توطئه هاى استكبار جهانى عليه انقلاب اسلامى

پـيـروزى انـقـلاب اسـلامى ايران , نتيجه سالها مبارزه مداوم مردم
مـسـلـمان عليه ظلم وجور رژيم حاكم و ايستادگى و مخالفت در برابر گسترش نفوذ سياسى , اقتصادى وفرهنگى قدرتهاى بيگانه در اين كشور بود.
بـا پـيـروزى انـقلاب اسلامى تغييرات بنيادى در موقعيت استكبار جهانى در منطقه بوجود آمد كه اثرات برخى از مهمترين آنها عبارت بودند از:
از دسـت رفتن پايگاههاى استراق سمع و مراكز جاسوسى آمريكا در منطقه .
•  كاهش حـجم صـادرات نـفت ايـران .
•  افـزايش قيـمت نفت در سطح جهـانى .
•  كاهش صادرات كالاهاى نظامى و غير نظامى به ايران .
•  امكان صدور انقلاب اسلامى ايران به ساير كشورهاى منطقه .
•  به خطر افتادن موقعيت دولتهاى سلطه گر در منطقه .
•  بـه خـطـر افـتادن امنيت تنگه هرمز از نظـر مطـامع استكبــارى آمريكا.
•  بـى اعتبار شدن موقعيت استكبار در منطقه و ايجاد جو عدم اعتماد دروابستگانش .
•  از دست رفتن (ژاندارم منطقه ) و شكست سياست غرب در منطقه . بـه هـم ريـختن معادلات تنظيم شده توسط قدرتهاى بيگانه براى منطقه .
عـكـس الـعـمـل اسـتـكـبـار جهانى در قبال بخطر افتادن منافع نـامـشـروعش , طراحى توطئه هاى مختلف و پيچيده اى بود كه اين دسـيـسـه هـا يا به طور مستقيم توسططراحان اصلى به مورد اجرا گـذاشـتـه مـى شـد و يـا بـه وسـيـلـه عـنـاصـر سـرسـپرده آنها نظيرگروهكهاى ضدانقلاب , منافقين , خوانين , عناصر وابسته رژيم شاه و يا دولتهاى وابسته منطقه عملى مى گشت .
اگر بخواهيم اين توطئه ها را تحت عناوين كلى دسته بندى نماييم از چهار قسم سياسى , نظامى , فرهنگى ,اقتصادى خارج نخواهدبود:
نفوذ عناصر وابسته
اسـتـكـبـار جـهانى پس از ناكامى در جلوگيرى از فروپاشى رژيم مـنـحـوس پـهلوى ,تلاشهاى گسترده اى را آغاز كرد تا با مشاركت سـيـاسى عوامل نفوذى خود در اركان دولت , ادارات و ..., انقلاب را آرام و گام به گام از دسترسى به اهداف اصليش بازدارد. هدف آنها در ايـن مرحله جلوگيرى از اجراى احكام و مقررات اسلامى بود.با مـرورى در وقـايـع بـعـد از انقلاب خواهيم ديد كه على رغم رخنه عـنـاصـر وابسته ,خصوصا در سالهاى اوليه , با تيزبينى هاى حضرت امـام (ره ) و هـوشـيارى و تلاش مردم , اين توطئه استكبار با شكست مواجه مى گردد.
لـيبرالها كه همگى غربزده بودند, از جمله مهمترين عناصر نفوذى استكبار بودند كه مى گفتند از فرق سر تا نوك پا بايد غربى شد, اينان در واقع شعار (نه شرقى , نه شرقى ) را سرمى دادند. دشمن اصلى در ديد اينان شوروى و اردوگاه شرق بود نه غرب و شرق هر دو. لـيبرالها با توجه به ويژگيهاى خاص خود, اختيار و كنترل دولت و نهادهاى رسمى ,بخشى از شوراى انقلاب , هياءت دولت , صدا و سيما و رسـانـه هـاى جمعى و اكثرروزنامه ها را به دست گرفتند و سعى نـمـودنـد به شيوه خود, جامعه انقلابى ايران راجهت دهى نموده و اداره كنند.
لـيـبرالها كه بشدت خواهان رابطه با غرب بودند, در عملكرد خود, بـرخـلاف خـواسـت مردم و رهبرى انقلاب , حركت نمودند. بعنوان مـثال براى جلب رضايت شيطان بزرگ , در زمانى كه مقدمات همه پرسى جمهورى اسلامى فراهم مى شد, آنها اصرارداشتند كه به جاى لـفـظ (جـمـهـورى اسـلامـى ) عـبـارت (جـمـهـورى دمكراتيك اسـلامـى )گـنجانده شود. همچنين آنها در برخورد با ضد انقلاب , رويـه اى مـلايـم و تـواءم بامسامحه را تجويز مى كردند. آنها با اعدام سـران نظامى رژيم شاه و رئيس ساواك وهويدا كه بيشترين ظلم و جـنـايـت را مرتكب شده بودند, مخالفت مى نمودند. ضديت با علماء مـتـعـهـد و انـقـلابـى , نـاديـده گـرفـتـن نـقـش كـلـيـدى ولايـت فقيه ,مخالفت باصدورانقلاب اسلامى و ... نيز در پرونده سياه ليبرالهاو دولت موقت يافت مى شود.
بـا اسـتـعـفاى (بازرگان ) از نخست وزيرى و با عزل (بنى صدر) از ريـاسـت جمهورى وحذف كامل ليبراليسم از مسؤوليتهاى دولتى , حـاكـمـيـت كامل حزب اللّه آغاز گرديدو بدين ترتيب يكى ديگر از توطئه هاى استكبار نيز كارآيى خود را از دست داد.
حركتهاى تجزيه طلبانه
بـا اوجـگـيـرى انـقلاب اسلامى , استكبار جهانى توطئه هاى تجزيه طـلـبانه گوناگونى راطراحى كرد و براى اجراى آنها به تحريك و اسـتـفـاده از عوامل و عناصر خود درداخل پرداخت . اين حركتهاى تـجـزيـه طلبانه كه به منظور تضعيف نظام و برهم زدن يكپارچگى كـشـور صـورت مـى گـرفـت تهديدى جدى عليه تماميت ارضى ايـران اسـلامى به حساب مى آمد كه در محور به هم پيوسته اى اكثر اسـتانهاى مرزى وحاشيه اى را در بر مى گرفت . از جمله مهمترين آنـهـا مـى تـوان بـه برافروختن جنگ داخلى در كردستان به دست گروههاى ضدانقلاب , غائله هاى گنبد در مازندران ,خلق عرب در خوزستان و خلق مسلمان در تبريز و غائله ايل قشقائى , و مانند آن در مناطق ديگر اشاره كرد.
تـنـهـا سوغاتى كه استكبار جهانى در پس شعارهاى ظاهر فريبش , تـوسـط گـروهـهـاى ضدانقلاب براى مردم مناطق آشوب زده به ارمغان آورد, فاجعه عظيمى بود كه به ريختن خون بهترين فرزندان آنها و سايرنقاطايران اسلامى , منجرگشت . غائله كردستان بخش مهمى از بهترين فرزندان انقلاب اسلامى را به خـود جـذب كـردو در نـتـيـجه ايثارهاى آنان بود كه نه تنها ريشه گـروهـكـها در كردستان خشكيده شد,بلكه در جوار آن , اقدامات عـمـرانـى وسـيـعى در جهت محروميت زدائى در اين خطه ميهن اسلامى به عمل آمد كه به عنوان نمونه مى توان به پروژه انتقال گاز به مناطق كردنشين كه توسط برادران مهندسى سپاه انجام مى شود, اشاره كرد.
حربه ترور
اسـتـكـبـار جـهـانى براى وارد كردن ضربات كارى بر پيكر انقلاب اسلامى , پرده ديگرى از توطئه , يعنى تروريسم كور را به صحنه آورد. اين ترورهاى ناجوانمردانه در دو مرحله انجام شد.
الـف ـ مـرحـله اول , در مرحله اول كه تا پايان نيمه اول سال 1361 ادامـه داشت ,مسؤولين درجه يك نظام , ائمه جماعات , نمايندگان مجلس , سران نيروهاى نظامى ,استانداران و بطور كلى كارگزاران اصلى نظام , هدف قرار مى گرفتند.
اين حربه در مقياس وسيعى عليه انقلاب اسلامى به كار رفت كه در جـهـان هـمـانـند ونظيرى نداشت و شاخص ترين چهره هاى نظام مقدس جمهورى اسلامى مورد سوءقصد و ترور واقع شدند. در ايـن مـرحـلـه سرلشكر محمد ولى قرنى , متفكر گرانقدر استاد مـطـهرى , حاج طرخانى , حاج مهدى عراقى و پسرش حسام , آيت ا.. قـاضى طباطبائى ,حجت الاسلام دكتر محمد مفتح , آيت ا.. قدوسى , دكـتـر حـسـن آيت , حجت الاسلام عبدالكريم هاشمى نژاد, انصارى , اسـتكى , آيت ا.. مدنى , آيت ا.. دستغيب , آيت ا..صدوقى و آيت ا.. اشرقى اصـفـهـانـى , به ترتيب و يكى پس از ديگرى مسلخ عشق راگلگون ساخته و به لقاءاللّه شتافتند.
هـمـچـنـيـن در اين مرحله , ترور حجت الاسلام رفسنجانى , آيت ا.. مـوسـوى اردبـيـلـى وحـضـرت آيـت ا.. الـعـظمى خامنه اى ناكام ماند.
اگـر چه رهبر معظم انقلاب , شهيد زنده گشت [ و از ناحيه دست راسـت مـعـلـول شد ]ليكن تقدير الهى بر حفظ و بقاى ايشان تعلق گـرفـته بود كه بعد از رحلت حضرت امام (ره ), معظم له , ولايت و سرپرستى امت اسلامى را بعهده گيرند.
در اينجا ذكر يك نكته ضرورى به نظر مى رسد و آن اينكه , اين همه فـجايع ,نمونه هاى عينى از ترور فيزيكى به شمار مى روند كه پس از تـرور شـخصيتى محقق گشته است . يعنى دشمن در ابتدا با شايعه پـراكـنـى و بـوجود آوردن جو بدبينى در بين مردم , ابتدا شخصيت واقـعـى افـراد را تـرور مـى كـرد. و سـپـس اقـدام بـه تـرور فـيـزيـكـى آنـهامى نمود. مظلوميت شهيد بهشتى گواه صادقى بر اين مدعاست .
در ايـنـجـا دو مـورد از عمليات تروريستى در اين مرحله را با شرح بيشترى بررسى مى كنيم :
1ـ فـاجـعه هفتم تير:پس از شكست توطئه (بنى صدر ـ منافقين ) و سـركـوب بـلواى 30خرداد 1360, منافقين كوردل در شامگاه 6 تير 1360 بـا اسـتـفـاده از فـرد نـفـوذى بنام كلاهى سالن اجتماعات و سـخـنرانى حزب جمهورى اسلامى را منفجر كردند. در اين جنايت هولناك , شهيد مظلوم دكتر بهشتى و 72 تن از ياران حضرت امام به لـقاءاللّه پيوستند. شهادت دكتر بهشتى , انديشه پرداز انقلاب , پس از شهادت استاد مطهرى دومين ضربه بر پيكر انقلاب اسلامى بود. وقايع بعد از فاجعه , نه تنها اميدهاى واهى استكبار را به ياءس مبدل نـمـود بلكه آنها راواداشت تا به شكست خود اعتراف نمايند. در اين هنگام (ويليام پيمان )روزنامه نگار (شيكاگو تريبون ) چنين نوشت : انـفجار دفتر مركزى حزب , آشكارا براى نابودى رهبريت ايران طرح ريـزى شـده بـود, امـاشـواهـد اولـيـه حـاكى از آن است كه تلاش كـارگـزاران بـمـب , عـلى رغم از ميان رفتن شمارى ازچهره هاى بـرجـسـتـه حـزب جـمـهـورى , در مـجـمـوع بـا شـكست روبرو شده است .
2ـ انـفـجـار دفـتـر نخست وزيرى و شهادت رجائى و باهنر: پس از فـاجـعـه هـفتم تير,استكبار جهانى توطئه ترور رياست جمهورى و نخست وزيرى وقت جمهورى اسلامى را طراحى كرد و چنين تصور مـى كرد كه پس از آن , سقوط نظام حتمى خواهد بود. در پى فاجعه هفتم تير, (بنى صدر) به (نيوزويك ) گفت :
(فـقط دو تن از مقامات مهم در دستگاههاى دولتى باقى مانده اند, فقط يك انفجار ديگر و ازآن پس همه چيز تمام مى شود.) بـر ايـن اسـاس در 8 شـهريور 1360,كشميرى ,مهره نفوذى سازمان (سيا) و عضوسازمان منافقين ,بمبى را در نخست وزيرى منفجر كرد كه بر اثر اين انفجار, محمدعلى رجائى , و حجت الاسلام دكتر باهنر, رئيس جمهور و نخست وزير جمهورى اسلامى به شهادت رسيدند.
ب ـ مـرحله دوم از ترورها: در اين مرحله كه از نيمه دوم سال 1361 آغاز شد,نوبت به اعضاى نهادهاى انقلابى و مردم عادى رسيد. در اين زمان رهنمودرئيس (سازمان تروريستى منافقين ) چنين بود: در مـرحله اول نوبت سران سياسى بود. در مرحله دوم دست و پاى اجرائى رژيم اهميت درجه اول دارد ... بايد نرخ رشد كار عمليات به جـائى بـرسد كه ديگر پاسدارى كار ساده اى نباشد وبه بهاى ارزانى مـيـسـر نشود و به عينه ببينند كه بهايش گران است . آنوقت ديگر كـسـى جراءت پاسدارى به سرش نخواهد زد و خلاصه كنيم اينها را نبايد آرام گذاشت بـر ايـن اسـاس بود كه تيمهاى ترور كور منافقين , بى هدف و عنان گـسـيخته مردم كوچه و بازار را به رگبار بستند. در پى فروپاشى تـشـكيلات منافقين و ساير گروهكها درداخل كشور و بر ملا شدن چـهـره كريه آنها, ترورها به حداقل رسيد, اگر چه درسال هاى بعد نـمـونـه هايى از ترور همچنان ديده مى شود. در اين سالها دهها تيم ترور(منافقين , و رژيم صدام توسط نيروهاى اطلاعاتى كشور كشف و صدها طرح عملياتى خنثى شد.) امـروزه نـيـز دشمن از هر فرصتى جهت وارد كردن ضربه استفاده مـى كـنـد: بـا بـمب گذارى اخير در حرم حضرت رضا(ع ) و كشف تـوطـئه بـمـب گـذارى در حرم حضرت معصومه (س ) و حرم امام خـمـيـنى (ره ), به نظر مى رسد كه دشمن دور جديدى ازترورها و بمب گذاريها را با هدف ايجاد رعب و وحشت و دامن زدن اختلاف بـيـن اهـل سنت و تشيع آغاز كرده است كه هوشيارى بيش از پيش راطلب مى كند.
مـجـريان اصلى عملياتهاى تروريستى و خرابكارى و بمب گذارى عـلـيـه انـقـلاب اسلامى را منافقين كوردل تشكيل مى داده اند كه بازيچه اى در دست استكبارمى باشند. در اينجا جهت مشخص شدن اين ارتباط, به سند ذيل از پاريس لومونداشاره مى كنيم :
(خـبـرگـزارى فرانسه از واشنگتن گزارش داد كه دولت آمريكا با سـازمـان مـجـاهـدين (منافقين )داراى تماس هايى است ... ريچارد مورفى , معاون وزارت خارجه آمريكا در امور خاورميانه نيز در پاسخ بـه سؤال يكى از نمايندگان مجلس آمريكا روز سه شنبه وجود اين تماس راتاءييد كرد.)
محاصره اقتصادى
اسـتـكبار جهانى و در راءس آن آمريكا, شاه مخلوع و فرارى ايران را همچنان تحت حمايت خود گرفت و با فرستادن او به كشورهاى زير نفوذ خود, به خواسته ملت ايران كه همان بازگرداندن شاه فرارى و ثـروت بـه غـارت رفـتـه مـلت ايران بود, دهن كجى كرد. اما مردم مـسـلمان ايران كه با پيروزى انقلاب اسلامى به مبارزات خوداميد پيدا كرده و قوت و توان پيدا نموده بودند, در مقابل اين عمل ساكت نـنشستند ودر يك عكس العمل انقلابى توسط دانشجويان مسلمان پـيرو خط امام , لانه جاسوسى آمريكا را در تهران , تصرف نمودند. در پى اين عكس العمل ملت ايران ,كه جاسوسان آمريكايى هم بازداشت شـدنـد جـيـمـى كـارتـر رئيـس جمهور وقت آمريكا دستور بستن حـسـابهاى ذخاير ارزى ايران در بانكهاى آمريكا و نيز شعبات آن در اروپا را در 24 آذر ماه 1358 صادر كرد و بدنبال آن حدود 8 ميليارد دلارذخاير ارزى ايران بلوكه شد.
ايـالات مـتـحـده آمريكا در تاريخ 24 ديماه 1358 طرحى مبنى بر مـحـاصره اقتصادى ايران به شوراى امنيت سازمان ملل متحد ارائه داد كه اين طرح به تصويب رسيد.اگر چه شوروى آن را وتو كرد, اما آمريكا اعلام داشت : در صورتى كه فعاليتهاى ديپلماتيك براى آزادى گـروگـانـها به نتيجه نرسد, اين طرح را با كمك متحدان اروپايى خود عليه ايران اجرا خواهد كرد.
رئيـس جـمـهـور آمريكا از در دلسوزى درآمده , اضافه كرد كه اين تـحريم شامل موادغذايى و دارويى نخواهدبود, اما بعد با قطع كامل روابـط ايـران و آمـريكا, كارتر حرف قبلى خود را نقض كرده , بلكه با آشـكـار كـردن ماهيت صد در صد امپرياليستى خود,پا را از اين هم فـراتـر نـهـاده و ضمن مطرح كردن محاصره راههاى دريايى ايران واقدام و مداخلات نظامى , متحدان اروپايى خود را نيز در اجراى اين نيت پليد خودتحت فشار قرار داد و از آنها خواست تا از آمريكا در اين مورد حمايت كامل كنند.)
تجاوز نظامى شيطان بزرگ به طبس
پس از تصرف لانه جاسوسى , بعلت آشكار شدن ماهيت دولت موقت كـه مـنـجر به كناره گيرى آنها از قدرت شد. تلاشهاى ديپلماتيك آمريكا براى آزاد سازى گروگانها به نتيجه اى نرسيد, بر اين اساس سـران كاخ سفيد را به هياهو از سويى وچاره انديشى مجدد از سوى ديگر واداشت , كه صرف نظر از تهديدها و جنگ روانى , تبليغاتى , در جمع بسته سران كاخ سفيد واشنگتن مسائل پنهانى مى گذشت كه چندى بعد نتيجه آن بصورت تجاوز به طبس نمايان شد. بـهـانـه ايـن تـجـاوز نـظامى , (نجات گروگانها) بود, اما اگر به اعـتـرافـات (بـرژينسكى )مشاور امنيت ملى كارتر نظرى بيفكنيم , بـوضـوح در خـواهـيم يافت كه , علت واقعى چيز ديگرى بود. آمريكا قـصد داشت ضربه شديدى را كه با اشغال لانه جاسوسى به (حيثيت جهانى ) و (منافع ) او وارد شده بود, جبران كند. وى مى نويسد: اگر اين كار با موفقيت انجام مى شد آمريكا يك بار ديگر زور بازوى خـود را نـشـان مـى داد,چـيـزى كه بيست سال است به آن احتياج دارد.
تـجـاوز نـافرجام آمريكا به طبس نيز در تاريخ 4/2/59, با امدادهاى غـيبى الهى ,بوسيله توفان شن , مواجه با شكست شد و كارنامه سياه تجاوزنظامى آمريكا رابراى چندمين بار با ناكامى رو به رو ساخت.