تقابل اسلام ناب و التقاطی در انتخابات 88

مقدمه
درماههای اخیر بخصوص درجریان انتخابات ریاست جمهوری درایران، شرایط فتنه و فضای غبار آلود بر کشور حاکم شد که مقام معظم رهبری راه حل خروج از این شرایط را روشنگری دانستند. مقاله حاضر کوششی در جهت شفاف سازی اهداف جریانات سیاسی رایج در کشور می باشد.

نقش ملل مختلف در ایجاد تمدن بشری
علوم، فنون و دستاوردهای بشری حاصل تلاش اقوام وملل مختلف درطول تاریخ بشری بوده است. درطول تاریخ در هر دوره ای یک قوم یا یک منطقه از دنیا سردمدار و پیشتاز حرکت علمی و فرهنگی در دنیا بوده است. دوره ای یونان، دوره ای ایران و در دوره ای اروپا در اوج شکوفایی فرهنگ و تمدن بسر می بردند. نکته حائز اهمیت در رابطه با موضوع این مقاله این است که هر تمدنی در اوج شکوفایی خود، سایر نقاط دنیا را تحت تاثیر خویش قرار می داده است. بعنوان مثال، دوران شکوفایی تمدن اسلامی مصادف با دوره انحطاط قرون وسطایی در اروپا بوده است و وقوع جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان منجر به آشنایی اروپائیان با فرهنگ وتمدن اسلامی گردید و این آشنایی در ایجاد نهضت پروتستان در اروپا موثر بود.

تأثیر تمدن غرب بر سایر ملل عالم
نهضت پروتستان، یک دوره انتقالی و گذرا در تاریخ تمدن غرب محسوب می شود و نارسایی مفاهیم فلسفی، انگیزاسیون (تفتیش عقاید)، استثمار مردم توسط امپراطوران اروپایی باهمکاری دستگاه کلیسا و میل به تحلیل پدیده ها از طریق عقلانیت تجربی منجر به کنار گذاشتن مذهب در اروپا و پیدایش رنسانس گردید. رنسانس موجب ایجاد انقلابی در علم و صنعت در اروپا شد و بدنبال آن تمدن غرب تمام دنیا را تحت تأثیر خویش قرار داد. قرون 18 و 19 میلادی اوج شکوفائی تمدن غرب و مدرنیته محسوب می شود و انواع نظریات و ایدئولوژیهای بشری از قبیل اومانسیم، پلورالیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم، مارکسیم وکاپیتالیسم دراین دوره ظهور یافتند.
قرن بیستم با یک خوشبینی فراینده نسبت به مدرنیسم و تمدن غرب شروع شد و انتظار این بود که بشر در قرن بیستم بتواند بهشت را در زمین ایجاد نماید. اما قرن بیستم هرچه به جلو رفت؛ اشکالات مدرنیته آشکارتر شد. جنگهای جهانی اول و دوم بفاصله مدت زمان کوتاهی از هم منجر به کشتارهای میلیونی انسانها در این قرن گردید. عدم کارایی و اشکالات اساسی سیستم های اجتماعی مدرنیته در جوامع اروپا کم کم آشکارتر شد و یاس از ایجاد یک مدینه فاضله در اردوگاه غرب سایه افکند.

تحولات سیاسی اجتماعی صد سال اخیر در ایران
ایران نیز مانند سایر نقاط دنیا در صد سال اخیر تحت تاثیر تمدن غرب بوده است؛ و در طی این مدت، چه پادشاهان و چه سیاسیون و روشنفکران خواهان اصلاحاتی در کشور به سبک و سیاق غرب بوده اند؛ منتهی گروهی طرفدار افکار لیبرالیستی تمدن غرب و گروهی طرفدار افکار مارکسیستی آن تمدن شدند؛ که هر دو طرز تفکر در حقیقت دو روی یک سکه تمدن غرب می باشد.
از 15 خرداد 1342 هـ. ش. حرکت جدیدی در ایران آغاز شد که در قالب هیچکدام از تئوری ها و روش های اصلاحاتی مرسوم و رایج دنیا نبود و آن ورود اسلام ناب برگرفته از مکتب تشیع به عرصه مبارزات سیاسی کشور بود. از این تاریخ تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ما شاهد سه جریان مبارزاتی در ایران هستیم:
1- جریان متأثر از مدرنیته چه در قالب لیبرالیسم مثل جبهه ملی و چه در قالب مارکسیسم مثل حزب توده و چریک های فدائی خلق
2- جریان اسلام ناب متأثر از فرهنگ تشیع که حضرت امام خمینی (ره) منادی آن بود.
3- جریان التقاطی که هم متأثر از تمدن غرب و هم متأثر از فرهنگ اسلامی جامعه بود؛ نظیر نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق، فرقان، آرمان مستضعفین و جنبش مسلمانان مبارز
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جبهه ملی، حزب توده و چریکهای فدائی از صحنه مبارزات سیاسی داخل کشور خارج شدند و عملا دو جریان اسلام ناب و اسلام التقاطی به فعالیت خود ادامه دادند.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام (ره) موقعیتش در کشور تثبیت شد؛ و توانست اسلام را به عنوان یک قدرت سیاسی در عرصه بین الملل مطرح نماید. به دنبال انقلاب اسلامی ایران موجی از نهضت ها و جنبش های اسلامی در کشورهای منطقه بوجود آمد؛ و اندیشه دینی مجدداً در دنیا احیا شد.
جریان انقلاب اسلامی، امید دارد که زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) باشد زیرا:
1- اسلام به عنوان یک قدرت سیاسی در عرصه بین المللی ظاهر گشته است.
2- ناکارآمدی انواع ایدئولوژی های ساخته بشر هر روز در حال آشکار تر شدن هستند
3- انسانهای سرگشته عصر حاضر به خصوص در غرب دنیا به دنبال پیدا کردن یک راه جدید هستند و ایدئولوژی اسلامی می تواند جوابگوی نیازهای انسان عصر حاضر باشد. پروفسور یاس اوس معاون دانشکده فنی دانشگاه برمن آلمان می گوید: " در این وادی سرگردانی جمهوری اسلامی ایران یک نظام ارزشی به جهانیان ارائه کرده است."(1)
4- رشد تکنولوژی ارتباطات می تواند نهایتاً منجر به معرفی بیشتر اسلام گردد.
5- ظلم و ستم استکبار جهانی موجب گرایش محرومان و مستضعفین دنیا به سمت اسلام و انقلاب اسلامی ایران شده است.
مجموعه عوامل فوق، ویژگی های ممتازی را برای جهانی شدن اسلام فراهم می آورد.
اما با وجود این، از حدود سال 1368 هـ. ش. و بعد از پایان جنگ تحمیلی و ارتحال حضرت امام(ره) کم کم روند غرب زدگی و غرب باوری در بدنه مجموعه های دولتی نظام نفوذ کرد. از این تاریخ به بعد، شاهد دو جریان اصلی در صحنه سیاسی اجتماعی کشور هستیم:
1- جریان اسلام ناب
2- جریان التقاطی (اسلام + مدرنیته) که در دولت سازندگی بیشتر به شکل لیبرالیسم اقتصادی و در دولت اصلاحات بیشتر به شکل لیبرالیسم سیاسی ظاهر شد.

ویژگی های دو جریان اسلام ناب و التقاطی
از ویژگی های جریان اسلام ناب، اعتقاد به کامل و جامع بودن دین اسلام می باشد و اینکه این دین برای تمام شئون زندگی اجتماعی از جمله اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حقوق برنامه دارد. از جمله ویژگی های جریان اسلام ناب، اعتقاد به عدم جدائی دین از سیاست است و اینکه ولی فقیه باید رهبری جامعه اسلامی را به عهده داشته باشد.
البته همین جا لازم به یادآوری است؛ که اعتقاد به جامعیت اسلام به معنای آن نیست که نباید از علوم و دستاوردهای بشری استفاده نکرد؛ بلکه به معنای این است که در عین اعتقاد به استفاده از علوم روز، آنجا که بین دستورات اسلام و نظریات بشری تعارضی پیش آید؛ اصل را باید بر اجرای احکام اسلامی گذاشت و به خاطر یک نظریه رایج بشری نباید حکم اسلامی را کنار گذاشت.
برعکس از ویژگی های تفکر التقاطی، کنار گذاشتن بعضی از احکام اسلام بخاطر تعارض با مدرنیته است. قرآن کریم اینگونه طرز تفکر رامحکوم می کند." آیا به قسمتی از کتاب ایمان و به قسمتی دیگر کفر می ورزید. جزای کسی از شما که اینگونه عمل کند جز خواری در حیات دنیا و اشد عذاب در روز قیامت نخواهد بود و خداوند از آنچه انجام می دهید غافل نیست."(سوره بقره ایه 85)
این تفکر التقاطی در طول سالهای اخیر بحث هایی همچون سکولاریسم، جدائی دین از سیاست، کنار گذاشتن ولایت فقیه، لغو حکم اعدام به بهانه خشونت، انجام رفراندوم برای بودن یا نبودن حجاب، سیستم بانکداری ربوی و لیبرالیسم اقتصادی را مطرح کرده است.
مقام معظم رهبری در رابطه با این نوع طرز تفکر می فرماید:
"آقایانی بودند که بعد از جنگ سر کار آمدند و البته قبل از جنگ هم بصورت دیگری و با مشرب دیگری حضور داشتند و از جهت فکری دچار مشکلاتی بودند تعبیری که در مورد اینها هست این است که اینها قائل به کفایت اسلام در اداره حکومت نیستند اینها به دنبال یک ضمیمه و متمم هستند که به اسلام اضافه شوند. دائماً نیازمند خارج از اسلام هستند. اگر فضای حاکم بر جهان فضای چپ و سوسیالیزم باشد اینها اسلام را به علاوه سوسیالیزم می کنند. اگر فضای حاکم لیبرالیزم باشد اینها اسلام را به علاوه لیبرالیسم می کنند. یک اسلام به علاوه، یک اسلام محتاج و نیازمند و ناقص را در نوع حکومت قائل هستند."(2)
از دیگر ویژگی های این جریان التقاطی، کوتاه آمدن از اصول در مقابل تهدیدات دشمنان است. خداوند در سوره مائده آیات 51 و 52 می فرماید: " ای کسانیکه ایمان آورده اید یهود و نصاری را دوستان خویش مگیرید. آنها دوستان و یاوران یکدیگرند و هرکس از شما آنها را دوست خود گیرد از آنها خواهد بود بی تردید خداوند ستم کاران را هدایت نمی کند- پس کسانی را که در دلهایشان بیماری است می بینی که در دوستی آنها شتاب می ورزند می گویند بیم داریم که به ما آسیب برسد امید است خداوند فتحی یا کاری از جانب خود پیش آورد تا آنها بر آنچه در دلهایش پنهان می دارند پشیمان گردند."
مشکل این است که به هر مقداری که در مقابل دشمن کوتاه بیائیم؛ باز دشمن قانع نمی شود. خداوند در سوره بقره آیه 120 می فرماید: " و هرگز یهود و نصارا از تو خشنود نخواهند شد تا آن که از آنان پیروی کنی بگو به یقین تنها هدایت خداوند حقیقی است و اگر پس از اینکه به علم و شناخت رسیدی باز از هواهای انها پیروی کنی هرگز از جانب خداوند برای تو سرپرست و یاوری نخواهد بود."
از دیگر خصوصیات این جریان التقاطی انجام رفتارهای منافقانه مانند دوستی با دشمنان می باشد. خداوند در سوره نسا ایات 138و139میفرماید: "منافقان را بشارت ده که بر انان عذابی دردناک خواهد بود- ان گروه که کافران را دوست گیرند و مومنان را ترک گویند، ایا نزد کافران عزت می طلبند؟همه عزت نزد خداست." مقام معظم رهبری می فرماید: "امروز برای شناسائی منافقین جدید نشانه وجود دارد و نشانه آن همراهی با دشمن شناخته شده است. جمهوری اسلامی دشمنان معروفی دارد که هیچ پرده پوشی در دشمنی خود ندارند مانند جهان استکبار که رأس آنها آمریکاست. منافق را می شود از همراهی با دشمن شناخت."(3)
بهر حال این جریان التقاطی بعد از جنگ و در دوره سازندگی و اصلاحات رشد کرد. دو دلیل عمده رشد افکار التقاطی در دوران ذکر شده، یکی خودباختگی در مقابل تمدن غرب و دیگری رواج تمایلات دنیائی بین خواص جامعه بود. حضرت امام علی (ع) آغاز پدید آمدن فتنه ها را دو عامل بدعت گذاری در احکام آسمانی و هوا پرستی می دانند. ایشان می فرمایند: " همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، هواپرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است. نوآوریهایی که قرآن با آن مخالف است... اگر باطل با حق مخلوط نمی شد بر طالبان حق پوشیده نمی ماند و اگر حق از باطل جدا می گشت زبان دشمنان قطع می گردید. اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و بهم می آمیزند."(4)
فقر کتابهای دانشگاهی بخصوص در زمینه علوم انسانی از نظریات اسلامی و پر بودن فضای کتابهای درسی دانشگاهی از انواع نظریات نظریه پردازان غربی را می توان یکی از عوامل خود باختگی و رشد جریان التقاطی دانست. رهبر معظم انقلاب در طی سالهای اخیر چندین نوبت به مسئله ضعف نظریه پردازی در کشور اشاره و ایجاد کرسیهای نظریه پردازی را در حوزه و دانشگاه مطرح کرده اند. ایشان در دیدار اخیرشان با اساتید دانشگاه در تاریخ 10/06/88 فرمودند: " بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هائی است که مبانی آنها باعث مادیگری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد."
از رواج دنیا طلبی بین بعضی از خواص جامعه به عنوان یکی از دو عامل کلی رشد جریان التقاطی نام برده شد. این دسته از خواص با مطرح نمودن نظریاتی همچون مانور تجملات و توجیهاتی نظیر به دست گرفتن قدرت اقتصادی کشور توسط افراد طرفدار نظام خواسته یا ناخواسته موجب رشد افکار التقاطی در طی سالهای بعد از جنگ شدند.
رهبر انقلاب از سال 68 به بعد چه به صورت علنی و چه به صورت غیر علنی به خطر عامل دیگر ترویج افکار التقاطی یعنی دنیا طلبی اشاره داشته اند. ایشان در آن سالها می فرمایند: " یک جبهه بندی عظیم فرهنگی با سیاست و صنعت و پول مثل سیلی راه افتاده است."(5) ایشان در سال 71 می فرمایند: " آنچه باعث آن فاجعه عظیم کربلا شد یکی فراموش کردن خدا و معنویت و دوم دنیا طلبی و فراموش کردند آرمانها بود."(6) ایشان در همان سال 71 فرمودند: " یک عده به نام سازندگی خودشان را غرق پول کرده اند."(7) و در سال 75 در بحث عوام و خواص می فرمایند: " ویژه خواری خشت اول حادثه کربلا بود."(8)
علیرغم تذکرات رهبری جریان تفکر التقاطی تا آنجا پیشرفت که در دوره اصلاحات با طرح بحث سکولارسیم و جدائی دین از سیاست، حذف ولایت فقیه را در دستور کار خویش قرار داد و شروع به اعتراض و حمله به نهادهائی که به نوعی مستقیماً زیر نظر رهبری قرار داشتند از قبیل سپاه، بسیج، شورای نگهبان، صدا و سیما و قوه قضائیه نمود.
در سال 84 آقای احمدی نژاد به طور غیر قابل پیش بینی و با وجود تبلیغات وسیع و هزینه های گزاف میلیاردی سایر کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات پیروز شد.
انتخاب آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، رشد جریان التقاطی را در مجموعه بدنه دولتی نظام متوقف نمود. علت حمایتهای بی سابقه رهبری از آقای احمدی نژاد را باید در حرکت رئیس جمهمور در راستای احیای گفتمان امام راحل و اسلام ناب جستجو کرد. رهبری در تاریخ 13/10/84 در دیدار شورای عالی انقلاب فرهنگی می فرمایند: " این وضع جدیدی که در کشور بوجود آمده است و تشکلیل دولت و گرایشی که امروز در عموم مردم و دولتمردان مشاهده می شود، این نوید را می تواند بدهد که اوضاع برای برگرداندن جهت گیری غلط اوضاع مساعدی است."
ایشان در تاریخ 2/6/87 در دیدار اعضائ هیئت دولت می فرمایند: "روند غرب باوری و غرب زدگی را که متأسفانه داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ می کرد، متوقف گردید این چیز مهمی است." و نیز در تاریخ 24/9/87 در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت می فرمایند: " انحراف در هدفها، در آرمانها در جهت گیری ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول سالهای طولانی بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام درگیرش بودیم."
در حوادث اخیر انتخابات ریاست جمهوری نیز واقعیت این است که بحث آقای احمدی نژاد یک بحث فرعی بود و موضوع اصلی دشمنان ونیز جریان تفکر التقاطی، تضعیف موقعیت ولایت فقیه و جریان اسلام ناب بود. به بعضی از صحبت های سران این جریان به نقل از سخنرانی سردار جعفری فرمانده سپاه در تاریخ 9/6/88 در مسجد ولی عصر تهران دقت فرمائید: موسوی خوئینی ها در بهمن 87: " ما باید بیائیم و توان بگذاریم تا به هر قیمتی رهبر را از تخت پائین بکشیم."
بهزاد نبوی: " باید سعی کنیم احمدی نژاد را کاندیدای رهبری معرفی کنیم که اگر شکست خورد، رهبری شکست خورده باشد اکنون باید ضربه نهائی را به رهبری بزنیم."
مصطفی تاج زاده: "اگر بتوانیم ببریم با تجربیاتی که در این سالها کسب کرده ایم به راحتی می توانیم رهبری را مهار کنیم."
در وسایل الشیعه ج16ص179 در حدیثی، حضرت امام رضا (ع) به فتنه ای اشاره می نماید که از فتنه دجال بیشتر است. حضرت می فرمایند: " برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل بیت (ع) را دستاویز ساخته اند زیان و فتنه انگیزیشان بر شیعیان ما از دجال بیشتر است." از حضرت پرسیدند: ای فرزند رسول خدا (ص) چرا فتنه شان از دجال بیشتر است. حضرت امام رضا (ع) فرمودند: "زیرا با دشمنان مهر و مودت می ورزند و نسبت به دوستان، دشمنی و عداوت می نمایند. هر گاه چنین شد حق و باطل بهم می آمیزد و حقیقت مشتبه می گردد. در نتیجه انسان مومن از منافق باز شناخته نمی شود."


در فتنه اخیر بعضی از خواص جامعه سردرگم شدند. بعضی سکوت، بعضی موضع گیری غلط و بعضی به نفع دشمن سخن راندند. به عنوان مثال آیت اله یوسف صانعی در سخنرانی اخیرش در گرگان در انتقاد از عملکرد نظام در جریان حوادث اخیر می گوید: "الحمدلله جوری شدیم که در یک ذره از گناهان این آقایان شریک نیستیم سپاس خدا را."(9)
در صدر اسلام هم حضرت علی (ع) گرفتار چنین فتنه هائی بود. هنگامی که امام حسن (ع) به همراه عمار برای بسیج مردم کوفه برای جنگ با ناکثین به کوفه آمدند؛ ابو موسی اشعری حاکم کوفه بود. ابو موسی تحت تأثیر القائات عایشه و وجاهت وی که همسر پیامبر اسلام (ص) و ام المومنین بود به مردم گفت: این فتنه یک فتنه کور است لذا در این فتنه انسان خواب بهتر از بیدار و نشسته بهتر از ایستاده و ایستاده بهتر رونده است."(10) وی در جای دیگر می گوید: " سکوت راه بهشت و جنگ در رکاب علی راه دنیا است."
حضرت علی (ع) در مورد ناکثین می فرماید: " به 4 نفر گرفتار شدم که هیچ کس به مانند آنان دچار نشده است. گرفتار شدم به شجاعترین مردم زبیر و زیرک ترین مردم طلحه و مطاع ترین مردم عایشه و ثروتمندترین مردم یعنی یعلی بن مینه "(11)
در جریان سقیفه بنی ساعده از 44 نفر صحابه پیامبر (ص) که قرار بود برای احقاق حق حضرت علی (ع) قیام کنند فقط 4 نفر در خانه علی (ع) حاضر شدند؛و یکی از آنها زبیر بود. زبیر معروف به سیف السلام بود؛ اما همین زبیر با آن سوابق درخشان، در جنگ جمل مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفت. حضرت علی (ع) فرمودند: " زبیر با ما بود تا اینکه فرزند نامبارکش عبداله پا به جوانی گذاشت."(12) در فتنه ناکثین شخصی به نام حارث بن هوط به حضرت علی (ع) می گوید: " من باور نمی کنم اینها دشمن باشند." حضرت علی (ع) به او فرمودند: " سرت کلاه رفته تو قبل از اینکه حق را بشناسی سابقه در نظرت جلوه گر شده است بنابراین سابقه سابقه داران را به عنوان حق پذیرفته ای." در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی (ع) به وی فرمود: " تو زیر پای خود را دیدی اما به پیرامونت نگاه نکردی " در تاریخ انبیا و ائمه اطهار(ع) نمونه های زیادی از شخصیتهای بزرگ بودند که بعداً منحرف شدند. بلعم باعور از حواریون حضرت موسی (ع) مستجاب الدعوه بود؛ اما مقابل حضرت موسی (ع) ایستاد و سقوط کرد. شمر که در حادثه کربلا حضرت امام حسین(ع) را شهید کرد؛ از رزمندگان پای رکاب حضرت علی (ع) در جنگ خوارج بود. در پایان این مقاله به چند ملاک اساسی که می تواند حق جویان را از گرفتاری به انحراف در شرایط فتنه باز دارد اشاره می شود:
1- پیدا کردن بصیرت و شناخت نسبت به جریانات سیاسی جهت تمیز جریان اسلام ناب از جریانات انحرافی و التقاطی
2- اطاعت از ولایت فقیه و توجه به رأی ایشان در اختلافات سیاسی و اجتماعی:
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: " پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیب نرسد." جرج تنت از کارشناسان سیا می گوید: "اطلاعات ما در مورد ایران کامل است اما آنچه محاسبات ما را بهم می زند آقای خامنه ای است که نمی دانیم چه واکنشی نشان می دهد." خداوند در سوره نسا در آیات 59 و 60 می فرماید: "ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا و رسول و اولی الامر که در بین خودتان است پیروی کنید و اگر در موضوعی اختلاف پیدا کردید آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید اگر به خدا و آخرت ایمان دارید. این برای شما بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود. - آیا نمی بینید کسانی را که به گمان خویش به آنچه به تو و آنچه قبل از تو نازل شده ایمان دارند ولی می خواهند قضاوت و داوری را نزد طاغوت برند در صورتی که امر شده اند که به طاغوت کفر ورزند و شیطان می خواهد آنها را در گمراهی دور افکند."
3- عدم اطاعت از کفار و گوش ندادن به حرف دشمنان:
خداوند در سوره آل عمران آیه 149 می فرماید: " ای کسانیکه ایمان آورده اید اگر از کسانی که کافر شده اند اطاعت نمائید شما را به گذشته (جاهلیت) باز می گردانند و در این صورت از زیان کاران خواهید شد " امام خمینی (ره) فرمودند: " هر وقت دشمن شما را تأئید کرد روز بدبختی شماست."
به علاوه داشتن روحیه ایستادن عزتمدارانه در مقابل دشمن از دیگر ملاک هایی است که قرآن بر روی آن تأکید دارد. خداوند در سوره مایده ایه 54 می فرماید: "ای کسانیکه ایمان آورده اید هر که از شما از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان خاضع و در برابر کافران ایستاده و مقتدرند برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا به هرکه خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع بی منتهی و داناست."

منابع
1- میر احمد رضا حاجتی، عصر امام خمینی (ره)- ص363
2- بیانات رهبری در رابطه با طرح دولت اسلامی- سال1379
3- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با لشکر 10 سید الشهدا (ع)- سال1377
4- نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی- خطبه 50
5- بیانات رهبر انقلاب در رابطه تهاجم فرهنگی- سال1368
6- بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان گردانهای عاشور- سال1371
7- همان
8- بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان لشکر محمد رسول الله(ص)- سال1375
9- سخنان ایت الله صانعی در حسینیه شریف موسوی گرگان- 21/5/1388
10- تاریخ طبری- ج4- ص486
11- تاریخ مفصل اسلام- ص103
12- نهج البلاغه- ترجمه محمد دشتی- حکمت 452
13- همان- حکمت 262