جایگاه گفتمان سیاسى امام خمینی اندیشه سیاسى امام(ره)

الف: جایگاه اندیشه سیاسى امام(ره) در تفکر شیعى
از منظر تفکر فقهى در میان دوگرایش عمده فقهى شیعه امام(ره) متعلق به تفکر اصولى شیعه مى‌باشد. از ‌آنجا که تفکر شیعى از همان ابتدا تحت تاثیر آموزه‌هاى ائمه (علیهم‌السلام) به عقل گرایى گرایش پیدا کرد این جریان با سنت کلامى شیخ مفید و شاگردان او آغاز گردید. عقل گرایى در تفکر شیعى با مباحث حکمت عملى اندیشمندانى چون فارابی، ابن سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسى جایگاه عمیقى پیدا کرد. در سده‌هاى نخست غیبت کبرى مباحث عقل گرایى فقهى شیخ مفید (436-355) مکتب بغداد را شکل داد و شاگرد او یعنى شیخ طوسی(460-385) به تعبیر ابوالقاسم گرجى اجتهاد مطلق را بنیان گذاشت.(1)
گرایش عقل گرایى در تفکر شیعى جریانى غالب بوده است جز مدت کوتاهى یکبار در سده‌هاى نخست توسط شیخ صدوق( م381ق)که مکتب اخبارى قم باوى شناخته مى‌شود وبار دیگر در زمان صفویه توسط افرادى چون محمدامین استرآبادی(1036ق) مکتب عقل ستیز اخباریون غلبه چندانى نداشت. وحید بهبهانى (1205) با رد کردن مدعیات آ‌نان جریان اجتهاد عقل گراى شیعى را احیا کرد این مکتب توسط فقیه نامدار شیعه شیخ مرتضى انصارى تکمیل گردید.
امام خمینی(ره) از طریق اساتید خود به شیخ مرتضى انصارى اتصال پیدا مى‌کند و متعلق به این جریان فقهى مى‌باشداز منظر تفکر سیاسى ؛‌شیعه با آموزه اصلى اعتقادى خود یعنى امامت دین را با سیاست پیوند زده است.(2) با آغاز عصر غیبت که عنصر اصلى این تفکر در میان شیعیان نیست. لذا گفتمان‌هاى مختلفى درباره چگونگى زندگى سیاسى در زمان غیبت امام معصوم ظهور مى‌کند. تا زمان روى کارآمدن صفویه که دولت شیعى در ایران به قدرت مى‌رسد شیعیان در انزواى سیاسى به سرمى‌برند و در دوره انزواى سیاسى بیشتر مباحث سیاسى فقهاى شیعى در مورد چگونگى برخورد با سلاطین جور بود وآثار بسیار پراکنده‌اى از انتقال مسئولیت اداره و رهبرى جامعه به فقهاى شیعى حکایت مى‌کند. علت این امر فراهم نبودن شرایط عملى مناسب براى طرح مباحث گسترده در حوزه اختیارات فقیه و اجازه تاسیس نظام سیاسى بود. با اینکه مباحث مربوط به ولایت و نیابت فقیه از امام معصوم به نخستین سده‌هاى عصر غیبت باز مى‌گردد ولى در این دوره عالمان شیعه اغلب مسئله چگونگى تعامل با سلطان جائر را بررسى مى‌کردند.
با روى کار آمدن دولت شیعى صفویه زمینه مناسب براى مباحث مبسوط‌ترى درباره وضعیت سیاسى عصر غیبت فراهم آمد.(3) که در این خصوص دو نظریه کلان شکل گرفت که یکى نظریه کسانى که بر تفکیک حوزه امور شرعى از امور سلطانى عرفى تاکید مى‌کردند که مى‌توان از آ‌ن تحت عنوان نظریه سلطنت مشروعه یاد کرد و نظریه دوم که به نظریه ولایت انتصابى عامه فقها مشهور است که به ولایت عامه وگسترده فقیهان معتقد بودندو کسانى چون نراقى بر این باور بودند مفهوم ولایت فقها وجهه اشتراک این دو نظریه و مفهوم کلیدى آن دو مى‌باشد که قائلان به ولایت عامه فقها با تمسک به ادله فقهى که فقیهان را نائبان امام معصوم معرفى مى‌کرد مشروعیت حکومت در عصر غیبت را به تولیت یا حداقل اجازه فقهاى شیعى منوط داشتند این نگرش با مرحوم کاشف الغطاء( 1228 -1106) در کتاب کشف‌الغطاء و شیخ محمدى نجفى معروف به صاحب جواهر درکتاب جواهر الکلام ادامه یافت.(4)
در مکتب شیخ انصاری( 1281-1214ق) گرایش سلبى نسبت به ولایت سیاسى فقها غلبه مى‌یابد که بر این اساس حاکمان شیعى نیز جائر تلقى مى‌شوند. پس از شیخ انصارى دو مکتب نجف وسامرا بر اساس آموزه‌هاى شیخ فرایند اجتهاد در عرصه سیاسى را ادامه دادند.
مکتب سامرا که میرزاى شیرازى موسس آ‌ن بود قائل به سلطنت مشروعه مى‌باشند. که بر اساس آن پایبند به سیاست شرعى در حدود احکام شرعى مى‌باشند که طرفداران این مکتب در جنبش مشروطه همراه شیخ فضل الله نورى خواهان مشروطه مشروعه شدند. (5)
مکتب نجف مسیر دیگرى راطى کرد. این مکتب با محوریت مراجع حامى مشروطه خواهى در ایران مانند مرحوم نائینى ، آخوندخراسانى باحمایت از مشروطه درصدد برآمدند که اصول شرع مبین را با مشروطه تطبیق دهند. نظریه مکتب نجف نظریه دولت مشروطه نامیده مى‌شود.(6) و در صدد است که آموزه‌هاى دنیاى جدید مانند قانونگذارى ،مشروطیت راى اکثریت و کنترل قدرت سیاسى با مبانى شرعى و اجتهاد شیعى تطبیق دهد.
با توجه وتامل دراندیشه‌هاى سیاسى امام خمینی(ره) مى‌توان ایشان را از نظر تبار فکرى سیاسى برآیند از دو مکتب نجف و سامرا دانست و ایشان را بنیانگذار مکتب قم نامید. (7)
ویژگى بارزمکتب امام ضمن حفظ اصالت شریعت و نقش فقیهان در عرصه سیاسى زمان غیبت مانند مکتب نجف در صدد جذب آموزه‌هاى جدید در نظریه سیاسى است. مکتب نجف در نهایت نوآورى مفاهیم جدیدى را با اعتقاد به آموزه جور و غصب همراه مى‌کرده است اما در نظریه سیاسى امام خمینی(ره) حکومت اسلامى در عصر غیبت در راستاى ولایت معصومین حکومتى کاملا مشروع مى‌باشد بااین حال امام به لحاظ روش وامدار و وارث سنت اجتهاد شیعى است که با تحول و تکامل خود در طول تاریخ طولانى حیات شیعه زمینه خلاقیت، نوآورى و حزب مفاهیم و عناصر جدید را براى تفکر شیعى فراهم کرده است.

ب- جایگاه گفتمان سیاسى امام(ره) در اسلام گرایى معاصر
گفتمان سیاسى امام خمینی(ره) با تعلق به مکتب عقلى - اصولى شیعى در ردیف احیاگران اسلامى معاصر چون سید جمال و نائینى که تفکر آنها از قبیل تفکر عقل گراى اسلامى است مى‌باشد.
سید جمال که تاثیر ژرفى را در دنیاى اسلام جهت احیاى تفکر اسلامى گذاشت از بعد از ایشان اسلام گرایى تبدیل به یک جریان عظیمى شد در برابر گفتمانى که در صدر حذف اسلام از صحنه سیاست و تصمیم‌گیرى بود.
جریان اسلام گرایى در جهان اسلام در مقابل کمالیسم که نظامى سکولار را به جاى خلافت اسلامى توسط کمال آتاترک شکل داده شده قرار داد. کمالیسم اسلام را از صحنه سیاست و تصمیم‌گیرى حذف کرد و در مقابل اسلام گرایى درصدر است که اسلام به‌عنوان دال مرکزى واصلى گفتمان سیاسى مسلمانان وارد عرصه سیاست و تصمیم‌گیرى اجتماع کند واز اسلام دال برتر نظم سیاسى بسازد.
دراین میان تلاش‌هاى زیادى از سوى اندیشمندان اسلامى براى اسلام‌گرایى یا وارد کردن اسلام به عرصه سیاسى - به‌عنوان اسلام سیاسى - صورت گرفته است اما گفتمان سیاسى امام خمینی(ره) منجسم‌ترین منطق اسلام گرایى است. در واقع به واسطه ایشان است که اسلام گرایى از یک مخالف ساده و طرح سیاسى به کنار افتاده به یک جنبش ضد نظم حاکم تبدیل مى‌شود و پایه‌ریزى جمهورى اسلامى اساسا حاصل تلاش شخصیتى چون امام خمینی(ره) بوده است. بدین‌سان حتى جنبش‌هاى اسلام گرا که با نظرات امام خمینى مخالف بودند نیز به واسطه استقرار جمهورى اسلامى توانا شدند از این‌رو گرچه اسلام‌گرایى را نمى‌توان کاملا به خمینى گرایى تقلیل داد اما امام خمینی(ره) نقطه عطف واوج این جریان است.

ج- جایگاه گفتمان سیاسى امام(ره) در تاریخ معاصر ایران
نقش و تاثیرگذارى شخصیتى چون امام خمینی(ره) در تاریخ معاصر ایران نقش بى‌بدیل مى‌باشد. نقش‌‌آفرینى در تحول ساختار سیاسى ایران معاصر از سلطنت به نظام جمهورى اسلامى با رهبرى حرکت انقلابى مردم ایران در سال 1357 در بسیارى جنبه‌هاى دیگر لزوم توجه جدى به امام خمینی(ره) و آراء و اندیشه‌هاى او را در تاریخ معاصر ایران را نشان مى‌دهد.
امام خمینى شاخصه اصلى گفتمان تفوق یافته جدیدى به نام اسلام سیاسى در ایران است از این‌رو فهم تاریخ معاصر ایران در چند دهه اخیر فارغ از توجه به گفتمان امام خمینی(ره) میسر نیست. چرا که عصر حاضر و نظام جمهورى اسلامى میراث امام خمینی(ره) است وما در فضایى زندگى مى‌کنیم که گفتمان امام خمینى در آن حضور زنده و تاثیرگذار دارد وهیچ اندیشه وعمل سیاسى بى‌ارتباط با این گفتمان-چه مخالف و چه موافق- میسر نیست و ناچار به آن ارجاع داده مى‌شود.
اهمیت ونقش امام را درتاریخ معاصر ایران از منظر تحلیل گفتمانى در نقش او به‌عنوان سوژه سیاسى در تاسیس و رهبرى گفتمان جدید توضیح داد.
چنانکه لا‌ کلا‌ وموفه توضیح داده‌اند برخلاف تعین کنندگى ساختارى گفتمان‌ها فرصت‌هایى براى ظهور کنشگران اجتماعى سوژه‌هاى مستقل از ساختارها در فرایند تحول گفتمان‌ها فراهم مى‌شود لا‌ کلا‌ وموفه نقش سوژگى سیاسى را چنین مطرح مى‌کند که سوژه‌هاى سیاسى در قالب رهبران ظاهر مى‌شوند که به تثبیت گفتمان جدید کمک کرده و آن را بر گفتمان مسلط پیشین در صورت وجود دو شرط در دسترس بودن و اعتبار غالب مى‌سازند. از این بحث مى‌توان اهمیت امام خمینی(ره) را در قالب یک سوژه سیاسى توضیح داد که با رهبرى خود توانست زمینه تفوق و پیروزى گفتمان اسلام‌گرایى را بر گفتمان پهلوى در ایران فراهم کند و بدین‌سان در تحول گفتمان‌هاى غالب در ایران معاصر نقش اساسى ایفا نماید.
بعد دیگر اهمیت گفتمان امام تاثیرگذارى ایشان بر تحول اندیشه سیاسى اسلامى و نیز بنیانگذارى گونه خاص اسلام سیاسى در ایران بر اساس الگوى اسلام شیعى است. گفتمان امام تحول جدیدى در اندیشه سیاسى اسلام به حساب مى‌آید که بر اساس نظام ولایت فقیه استوار شده است. على‌رغم پیشینه نظریه ولایت فقیه در اندیشه سیاسى شیعه ولى تا کنون چنین نظریه‌اى به حیات سیاسى ،فکرى جامعه اسلامى وارد نشده بود و فقیهان هرگز در مدیریت جامعه اسلامى مباشرت نیافته بودند. علاوه، از این قرائت جدید امام از ولایت فقیه و ترکیب آ‌ن با آموزه‌هاى عصر جدید نقش امام را در اندیشه سیاسى ایران اسلامى برجسته‌تر ساخت چرا که امام برخلاف نگرش‌هاى سنتى به ولایت عامه فقیهان که بر اساس آموزه‌هاى سنتى فقط به تولیت فقیهان شیعى بر امور جامعه اسلامى در زمان غیبت امام معصوم (ع) مى‌پرداختند امام با بهره‌گیرى از سنت اسلامى گذشته و با اجتهادى مبتنى بر زمان ومکان و تبیین شفاف‌تر موضوعات جدیدى چون نقش مردم در زندگى سیاسى ، نظام پارلمانى و نقش و جایگاه آن در قانونگذاری، راى اکثریت ،تخرب و بسیارى دیگر ،‌خود سرآغاز تحول جدیدى دراندیشه سیاسى شیعه گشت از این‌رو امام خمینی(ره) قرائت جدیدى از اسلام معرفى کرد که با حفظ اصالت اسلامى و حفظ مرزهاى خویش با دنیاى غرب وهمچنین تمایز با قرائت خاصى از اسلام که هرگونه ورود به زندگى سیاسى راتخطئه مى‌کرد و امام آن رااسلام آمریکایى‌ نام نهاد (8) منشاء تحولى انقلابى دراندیشه وعمل گشت.

د- جایگاه گفتمان سیاسى امام در گفتمان‌هاى ایران امروز
گفتمان سیاسى امام از منظر دیگرى درتحولات فکرى سیاسى ایران امروز حضور زنده وتاثیرگذار دارد از آنجا که گفتمان امام تبار جریانات فکرى سیاسى ایران امروز محسوب مى‌شود واین گفتمان‌ها وامدار نظر و دیدگاه امام خمینی(ره) هستند و هرکدام سعى کرده‌اند بر اساس تحولات سیاسى و اجتماعی، تبیین‌ها و تفاسیر وگاه نوآورى‌هایى در آموزه‌هاى گذشته ارائه دهند.طرح آموزه‌هایى چون جامعه مدنی، ‌مبناى مشروعیت ،‌انتصاب یا انتخاب فقیه ، حدود واختیارات رهبرى و مردمسالارى دینى ،‌تفاسیر جدید بودند که در چارچوب اولیه گفتمان امام خمینی(ره) صورت گرفته و زمینه ظهور خرده گفتمان‌هاى جدید را فراهم کرده است. بنابراین تبیین گفتمان امام خمینى به‌عنوان گفتمان اصلى اسلام سیاسى ایران معاصر امکان رویارویى این تغییرات و تحولات را فراهم مى‌آورد. از این روجهت توجه به این گفتمان جایگاه واهمیت آن را برایى امروز ما و آیندگان معین و مشخص مى‌کند.

پى‌نوشتها:
-1 ر-ک گرجى ابوالقاسم ،‌تاریخ فقه و فقها ،‌تهران سمت 1379،ص 185
-2 ر-ک تیرمى داود، قدرت دانش مشروعیت دراسلام، تهران نشر نى ، صص 282-278
-3 ر-ک بهروز لک غلامرضا ، جهانى شدن و اسلام سیاسى در ایران ، ص 153، تیرمى داود ، دانش قدرت مشروعیت در اسلام ، صص 50-44 و فصلنامه معرفت شماره 44،ص 50
-4 بهروز لک غلامرضا، همان ص 154
-5 محسن کدیور ، 1376،صص 78 -58
-6 محسن کدیور ،‌همان ، (ر-ک ،126 -112)
-7 ر- ک ، بهروز لک ،همان ، ص 155
-8 ر- ک ، صحیفه نور ، ج 18،ص 36