حمله به ایران، از شعار تا واقعیت

بی تردید جمهوری اسلامی ایران یکی از حساس ترین شرایط سیاسی ،امنیتی واقتصادی خود را سپری می کند. این انگاره با توجه به حساسیت وپیچیدگی عوامل و مولفه های مختلف به ویژه در بعد پرونده هسته ای، امری روشن ومبرهن است.
ما در این نوشتار در صدد طرح واثبات انگاره دومی هستیم که به ظاهر با انگاره اول همخوانی ندارد. انگاره جدید حاکی از آن است که «ایران علیرغم شرایط دشوار وتهدیدآمیز کنونی در برترین موقعیت قرار دارد.»
برای اثبات این مدعا لازم است از یک سو تهدیدات دشمنان را در سطوح مختلف مورد واکاوی قرار دهیم واز دیگر سو توانمندی های جمهوری اسلامی ایران را در ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار دهیم.

تهدیدات دشمن
مقتدمتا باید گفت آن چه از آن به دشمن تعبیر می شود، جبهه ای است متشکل از غرب وصهیونیسم که سیاست های جمهوری اسلامی ایران را به ویژه در عرصه منطقه ای برنمی تابد. وقتی از غرب سخن می گوییم به طور مشخص مقصود ایالات متحده آمریکا است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ایران روابط خصمانه ای یافته است. البته این امر مناقشات زیادی را در محافل مختلف برانگیخته وگروهی ـ چه در ایران وچه در امریکا ـ خواهان ختم منازعه وایجاد رابطه فیما بین شده اند. با این حال اختلافات راهبردی دو طرف فراتر از آن است که طی یک یا چند مذاکره حل شود.
هم پیمانان اروپایی آمریکا خصوصا انگلیس علیرغم اختلافات نظر با سیاست های آمریکا، در موضوعاتی چون پرونده هسته ای با آمریکا همسویی دارند. تلاش برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در این چهارچوب قابل تحلیل است که واشنگتن قصد دارد منازعه خود با تهران را جهانی کند. با این حال اختلافات موجود میان اعضای دائم شورای امنیت(حتی میان پنج عضو دائم) تلاش آمریکا را قرین موفقیت کامل نکرده است. برای نمونه در باره حمله نظامی وحتی تحریم اقتصادی علیه ایران میان اعضای شورا اتفاق نظر وجود ندارد.
مواضع مخالف دشمن صرف نظر از اهداف وانگیزه ها، آن گاه که به منصه ظهور می رسد حالت تهدید می یابد ومنافع ملی کشور را به چالش می کشاند. تهدیدات دشمن را می توان در سطوح مختلف دسته بندی کرد:
1- تهدیدات سیاسی
2- تهدیدات تبلیغاتی
3- تهدیدات اقتصادی
4- تهدید نظامی
تهدیدات دشمن در سطح اول ودوم از سال ها پیش تاکنون ساری وجاری است واظهارات مقامات سیاسی وامنیتی ونظامی ونیز رسانه های تبلیغی دشمن آکنده از بدگویی ها واتهامات علیه جمهوری اسلامی ایران است. در موضوع اقتصادی نیز ایران همچنان مشمول تحریم اقتصادی آمریکاست، هر چند این تحریم ها علیرغم اصرار آمریکا هنوز جامعیت بین المللی نیافته است.
در تهدیدات نظامی نیز در مقاطعی شاهد تهدید مستقیم دشمن مبنی بر هدف قرار دادن اهداف حیاتی جمهوری اسلامی ایران ویا جنگ تمام عیار بوده ایم، اما این تهدیدات بیش از همه حالت جنگ روانی داشته است وهنوز نشانه هایی از تحقق عملی آن مشاهده نمی شود.
قاعدتا بیشترین نگرانی برخاسته از سطوح سوم وچهارم تهدیدات است. به عبارتی اگر شورای امنیت به تحریم ومجازات اقتصادی ایران مبادرت ورزد، آسیب هایی برای نظام جمهوری اسلامی ایران متصور خواهد بود، چه این تحریم ها هوشمند باشد وچه کلی. با این حال برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند شاخصه های اقتصادی ایران با توجه به افزایش چشمگیر بهای نفت، در وضعیت مناسبی قرار دارد وایران توان مقابله با تحریم ها را دارا خواهد بود. در مقابل برخی ناظران قائل به آنند که اقتصاد تک محصولی ومعضلات اقتصادی همچون نرخ بالای تورم وبیکاری ضریب آسیب پذیری ایران را در برابر تحریم جهانی افزایش می دهد. از این رو توصیه این گروه آن است که مناقشه هسته ای ایران در چهارچوب شیوه های دیپلماسی حل وفصل شود.

حمله نظامی
در بعد حمله نظامی شرایط ایران از شرایط منطقه ای وجهانی دشمنان برتر است. در تشریح این مطلب باید گفت حمله نظامی به ایران حداقل نیاز به تحقق دو مقدمه دارد:
1- مقدمه داخلی
2- مقدمه خارجی
زمینه داخلی حمله زمانی فراهم خواهد شد که گسست وواگرایی در داخل به مرحله خطر برسد. این گسست شامل شکاف در حاکمیت، گسست میان حاکمیت وملت(بحران مشروعیت) وبالاخره گسست در وحدت ملی خواهد بود. شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران نشانی از گسست وواگرایی حاد داخلی ندارد، هر چند تلاش دشمنان آن است که به ایجاد اختلاف وواگرایی بپردازند.
«بحران مشروعیت» که زمینه ساز اصلی سقوط رژیم هایی چون طالبان وصدام بود در ایران اسلامی مصداق ندارد وحتی تهدیدات دشمن به همگرایی واقتدار بیشتر نظام انجامیده است.
زمینه خارجی حمله به ایران نیز فراهم نیست. این زمینه در وهله اول مستلزم اجماع جهانی بر اساس قوانین بین المللی از جمله ماده 51 منشور سازمان ملل می باشد. این ماده بر حق دفاع ذاتی تصریح دارد، مشروط برآن که حمله نظامی علیه یکی از اعضای شورای امنیت رخ دهد.
آمریکا در سند استراتژی امنیت ملی خود در سال 2002 تفسیر خاصی از این ماده ارائه کرده ودکترین «نبرد پیشگیرانه» را مطرح ساخته است، به این معنا که برای دفاع ذاتی می توان حتی پیش از وقوع حمله دست به اقدام پیشگیرانه زد.
این تئوری از منظر قوانین بین المللی مقبولیتی ندارد وآن گونه که «روزالین هیگینز» رییس دادگاه بین الملی لاهه گفته است برای دفاع(هر چند پیشگیرانه) باید خطر حمله ای قریب الوقوع وجود داشته باشد. بزرگنمایی خطر هسته ای ایران دقیقا در این راستا صورت می گیرد وآمریکا تلاش دارد ایران را نزد جامعه جهانی خطرناک وتهدیدگر صلح جهانی جلوه دهد تا اگر موفق به حمله پیشگیرانه یا پیش دستانه نشد، از جامعه بین الملل علیه ایران کمک بگیرد.
در وهله دوم دشمن برای حمله به هدف جدید باید در هدف قبلی به پیروزی دست یافته باشد. بر این اساس می توان گفت پیروزی آمریکا در افغانستان بستر حمله به عراق را فراهم ساخت، اما آیا عراق بستر حمله به هدف بعدی(ایران) را فراهم آورده است؟
به اعتراف مقامات کاخ سفید، آمریکا در عراق ناکام بوده است وهر چند به پیروزی نظامی دست یافته، اما در ابعاد دیگر سیاسی وامنیتی وحتی اقتصادی با شکست مواجه شده است. اکنون محبوبیت جرج بوش رییس جمهور امریکا به کمترین حد خود رسیده وواشنگتن اذعان دارد که پیروز اصلی معرکه عراق جمهوری اسلامی ایران بوده است، نه امریکا!
با این تفاصیل احتمال هر گونه حمله نظامی به ایران بسیار پایین است واقدام یک جانبه آمریکا واسراییل علیه ایران به یک ریسک خطرناک تبدیل شده است.

راه های مقابله
برای مقابله با تهدیدات دشمنان به ویژه در بعد حمله نظامی در مرحله اول باید به تدابیر بازدارنده روی آورد ودر مراحل بعدی(در صورت وقوع حمله) به اقدامات تدافعی پرداخت.
بازدارندگی در عوامل متعددی نمود می یابد که برآیند آن به «اقتدار ملی» می انجامد. اقتدار ملی ناشی از تحقق مولفه های اقتدار یک کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی می باشد. در بعد سیاسی می توان به کارآمدی نظام سیاسی، قوانین مترقی، دمکراسی، آزادی وحقوق بشر ونیز موقعیت منطقه ای وبین المللی به عنوان شاخصه های اقتدار اشاره کرد.
در عرصه اقتصاد، مولفه هایی چون تکنولوژی، درآمد سرانه ملی، ذخائر، تولید، صادرات، موقعیت ووسعت جغرافیایی از مشخصه های توانمندی اقتصادی ودر نتیجه اقتدار ملی محسوب می شوند.
در بعد نظامی، تسلیحات وتجهیزات پیشرفته نظامی از یک سو وسازماندهی ووجود نیروی انسانی آماده به رزم از سوی دیگر، توانمندی نظامی یک کشور را رقم می زنند.
در گستره فرهنگ نیز عواملی چون اعتقادات دینی، هنجارها، تاریخ واسطوره ها وبالاخره هنر وادبیات، نشانگر اصالت واقتدار فرهنگی ملت ها می باشد.
با مروری به وضعیت جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف فوق الذکر به نظر می آید ایران از اقتدار ملی در حد مطلوب برخوردار است. البته این تنها ادعای ما نیست بلکه تصریحات تمجیدآمیز دوست ودشمن در باره ایران این واقعیت را بیشتر ثابت می کند.

اقدامات دفـاعی
در صورت وقوع هجوم نظامی باید به اقدامات تدافعی وتلافی جویانه دست زد. از آن جایی که میان ایران ودشمنان موازنه نظامی ـ تسلیحاتی وجود ندارد، هرگونه تقابل، حالت جنگ نامتقارن خواهد یافت. در چنین جنگی اولویت با اهداف راهبردی ودر دسترس دشمن می باشد که با توجه به پیشرفت نظامی ایران به ویژه در سیستم موشکی، کار چندان دشواری نخواهد بود.
از جمله نقاط ضعف دشمن مراکز وشهرهای اسراییل است که با هدف قرار دادن آن، معادله نبرد تا حد زیادی به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر خواهد یافت. البته این به معنای مصونیت ایران در هرگونه جنگ احتمالی نیست، بلکه ایران به دلیل آن که شروع کننده جنگ، دشمنان خواهند بود، متحمل آسیب های فراوانی خواهد شد. اما نکته مهم در جنگ های نوین کسب پیروزی در میادین سیاسی وامنیتی وتبلیغاتی می باشد که این امر برای دشمنان خصوصا رژیم صهیونیستی سهل المنال نخواهد بود.
از سوی دیگر در صورت حمله به ایران، متحدان ایران در جهان اسلام که عمدتا شامل گروه های شبه نظامی ومردمی می باشند، ساکت نخواهند نشست. برای مثال اسراییل به شدت از جانب حزب الله لبنان نگران است وبی جهت نیست که تلاش زیادی در قالب قطعنامه 1559 برای خلع سلاح این جنبش انقلابی از سوی آمریکا واسراییل در حال جریان است.
حضور بیش از 130 هزار سرباز آمریکایی در عراق نیز با توجه به احساسات ضد امریکایی عراقی ها، این کشور را تبدیل به بشکه باروت خواهد کرد. البته این خیزش مختص منطقه نخواهد بود وبسیاری از نقاط جهان شاهد اعتراضات ومخالفت های گسترده با اقدام یک جانبه آمریکا خواهد بود. این وضعیت بی تردید ایالات متحده را با ناکامی بزرگی در عرصه تصاحب افکارعمومی مواجه خواهد کرد، عرصه ای که محافظه کاران جدید آمریکا تلاش زیادی برای تسخیر آن با عناوین متعددی چون مبارزه با تروریسم وبسط دمکراسی به خرج داده اند، اما همواره ناکام بوده اند.
آیا آمریکا علیرغم شکست های پیاپی و با توجه به موقعیت برتر جمهوری اسلامی ایران، دکترین جنگ پیشگیرانه را بار دیگر خواهد آزمود؟