تاکتیک‌های مبارزاتی امام خمینی (ره)

در طول تاریخ تمامی جنبش‌های سیاسی - اجتماعی چندین رکن اساسی برای پیشبرد اهداف خود داشته‌اند. در واقع هر جنبش حاصل تجمع و همکاری ارکانی است که بدون آنها امکان موفقیت آن بعید به نظر می‌آید. در میان این ارکان، رهبری مهم‌ترین عامل برای آغاز، تداوم، پیروزی و تثبیت نهضت‌ها و انقلاب‌ها می‌باشد.
در تعریف مفهوم رهبری آمده است که: «رهبری توانایی واداشتن دیگران به کارهایی که احتمالا در غیر این صورت انجام نمی‌دادند، مربوط می‌شود یعنی شکلی از قدرت است... بنابراین رهبری ذاتا رابطه‌ای بسیار نابرابر است. این رابطه ممکن است به دلایلی - از شناسایی طبیعی گرفته تا فشار و حتی اجبار - مورد پذیرش کسانی که تحت رهبری رهبر هستند، قرار گیرد و به این ترتیب وادار می‌شوند تا در جهتی که رهبر اشاره می‌نمایند، عمل کنند. بنابراین می‌توان رهبری سیاسی ملی را قدرتی تعریف کرد که یک فرد یا در برخی موارد، دو نفر یا عده‌ای از افراد که مشترکا عمل می‌کنند، برای هدایت اعضای جامعه سیاسی و برای اقدام در جهتی خاص به کار می‌برد. (1)
دیدگاه دیگری در تعریف رهبری وجود دارد که بر خصوصیات شخصی آن تاکید می‌کند. در این نظریه، رهبر کسی است که به خاطر داشتن ویژگی‌های شخصی برجسته، توانایی هدایت مردم را داشته و دیگران نیز او را به رهبری قبول دارند. در این دیدگاه نهضت‌های اجتماعی در سیر تکاملی خود، رهبران شایسته خود را پیدا می کنند. (2)
انقلاب اسلامی به عنوان یکی از حوادث مهم‌ قرن بیستم میلادی، در راس حرکت خود رهبری امام خمینی را تجربه کرد. امام در سیر تاریخی رهبری خود توانست نهضت اسلامی را با تدابیر ویژه و با استفاده از تاکتیک‌های ویژه و متناسب مبارزاتی به سرمنزل مقصود برساند. امام باشم بالای رهبری‌اش برای هر دوره و عصر و رویداد، رهبری متناسبی را اتخاذ می‌کرد و با این عمل توانست انقلاب اسلامی را در مسیری درست به پیروزی برساند. اگر بخواهیم سیر تاریخی رهبری امام خمینی را به اجمال بررسی کنیم می‌توان رهبری امام را حداقل به سه دوره مختلف تاریخی تقسیم بندی کرد که عبارت‌اند از: -1 رهبری امام قبل از تبعید به ترکیه -2 رهبری امام خمینی از دوران تبعید به ترکیه تا پیروزی انقلاب اسلامی -3 رهبری امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی. (3)
البته آنچه که مدنظر است دو دوره نخست رهبری امام می‌باشد. امام در این دو دوره که تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم دارد در رهبری و در سیر مبارزات خود تاکتیک‌ها و روش‌های خاصی را اتخاذ کردند که مورد هدف این پژوهش می باشند.
امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی برای برقراری حکومت اسلامی این تاکتیک‌ها را به دو صورت اتخاذ می‌کرد.
در وهله نخست امام در شخصیت خود ویژگی‌هایی را دارا بودند که خود روشی برای مبارزه و پیشبرد نهضت اسلامی بود. قرار گرفتن امام در جامعه روحانیت از یک سو و برخورداری از مقام مرجعیت از سویی دیگر ابزاری بود که امام با استفاده از آن به راحتی می‌توانست رهبری نهضت اسلامی را به عهده گیرد. جایگاه مرجعیت، جایگاهی بسیار رفیع در شیعه است که برای هیچ رهبر دیگری فتح قله سربرافراشته آن ممکن نیست. امام با بهره‌گیری از این شخصیت حقوقی می‌توانست خود را از بسیاری از آسیب‌های موجود مصون نگه دارد.
البته علاوه بر این، شخصیت ذاتی امام نیز ابزارهایی بودند که امام آنان را برای مبارزاتش به کار می‌گرفت که در زیر به مواردی از آنها اشاره می‌کنیم:
-1 سازش ناپذیری امام خمینی(ره:) یکی از ویژگی‌های امام خمینی که از او رهبری بی‌بدیل ساخت، سازش ناپذیری او بود. به گفته هایزر او «مردی سرسخت و قاطع بود که جذبه‌ای روحانی از خود ساطع می‌کرد. (4) امام خمینی هدف را یک انقلاب تمام عیار قرار دادند و هر گونه توقف یا عقب‌گرد یا معامله‌ای را در این مسیر به شدت رد می‌کردند.
-2 شجاعت امام خمینی(ره:) بی‌شک اگر رهبری یک انقلاب شجاعت پذیرفتن شهادت را نداشته باشد، سرانجام روزی در مقابل سرکوب تسلیم خواهد شد. امام خمینی از آغاز نهضت تا پیروزی در سخت‌ترین شرایط نه مرعوب قدرت وحشتناک شاه گردید نه از توطئه‌های مخوف رژیم عراق هراسید و نه از مخالفت ابرقدرت ترسید.
-3 ساده زیستی امام خمینی‌(ره:) ساده زیستی از عواملی بود که به شدت بر محبوبیت وی افزود. زندگی ساده و بدون تشریفات امام خمینی هر بیننده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌داد.
ویژگی‌های فوق سبب می‌شد تا امام بتواند به راحتی مقبولیت خود را در نزد انقلابیون به دست آورد و این ویژگی‌ها تاکتیک‌هایی بودند که امام در بطن و شخصیت رفتاری خود دارا بودند و می‌توانست به امام در نقش رهبری انقلاب یاری رساند.
در وهله دوم امام با پی‌ریزی و سازمان‌دهی مبانی فکری برای مبارزاتش، نهضت اسلامی را بر چارچوبه‌ای محکم و استوار برای ادامه حرکتش، قرار داد. رهبرانی که فاقد مبنای فکری هستند از عرضه کردن برنامه‌ای منسجم برای اداره امور عاجزند. داشتن یک مکتب می‌تواند رهبر و جامعه را همواره در حوادث و مقاطع مختلف راهنما باشد و از فرصت‌ها به بهترین وجه برای پیشبرد اهداف استفاده کنند.
اصول فکری امام خمینی را می‌توان در این موارد خلاصه کرد: مبارزه برای خدا یک تکلیف است، اسلام یک مکتب چند بعدی است، اسلام مکتب مبارزه است، اسلامیت نهضت عامل پیروزی است و در آخر مردم‌باوری. (5)
تاکتیک و روش امام برای به ثمر رساندن انقلاب، تاکنون بیشتر متکی به شخصیت و رفتار ایشان و مبانی فکری و نظری وی بود. امام در این مرحله توانست مقبولیت خود را به عنوان رهبر یک نهضت و انقلاب، به مبارزان بقبولاند و آنان را با خود در مبارزه همراه سازد. پس از آنکه امام توانست در این مرحله موفقیت لازم را کسب کند. اینک نوبت به مرحله عمل و اتخاذ استراتژی مبارزه بود. امام این مرحله را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دادند.
از ویژگی رهبران موفق داشتن استراتژی می‌باشد. بسیاری از رهبران فاقد استراتژی هستند، تصمیمات آنها دچار روزمره‌گی و سرانجام موجب سرشکستگی می‌شود و در نتیجه بی‌اعتمادی مردم را به دنبال می‌آورد. اما امام برخلاف این دسته از رهبران دارای استراتژی خاص خود بودند. پیشینه استراتژی امام را می‌توان در اولین سندهای سیاسی که از امام به یادگار مانده است، جستجو کرد. ایشان در تاریخ 1323/2/15 شمسی در بیانیه خود به عوامل حاکمیت یافتن فردی مثل رضاخان بر ایران اشاره نموده و تنها راه نجات کشور از گرفتاری‌هایی مثل استبداد رضاخانی را ترک نفع‌های شخصی و قیام برای خدا می‌داند. (6)
همچنین امام خمینی(ره) پس از پانزدهم خرداد سال 1342 استراتژی جنبش را بر مبنای سرنگونی رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی تعیین کردند و روش‌های مبارزه و مواضع را نیز بر اساس همین استراتژی طراحی نمودند.
البته تا پیش از این تاریخ، استراتژی امام تبیین مسائل بشری بر مبنای احکام اسلامی بود. امام در کتاب کشف‌الاسرار خود به توانایی دین اسلام برای پاسخگویی به تمامی مسائل بشری اشاره دارد و بر این باور است که با حاکمیت قوانین دینی، تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد. ایشان با استناد به چند حدیث استدلال می‌کند که در زمان غیبت، حکومت از آن فقیه است؛ اما منظور امام در اینجا این نیست که فقیه مستقیما حکومت را در دست بگیرد، بلکه همه امور طبق قانون اساسی مشروطه، باید با نظارت روحانیان اجرا شود. (7) امام معتقد بودند که با تشکیل مجلسی از علمای عالم و عادل می‌توان این نظارت را عملی کرد و به این ترتیب مشروعیت رژیم سیاسی را تامین کرد.
در این دوره، امام خمینی به دنبال اجرای احکام اسلامی بود، پس از وفات آیت الله بروجردی و مطرح شدن ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی، امام خمینی به شدت بر ضد رژیم شاه موضع‌گیری کردند؛ ولی با عقب‌نشینی رژیم، امام خمینی نیز روحانیون را به آرامش فراخواندند و آنها را از ناسزا گفتن به دولت برحذر داشتند، ولی در عین حال نصیحت کردن را از واجبات دانستند.
امام با درک صحیح اوضاع و شرایط حاکم به خوبی به این امر واقف بودند که هر گونه تندروی و افراطی‌گری سبب خواهد شد تا نهضت نوپای اسلامی در زیر چکمه‌های رژیم پهلوی آسیب فراوان ببیند و چه بسا نهضت را از ادامه مبارزات بازدارد. به این ترتیب در این دوره، گرچه امام خمینی معتقد بودند که حاکم بایستی به انتخاب شورایی از علما تعیین شود و علما بر او نظارت داشته باشند و همواره او را نصیحت کنند، ولی اصل رژیم را زیر سوال نبردند. البته هر وقت دولت قوانین اسلامی را زیر پا می‌گذاشت، فریاد اعتراض ایشان بلند می‌شد و سریعا خواستار جلوگیری از اجرای طرح‌های مخالف با اصول اسلامی می‌شدند.
اکثر مخالفت‌های مستقیم امام خمینی(ره) در این دوره با دولت بوده است، نه با خود شاه. ایشان طی چند نامه و سخنرانی از شاه خواستند که از اقدامات ضدمذهبی دولت جلوگیری کند. ایشان این اقدامات را به ضرر حکومت شاه می‌دانستند و از سوی دیگر از شاه می‌خواستند که برائت خود را از اعمال ننگین عمال حکومتی در فاجعه فیضیه و غیره اعلام کند. به تدریج، با مشاهده ناکارآمدی دولت و بی‌توجهی‌اش به احکام اسلام، حملات غیرمستقیم امام خمینی(ره) به شاه شروع می‌شود؛ چرا که کم کم یقین پیدا می‌کنند که تمامی جنایت‌های عمال حکومتی، مستقیم و غیرمستقیم، با اطلاع شاه انجام می‌شود و از آنجا که وی از این اعمال وحشیانه جلوگیری نمی‌کند و از آن تبری نمی‌جوید، پس وی نیز در این اعمال شریک است. به این ترتیب شاه حاکمی ضداسلام است و صلاحیت ریاست حکومت مسلمین را ندارد.
هدف اصلی امام در مراحل مختلف مبارزه خود در دوره اول، اصلاح امور کشور و جلوگیری از زیر پا گذاشته شدن قوانین اسلام و حفظ قانون اسلامی بوده است. اما به تدریج امام حملات خود به رژیم را صریح‌تر می‌کند. امام به قدرت پویای ملت ایمان فراوانی داشتند. در این مرحله امام میان مردم و روحانیت اتحاد ایجاد کرده و آنان را با همدیگر همسو و متحد می‌کند. امام در پیامی تشکری در تاریخ 1342/1/16 از مردم می‌فرمایند که روحانیون نظری جز اصلاح حال ملت و بقای استقلال مملکت ندارند... و هر کس قصد تجاوز به حریم اسلام و قوانین مقدسه آن داشته باشد، در هر لباس و مقامی که باشد، روحانیت به پشتیبانی از شما برادران ایمانی و ملت بزرگ اسلام، در نصیحت یا مقابله با او کوشش خواهد کرد. (8)
امام در این مرحله تکیه‌گاه نهضت را نه اسلحه و یا مبارزه مسلحانه بلکه حمایت مردمی قرار می‌دهد. از خرداد سال 1342 تا هنگام تبعید، حملات تند امام خمینی متوجه شاه گردید. چرا که وی منشا اصلی مشکلات مسلمانان تلقی می‌شد. پس از قیام پانزده خرداد و آزادی امام از زندان و نیز بعد از ماجرای کاپیتولاسیون، شکل مبارزه امام از نصیحت شاه تغییر یافته و به انتقاد آشکار از وی تبدیل می‌شود. نکته دیگری که در این دوره سبب آشکار شدن مبارزه امام شد گرایش روزافزون شاه به کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا و گرایش به فرهنگ و مظاهر تمدن آنها بود. این امر سبب می‌شد تا شاه از ملت فاصله گرفته و به فرهنگ غربی تمایل یاید. امام که این جریان را منافی استقلال کشور و عملی ضداسلامی تلقی می‌کرد مردم را به همراهی با نهضت اسلامی فراخواند.
صریح شدن انتقادات امام از رژیم سبب شد در 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید شود. دوره‌ای چهارده ساله از تبعید زندگی سیاسی و مبارزاتی امام را شامل شد. در این دوره، شیوه رهبری و استراتژی مبارزه امام با دوران قبل تغییر کرد؛ چرا که در دوره اول، با وجود مخالفت‌های زیاد با سیاست‌های رژیم شاه، ایشان به صورت آشکار تغییر سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی را بیان نکرده بودند. در دوران تبعید تلاش عمده ایشان صرف تبیین نظری حکومت اسلامی و رد مشروعیت رژیم پهلوی و غیرقانونی بودن آن شد.
به دلیل آنکه جو نجف غیرسیاسی بود، امام در این شهر سلسله درس‌هایی را درباره ولایت آغاز کرد که فقیهان متاخر به آن توجه چندانی نکرده بودند. در این درس‌ها، امام پایه‌های نظری حکومت اسلامی را بنیاد ‌کرد و امیدوار بود که شاید در قرن‌های آینده کسی به این نظریه تحقق ببخشد. (9)
ایشان از مردم خواستند تمام تلاش خود را جهت سرنگونی رژیم شاه به کار گیرند. در این دوره امام صراحتا اعلام کردند که فقهای جامع الشرایط، باید راسا اجرای قوانین اسلامی را به دست گیرند؛ زیرا حاکم اسلامی بایستی شرایط علم، عدالت و صلاحیت را داشته باشند که با توجه به دلایل شرعی و عقلی، چنین شرایطی در فقیه جامع الشرایط جمع است. لذا وقتی که فقیه جامع الشرایطی حکومت اسلامی را تاسیس کرد، همه مردم موظف خواهند بود از او اطاعت کنند. در این زمینه سایر فقیهان نیز با مردم مساوی هستند و از لحاظ حکومتی تابع فقیهی خواهند بود که توانسته حکومت اسلامی تاسیس کند. چنین حکومتی با داشتن شرایط مذکور مشروعیت می‌یابد و همه وظیفه دارند از این حکومت حمایت و اطاعت کنند. در این زمان مردم امام را جانشین امامان معصوم می‌دیدند و اطاعت از ایشان را وظیفه خود می‌دانستند. تاکتیک مبارزاتی امام بدین گونه در تبعید بدین صورت رقم خورد که وی پس از طرح حکومت اسلامی اکنون بحث لزوم مشروعیت داشتن حاکم جامعه اسلامی را پیش کشیدند تا بدین طریق مردم را به مشروعیت شاه دچار شک و تردید نمایند.
امام خمینی(ره) بارها با اشاره به جریان جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه و حمایت‌های متفقین از محمدرضا، وی را دست نشانده متفقین معرفی می‌کردند. امام نه تنها مشروعیت سلطنت محمدرضاشاه را زیر سوال می‌بردند، بلکه مشروعیت دودمان پهلوی را مورد خدشه قرار می‌دادند. امام خمینی (ره) بارها رضاخان را نوکر انگلیسی‌ها می‌خواندند و بنابراین حکومت آنها را حکومت اجانب می‌دانستند که باید منقطع می‌شد که این وظیفه مسلمانان است.
استاد مطهری علت پیروزی نهضت امام(ره) را چنین تشریح می‌کند که: «اگر امام، پیشوای مذهبی و اسلامی را نمی‌داشت و اگر مردم ایران در عمق روحشان یک نوع آشنایی و الفت با اسلام نداشتند و اگر عشقی که مردم ما به خاندان پیامبر(ص) دارند، وجود نداشت، محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملکت ما به وجود آید. رمز موفقیت رهبر در این بود که مبارزه را در قالب مفاهیم اسلامی به پیش برد.
ایشان با ظلم مبارزه کرد، ولی مبارزه با ظلم را با معیارهای اسلامی مطرح کرد. امام از طریق القای این فکر که یک مسلمان نباید زیر بار ظلم برود، یک مسلمان نباید تن به اختناق بدهد و... با ظلم و ستم و استکبار مبارزه کرد.»(10)
استراتژی امام پس از زیر سوال بردن مشروعیت حکومت رژیم پهلوی و وابسته خواندن این رژیم به بیگانگان به سوی لزوم مبارزه مردم با حکومت نامشروع و غیرقانونی و در عین حال وابسته و مستکبر سوق داده شد. در واقع امام با اتخاذ این استراتژی و تاکتیک مبارزاتی مردم را در مقابل رژیم قرار داد. نکته‌ای که لازم است به آن اشاره شود آن است که امام تا این زمان هیچ‌گاه دستور به اقدام مسلحانه را صادر نکردند. به نظر می‌آید علت این تصمیم شاید به آن علت بوده باشد که هرگونه اقدام مسلحانه علاوه بر آنکه توسط ارتش و نیروهای نظامی شاه که ادعای ژاندارمی منطقه را داشتند سرکوب می‌شد. همچنین اقدام مسلحانه سبب می‌شد تا تبیین حکومت اسلامی و شکل‌گیری نظریه حکومت اسلامی در اذهان مردم شکل ناقصی به خود گیرد و نتواند به صورت تکامل یافته درآید. امام به این امر کاملا واقف بودند که برای دست یازیدن به هر عملی نخست می‌بایست ذهنی پرورش یافته و خلل ناپذیر شکل گیرد.
استراتژی امام خمینی موجب شد نه دولت آشتی ملی شریف امامی و امتیازات وی، انقلاب را از هدف منحرف کند و نه دولت نظامی ازهاری انقلاب را متوقف کند و نه دولت ملی‌گرای بختیار در مقابل سرعت انقلاب دوام بیاورد. استراتژی امام خمینی تمام امتیازات رژیم و تعهدات شاه مبنی برعمل به قانون اساسی، انتخابات آزاد، شنیدن صدای انقلاب و اصلاح مفاسد را نقش برآب کرد و آنها را در جهت تضعیف پایه‌های قدرت رژیم مورد استفاده قرار داد. امام خمینی در دوران مبارزاتی‌اش در تبعید چنان براین استراتژی پای فشردند که درفرهنگ جنبش مردم ایران نهادینه گردید.
امام پس از روشن ساختن ذهن جامعه ایران درباره نامشروع بودن حکومت غیراسلامی پهلوی و وابستگی این رژیم به قدرت‌های بیگانه در آخرین گام از استراتژی و تاکتیک مبارزاتی خود شعار: «شاه باید برود» را سرلوحه نهضت اسلامی خود قرار داد. پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران اقدامات رژیم در سال 1357 را در مقابل انقلاب می‌ستاید، اما اعتراف می‌کند که در مقابل استراتژی امام خمینی کارگر نبود؛ چرا که تمام این تلاش‌ها بازی با کلمات در خلاء بود. قدرت و اعتبار آیت‌الله خمینی به قدری افزایش یافته بود شعار ساده او که، شاه باید برود و یک جمهوری اسلامی جایگزین آن شود، طوری جا افتاده بود که هیچ تدبیری برای مقابله با آن کارگر نمی‌افتاد و هیچ یک از گروهها و شخصیت‌های سیاسی معتدل نمی‌توانستند این بن‌بست را بشکنند. 11
استراتژی امام خمینی(ره) علاوه براینکه به تظاهرات، اعتصابات و جانفشانی‌های مردم جهت می‌داد و انقلاب را از ایستایی رهایی می‌بخشد به نخبگان و مردم نسبت به رهبری اعتماد می‌بخشید. هر چه انقلاب سرعت می‌گرفت‌، امام خمینی(ره) مبارزان را بیشتر به صراحت لهجه در مورد شخص شاه فرا می‌خواندند.
امام خمینی(ره) بر همین اساس شعار اصلی خود را بررفتن شاه متمرکز کردند. امام راس هرم قدرت پهلوی را نشانه گرفته بودند و به خوبی براین امر واقف بودند که با رفتن شاه رژیم پهلوی نیز خواهد رفت. امام خمینی برای پشتوانه نظریه شاه باید برود به شعارهای مردم استناد می‌کردند و می‌فرمودند که الان تمام مردم ایران از بزرگ و کوچک شعارشان بررفتن شاه است.
در بررسی اجمالی از سیر تکوین خط‌مشی و استراتژی مبارزاتی امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران مشاهده می‌شود که در ابتدا امام در آغاز نهضت نوپای خود درصدد برآمد تا با جاری ساختن احکام اسلامی در جامعه اسلامی مشکلات مردم را برطرف سازد. اما با اصرار شاه به اجرای قوانین غربی امام استراتژی خود را متوجه شاه کرد و نوک پیکان حملات خود را متوجه شاه ساخت. اگرچه امام در این مرحله نصیحت به شاه برای اصلاح امور را پیش گرفت اما پس از چندی این نیز کارساز نشد و امام به تدریج درصدد برآمد پس از اتحاد جامعه با روحانیت، اندیشه برقراری حکومت اسلامی را مطرح سازد. وی در سالهای تبعید مبانی نظری این نوع از حکومت را پی‌ریزی کرد و پس از آشنا ساختن مردم با آن رژیم پهلوی را نامشروع و وابسته اجانب خواند و برلزوم برقراری حکومت اسلامی در ایران و از بین رفتن حکومت طاغوتی پای فشرد این پافشاری که با حمایت مردم همراه بود سرانجام به عمر رژیم پهلوی پایان داد و رهبری امام خمینی به عنوان عاملی سازنده در این جریان شناخته شد. رهبری که با به‌کارگیری تاکتیک‌های مناسب مبارزاتی حکومت اسلامی را در جامعه اسلامی مستقر ساخت.

پی‌نوشتها:
-1 اکبر اشرفی، مبانی رهبری سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 25
-2 اکبر اشرفی، پیشین، ص 26
-3 پیشین، ص 59
-4 رابرت هایزر، ماموریت در تهران (خاطرات ژنرال هایزر)، ترجمه ع- رشیدی، تهران موسسه اطلاعات، 1365، ص 267
-5 روح‌الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1385، ص 40 - 57
-6 درآمدی برریشه‌های انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، به کوشش عبدالوهاب فراقی، تهران، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 27
-7 امام خمینی، کشف الاسرار، قم، انتشارات پیام اسلامی، 1324، ص 256 - 257
-8 امام خمینی، صحیفه نور، ج 1، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1370، ص 76
-9 انقلاب ایران به روایت رادیو B. B. C به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 87، ص 218
-10 مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا، 1371، ص 52
-11 آنتونی پارسونز، غرور وسقوط، ترجمه پاشا شریفی، تهران، انتشارات راه نو، 1363، ص 163