جنبش هاي اجتماعي (1768 – 2004)

مقدمه
«امروزه جنبش هاي اجتماعي پديده هاي عادي زندگي سياسي دموکراتيک شده اند و در همان حال از سرفصل هاي مهم درس جامعه شناسي سياسي هستند» . جنبش هاي اجتماعي وقتي پديد مي آيند که گروهي از افراد به گونه اي سازمان يافته در صدد تغيير يا حفظ برخي از عناصر جامعه برآيند. در واقع به هر گونه كوشش جمعي براي پيشبرد منافع مشترك، يا تأمين هدف اصلي از طريق عمل جمعي خارج از حوزه ي نهادهاي رسمي، جنبش‌ اجتماعي مي گويند. جنبش اجتماعي يكي از مهم ترين گونه‌هاي رفتار جمعي است كه تعداد زيادي از مردم در آن سازمان مي يابند و فعالانه شركت مي جويند تا در جامعه نوعي دگرگوني ايجاد، و يا از وقوع دگرگوني خاصي جلوگيري كنند. برخي از جنبش‌ها در چارچوب قوانين جوامعي فعاليت مي‌كنند كه در آن حضور دارند، در حالي كه جنبش‌هاي ديگر به صورت گروه‌هاي غيرقانوني يا زيرزميني فعاليت مي كنند. آغاز جنبش هاي اجتماعي به اوايل قرن نوزدهم ميلادي بازمي گردد. جنبش کارگري به عنوان اولين جنبش اجتماعي مشخص مي گردد که براي بهبود شرايط طبقه ي در حال رشد کارگران فعاليت مي کرد. جنبش هاي ملي گرايانه براي رهايي از سلطه ي امپراتوري هاي چند مليتي اروپا از ديگر جنبش هاي اجتماعي سنتي و قديمي محسوب مي گردند. جنبش هاي سنتي در برخي از ويژگي ها با هم اشتراک داشته اند؛ هدف هاي مشترک، برنامه اي براي تحقق اين هدف ها و داشتن ايدئولوژي از مهمترين ويژگي هاي جنبش هاي اجتماعي به شمار مي آيند؛ هر جنبش يک رشته هدف هاي کاملاً مشخص دارد؛ برنامه هايي براي رسيدن به اين هدف؛ و يک ايدئولوژي که اعضا را گرد هم آورد.