حجت الاسلام سید تقی درچه‌ای: حاج مصطفی دقیق پا به پای امام حرکت می کرد

امام نظریات افراد را نمی‌کوبید. سبک امام در مورد حاج آقا مصطفی و هم مرحوم حاج احمد آقا هم این گونه بود. آنها هر روش و هر مسلکی که داشتند، می‌رفتند جلو. و امام می‌دانست که ایشان روش شان خطا نیست.





یکی از همراهان و یاران حاج مصطفی خمینی گفت که ایشان مقید بود کردار و رفتار امام خمینی(س) را عملی کند و از همین رو، دقیق پا به پای امام حرکت می کرد.
حجت الاسلام سید تقی درچهای در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به مناسبت سی و دومین سالروز شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، درباره آشنایی خود با وی اظهار داشت: در زمان مبارزات، افراد اهل مبارزه دارای وجوه مشترکی بودند. از جمله همدیگر را جذب میکردند. ارتباطات خاصی هم میان مبارزان وجود داشت چرا که آنها نیاز به همکاری داشتند. برای ما طلاب قم در آن زمان، حاج آقا مصطفی شخصیت بزرگی بود. پسر امام بود، دارای ارزش و اعتباری بلند بود، و خودش هم دارای فکری بلند و نظریات عالی بود. گاهی در جلسات ما شرکت میکرد. اگر نیاز به همکاری بود، همکاری میکرد. از ایشان کمک بسیار میگرفتیم و در کارها اگر نیاز به وجود و یا رهنمود ایشان بود، از ایشان استمداد میگرفتیم. ایشان منزلی داشت نزدیک مدرسه حجتیه که مدتی پاتوق مبارزین بود. در آن خانه سخنرانیهایی را که امام(س) انجام میداد، بصورت دفترچه چاپ و سپس منگنه میکردیم و بدست افرادی در قم و شهرستان ها میدادیم. منزل ایشان پاتوق این حرکت بود و همین این منشاء رفاقت ما شده بود.
وی افزود: ایشان دارای شخصیت علمی و فکری قوی بود به همین سبب ارادت عمیق به ایشان پیدا کردم. تا اینکه مسایل تبعید امام اتفاق افتاد. ایشان هم به تبع آن تبعید شدند. ارتباطمان در زمان تبعید ایشان به ترکیه تقریبا قطع شد. تا اینکه حضرت امام به نجف آمدند. پس از آن، بعضی از طلاب تصمیم گرفتند به نجف بروند. با خودشان گفتند ما که میخواهیم در قم درس بخوانیم، بهتر است به نجف برویم و در کنار امام باشیم. "زیک کرشمه چند کار"؛ هم زیارت حضرت علی(ع) و امام حسین(ع)، هم تحصیل و هم در کنار امام بودن در آنجا فراهم است. همه چیز در آنجا جمعِ جمع بود. بعضی از طلاب با این نگاه راهی نجف شدند. البته میتوان این را هم اشاره کرد که در قم، برای مبارزه راحت هم نبودیم. لذا علاوه بر آن به عشق امام به آنجا رفتیم تا نزدیک امام و یار امام باشیم. این بود که با عدهای تصمیم گرفتیم به نجف برویم؛ از جمله با آقای شیخ اسدالله روح اللهی، آقای سید محمد احسانی و ... وقتی رفتیم، دیدیم رفقا جمعند. از جمله آقای محتشمی، آقای دعایی، آقای علیان (که دو برادر بودند)، آقای روحانی، آقای حسن کروبی و ... جمع ما جمع شد. رفاقت ما با حاج آقا مصطفی در نجف بیشتر شد. گعدههای فراوانی داشتیم. مسایلی مطرح میشد که ایشان با دیدی وسیع و با نظر بالایی جواب میگفتند. یکی از رسوم در شهرهای عراق آن است که ایام زیارتی مخصوص امام حسین (ع)مستحب میدانند که پیاده راه بیافتند و به کربلا برسند. فضیلت زیادی برای آن قائل هستند. به ویژه در ایام نیمه شعبان، ایام عرفه و عید قربان. دو سه روز راه است. در نجف، گروه ما که با هم رفیق بودیم و در واقع دوروبریهای امام محسوب میشدیم، قرار میگذاشتیم و در این مناسبتها از نجف پیاده راهی کربلا میشدیم. معمولا سه روز تو راه بودیم. در این پیادهرویها یکی از افتخارات مان بود که حاج آقا مصطفی با گروه ما بود. ایشان بزرگ ما بودند و احترام ایشان از هر جهت بر ما لازم بود. این پیاده رویها، حرکت شبانه در نخلستانها و گفت و گپهای بین راه رفاقت مان را بیشتر و بیشتر کرد. این دوستی تا زمان شهادت ایشان ادامه پیدا کرد که آن زمان بنده در ایران بودم. سال هایی بود که هرگز فراموش نمیکنم.
حجت الاسلام درچه ای در ادامه درباره خصوصیات شهید حاج آقا مصطفی اظهار داشت: دودمان و خانواده خمینی همه استعداد قویای دارند. مضافا اینکه خیلی خوش حافظه هستند. مطالب به زودیها از ذهنشان از یاد نمیرود. حاج آقا مصطفی هم همینگونه بود. بسیار خوش استعداد و بسیار با فهم بود. در مسائل علمی، فقهی، اصولی، فلسفی و حتی ادبیات بسیار قوی، مسلط و حاضر الذهن بود. حتی داستانهایی که در دوران زندگیاش خوانده  و یا شنیده بود را در ایامی که ما پیاده به سمت کربلا میرفتیم، بصورت کامل برای ما نقل میکرد. از امتیازات ایشان این بود که بسیار خوش برخورد و خوش اخلاق، مهربان، افتاده و متواضع بود. تواضع و فروتنی ایشان بسیار عجیب و غریب بود.
از محسنات حاج آقا مصطفی این بود که پابرهنه به سفر میآمد. حتی جوراب هم نمیپوشید. حالا نمیدانم نذر کرده بود و یا عقیدهاش اینگونه بود. به هر صورت دیوان کمپانی دستشان بود و میگشتند و یک شعر ناب و یا غزلی پیدا میکرد و میخواند. از خودم که عرض کنم بنده صدای خوبی داشتم. در این سفرهای پیاده روی گاه گاهی غزلی را پیدا میکرد و صدا میزد آقای درچهای یک شعری پیدا کردم الان زمان مناسبی است و  شما این را بخوان. من هم با صدای بلند میخواندم. ایشان هم اظهار لذت میکرد، به گونهای که مشوق ما بود.
حجت الاسلام درچه ای همچنین خاطره ای از ایام همراهی با حاج سید مصطفی خمینی ذکر  می کند و می گوید: خاطرهای از یک سفر برای شما عرض کنم. بنده کمی طبع شعر دارم. شعری گفته بودم؛ غزل بود. غزل خودم را با آواز خواندم. ایشان گوش کردند و سپس تحسین کردند. گفتند: خیلی قشنگ خواندی. گفتند: شعر مال کیه؟ گفتم: خودم سرودم. گفتند مگر شما شعر هم میگویی؟ گفتم گاهی وقت ها مهر میگوییم و اسمش را شعر میگذاریم. گفتند که ما شعر دزد دیده بودیم، اما مثل تو ندیده بودیم. این شعر مال شما نیست! مال یک آقای است به نام فلانی. (که اسمش الان یادم نیست). گفتم بابا شعر مال من است؛ سپس گفتم من زحمت کشیدم اونو گفتم! خلاصه یک مقدار در فکر رفتم. فقط در دفترچه خودم بود! دست کسی نیافتاده بود. از ما که این شعر متعلق به من است و از ایشان که خیر این شعر متعلق به کس دیگری است! همینطور که کنار هم میآمدیم، خیلی جلوتر آمدیم. ایشان زد به شانه من و گفتند: آقای درچهای نگران نباش این شعر مال خود شماست. فکر کردم که شوخی میکند، بلافاصله گفتم اگر راست میگویید از حفظ بخوانید. از نه بند شعر، هشت بند آن را از حفظ خواند. گفتیم بابا عجب رودست خوردیم. چه جوری شده...؟! من یکبار شعر را خواندم، ایشان چقدر حافظه قوی دارد که با یکبار خواندن من آن را حفظ شده است. البته ایشان در ادامه راه دوباره به شانه من زد و گفت که با من شوخی می کرده است.
وی افزود: ایشان به همه اطلاعاتش مسلط بود. ارتباط ایشان با همه خیلی مهربانانه و خونگرم بود. با همه خوب بود. حالتی به خودش میگرفت که اظهار بر تفوق نباشد. در گفتار و کردارشان مثل بقیه رفتار میکرد، تا بوی تفوق و برتری ندهد.
این یار و همراه حاج مصطفی خمینی درباره نقش و تاثیر ایشان در مبارزات حضرت امام تصریح کرد: تاثیرپذیری حاج آقا مصطفی از امام در قضیه مبارزه و فکر و اندیشه خیلی قوی بود. مقید بود کردار و رفتار امام را عملی کند. دقیق پا به پای امام بود. امام هم چون میدانست که حاج آقا مصطفی اینگونه عمل میکند به ایشان اعتماد داشت. لذا در قضیه مبارزات و نظریات کاملا به نظریه حاج آقا مصطفی احترام میگذاشت و براستی که بازوی راست امام در مبارزات بود.
حجت الاسلام درچه ای در پاسخ به این سئوال که در نجف چه اتفاقاتی میافتاد که مشخص کند ایشان در مبارزات نقش دارد؟ گفت: ایشان نسبت به همه خیلی خونگرم بود و گرمی ویژهای نسبت به مبارزان انقلاب داشت. و این خودش نشان دهنده این بود که دارد به مبارزان بها میدهد. با آنها رفیق بود. سایر طبقات هم برای ایشان احترام قائل بودند. مثلا اطرافیان بیوت مراجع در نجف برای حاج آقا مصطفی احترام خاصی قائل بودند. علتش این بود که خود حاج آقا مصطفی برای همه این آقایان احترام قائل بود. آنها هم ایشان را بعنوان یک شخصیت قبول داشتند.
وی در ادامه درباره ارتباطات سیاسی بین یاران امام و حاج آقا مصطفی، مثل با مبارزین، با بیوت دیگر، با حکومت عراق و ... اظهار داشت: از امتیازات ایشان اخلاقشان بود. اخلاق خوب و رفتار بسیار ارزندهای داشتند. خاصیتی داشت که همه را به خود جذب میکرد. حتی اطرافیان بعضی از بیوت نجف را به واسطه اخلاق خوب خودش جذب کرده بود. احترام همه را نگه میداشت. دیگران هم متقابلا نسبت به ایشان همینگونه بودند. تقریبا اعضای بعضی از بیوت مراجع نجف جذب ایشان شده بودند و بالعکس. این نبود مگر رفتار و کردار حاج آقا مصطفی، که با همه مهربان بود.
حجت الاسلام درچه ای همچنین درباره تلاش حاج مصطفی خمینی در تثبیت نظرات امام در موارد مختلف از جمله سخنرانیها و یا تلاش برای مجاب کردن افراد بیوت دیگر برای تبعیت از نظرات امام اظهار داشت: حاج مصطفی هیچ گاه به سبک مجاب کردن وارد نمیشد. به سبک گزارش دادن و طرق دیگر دیگران را در جریان قرار میداد. که خودش را وارد معرکه بحث و جدل نکند. اما به شیوه خیلی سیاستمدارانه عمل میکرد. ایشان کار خود را بدرستی انجام میدادند.
این یار و همراه شهید حاج مصطفی خمینی درباره این جمله حضرت امام خمینی(س) که فرمودند "آقا مصطفی امید آینده اسلام است"، توضیح داد:  حضرت امام حاج آقا مصطفی را خوب می شناخت. یعنی از همه بهتر میشناخت. لذا شاید امام فکر میکرد اگر حاج آقا مصطفی زنده بود، مرجعیت بعد از خودشان میتواند باشد. که قطعا هم همینگونه بود. برای اینکه ایشان از هر جهت ارزنده بود. از نظر علمی که سرآمد بود. از نظر سیاسی بر همه تفوق داشت. تمام آن مدرسین و مدعیان مبارزه و سیاست که در قم و نجف هستند، همه اذعان دارند که حاج آقا مصطفی در مسائل سیاسی فوق همه بود. امام با این کیفیت ایشان را میشناخت. حتی شاید امام فکر میکرد که ایشان میتواند بعد از خودشان رهبر جامعه باشد، و رهبر انقلاب پس از امام قطعا حاج آقا مصطفی بود. هم از نظر علم در حد مرجعیت بود و هم از نظر سیاست سرآمد بود. با این شناخت بود که امام ایشان را امید آینده اسلام میدانست.
وی درباره توصیه های امام خمینی(س) به ایشان در امور سیاسی گفت: امام نظریات افراد را نمیکوبید. سبک امام در مورد حاج آقا مصطفی و هم مرحوم حاج احمد آقا هم این گونه بود. آنها هر روش و هر مسلکی که داشتند، میرفتند جلو. و امام میدانست که ایشان روش شان خطا نیست. لذا تقریبا آزادشان گذاشته بودند. اما دورادور ناظر بودند. کسی هم که خطا نمیکند، دیگر چه نیاز به دخالت. پس بگذار در فکر آزاد باشند. حاج آقا مصطفی همینگونه بود راهی که میرفت راه درست بود.
حجت الاسلام درچه ای در پاین درباره عکس العمل امام و بقیه علما در قبال شهادت حاج مصطفی خمینی اظهار داشت: امام هیچ گاه نظر نهایی ندادند. امام میفرمود یا موت یا شهادت. در جواب تسلیت بعضیها ظاهرا چنین جملهای را فرمودند. اما بقیه روی شهادت ایشان اتفاق دارند. دوستان و یاران بر روی شهادت ایشان اتفاق نظر دارند. زمان شهادت ایشان من ایران بودم.