تاثیرانقلاب اسلامی و نقش امام خمینی (س) برصنعت نفت ایران / درگفت وگو با اکبر ترکان،معاون سابق وزیرنفت جمهوری اسلامی ایران بررسی شد

 انقلاب اسلامی و نقش امام خمینی(س) چه اثری بر صنعت نفت ایران داشت ؟ "اکبر ترکان" به این پرسش پاسخ می دهد. اکبرترکان نزدیک به چهار دهه تجربه پست های مدیریتی را در بدنه دولت های مختلف دارد. از وزارت دفاع گرفته تا استانداری و معاونت وزیر نفت.ترکان هم اکنون درجایگاهی است که می تواند سازو کار های اثر گذاری انقلاب اسلامی را بر صنعت نفت توضیح دهد و بررسی کند.او معتقد است که پس از انقلاب استقلال نفتی ما بیش از پیش شده و در واقع با انقلاب اسلامی، انقلاب نفتیمان هم تکمیل شده است.او همچنین معتقد است که وابستگی اقتصاد ایران به نفت بسیار زیاد و این در اعداد و ارقام بودجه به خوبی نمایان است.پایگاه اطلاع رسانی وخبری جماران دراین رابطه گفت وگویی با اکبرترکان انجام داده است که مشروح آن را با هم می خوانیم:
با توجه به اندیشه های حضرت امام که همیشه روی استقلال کشور تاکید داشتند و حتی رسیدن به این مهم، یکی از اهداف ایشان در مبارزه با رژیم طاغوت بود، می توان گفت به نوعی این موضوع نقطه ی مشترکی بین انقلاب اسلامی و ملی شدن صنعت نفت است. به نظر شما پیروزی انقلاب اسلامی چه تاثیری در صنعت نفت داشت و چه پیشرفت هایی پس از ملی شدن صنعت نفت برای ایران ایجاد کرد؟
در جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، اداره مخازن نفت از خارجی ها گرفته شد و به هموطن های ایرانی سپرده شد. گر چه بعد از کودتای 28 مرداد همان شرکت ها دوباره به ایران برگشتند و کنسرسیوم های نفتی را تشکیل دادند، اما رابطه ی آن ها با ایران مثل رابطه ی پیش از ملی شدن نبود. در واقع آن زمان یک گام به سمت حاکمیت ایرانیان بر مخازن نفتی برداشته شد.اصل این موضوع به مالکیت بر مخزن باز می گردد.یعنی این که چه کسی مالکیت مخزن را داراست.
در اصل قانون ملی شدن صنعت نفت به این جزئیات پرداخته نشد، اما در اصلاح اساسنامه شرکت ملی نفت ایران، که قبل از انقلاب سه بار اصلاح شده و در این اصلاحات آورده شده است که مالکیت این مخازن برای شرکت ملی نفت ایران است.قبل از انقلاب وزارتی با نام وزرات نفت وجود نداشت وهمه ی مسائل مربوط زیر نظر شرکت ملی نفت اداره می شد.
پس از انقلاب،نفت ایران به چه شکلی اداره می شد ؟
پس از انقلاب اما اتفاق مهم دیگری افتاد و آن این بود که وزارت نفت توسط شورای انقلاب تاسیس شد. این موضوع در تاریخ نفت ایران رخداد تعیین کننده ای است. تکمیل این تصمیم، قانون 1366 است که در این قانون مجلس شورای اسلامی تصویب کرده است و بر اساس آن مخازن نفتی متعلق به حکومت اسلامی است و وزارت نفت از جانب حکومت اسلامی این مالکیت را تصدی می کند. در این قانون گفته شد که شرکت ها بایستی زیر مجموعه وزارت نفت قرار بگیرند و اساسنامه ها بر این مبنا اصلاح شوند. این قانون در واقع تکمیل کننده ملی شدن صنعت نفت است.چرا که حاکمیت بر مخازن نفتی را از شرکت های خارجی گرفته و به شرکت ملی نفت می دهد. پس از انقلاب در یک گام فراتر، این حق به وزارت نفت منتقل شد و شرکت های دیگر مالک مخزن نیستند، بلکه در رابطه با مخازن بدون داشتن مالکیت و زیر نظر وزارت نفت تنها عمل کننده هستند. پس بر اساس این قانون باید اساسنامه شرکت ملی نفت و سایر شرکت های نفتی اصلاح می شد.همه این ها به آن معناست که در این وضعیت شرکت ملی نفت و هر شرکت دیگری باید از وزارت نفت پروانه بگیرد که طبق آن در میدان نفتی بهره برداری می کند و به وزارت نفت پاسخ گو باشد.
آیا این موضوع باعث کاهش جذابیت برای سرمایه گذاری در این بخش نشده است؟ یا به نوعی دلیلی برای کاهش سرمایه گذاری خارجی در این بخش نیست؟
نه اصلا این طور نیست. ابتدا اشاره کنم که در سال 1329 و بعد از آن ایران اولین کشوری بود که ملی شدن صنعت نفت را آغاز کرد.پس از ایران تک تک کشورهای نفتی به سمت ملی کردن صنعت نفت رفتند. زمانی مالکیت مخازن و معادن نفتی بیشتر متعلق به شرکت های بین المللی بود تا شرکت های ملی نفت، اما امروز حداکثر ده در صد مالکیت مخازن نفتی در اختیار شرکت های بین المللی نفتی است و این حق به طور عمده به شرکت های ملی نفت یا دولت ها برگشته است. پس هیچکس راضی نیست که مالکیت این منابع در دست شرکت های خارجی باشد. شرکت های خارجی می توانند مثل یک پیمانکار با دادن خدمات به سود مالی در این بخش برسند. بر اساس قانون هایی در دنیا جاری است شرکت های خارجی می توانند در این بخش سرمایه گذاری کنند و با ارائه خدمات دستمزد بگیرند. امروز انواع و اقسام قانون ها را داریم که به سرمایه گذاران خارجی امتیاز سرمایه گذاری در این ضمینه را می دهد ولی دیگر هیچ کشوری راضی به این نیست که مالکیت مخازن خود را به خارجی ها دهد.
شما بعد از انقلاب مسئولیت های زیادی بر عهده داشتید و در بخش های مهم اقتصادی فعالیت کردید. به نظر شما بعد از گذشت حدود 60 سال از ملی شدن صنعت نفت ،امروز توانسته ایم از این ثروت خدادادی به طور صحیح برای رشد و پیشرفت کشور استفاده کنیم؟
باید اینجا به آفتی اشاره کنم که تقریبا همه ی کشورهای نفتی به آن مبتلا هستند و این آفت درآمدهای باد آورده است. این نه تنها برای کشور ما بلکه مربوط به تمام کشورهایی است که از منابع طبیعی و خدادادی استفاده می کنند. اولین بار این پدیده در آلمان به عنوان کشوری که دارای جنگل های وسیع است و مردم با استفاده از این منابع طبیعی و بدون زحمت به سرمایه هایی باد آورده دست پیدا می کردند، شناخته شد. این معضل در کشورهای دیگر هم تکرار شد تا زمانی که در هلند بعد از اینکه میدان های نفتی و گازی پیدا شد و این به عنوان یک بیماری در دنیا معرفی شد که به آن "بیماری هلندی" می گویند. این بیماری ناشی از آن است که وقتی دولت ها ثروتی را بدست می آورند که از راه کوشش، تلاش و دانش نیست این ثروت آفت اقتصاد می شود. این مصیبت در تمام کشورهای نفتی وجود دارد. وقتی دولت ها درآمد ارزی بدست می آورند باید این درآمد را در بانک مرکزی تبدیل به پول ملی کنند. وقتی میزان پول ملی در جامعه بالا می رود یعنی پایه ی پولی افزایش پیدا می کند. با افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی تقاضای کل بالا می رود ولی تولید ملی متناسب با آن بالا نمی رود و لذا باعث افزایش سطح عمومی قیمت ها یا تورم می شود. دولت ها برای مقابله با این تورم در آمدهای نفتی را صرف واردات کالا می کنند که باعث تضعیف بازار و تولیدات داخلی می شود و این چرخه به طور مکرر ادامه پیدا می کند. در ایران هم  این موضوع همیشه اتفاق افتاده است. از سال 1351 که قیمت ها به طور ناگهانی بالا رفت و از 2.6 دلار بر بشکه به 11 دلار رسید و بعد از آن این بیماری در اقتصاد ما به وجود آمد تا زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی ادامه داشت. در دوره ایشان مجلس قانونی را تصویب کرد که همه ی درآمدهای نفتی در بودجه نیاید. این الگویی بود که از نروژ گرفته شد که یک صندوق پس انداز ملی دارد و به جای اینکه درآمدهای نفتی را به طور مستقیم وارد اقتصاد کشور کند در آن ذخیره می کند و از صندوق پس انداز ملی سرمایه گذاری های مختلفی در خارج نروژ می کند. در ایران از این الگو استفاده شد و حساب ذخیره ارزی ایجاد شد که بخشی از درآمدهای نفتی وارد این حساب و بخش دیگرش وارد بودجه می شود. این کار تا پایان دوره آقای خاتمی ادامه داشت به طوری که وقتی دولت هشتم به پایان رسید موجودی این صندوق حدود 32 یا 36 میلیارد دلار بود. بعد از دولت ایشان تا امروز نه تنها مانده حساب ذخیره تمام شده بلکه هر چه درآمد نفتی دیگر هم حاصل شده تبدیل به ریال و در جامع تزریق شده است. نتیجه این بود که نقدینگی پایان دوره آقای خاتمی 63 هزار میلیارد تومان بود و امروز به 290 هزار میلیارد تومان رسیده است. وقتی نقدینگی کشور چهار و نیم برابر می شود، یعنی تقاضای کل چهار و نیم برابر شده است. پس یا باید عرضه کل نیز همین مقدار افزایش یابد یا سطح عمومی قیمت ها بالا می رود. عرضه کل می تواند فقط به میزان افزایش تولید ملی بالا می رود و مابقی هم از طریق واردات جبران می شود. همان طور که می دانیم چندین سال است بالای 60 میلیارد دلار در سال واردات داریم و این حجم واردات برای پاسخ به تقاضای کل است ولی باز هم جبران نشد. نتیجه این است که الان بخش عظیمی از درآمدهای نفتی را صرف بودجه جاری می کنیم. در حالی که بهتر بود این موهبت را درآمد فرض نکنیم،بلکه آن را یک ثروت بدانیم .در این صورت وظیفه ی ما این است که این ثروت زیر زمینی را به ثروت روزمینی تبدیل کنیم تا برای نسل های آینده نیز بماند. زیرا  این حق ما نیست که تمام ثروتی که خدا برای این کشور قرار داده را یک باره مصرف کنیم. تذبیر مقام معظم رهبری هم همیشه همین بوده اما تا کنون عمل نشده است.
یعنی با وجود تمام اظهاراتی که مبنی بر کاهش اتکای بودجه به نفت می شود، یا به قولی بودجه نفتی بسته نشده، به نظر شما باز هم کار مفیدی در این باره انجام نشده است؟
ببینید این مسائل با اعداد و ارقام خود را نشان می دهد، نه با گفته ها. وقتی اعداد نشان می دهد چه سهم سنگینی از بودجه کشور برای مصارف جاری هزینه می شود. این که چه کسی چه می گوید زیاد اهمیتی ندارد.
به نظر شما اصلی ترین چالش اقتصاد متکی بر نفت چیست؟
باز هم  تاکید من روی بیماری هلندی است و این خطر بزرگی برای کشوری نفت خیز مثل ایران است.با مدیریت باید به اندازه ای از منابع نفتی وارد بودجه کشور شود که موجب افزایش پایه ی پولی نشود. مازاد بر آن باید به صندوق توسعه ملی واریز شود این تنها راه در امان ماندن از این آفت نفتی است.
آیا مسائل سیاسی مثل تحریمهای اخیر می تواند روی در آمدهای نفتی ما تاثیر بگذارد؟
بله تاثیر می گذارد ولی آیا ما را از پا می اندازد؟ نه برای ما مشکلات و سختی هایی درست می کند ولی ظرفیت های کشور ایران طوری است که می تواند مقابله کند . به طور حتم صدماتی برای ما دارد. اما این طور که آمریکایی ها فکر می کنند ما از پا در می آییم نیست و ما توان اداره کشورمان را داریم، حتی در شرایط تحریم . فقط برای ما هزینه ایجاد می کند.رشد اقتصادی را کند می کند، توسعه صنعتی کم می شود ولی وقتی ملتی اراده به رفتن مسیری می کند این ها هزینه هایی است که باید برایش بپردازیم.
یکی دیگر از موضوعات مهم در زمینه صنعت نفت بحث خصوصی سازی است. چه مقدار توانستیم در این بخش موفق باشیم و به سیاست های اصل 44 قانون اساسی جامع عمل بپوشانیم؟
به همان اندازه که در بقیه عرصه ها به انجام رسیده است. این یک قانون جامع و کامل است از میان این قانون یک بخشی واگذاری دارایی های دولتی و بخش کوچک تر آن سهام عدالت است . پس می توان گفت از یک قانون بزرگ بخش کوچکی اجرا شده است.
در بخش های دیگر انتقاداتی به نوع واگذاری ها و اجرای این قانون وارد می شود . در بخش نفت این مشکلات تا چه حد وجود دارد؟
مدتی است که وزارت نفت برای واگذاری ها مناقصه بر گزار نمی کند و پروژه ها به پیمانکار منتخب یا به اصطلاح "خصوصی ها"  سپرده می شود.این یعنی فضای اقتصادی کشور رقابتی نیست. فضای اقتصادی کشور باید رقابتی شود و چون در ایران این فضا وجود ندارد ، اجرا و واگذاری پروژه ها هم رقابتی نیست. ده پروژه ای که چندی پیش در پارس جنوبی به قیمت 45 میلیارد دلار واگذر شد ، آیا رقابتی بود؟ نه. بلکه خارج از مناقصه واگذار شد.
به نظر می آید ادامه ی روند انتقال اموال دولت به ارگان های نزدیک به دولت، باعث می شود که نهادهای نظارتی مانند دیوان محاسبات دیگر کارایی خود را از دست می دهند؟
همین الان هم این اتفاق افتاده است. حتی مجلس هم نظارت بر دولت را از دست داد. زمانی فکر می کردم نوع ریاست آقای حداد عادل باعث این عدم نظارت است.اما وقتی آقای لاریجانی هم آمد چیزی عوض نشد. کمااینکه دیدیم در مورد برنامه پنج ساله مجلسی ها کوشش کردند که نظراتی را اعمال کنند.ولی بعد از این که دولت تصمیم گرفت لایحه را پس بگیرد،از بخش عظیم خواسته هایشان عقب نشینی کردند.
به عنوان آخرین سوال، به نظر شما چه اقداماتی باید انجام شود که از این دستاورد بزرگ یعنی ملی شدن صنعت نفت حراست کنیم و هم این که به طور درست و شایسته از آن بهره ببریم؟
اول اینکه باید مجلس اساسنامه های شرکت های ملی نفت و گاز را بر اساس مالکیت وزارت نفت بر مخازن اصلاح کند، تا بتوان از تولید صیانتی حفاظت کرد. گام دوم این است که باید میادین مستقل گازی را از شرکت ملی نفت تفکیک کنیم و به شرکت ملی گاز ملحق کنیم. چرا که در حال حاضر فقط پالایش و پخش گاز دراختیار شرکت ملی گاز است. با این کار تولید هم در اختیارش قرار می گیرد. در واقع اداره بالا دستی گاز را در اختیار شرکت ملی گاز قرار دهیم.