نمی توان به این اصول بی اعتنابود و هرگونه تفسیری بر خلاف آرمانهای اولیه آن صورت گیرد، به معنای بازی با اصول و تحریف حقایق و تفسیر خلاف واقع و خیانتی آشكار است. مثلا همین كلمه «آزادی » كه یكی از شعارهای اصولی ملت ما بود، از دیدگاه صاحبان اصلی و بنیانگذاران اولیه آن ومعمار انقلاب اسلامی، امام راحل، به مفهوم رهایی از سلطه بیگانه و بردگی و استبداد و تن ندادن به زبونی و ذلت و داشتن حق انتخاب سرنوشت و اظهار عقیده در چارچوب شرع و موازین قانونی بود، اما این واژه مقدس «مشمول تضییع » اصول شد و تدریجامفهوم اولیه خود را از دست داد و به صورت هرج و مرج و لجام گسیختگی درآمد و تفسیر كنونی آن این است كه هر كس هر چه دلش می خواهد بگوید و بنویسد و حتی بر مقدسات یك ملت و دین و آئین ارزشهای آن ها بتازد و زیر لوای آزادی قلم و عقیده با اصول وآرمان ها بازی كند و عجب آن كه این تفسیرگران مغلطه آمیز به عنوان دست آورد فلان جریان و فلان روز فلان ماه قلمداد می شود و حتی یك كلمه از بنیانگذاران آزادی كه در خاك و خون بستر گرفتند تاشاهد آزادی و قانون را به ارمغان آوردند سخن به میان نیاید! وكسی نپرسد آیا این آزادی همان است كه آن طلایه داران الهی می خواستند؟! این قلم بدستان گستاخ و مزدور و بازیگران معركه باید پاسخ دهند در آن روزهای آتش و خون و خفقان و اختناق دركدام روزن و سوراخ خزیده بودند كه اینك آفتابی شده، و وارث آن قهرمانان شده و از آزادی كه دست آورد آنهاست چنین ناجوانمردانه بهره كشی می كنند؟ ! اینجاست كه آن مصرع تداعی می شود: «آب ره می پیماید و قورباغه خواند شعر تر» !! آزادی را دیگران به بهای سنگین و تا مرحله شهادت كسب كردند، اما بهره نامشروعش را امروزكسانی دیگر می برند! و آن را بر وفق مراد خود تفسیر می كنند! واصول و آرمانها و ارزشها را به بازی می گیرند.

البته این ماجرا در تاریخ بی سابقه نبوده است. پیامبراكرم(ص)آمد و با جهاد مقدس الهی خود و یاران فداكارش امت ها رااز یوغ استبداد و كفر جاهلی رهانیدو زنجیرهای فكری و اعتقادی ارتجاعی و پوسیده را پاره كرد «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی كانت علیهم » اما پس از پیامبر(ص)دیری نپائید كه وارثان ابوجهل و ابوسفیان و مسایل ارتباطی آن عصر و قلم ها و زبان ها و حتی منبرها را برای تحریف حقایق و سركوب جبهه حق و طلایه داران عدل و منزوی كردن قطب دائره ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام به كار گرفتند و چنانكه حضرت سیدالشهداء(ع)در خطبه روز عاشورای خود خطاب به كوفیان فرمود: «شمشیری را كه اسلام در كف آنهانهاد تا به نبرد با جاهلیت و استبداد و جهل و نبرد با دشمنان خدا و خلق بپردازند به سوی اولاد پیغمبر(ص)كشیدند و آتشی را كه باید بر خرمن كفر وظلم می افروختند بر خیمه عدالت زدند! «سللتم علینا سیفا لنا فی ایمانكم و حششتم علینا نارا اقتدحناها علی عدونا و عدوكم » كشتند و سوختند و جارچی های آنها شعار خارجی رابرای دودمان رسالت فریاد كردند!!

این غوغا سالاری تبلیغاتی و رسانه ای همواره سلاحی بوده در كف خناسان و بدگوهران و آتش بیاران بوجهلی و بولهبی كه امروزه نیزدر سطح جهان شاهدش هستیم و جامعه ما از آن در امان نمانده است این یكی از مصادیق تضییع اصول.


بازی با شعارهای پوچ!
درست در همین زمان خاص گروهی به مسائل فرعی، گول زننده،شعارهای فریبنده، مسائل جناحی و جریانی پرداخته مسائلی كه جزسرابی بیش نیست نه دردی از دین مردم، كه مورد هجوم است، رادرمان می كند و نه به درد دنیای مردم كه روز به روز بدتر ازگذشته است می خورد!

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

در چنین شرایطی است كه مسایل اصلی زمین می ماند وچاره اندیشی ها در مسیر اصلاح دین و دنیای مردم به بوته فراموشی سپرده می شود و وعده و وعیدهای تبلیغاتی و شعارهای دهن پركن،وبحث های جنجالی و وقت تلف كن و بیهوده جای آن را پرمی كند وخیال پردازی فرصت را از واقعیت گرایی می گیرد. و جنگ و صلح بر سرمسائل خیالی امكانات و استعدادها را هدر می دهد. آن وقت نتیجه همان می شود كه می بینیم و نگرانی بیشتر از آینده آن!درسی كه این تجارب تلخ می آورد این است كه هرچند دیر شده امابدون فوت وقت! دست اندركاران امور به فكر مسایل اصولی و حیاتی جامعه باشند و از شعارهای دهن پركن و گمراه كننده و تفرقه انگیزبپرهیزند و دردها را ریشه یابی نموده و درصدد درمان برآیند. از اصول و آرمان های انقلاب اسلامی كه امروزه مورد هجوم قرارگرفته است غافل نشوند. 

گزینش و انتخاب!
مطلب اساسی دیگری كه در سخن حضرت امیرالمؤمنین(ع)آمده است وبرای هر عصر درس آموز است «تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل »است، یعنی جلو انداختن افراد دون مایه بی كفایت و بی لیاقت وبی اصل و ریشه و به عقب راندن افراد لایق، شایسته، معتقد وامتحان شده و تجربه دیده و ریشه دار.

امام در سخن و عبارتی دیگر نیز به این نوع گزینش و انتخاب پرداخته و آن را دلیل زوال یك حكومت دانسته و می فرماید: «تولی الاراذل و الاحداث الدول دلیل انحلالها و ادبارها». روی كارآمدن افراد فرومایه و تازه به دوران رسیده نشانه انحلال و انحطاط یك حكومت است. چرا كه آنها درد و رنج ملت ها ومصلحت دین و دولت را نمی دانند. و در جای دیگر می فرماید: «زوال الدوله باصطناع السفل » زوال دولت به گزینش سفله گان است كه از آن باید پرهیز كرد. و در سخن دیگر در خصوص تعامل دو عامل یاد شده در یكدیگر وهدررفتن و نابود شدن افراد صالح و شایسته در رهگذر خودنمائی وظهور فرومایگان می فرماید: «اذا ملك الاراذل هلك الافاضل » هرگاه فرومایگان روی كار آیند نیكان برتر نابود می شوند.

و در چنین شرایطی همه آمال و آرمان ها بر باد می رود و باطل جای حق را می گیرد همانگونه كه حضرت می فرماید «اذا ساد السفل خاب الامل » هرگاه سفله گان سالاری كنند آمال و آرمان ها به شكست ونومیدی مبدل می‌شود. مصداق بارز سخنان مولا(ع) اوضاع زمان آن حضرت و دوران امامت فرزندانش بود كه در نتیجه روی كارآمدن احزاب اموی، مروانی وعباسی و سردمداری اراذل آن خاندان ها و اتباع و اذنابشان،طلایه داران وحی و نبوت و زمامداران ولایت و امامت از صحنه هدایت و مدیریت اجتماع منزوی شدند و كار به دست نااهلان افتاد. افرادبی هویت و تبهكار بر جان و مال و دین و ناموس مردم مسلمان مسلطگشته و هرآنچه خواستند عمل كردند. آزادمردان را سر و دست وزبان بریدند و به چوبه های دار زدند و در زندان ها شكنجه و اعدام نمودند و چنانكه می دانیم تاریخ پرماجرای اسلام با گذشت ربع قرن از رحلت پیامبر اكرم(ص)و بعد از آن ننگین ترین و زشت ترین صفحات تاریخ حاكمیت جباران روزگار شد و تاسف آنكه اینهمه زیر لوای خلافت اسلامی و به نام اسلام صورت می گرفت.

چرا چنین شد؟
جای یك سؤال اساسی باقی است كه عامل این دگرگونی ها چیست؟ چراحاكمیت صالحان منزوی می شود و كار به حاكمیت جباران و فاسقان می انجامد؟ در تحلیل دینی و اجتماعی برای این سؤال پاسخی بایدیافت. قرآن كریم می فرماید: خداوند سرنوشت ملتی را تغییر نمی هدتا اینكه آن ملت خود را اصلاح كنند و متحول شوند. «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » براین اساس مردم هرزمان و گرایش و گزینش آنها در نوع حكومت و سیره حكام نقش تعیین كننده دارند.

یكی از دلائل روی كارآمدن ناصالحان و نااهلان فساد و جهل وانحراف و گناه ملت هاست. امام علی(ع)می فرماید: «اذا فسد الزمان ساد اللئام » هرگاه زمانه فاسد شود فرومایگان سیادت و آقایی می كنند و حاكمیت را به دست گیرند. فساد زمان چیزی جز به معنای فساد اهل زمان نیست هرگاه مردم میان علی(ع)و معاویه تفاوتی قائل نشوند و جباران هوسباز قصرهای شام و بغداد را یاری دهند به كام یزیدیان شمشیربر فرزندان پیامبر(ص) بكشند، در چنین زمانی است كه حكومت های جائرو فاسد بر سر كار می آیند و دمار از روزگار مردم برمی آورند. وتمامی آمال را بر باد می دهند. بنابراین شعور سیاسی توده ها ودرك و فهم و اراده آنها در اینجا نقش اساسی دارد. این است كه مردم هر زمان باید با هوشمندی و انسان شناسی سرنوشت خود را رقم زنند زیرا آنها هستند كه حكومت ها را بر سر كار می آورند و اگرقصور كنند و به اشتباه بیفتند، ناگزیر غرامت عمل خود را بایدبپردازند.

تجارب تلخ تاریخ راهگشا برای آیندگان است
اكنون كه بحمدالله نظام اسلامی ما در سایه امام زمان(عج)و تحت رهبری ولایت امر مستقر گشته و نهادهای سه گانه «قانونگذاری وقضائی و اجرائی » با خلوص نیت، همشان دفاع از آرمان های اسلام وانقلاب و ادای وظیفه در برابر خلق و خالق است بی تردید از این نكته غافل نیستند كه دشمنان سوگند خورده و زخم دیده ما از پای ننشسته و با گشودن عرصه های جدیدی برای هجوم، لحظه ای را ازتوطئه فروگذار نمی كنند و استكبار جهانی و در راس آنها شیطان بزرگ خصومت و كینه خود را پنهان نمی دارند، هرچند لبخندهای گول زننده ای كه برای ساده دلان فریبنده است گاهی بر لب دارند!!

در چنین شرایطی حساس، توجه به اصول و ارزشهای نظام مقدس ازاهم امور است و كوتاه كردن دست عناصر ناصالح از دامن فرهنگ ومطبوعات و رسانه ها و جلوگیری از نفوذ در سیاست و سرنوشت جامعه فریضه ای است كه از اولویت و اولیت برخوردار است، بدون تردیدعناصر نفوذی در هرقالب و هر نهاد می توانند غده سرطانی برای نظام باشند وپیكره حاكمیت را كه یكی از مهمترین عمودهای كشوراست و باید استوار بماند متزلزل كنند.

در چنین شرایطی سهل انگاری و ساده اندیشی و حقیر شمردن دشمن و ایادی نفوذی اش و گشودن در به روی عناصر مشكوك و بدسابقه وسپردن پست های كلیدی به دست نااهلان انتحار است! چنانكه ترورمعنوی شخصیت های دلسوز و خدوم و آزموده شده بدون جرم وتقصیر،چیزی است كه در تاریخ ملت ها سابقه بدفرجامی داشته است.مسئولان باید به هوش باشند این تجربه شوم دامنگیرمان نشود وسخنان مولای متقیان كه نمونه آن را دیدیم خدای ناخواسته درباره ما صدق نكند، كه این آفت بزرگ امروزه چنگ و دندان نشان داده واز عواقب آن باید هراسید، كه سرانجام آن استحاله تدریجی انقلاب و نابودی همه ارزشها خواهد بود.

با خدا باشیم تا دولت پایدار از آن ما باشد. «والعاقبة للمتقین»