حامیان ترور و قربانیان تروریسم

در آستانه سالروز شهادت شهید مظلوم آیت‌ا... دکتر بهشتی و 72 تن از مسئولین نظام جمهوری اسلامی که به دست منافقین تروریست در هفتم تیر سال 60 به شهادت رسیدند، بر آن شدیم تا نگاهی به بحث تروریسم، حامیان آن و قربانیان مظلوم این پدیده شوم داشته باشیم.

مفهوم تروریسم

واژه تروریسم که از زبان فرانسوی به زبان فارسی راه یافته است، از ریشه لاتین Terror به معنی احساس ترس است که در لغت به معنای ایجاد "رعب و هراس در بین مردم" و یا "مرعوب ساختن دیگران" می‌باشد. از تروریسم به معنای وحشت فزاینده، یا یک شخص یا چیزی که وحشت فزاینده‌ای تولید کند و نیز به معنای توسل به خشونت برای اهداف سیاسی یا اجبار حکومت به انجام فعل و یا ترک فعلی؛ به این وسیله که در بین مردم تولید وحشت کنند، یاد شده است.

تروریسم از نظر هدف به انواع زیر تقسیم‌بندی شده است:

1ـ تروریسم سیاسی،

2ـ تروریسم ایدئولوژیک،

3ـ تروریسم بین‌الملل،

4ـ تروریسم سیاه،

5ـ تروریسم کور.

از حیث دامنه انجام عمل انواع زیر بیان گردیده است:

1ـ تروریسم فردی،

2ـ تروریسم گروهی،

3ـ تروریسم دولتی.

آنچه در این نوشتار موردنظر است، پرداختی اجمالی به مفاهیم، سوابق، مصادیق و بسترهای تداوم تروریسم به عنوان ابزاری در دست ابرقدرت‌ها برای تضعیف کشورهای جهان سوم به ویژه اسلامی است.

اما آنچه بسترساز پرداخت به این مقوله می‌باشد، حوادث اتفاق افتاده در خرداد و تیر ماه سال 60 در ایران اسلامی است که تاریخِ قربانی شدن فرزندان انقلاب اسلامی توسط ترور و با حمایت از مدعیان دروغین مبارزه با تروریسم را برای همگان یادآوری می‌نماید و در بخش دوم مقاله به آن خواهیم پرداخت.

سوابق تروریسم

پدیده تروریسم قرن‌هاست دامن بشریت را گرفته و هر چه دامنه ظلم کشورهای استکباری بیشتر شود، زمینه گسترش آن در جهان بیشتر توسعه می‌یابد.

تروریسم از یکسو ریشه در بی‌عدالتی در اعمال نظام‌های سیاسی بزرگ جهان داشته و از سوی دیگر ریشه در راهبردهای امنیتی برخی ابرقدرت‌ها برای بحران‌زایی و بی‌ثبات نمودن محیط‌های جغرافیایی دارد تا امکان افول قدرت‌های مخالف و بسط حضور غرب در مناطق راهبردی جهان فراهم شود.

تجربه بشر نشان داده تروریسم ابزاری است که از آن هم ضعیفان علیه قدرتمندان استفاده می‌کنند و هم (به ویژه‌ در سال‌های اخیر)، قدرتمندان (در قالب تروریسم دولتی، استفاده از قبح این واژه، مهارکشورهای مستقل و غیرتابع نظام سلطه) از آن به خوبی بهره‌گیری نموده‌اند.

قربانیان ترور نوعاً انسان‌های بی‌گناهی بودند که در طول تاریخ شیوع این پدیده، ناجوانمردانه به دست عاملان ترور از بین رفته‌اند.

پیامدهای ترور علاوه بر گرفتن جان انسان‌های بی‌گناه، حذف حقوق انسان‌ها در اثر اعمال رعب و وحشت و فشار به جوامع، گروه‌ها و افراد مورد تهاجم بوده است.

فرایند شکل‌گیری

تروریسم از ترور فردی آغاز و به ترویسم دولتی و از عرصه داخلی کشورها به عرصه‌های بین‌المللی رسیده است. شبکه‌های داخلی ترور به شبکه‌های فرامرزی پیوسته و با بهره‌گیری قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها از این شبکه‌ها مع‌الاسف نظام‌های سلطه در سایه شعار مبارزه با آن بیشترین سودجویی را از آن می‌نمایند.

علیرغم پیدا شدن وجدان‌های بیدار برای مبارزه با تروریسم و تشکیل مؤسسات و نهادهای موسوم به ضدتروریسم، تعداد این مؤسسات نسبت به شبکه‌ها و سازمان‌های تروریسم که تحت حمایت نظام‌های استکباری و حتی نظام‌های بین‌المللی قرار دارند، قابل مقایسه نیست.

بسترهای تداوم تروریسم

حمایت‌های مالی و سیاسی صاحبان زور و قدرت مهم‌ترین عامل در جهان است که تمامی تلاش‌ها و فریادهای نهادهای مبارزه با آن را بی‌نتیجه می‌کند.

چنانچه نگاهی به هشت قطعنامه سازمان ملل در رابطه با توقیف وجوه و منابع حمایت از طالبان از سال‌های 1999 تا 2003 داشته باشیم، به این پی می‌بریم که اولاً ترورهای متعددی که قبل از 11 سپتامبر در کشورهای دیگر خصوصاً جهان سوم واقع می‌شد، هیچ‌گاه قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل را در پی نداشت، اما این قطعنامه‌ها هنگامی صادر شد که حوادث تروریستی (جدای از این که چه کسی عامل آن بوده) در آمریکا اتفاق افتاده است؛ ثانیاً حامیان اصلی مالی و سیاسی و تشکیل‌دهنده طالبان خود آمریکایی‌ها بودند تا آنان را در مقابل شوروی‌ سابق که افغانستان را اشغال کرده بود، تجهیز، آموزش و سازماندهی نمایند.

مصادیق تروریسم

1ـ اقدامات علیه امنیت هوایی،

2ـ اقدامات علیه امنیت دریایی،

3ـ بمب‌گذاری تروریستی،

4ـ گروگان‌گیری،

5ـ تعرض به افراد تحت حمایت بین‌المللی،

6ـ دستیابی و استفاده از مواد هسته‌ای،

7ـ استفاده از مواد منفجره و حملات مسلحانه.

ابزار جدید تروریسم

تروریسم هسته‌ای و رادیولوژیک، تروریسم شیمیایی، تروریسم میکروبی، تروریسم سایبری.

اوج تروریسم و بهره‌گیری سیاسی از ابزار آن با هدف تضعیف قدرت‌های جهان سوم و مستقل در آغاز قرن بیست و یکم بوده است.

دشمن‌نمایی جهان سوم توسط غرب با بکارگیری ابزار و شیوه‌های متعدد اعم از کارهای اندیشه‌ای با تبیین غلط آیات قرآن کریم و ارائه مبانی تئوریک و خصومت با آن و نوشتن کتاب‌های مختلف در این بخش گرفته تا فضاسازی‌ها از طریق فیلم‌های سینمایی، بکارگیری مطبوعات و رسانه‌ها خصوصاً پس از حادثه 11 سپتامبر همه به گونه‌ای بوده که با قاطعیت می‌توان گفت که حادثه 11 سپتامبر را آمریکایی‌ها برای قربانی نمودن و ترور مستمر اسلام و مسلمین طراحی کرده بودند. زیرا کدام عقل سلیم می‌پذیرد انفجار دو ساختمان اداری و کشتن ساکنین آن نفعی برای اسلام و مسلمین دارد.

از سوی دیگر پس از حادثه چه کسی سودش را برد؟ آیا مسلمانان از این حادثه متنفع شدند که حداقل دو کشورشان به این بهانه اشغال گردید و صدها هزار نفر کشته و زخمی داده و منابعشان به غارت رفت یا یهودیانی که قبل از روز حادثه در ساختمان محل کار حضور نیافتند یا آمریکایی‌هایی که به این بهانه دو کشور مسلمان را اشغال کردند؟ کدام گروه سیاسی مسلمان می‌توانست این حرکت بی‌هدف و بی‌نتیجه برای مسلمین را تأیید نماید در حالی که ادبیات مبارزه با تروریسم در قرن بیست و یک به ابزاری در دست غرب برای ترور فیزیکی، اندیشه‌ای و سیاسی جهان اسلام تبدیل شده بود؟

کدام گروه و یا رهبر مذهبی در اسلام این حرکت را تأیید می‌نمود در حالی‌ که چند دهه است آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و غربی‌ها حتی جنبش‌های آزادیبخش را که برای دفاع از آزادی سرزمین‌شان در فلسطین و لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کنند تروریسم معرفی می‌کنند و به این بهانه زن و فرزندانشان را می‌کشند و قتل‌عام می‌کنند.

زمینه‌های تداوم تروریسم

بسترهای تداوم تروریسم، حمایت‌های مالی، سیاسی و صاحبان زور و قدرت در جهان‌اند که تمامی تلاش‌ها و فریادهای آزادی‌خواهان و نهادهای بین‌المللی مبارزه با این پدیده پلید را بی‌نتیجه می‌نماید. چنان‌چه نگاهی به هشت قطعنامه سازمان ملل که در رابطه با توقیف وجوه و منابع حمایت از طالبان صادر شده در سال‌های 1999 تا 2003 داشته باشیم، پی خواهیم برد:

اولاً سازمان ملل که تحت نفوذ آمریکا و غرب می‌باشد، قبل از حادثه 11 سپتامبر هیچ‌گاه قطعنامه‌ای علیه تروریسم و یا مهار آن به معنای واقعی صادر نکرد و این در حالی است که کشورهای جهان من‌جمله مردم ایران اسلامی از اوایل انقلاب در دهه 60هـ.ش مورد هجوم ده‌ها گروهک تروریستی قرار گرفته و بیش از 17 هزار شهید ترور را در این ایام داشته؛ ثانیاً حامیان اصلی مالی و سیاسی تشکیل‌دهنده طالبان (که متهم حادثه 11 سپتامبر است) خود آمریکایی‌ها بودند که این گروه تروریستی را با دو هدف ارائه چهره‌ای زشت از اسلام و مقابله با شوروی سابق (که افغانستان را به اشغال درآورده بود و حضور آمریکا را در این کشور سد کرده بود)، راه انداخته بودند.

استراتژی اسلام‌ستیزی آمریکا

شاید اگر نگاهی عمیق‌تر به حادثه فوق و پیامدهای آن داشته باشیم، این اقدام را در استراتژی نوین آمریکا در دهه 90 یعنی نبرد با آنچه که "اسلام مسلح یا اسلام سیاسی" نامگذاری نموده تا در رهبری نظام نوین جهانی بدون رقیب یکه‌تازی کند، بیابیم؛ که به بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود:

1ـ ایجاد تردید و تزلزل در ارزش‌ها و مفاهیم تمدن اسلامی.

2ـ تعمیق کینه‌توزی و دشمنی غرب نسبت به اسلام و هر آنچه اسلامی است.

3ـ حمله وحشیانه به برخی کشورها و ملل اسلامی به اتهام پناه دادن به تروریست‌ها.

4ـ برنامه‌ریزی برای حملات گسترده رسانه‌های پلیسی علیه مؤسسات مالی اسلامی و نهادهای خیریه و تبلیغی.

5ـ محور اهریمنی دانستن برخی کشورهای اسلامی و خطری که همچنان آنها را تهدید می‌کند. همچنان که برخی مقامات نیمه‌رسمی نیز تهدید به استفاده از بمب هسته‌ای علیه برخی کشورها کرده‌اند.

6ـ برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به مؤسسات آموزش اسلامی و از میان بردن استقلال آنها و دخالت وقیحانه در منابع آموزشی کشورهای اسلامی.

7ـ اقداماتی برای تضعیف نقش نهادهای بین‌المللی اسلامی.

8ـ تشدید حملاتی که پیش از حوادث 11 سپتامبر از سوی غرب یا به وسیله مزدوران در عرصه گسترش مفاسد اخلاقی، بی‌بند و باری، رواج لائیسم و ایجاد شک و تردید در توان پاسخگویی اسلام به نیاز‌های زمان و ترویج ارزش‌های تمدن غربی شده بود.

آنچه بیان گردید تعاریف و مفاهیمی کلی از تروریسم بوده و ذکر مصادیق و ابزار آن که خود ابزاری در دست دنیای غرب به ویژه آمریکای جنایتکار قرار گرفته تا بدینسان رقیب را که مستظهر به مکتب انسان‌ساز و حیات‌بخش اسلام است ابتدا از آن چهره‌ای وارونه و بد در دنیا بسازند ثانیاً آن را ابتدا با جنگ نرم و سپس با جنگ سخت از صحنه خارج نمایند. اما چون کانون بیداری اسلامی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد، بدیهی است که دشمن همواره برای مهار آن باید کانون بحران را ابتدا مورد هدف قرار دهد. در همین راستا اواخر خرداد و تیر ماه یادآور حوادث خونین و جنایات عوامل سرسپرده آمریکا و غرب در ایران است که بازخوانی آن حوادث ما را در تکمیل تحلیل یاری می‌نماید.

ایران اسلامی قربانی تروریسم

مردم ایران اسلامی که در بهمن ماه سال 57 پس از چند دهه مقابله با رژیم سرسپرده آمریکایی و تحمل سخت‌ترین استبداد و خفقان و ترور و وحشت ایجاد شده از سوی رژیم هنوز طعم شیرین پیروزی خویش را نچشیده بودند، دیری نپایید که عوامل سرسپرده‌ای از سوی ابرقدرت‌ها در درون کشور چون قارچ سر برآورده و به انفجار، ترور و ایجاد وحشت در بین ملت پرداختند. تاریخ انقلاب ایران شاهد حوادثی چون اقدامات پلید گروه فرقان در ترور 19 تن از شخصیت‌ها از جمله شهید مطهری، شهید مفتح، آیت‌ا... قاضی طباطبایی و سرلشکر قره‌نی، غائله‌آفرینی چریک‌های فدایی خلق در شمال و مرکز کشور، حوادث خونین سازمان کمونیست‌ها در سیاهکل و آمل، جنگ‌های مسلحانه در سال 58 و 59 در ترکمن‌صحرا و گنبدکاووس و غائله مسلحانه و خونین کومله، دمکرات و رزگاری و پیکاری‌ها در کردستان، غائله خلق عرب در خوزستان و حوادث خونین گروه‌های مسلح و تروریستی در دیگر نقاط کشور اعم از جنوب شرق، جنوب و یا مرکز کشور داغ‌های سنگینی را بر پیکر داغدیده ملت ایران با حمایت استکبار نشاند، اما سنگین‌ترین حادثه اعلام جنگ مسلحانه منافقین در 30 خرداد سال 1360 (که پس از عزل بنی‌صدر خائن از ریاست‌جمهوری واقع شد) می‌باشد، وسیع‌ترین و طولانی‌ترین فعالیت‌های تروریستی که پس از انقلاب اسلامی توسط منافقین صورت گرفته که اعلام رسمی و از زبان خودشان در کشتار ملت ایران اعتراف گردید بدین شرح می‌باشد:

ادعا و اعتراف منافقین

از سال 60 تا 61 دوازده هزار نفر را به شهادت رسانیده و هر هفته به صورت میانگین بیست عملیات تخریب و انفجار داشته‌اند. از سال 61 تا 62 هفت هزار تن از نیروهای جمهوری اسلامی را در شهرهای کردستان و نوار مرزی ترور کرده و 1200 مورد عملیات و تخریب در سطح شهرها داشته‌اند. از سال 62 تا 63 تعداد پنج‌هزار نفر را شهید کرده و 900 مورد عملیات و تخریب داشته‌اند. از سال 63 تا 64 پانزده هزار تن را شهید نموده و 900 مورد عملیات و تخریب داشته‌اند.

سال 66 در بیست و سه بار عملیات در نوار مرزی ایران و عراق 5880 نفر را شهید کرده، همچنین 250 مورد عملیات و 200 مورد تخریب در درون شهرها انجام داده‌اند. در سال 67 سه عملیات نظامی مشترک با ارتش عراق داشته‌اند که مدعی شدند در عملیات آفتاب 3500 نفر، در عملیات چلچراغ 8000 نفر و در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) 55000 نفر از رزمندگان ایران را به شهادت رسانیده‌اند. هرچند شیوه‌ سازمان در ارائه گزارش بر بزرگنمایی است اما بدون تردید اعمال تروریستی آنان به شدت سنگین و وحشیانه بود که دو انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری با فاصله دو ماه در سال 60 و شهادت شهدای محراب (شهید آیت‌ا... مدنی، شهید آیت‌ا... دستغیب، شهید آیت‌ا... صدوقی، آیت‌ا... اشرفی اصفهانی) در نماز جمعه نمونه‌هایی وحشیانه از آن است.

اما تعداد شهدایی که جمهوری اسلامی از آمار شهدای ترور رسماً اعلام نموده، 17000 شهید از ابتدای انقلاب می‌باشد. با توصیف وضع مذکور چه کشوری قربانی تروریسم است؟ آیا آمریکا و غرب که تنها حادثه خودساخته کشته‌های دو ساختمان را به عنوان سند مظلومیت به رخ می‌کشند یا کشورهای اسلامی که صدها هزار کشته و زخمی را مظلومانه متحمل گردیدند و نیز ایران اسلامی که 17000 شهید ترور را مظلومانه توسط تروریست‌هایی (که سالهاست در حمایت مالی، سیاسی و آموزش دولتمردان آمریکایی در اروپا، کانادا، عراق و خود کشور آمریکا قرار دارند) را در طول سه دهه قربانی داد؟

بازخوانی پرونده منافقین در ایران

مناسبت دارد که گذری کوتاه به عملکرد این گروه تروریستی که هم‌اکنون سران آن در اروپا در پناه دولتمردان و پارلمان‌های اروپایی و آمریکایی (مدعی مبارزه با تروریسم) و پادگان اشرف عراق سنگر گرفته‌اند، داشته باشیم تا ثابت شود ترویسم کیست و حامیان تروریسم و تروریسم‌پرورها چه کسانی هستند؟

در اولین مرحله پس از حادثه 14 اسفند سال 59 که با سازماندهی منافقین، لیبرال‌ها، حزب رنجیران (مائوئیست‌ها) مستقر در دفتر ریاست‌جمهوری با طراحی و به قصد درگیری با سلاح سرد در مراسم سخنرانی بنی‌صدر حضور یافته بودند، با حمله به مردم متدین تعداد زیادی را زخمی و یا شهید و به اموال عمومی خسارت‌های زیادی را زدند. پس از رأی عدم کفایت نمایندگان مجلس به بنی‌صدر و عزل وی، روز شنیه 30 خرداد سال 60 منافقین حرکت مسلحانه خویش را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم مظلوم ایران با عملیات‌های تروریستی آغاز نمودند. ملت ایران هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند که بنی‌صدر خائن عامل غرب و فرقه رجوی و منافقین یعنی همان ترویست‌هایی که مأموریت تأمین منافع غرب و مقابله با انقلاب اسلامی ملت ایران را داشتند پس از فرار در فرانسه در دامن مدعیان دروغین مبارزه با تروریسم قرار گرفتند. در روز 30 خرداد در اثر حمله تروریستی منافقین 30 نفر کشته و 200 نفر زخمی بجای ماند ، اتوبوس‌ها به آتش کشیده شد و هر کس ظاهر مذهبی داشت مورد هجوم قرار می‌گرفت.

در مرحله دوم ترور مسئولین نظام (پس از فرار مفتضحانه بنی‌صدر و رجوی به فرانسه) در دستور کار سازمان منافقین قرار گرفت. انفجار در مسجد قبا و مجروح شدن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای که در آن هنگام امام جمعه تهران بودند در روز 6 تیر سال 60 و انفجار حزب جمهوری در 7/4/60 و شهادت شهید بهشتی و 72 تن از سران نظام، انفجار نخست‌وزیری در 8 شهریور سال 60 و شهادت شهید رجایی که یک ماه از ریاست‌جمهوریش نگذشته بود و شهید حجت‌الاسلام دکتر باهنر نخست‌وزیر در کارنامه سیاه تروریست‌هایی است که سران آن در اروپا و آمریکا نشسته و طراحی ‌کرده و فرمان می‌دادند.

در مرحله سوم پس از شهریور سال 60 استراتژی سازمان بر این قرار گرفت که رأس هرم قدرت زده شده و باید اکنون بدنه را از کار انداخت. بنابراین اقدام به تظاهرات مسلحانه در گروه‌های 40 الی 60 نفره و تشکیل خانه‌های تیمی در شهرهای کشور و با موضع‌گیری در نقاطی از شهر به سوی مردم و نیروهای مسلح آتش می‌گشودند. البته در این طرح تعدادی از نیروهای میلیشا کشته، زخمی و یا دستگیر شدند و بدنه سازمان به شدت دچار آسیب شد. لذا در مرحله چهارم رو به ترورهای غافلگیرانه آوردند، در سال 60 مرکزیت سازمان مورد حمله قرار گرفت و موسی خیابانی فرمانده اصلی و نفر دوم سازمان همراه 17 نفر کشته شدند. در مرحله پنجم باقیمانده سازمان تروریستی استراتژی ربودن افراد و شکنجه و قتل آنان را در پیش گرفتند که پس از چند جنایت هولناک این شبکه نیز فروپاشید. در ادامه کشتار مردم با انجام صدها عملیات تروریستی عده زیادی از مردم کاسب، معلم، کارمندان و عابران معمولی را از پای درآوردند، سپس خط منطقه و استقرار در مناطق استراتژیک مانند کردستان، فارس و جنگل‌های شمال را به اجرا گذاشتند.

در مرحله پنجم پس از شهریور سال 60 تا مهر سال 61 شهدای محراب را به همراه جمعی از نمازگزاران در نماز جمعه به شهادت رساندند، و پس از آن عملیات‌های متعددی با سازماندهی و اعزام گروه‌های ترور از طریق استان کردستان تا سال 65 انجام دادند. در مرحله ششم سرانجام در 17 خرداد سال 65 رجوی پس از عقد قراردادی با طارق عزیز وزیر امور خارجه و معاون صدام ملعون از فرانسه وارد عراق شد و رسماً با امضاء سند خیانت و با تشکیل یک ارتش درکنار دشمن بعثی به شکل کلاسیک و غیرکلاسیک وارد جنگ شد. در اینجا باید یادآور شویم که یکی از راه‌های مبارزه با تروریست حذف منابع مالی به تروریست‌هاست، به راستی امکانات نظامی و تشکیل یک ارتش مجهز به سلاح‌های سنگین در کنار صدام بعثی مگر نه از سوی همین غربی‌ها مدعی مبارزه با تروریسم تأمین شد؟

عمیات تروریستی پس از قطعنامه

علاوه بر اعزام تیم‌های شناسایی و ترور از طریق مرز عراق به کشور عزیزمان و انجام عملیات‌های تروریستی با پشتیبانی ارتش عراق در سال پایانی جنگ عملیات‌هایی به نام "آفتاب و چلچراغ" را در فکه و مهران انجام دادند، سرانجام پس از پذیرش قطعنامه با حمایت توپخانه و آتش هوایی رژیم بعث عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) را در غرب طراحی و اجرا کردند که علیرغم عبور از مرز و شهرهای مرزی از جمله کرند، اسلام‌آباد غرب در چند کیلومتری کرمانشاه به لطف الهی و با اراده ملت و رزمندگان غیور و سلحشور ایران اسلامی زمین‌گیر شدند.

علیرغم آتش‌بس بین ایران و عراق به دستور صدام، عملیات‌های تروریستی منافقین در عمق 50 کیلومتری ایران انجام می‌شد تا درگیری‌ها برخلاف پذیرش قطعنامه در داخل انجام نگیرد.

منافقین سرکوب خونین قیام شیعیان جنوب عراق (که علیه حزب جنایتکار بعث بپا خاسته بودند) و همچنین سرکوب ملت مسلمان کرد شمال عراق را در پرونده سیاه خویش دارند.

انفجار حرم امام رضا(ع) و ترور شهید صیاد شیرازی در سال 78 و شهید سیداسدا... لاجوردی از اعمال پلید آنان پس از جنگ می‌باشد.

حمایت‌های رسمی غربی‌ها از منافقین ترویست

از حمایت‌های رسمی جسورانه و بدون اعتنای غربی‌ها نسبت به دنیا، نامه تبریک رجوی در 13 آبان سال 71 به مناسبت پیروزی کلینتون به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا و پاسخ صمیمانه و محبت‌آمیز کلینتون و اعلام حمایت از سازمان تروریستی منافقین بوده است.

دولت‌های غربی برای 125 انجمن پوششی برای حمایت‌ از سازمان منافقین مجوز تأسیس صادر نموده‌اند و بسیاری از سیاستمداران کشورهای غربی با اسم و مشخصات رسماً کمک‌های مالی به منافقین داشتند. برخی از سناتورهای آمریکایی شخصاً به حساب منافقین پول‌های کلان واریز می‌کردند و به طور رسمی روز چهارشنبه 31 تیر 83 از سوی سرلشکر جی‌.دی. میلر معاون فرماندهی نیروهای آمریکایی در عراق یادداشتی به برخی رسانه‌ها مبنی بر این که به مجاهدین خلق (منافقین) در عراق از جانب ارتش آمریکا موقعیت "تحت‌الحمایه" اعطا گردیده و به آنان حقوق جدیدی داده شده است، تسلیم شد (نشریه مجاهد، ش 678، ص 3) و حفاظت از قرارگاه اشرف به عهده نیروهای آمریکایی قرار گرفت.

حامیان تروریسم چه کسانی‌اند؟

ترور دانشمندان هسته‌ای ایران اسلامی توسط عوامل موساد و سیا، اقدام گروهک تروریستی پژاک که در طول چند سال اخیر عده زیادی از مردم مسلمان ایران را در استان‌های شمال غرب ترور نمودند، با حمایت مالی و سیاسی آمریکایی‌ها و غربی‌ها نمونه‌های تزویر و دروغگویی دنیای غرب در برخورد با تروریسم و دفاع از حقوق بشر است.

باید از دنیای غرب پرسید چه فرقی است بین جان انسان‌ها، که در نگاه آمریکایی‌ها فقط متعرض انسان غربی تروریسم است ولی جان انسان‌های مسلمان بی‌ارزش است.

حال باید با این شرایط وجدان بیدار ملل جهان را به قضاوت گرفت و پرسید چه کسی تروریست و حامی ترویست است و چه کسی قربانی ترویسم؟

به امید بیدار شدن وجدان تمام ملل دنیا و قطع ید تمامی ظالمین و مستکبرین و استقرار صلح و عدالت در پرتو ظهور منجی عدالت‌گستر امام عصر(عج).