تروریسم خوب، تروریسم بد!
غربیها و قدرتهای مدعی دمکراسی به برخورداری از چند ویژگی مشهور هستند که ابن الوقت بودن، موج سواری، برخورد گزینشی و رفتارهای دوگانه از جمله آنهاست. آنان همیشه در مواقعی که قافیه شان به تنگ میآید و نسخههای بینالمللی شان به بن بست میرسد، به حربه شوم "رفتارهای دوگانه" متوسل میشوند و آنچنان در توجیه رفتارهایشان، زمین و آسمان را به هم می دوزند که افکار عمومی حیران میماند.
یکی از پدیدههایی که امروز در این تناقض رفتاری غربیها گرفتار آمده، موضوع "تروریسم" است. این مفهوم بسیار خطرناک که برهم زننده آرامش و صلح جهانی است و طبعاً از نقطه نظر ملتهای جهان و افکار عمومی بینالمللی همواره مذموم و محکوم بوده، مثل واژه "دمکراسی" در دوگانگی رفتاری غربیها بویژه آمریکائیها قرار گرفته است. همانگونه که از نگاه غربی ها، دمکراسی فقط برای خود آنها قابلیت اجرا و کاربرد دارد و تا آنجا از نظر آنها محترم شمرده میشود که به اصول و حاشیههای امنیتی آنها لطمه نزند، "تروریسم" نیز هر چند که پدیدهای زشت و منفور است، اما اگر قرار باشد در خدمت اهداف آنان به کار گرفته شود و یا در آن مسیر کارآیی یابد، مفهومی شایسته است و به همین دلیل امروز واژه نوظهوری به نام "تروریسم خوب" متولد شده که البته جز استهزاء، نتیجه دیگری ندارد.
شاهد مثال این برخوردهای دوگانه و استفاده چند منظوره و منفعت طلبانه از واژهها و پدیده ها، سرکوب دمکراسی و نادیده گرفتن نتایج انتخابات آزاد زمستان سال 70 در الجزایر توسط غربیهای مدعی دمکراسی بود. آنها که همواره بر اجرای دمکراسی در کشورها، تمرکز یافته و مدعی استقرار مردم سالاری در جهان بودند، به محض اینکه مردم مسلمان الجزایر در انتخاباتی آزاد به احزاب اسلامی رای دادند و به افرادی که مورد حمایت غربیها بودند پشت کردند، با اعلام حکومت نظامی، انتخابات آزاد و دمکراسی را زیر پا گذاشته و به دنیا ثابت کردند که آنها فقط خواستار اجرای دمکراسی برای خود و یا اجرای دمکراسی کنترل شده و مورد نظر خویش هستند.
عین همین برخورد گزینشی غرب با دمکراسی را مردم جهان در انتخابات آزاد ملت فلسطین در غزه دیدند که به محض آشکار شدن نتایج آرا و رای قاطع مردم مسلمان فلسطین به جنبش اسلامی حماس، دستور محاصره و بمباران غزه صادر شد و غربیها نتایج انتخابات را غیرقابل قبول خواندند!
از این دست مثالها برای رفتار متناقض و برخوردهای دوگانه غرب الی ماشاءالله وجود دارد مثل نقض حقوق بشر و مجاز بودن غربیها به داشتن زندانهای سری در سراسر جهان، دایر کردن بازداشتگاههای مخوف مثل گوانتانامو و ابوغریب، سرکوب تظاهرات، نقض صریح آزادیها برای مسلمانان و از همه جنایت بارتر، تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و زرادخانههای هسته این رژیم که چهره کریه مدعیان دمکراسی را علیرغم ادعاهای پرطمطراق حمایت آنان از این واژه پررنگ و پر فریب برملا کرده است.
این روزها نیز که رویدادهای اخیر افغانستان و شکست سیاستهای آمریکا در این کشور تحت اشغال، آنرا به یکی از کانونهای خبرساز منطقه و جهان تبدیل کرده و همزمان با افزایش تحرکات طالبان، موج انفجارها و عملیات انتحاری، بالا رفتن آمار تلفات نیروهای اشغالگر ناتو، عزل فرمانده نظامی آمریکا و زمینگیر شدن راهکارهای نظامی غرب، موضوع مذاکره با گروه تروریستی طالبان که خود آمریکائیها زمانی آنرا با چند هدف موازی برای سلطه بر منطقه و تاثیرگذاری در صحنه بینالمللی ایجاد کرده بودند، و تقسیم این گروهک تروریستی به "طالبان خوب" و "طالبان بد" بر سر زبانها افتاده است. تقریباً همزمان با ناکارآمدی غربیها در مقابله با پدیده شوم طالبان، اجلاسهای بینالمللی و مقامات بلندپایه آمریکایی و انگلیسی و همچنین رئیسجمهور افغانستان خواستار مذاکره با طالبان غیر القاعده که به ادعای آنها اکثریت بدنه طالبان را تشکیل داده و در محدوده تروریستهای خوب قرار میگیرند، شدند و اکنون زمزمه گفتگوی با طالبان و دادن نقش اجرایی در اداره افغانستان به آنها در دستور کار نظامیان اشغالگر و ناتو قرار گرفته است.
در هفتههای اخیر، مقامات آمریکا و انگلیس بارها درباره ضرورت تفاهم با طالبان و مشارکت آنها در قدرت مرکزی سخن به میان آورده اند، اما به منظور توجیه افکار عمومی سعی شده میان "طالبان تندرو" و "طالبان میانه رو" یا به عبارت دقیق تر، "تروریسم خوب و کنترل شده" و "تروریسم بد و غیرقابل کنترل" تفکیکی ایجاد شود، حال آنکه در میدان عمل، طالبان بیش از یک گروه با تفکرات انحرافی نیست و تفاوت محسوسی میان نفرات و اجزای این گروه وجود ندارد.
به این ترتیب شواهد و قرائن نشانگر آنست که آمریکا و انگلیس، همچنان طالبان را گزینه اصلی برای افغانستان میدانند و برای باز گرداندن طالبان به قدرت زمینه سازی میکنند.
اکنون مردم افغانستان هشت سال پس از جنگ خانمان سوزی که بر آنها تحمیل شده با تلخکامی احساس میکنند قرار است یکبار دیگر طالبان توسط آمریکا و انگلیس بر مقدرات آنها حاکم شوند و نه تنها از وعدههای بوش و اوباما برای ساختن یک افغانستان مرفه و مدرن مطابق الگوی ژاپن خبری نیست، بلکه طالبان برای ماموریتی دیگر آماده میشوند تا هر آنچه را که از این جنگ هشت ساله باقی مانده است نیز ویران کنند.