جنگ تحمیلی؛ تهاجمی فرامنطقه‌ای

تجاوز عراق علیه ایران تنها نبرد دو ملت نبود بلکه حادثه‌ای بود با دو روی متفاوت، یکی تاریک و نفرت انگیز و دیگری تابناک و افتخارآمیز. در طرف تاریک این حادثه، تجاوز و ستم در زشت‌ترین شکل ترسیم شد و در چهره تابناک آن، دفاع و حماسه، در زیباترین صورت تجّلی یافت. این حادثه، تنها رویارویی مهاجمان و مدافعان نبود، بلکه ستم و حماسه، ارزش و ضدارزش به مصاف یکدیگر شتافتند و هر یک، توان خود را به رخ دیگری کشیدند. سرانجام از این حماسه، ارزشها و رفتارهای زیبا، فاتح و سربلند بیرون آمدند.
صدام حسین که بعدها به عنوان متجاوز و آغازکننده جنگ شناخته شد، تنها وجود اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرده بود. اما خود او نیز می‌دانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامه‌ریزی شده، هدفمند و فرامنطقه‌ای است و دولت بغداد به دلیل وجود اختلافات زمینی و دریایی با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است. اما واقعیت آن است که انقلاب اسلامی، تنها سبب از بین بردن «جزیره ثبات غرب» در منطقه نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای مورد نظر غرب در خاورمیانه و خلیج فارس را بر هم زده و در برابر نظامهای سکولار مورد نظر غرب در منطقه، با صراحت، احیای مذهب را صلا می‌داد. علاوه بر آن قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات مورد نظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب نفت از خلیج فارس، با تثبیت انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل دول شرق و غرب علیرغم اختلافات برخاسته از فضای جنگ سرد در نارضایتی از انقلاب موضع یکسانی داشتند. در طول یک سال و چند ماه قبل از وقوع جنگ تحمیلی، فشارهای برون مرزی متعددی بر پیکره انقلاب وارد شد، جنگ تبلیغاتی، سیاسی، روانی، محاصره اقتصادی؛ بلوکه کردن دارایی‌های ایران، تهدیدات نظامی (مداخله نظامی در طبس و …)؛ تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی؛ دامن زدن به تروریسم و ناامنی داخلی و حمایت از آن و … هدفی جز بدبین ساختن افکار عمومی جهان نسبت به این انقلاب و جلوگیری از شناسایی آن و فراهم ساختن زمینه‌های جنگ علیه این آب و خاک را نداشت. هدف این بود که هرگونه برخورد با ایران، در عرصه بین‌المللی، اقدامی در جهت بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه و مطابق خواست جامعه جهانی جلوه کرده و توجیه پذیر باشد. هدف این بود که نگذارند نهضت امام خمینی (ره) به عامل تأثیرگذار در تعیین نظم استراتژیک جهان تبدیل شود.
این گونه اهداف و دیدگاهها نمی‌توانست در چهارچوب اختلافات مرزی و جاه‌طلبی‌های صدام تعریف شود. صدام در حقیقت فریب توطئه خارجی را خورد و جاه‌طلبی‌اش محرکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود. البته در کنار این جاه‌طلبی، صدام انگیزه‌های جداگانه‌ای نیز برای جنگ داشت. صدام از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جمعیت 60 درصدی شیعیان عراق نگران بود؛ همانگونه که خود و دولتمردانش به دفعات اعلام کردند؛ از پیمان الجزیره ناراضی بوده و در پی فرصتی برای لغو آن و حل یکسره اختلافات مرزی دو کشور مطابق میل خود بودند. صدام - که بعدها از زبان سیاستمداران عراقی و غیر عراقی منتشر شد - مایل بود در برنامه نابودی انقلاب و جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن خطر تفکر اسلامی برای استعمارگران، در منطقه پیشقدم شود تا بتواند حمایت دولتهایی را که با پیروزی انقلاب اسلامی منافعشان خطر افتاده، جلب کند و خود رهبری جهان عرب را به دست گیرد. به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران سیاسی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را تهاجمی فرا منطقه‌ای و برخاسته از اراده برون مرزی می‌شمارند. (1)
در بررسی دیگر ابعاد جنگ با مواردی روبرو می‌شویم که به جد می‌توان آنها را آثار مثبت جنگ دانست. جنگ گرچه نتایج مخربی در پی داشت اما می‌توان آنرا مهمترین عامل در مردمی‌تر شدن انقلاب دانست. عموماً انقلاب‌ها پس از به ثمر رسیدن دچار فقدان پایگاه مردمی می‌شوند به گونه‌ای که پس از پیروزی به تدریج نقش مردم در صحنه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی کم رنگ‌تر شده و نهضت به نظام‌های فردی و غیرمردمی تبدیل می‌گردد، ولی این پدیده در مسیر انقلاب اسلامی رخ نداد؛ گرچه به دلیل سرعت شگفت انگیز انقلاب، فرصت برای همه‌گیر شدن آن در میان همه توده‌ها دست نداد، اما هشت سال دفاع مقدس، انقلاب و ارزش‌های آن را به دورترین نقاط جامعه کشاند و به جرات می‌توان ادعا کرد کمتر پدیده‌ای می‌توانست تمامی مردم را با انقلاب و اهداف آن آشنا سازد.
صدور انقلاب و ایستادگی در برابر هرگونه تجاوز دیگر پیامی بود که این هشت سال با خود به همراه داشت به گونه‌ای که بنابر فرمایش حضرت امام (ره): «جنگ هشت ساله ایران موجب گردید تمامی سردمداران نظامهای فاسد، در مقابل اسلام احساس ذلت کنند» و همین موجب بیداری کشورها و ملتهای آزادیخواه گردید؛ زیرا ملت ایران، به مردم دنیا بویژه مردم منطقه ثابت کرد که می‌توان سالیان سال بر ضد تمامی زورگویان مبارزه کرد، آن گونه که به قول امام (ره) جنگ ما، کمک به افغانستان را به دنبال داشت. جنگ ما، فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت…جنگ ما، بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت»(2).

* پی‌نوشتها و منابع در دفتر روزنامه موجود است.