ترور آيت الله خامنه اي

مقدمه:
  به دنبال پيروزي انقلاب جمهوري اسلامي در عرصه سياسي اجتماعي ايران، دگرگونيهائي بوجود آمد كه باعث شد تا گروههاي فرصت طلب در پي بهره برداري از اين موقعيت برآيند و براي بدست گرفتن قدرت و رهبري جامعه به ابزارهاي سياسي – نظامي؛ روي آورند. "سازمان مجاهدين خلق" با نام "خلق" در جريان انقلاب، خواهان "مدينه فاضله استالين" در ايران بود و زماني كه در رسيدن به آرمانهاي خود  موفق نشد، دست به ترور و كشتار رهبران مردمي  و مردم مسلمان ايران زده ومعناي واژه به خاطر خلق را به همگان شناسانيد.در اين نوشته سعي ما برآن است تا با بازنگري در تاريخ انقلاب  دلايل سوئ قصد نافرجام به “حضرت آيت الله خامنه اي”؛ امام جمعه تهران و نماينده امام (ره)در شوراي عالي دفاع را كه از جمله اقدامات شرورانه سازمان مجاهدين خلق بود را بكاويم و برگي از اقدامات خائنانه اين سازمان را بشناسيم.
 
پيدايي:
     به دنبال سركوبي جنبش مردمي 15خرداد1342مردم مسلمان ايران، توسط رژيم پهلوي، گروههاي سياسي كه با شاه در جنگ قدرت، درگير بودند، در تاملي دور انديشانه در نظر خود كمك خواستن از مردم و روحانيت را صلاح ندانسته با تشكيل سازمانها مخفي ،تشكلهاي ملي گرايانه و آزادي طلبانه، تحت تاثير آرمانهاي كمونيسم شرق و ليبراليسم غربي به زعم خود مبارزه با رژيم استبدادي شاه را به صورت سازماندهي شده آغاز نمودند. ازجمله سازمانهائي كه اين نگرش را براي خود انتخاب كرد، سازمان مجاهدين خلق ايران بود كه تاريخ تاسيس آنرا سال 1344 اعلام كرده اند.اين سازمان با منش سياسي نظامي و ادعاي مبارزه بر اساس مكتب اسلام، همه مبارزات قبل از پيدايش خود با رژيم شاه را غير مكتبي دانسته و برنامه هاي خود براي سرنگوني رژيم شاهنشاهي را اسلامي خواند.[1] اين گروه به دليل ناكافي دانستن رهبري ديني جامعه در مبارزه با رژيم شاه به تدوين ايدئولوژي ديني و سياسي خود با توجه به آرمانهاي ماديگرايانه ماركسيسم پرداخته و متون آموزشي براي پيروان خود تدوين نمود.[2]
  “سازمان مجاهدين خلق” كه تحت تاثير اين آرمانها قرار داشت با قرائتي ماديگرايانه شروع به فعاليت در ميان مردم مخصوصا نسل جوان نمود. اين روش مبارزه با “محمد رضا شاه” باعث شد تا حاكميت پهلوي به كمك سرويسهاي اطلاعاتي غرب، اين سازمان را دربين سالهاي 1348 تا 1355به صورت كامل قلع و قمع نمايد و با آرامش خاطر به استبدا خود ادامه دهد.
 اما به غير از سازمانهاي سياسي كه با رژيم پهلوي مبارزه مي نمودند، نوعي مبارزه با اين رژيم توسط رهبران مردمي و ديني كه از شاگردان مطرح “امام خميني” بودند، در دهه1340 شروع شده بود كه پايه مبارزه خود با استبداد را نه ايدئولوژيهاي غرب و شرق كه دين اسلام و مردم مسلمان ايران قرار داده بود. از جمله رهبران مردمي مبارزه با شاه آيت الله مطهري ، “آيت الله خامنه اي”، “آيت الله رفسنجاني” و ديگر شاگردان امام و روحانيت مبارز بودند كه در پي تاسيس حكومتي ديني به رهبري امام خميني (ره) از هيچ تلاشي فرو گذاری نمي كردند؛ تا اينكه در 22 بهمن 1357 به رهبري امام رژيم ستمشاهي را سرنگون نموده و نظام جمهوري اسلامي ايران را پايه گذاري نمودند.
 
تعارض ايدئولوژي با مذهب:
  به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي و پيدايش فضاي باز سياسي، رهبران گروههاي مخالف شاه به همراه رهبران روحاني كه در زندانها به سر مي بردند آزاد شده و در راه رسيدن به قدرت شروع به سازماندهي نيروهاي خود نمودند. برهمين اساس، سازمان مجاهدين خلق با ايدئولوژي و شعارهاي برابري طلبانه و به نام اسلام، شروع به تبليغ در ميان مردم نمود و توانست به زودي براي خود در ميان جوانان، طرفداراني دست و پا كند. اين سازمان با تجديد نظر در برنامه ها و اهداف خود، قرائت ايدئولوژيك خود ازمذهب را با صدور احكامي مانند «تقدس رهبران سازمان »، «رواج بي بند و باري اخلاقي»، «ارائه تز جدايي انسانيت مرد وزن» و ارائه راهكار هدف  وسيله را تو جيه مي كند به گمراهي جوانان و دانشجويان ساده همت گماشته و طيفي از آنها را با خود همراه نمود.[3] اما پيروزي انقلاب داراي هزينه هاي زيادي بود كه گروههائي كه به دنبال قدرت بودند، حاضر به پرداخت آنها نبودند . اشغال لانه جاسوسي آمريكا و حمله عراق به ايران دو سنگ محكي بود كه منفعت طلبان در راه قدرت را از رهبراني كه به راستي درد مردم استبداد زده و استعمار زده ايران را داشتندند، جدا كرد. اين جدايي را در عملكرد “بني صدر”، رييس جمهور وقت كه به تساهل در برابر تهديدهاي آمريكا در مورد لانه حاسوسي و حمله عراق به ايران ايمان داشت، مي توان ديد.
 بي توجهي “بني صدر” به سرنوشت اسلامي انقلاب و همراهي او با “مسعود رجوي” ايدئولوگ سازمان مجاهدين باعث موضع گيري نيروهاي مذهبي و مردمي با آنان شد. بر همين اساس حزب جمهوري اسلامي به رهبري "شهيد بهشتي" و "آيت الله خامنه اي"، "آيت الله رفسنجاني"، شهيدان "رجايي" و "باهنر" با پشتوانه مذهب اسلام، مبارزه با التقاطي گري و مصلحت طلبي را بر عهده گرفتند. مبارزه ايدئولوژيك سازمان مجاهدين خلق با حزب جمهوري اسلامي از ابتداي سال 1358 آغاز و تا پايان نيمه اول سال 1360به اوج خود رسيد. در طول اين مبارزه، سازمان با هدف قرار دادن رهبران مردمي انقلاب به عنوان مرتجعين، روحانيت را در طيف ليبرالها و ملي گرايان قرار داد. اين نگرش به اسلام و رهبري را به خوبي مي توان در اعلاميه ها و مقالات اين سازمان كه در "نشريه پيكار" به چاپ مي¬رسيد، مشاهده كرد. آنها در اعلاميه هاي خود حزب جمهوري اسلامي را «يك حزب ور شكسته براي بورژوازي دانسته»[4]و حملات خود را به اين حزب مردمي اسلامي تا اول تير ماه 1360به صورت نشر روزنامه، اطلاعيه و ديگر وسايل تبليغاتي نشان دادند. اما تحولات سياسي خرداد ماه 1360 اين سازمان را از مبارزه تبليغاتي به مبارزه نظامي باانقلاب سوق داد. روز شنبه 30/3/1360 طرح رسيدگي به صلاحيت بني صدر رئيس جمهور ايران كه مورد حمايت سازمان مجاهدين بود، توسط 120تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي  ارائه شد و روز بعد مجلس شوراي اسلامي با 177راي موافق و21 راي ممتنع[5] و يك راي مخالف به عدم صلاحيت بني صدر راي داده و اسلامي بودن انقلاب ايران را به همه  ملي گراياني كه به دنبال ليبراليسم آمريكايي و كمونيستهايي كه به دنبال جامعه بدون طبقه ماركس بودند، نشان داد.
 
فرجام:
 جنگ ايدئولوژي كه سازمان مجاهدين با رهبران و نظام جمهوري اسلامي شروع كرد با ترور رهبران مردمي انقلاب در نيمه اول سال 1360  به اوج خود رسيد. رهبران مردمي انقلاب همچون “آيت الله بهشتي” و “آيت الله خامنه¬اي” و ديگر همرزمانشان در پي مبارزه با منافقين و سازمان مجاهدين، عملكردهاي آنها را براي مردم تشريح مي كردند. در همين راستا “آيت الله خامنه¬اي”، امام جمعه وقت تهران، در روز 5/3/1360 خطاب به رهبران سازمان مجاهدين  فرمودند«من مي گويم كه خودتان را در تاريخ رسوا كرديد حرفهاي قبلي خود را تخطئه نموديد…شما اي مجاهدين خلق مقابله خود را با دولت و حكومت اسلامي به حساب مقابله با ارتجاع مي گذاريد. ارتجاع با منطق اسلام يا منطق كمو نيسم؟»[6] به دنبال اين سخنراني در روز شنبه ششم تير ماه 1360به هنگام سخنراني “آيت الله خامنه اي” در “مسجد ابوذر تهران”، عمليات تروريستي سازمان مجاهدين بر عليه رهبران مردمي انقلاب با انفجار بمب شروع شد. اما تقدير خداوند بر اين قرار گرفته بود تا “آيت الله خامنه اي” به عنوان جانباز انقلاب از اين سوء قصدجان سالم به در برده و به همراه ديگر همرزمانش مبارزه عليه نفاق را تا نابودي كامل آنها ادامه دهند. سازمان مجاهدين با ترور آقاي خامنه اي درصدد ضربه زدن به نظام و مايوس نمودن مردم از انقلاب بودند. اما اين عملكردها باعث وفاداري بيشتر مردم ايران  و رهبران آنان با يكديگر شد و چهره آنها را كه به دنبال قدرت و منفعت شخصي بودند بر همگان حتي براي همپيمانان نفاق در خارج از مرزهاي ايران نمودار ساخت.
 


________________________________________
 .ر.ك؛عماد شريفي ، بيست اتهام به سازمان مجاهدين خلق ايران، قم انتشارات اسلامي 1359،.ص4[1]
    
 .ر.ك؛رسول جعفريان.جريانهاي سياسي مذهبي ،تهران،انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه معاصر،1380ص378[2]
      ر.ك؛شمس حائري.بن بست اعتراف،تهران ،انتشارات كيهان 1373،ص121-115[3]
 ص176   ر.ك؛دفتر سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ،تروريسم ضد مردمي ،بي جا بي نا ،1361[4]
 .ر.ك. راستگو علي اكبر؛مجاهدين خلق در آيينه تاريخ،تهران،انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي،1384،ص137[5]
 -روزنامه كيهان 6/4/60ص15[6]