خبرگان؛ از منتظری تا انتخاب مجدد مقام معظم رهبری
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی، مسأله رهبری و ولایت فقیه بیش از گذشته مهم و مبتلابه شد. از آنجائیکه برای ولی فقیه در فقه ما شرایطی تعیین شده که اکثریت مردم با آن شرایط آشنا نیستند و توانائی تطبیق شرایط بر افراد مختلف را ندارند؛ لذا وجود نهادی که بتواند افراد دارای صلاحیت را بررسی کرده و در نهایت فردی که در مجموع برای مقام ولایت فقیه و رهبری نظام اصلح است را معرفی کند ضروری می نمود. از این رو مجلس خبرگان رهبری در قانون اساسی ما پیش بینی شد.
خبرگان در قانون اساسی
اصول 107 و 108 قانون اساسی به مجلس خبرگان اختصاص دارد. در اصل 107 آمده است:«پس از مرجع عالیقدر تقلید و هبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتالله العظمی امام خمینی "قدس سرهالشریف" که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت میکنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب میکنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی مینمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسوولیتهای ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.»
در اصل 108 نیز آمده است:«قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنها و آییننامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد. از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.»
ساختار مجلس خبرگان
مجلس خبرگان، از دو بخش هيئت رئيسه و كميسيونها تشكيل مىشود:
الف) هيأت رئيسه
مجلس خبرگان، داراى دو گونه هيأت رئيسه است: هيأت رئيسه سِنّى كه در اوّلين جلسه مجلس خبرگان، بر اساس سنّ نمايندگان، تعيين مىشود كه مسنترين فرد از خبرگان حاضر، به عنوان رئيس سِنّى و فرد بعدى به منزله نايبرئيس و دو نفر از جوانترين خبرگان حاضر، به سِمَت منشى، معيَّن مىشوند و در جايگاه مخصوص قرار مىگيرند.
هيأت رئيسه سنّى، وظايف زير را بر عهده دارد:
•اداره جلسه افتتاحيه؛
•انجام دادن مراسم تحليف؛
•اجراى انتخابات هيئترئيسه دائم.
هيأت رئيسه سِنّى، با انتخاب اعضاى هيأت رئيسه دائم، به كار خود پايان مىدهد. مدّت زمان هيأت رئيسه سِنّى، فقط در اوّلين جلسه هر دوره از مجلس خبرگان است. هيأت رئيسه دوم، هيأت رئيسه دائم است. اين هيأت، مركَّب از رئيس، دو نايبرئيس، دو منشى و دو كارپرداز است كه از ميان اعضاء، براى مدّت دو سال و با رأى مخفى، انتخاب مىشوند.
انتخاب رئيس، با رأى اكثريّت مطلق حاضران و انتخاب نوّاب رئيس و منشيان و كارپردازان، هر كدام جداگانه و با اكثريّت نسبى و به صورت مخفى خواهد بود. در صورتى كه در انتخاب رئيس، در مرحله اوّل، اكثريّت مطلق حاصل نشود، از بين دو نفرى كه بيشترين رأى را كسب كردهاند، با رأىگيرى مجدّد و اكثريّت نسبى، رئيس، انتخاب مىشود. رياست مجلس خبرگان، علاوه بر اداره جلسات مجلس خبرگان، بر كلّيّه امور ادارى، مالى، استخدامى و سازمانى مجلس خبرگان، نظارت دارد و بايد با ارتباط منظَّم با رهبرى، شرايط را براى انجام دادن وظايف مجلس خبرگان آسان كند. وى، مصوَّبات قانونى مجلس خبرگان را امضا و به مراجع ذىربط ابلاغ مىكند. رئيس مجلس خبرگان، موظَّف است گزارشى سالانه از عملكرد و اقدامات هيأت رئيسه را به مجلس خبرگان ارائه كند.
ب) كميسيونها
به منظور بررسىهاى كارشناسى و تهيّه گزارش جهت طرح در جلسات رسمى، كميسيونهاى زير در مجلس خبرگان تشكيل شده است:
1.كميسيون اصل 108 قانون اساسى
به منظور بررسى و تدوين قوانين مربوط به خبرگان، از جمله انتخابات و آييننامه داخلى مجلس خبرگان، تشكيل مىگردد. اعضاى اصلى آن، يازده نفر و اعضاى علىالبدل، چهار نفرند.
2.كميسيون امور مالى و ادارى
به بررسى امور مالى و ادارى مجلس خبرگان مىپردازد، داراى نه عضو اصلى و سه عضو علىالبدل است.
3.كميسيون اصل 107 و 109 قانون اساسى
به منظور آمادگى خبرگان براى اجراى اصل يكصدوهفتم و شناخت حدود و شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصدونهم قانون اساسى، كميسيونى مركّب از يازده نفر عضو اصلى و چهار نفر عضو علىالبدل، تشكيل مى شود تا در باره همه موارد مربوط به شرايط و صفات رهبر و در باره همه كسانى كه در مظانّ رهبرى قرار دارند، تحقيق و بررسى به عمل آورد و نتايج آن را به هيأت رئيسه ارائه كند. گزارش اين كميسيون، سرّى تلقى مىشود و به صورت اسناد طبقهبندى شده، حفاظت مىگردد و بدون تصويب مجلس خبرگان، در اختيار ديگرى قرار نمىگيرد، مگر رهبرى، كه عند اللزوم به اطّلاع وى مىرسد.
4.كميسيون سياسى - اجتماعى
به منظور آگاهى مستمر اعضاى مجلسخبرگان از تحوّلات مهمِّ داخلى و جهانى، به ويژه در زمينه مسائل سياسى، فرهنگى، مديريّتى، امنيّتى و اقتصادى تشكيل مىشود و موظَّف است با تشكيل جلسات با حضور نخبگان و مسئولان امور سياسى، امنيّتى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى، مسائل مهم داخلى و جهانى را كه به نحوى، به انجام وظايف خبرگان، به ويژه وظايف مذكور در اصول يكصدوهفتم و يكصدونهم قانوناساسى، مربوط مىشود، مورد بررسى قرار دهد و گزارش آن را به هيأت رئيسه تقديم كند تا در اوّلين اجلاسيّه خبرگان، به اطّلاع اعضا رسد.
5.كميسيون تحقيق موضوع اصل 111 قانون اساسى
به منظور اجراى اصل يكصد و يازدهم قانون اساسى و براى نظارت بر استمرار شرايطى كه در اصل پنجم و يكصدونهم قانون اساسى براى رهبرى ذكر شده است و تصميمگيرى در موارد فقدان آن، تشكيل مىشود.
تحقيقات و مذاكرات اين كميسيون، محرمانه است. مجلس خبرگان، به وسيله اين كميسيون، موضوع نظارت بر رهبرى را به اجرا مىگذارد. اين كميسيون، بايد هرگونه اطّلاعات لازم را در رابطه با اصل صدويازده، در محدوده قوانين و موازين شرعى، تحصيل كند و نسبت به صحّت و سُقْم گزارشهاى مربوطه، بررسى لازم را به عمل آورد. ساير اعضاى خبرگان نيز، اطّلاعات خود را در باره اصل صدويازده، در اختيار اين كميسيون قرار مىدهند. كميسيون، بعد از بررسى و تحقيق، در صورتى كه مطالب مذكور را براى تشكيل اجلاس خبرگان، كافى نداند، موضوع را با عضو يا اعضاى خبرگان كه اطّلاعات را در اختيار گذاردهاند، در ميان مىگذارد و توضيحات خود را ارائه مىكند و در صورتى كه آنان قانع نشدند، اگر اكثريّت نمايندگان، تقاضاى تشكيل جلسه فوقالعاده را كنند، اجلاسيّه مجلس خبرگان، برگزار مىشود.
6.كميسيون بررسى راههاى پاسدارى و حراست از ولايت فقيه
به منظور بررسى راههاى مناسبِ پاسدارى و حراست از ولايت فقيه، تشكيل مىگردد. اهم وظايف آن، ارائه پيشنهاد به هيأت رئيسه در اين امور است:
1.تحقيق و پژوهش در موضوع حكومت اسلامى، بالاخص ولايت فقيه، تأليف و نشر آن به صورتهاى مناسب و پاسخ به شبهات؛
2.معرّفى ولايت فقيه در مجامع علمى داخل و خارج كشور و در سطح عموم مردم؛
3.بررسى شيوههاى مناسب تدريس و ترويج انديشه حكومت اسلامى و ولايتفقيه، در سطوح مختلف تحصيلى دانش آموزان و دانشجويان و نيز در سطح رسانههاى عمومى، خصوصاً صدا و سيما و ارائه راهكارهاى مناسب به هيئت رئيسه مجلس خبرگان.[1]
ریاست مجلس خبرگان
ریاست مجلس خبرگان را از همان ابتدا حضرت آیت الله مشکینی(ره) عهده دار بوده است. پس از رحلت ایشان، در سال 86 آیت الله هاشمی عهده دار این امر شدند و در سال 89 نیز این امر به حضرت آیت الله مهدوی واگذار شد. همچنین هیئت رئیسه فعلی مجلس خبرگان عباتند از:
أ.حضرت آیت الله محمدرضا مهدوی کنی-رئیس
ب.حضرت آیت الله محمد یزدی-نائب رئیس اول
ت.حضرت آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی-نایب رئیس دوم
ث.حضرت آیت الله صادق آملی لاریجانی-کارپرداز
ج.حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی-کارپرداز
ح.حجت الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی-منشی
خ.حضرت آیت الله سید احمد خاتمی-منشی
مجلس اول انتخاب منتظری به قائم مقامی
شاید مهم ترین اتفاقی که در دور اول مجلس خبرگان افتاده است؛ انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی رهبری است. این اتفاق در سال 64 اتفاق افتاد. دلیل این امر یکی این بود که حضرت امام(ره) پیر بودند و باید برای بعد از ایشان فکری می شد؛ و از طرف دیگر آقای منتظری در آن زمان تنها شخصی بود که هم توان علمی لازم را داشت هم به عنوان مرجع تقلید در جامعه شناخته می شد و هم سابقه مبارزاتی و انقلابی داشت. اما حضرت امام(ره) از همان ابتدا مخالف بودند.
حجت الاسلام ری شهری در کتاب سنجه انصاف به نقل از آیت الله محمدی گیلانی می نویسد:«يك روز قبل از مطرح شدن قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان (25/4/1364)، من ضمن تماس با دفتر امام(ره) كتباً (از طريق آقاي توسلي و آقاي رسولي) از ايشان درخواست ملاقات كردم. در آن موقع اعلام شده بود كه امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تكه كاغذي نوشتم مطلبي واجب و ضروري است، احساس وجوب كردم به عرض مبارك برسانم، امام اجازه دادند خدمتشان رسيدم. گفتم: "فردا قرار است موضوع قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرضتان برسانم به آقاي هاشمي بگوييد مطرح نشود. من به آقاي منتظري ارادت دارم؛خدمتشان درس خوانده ام؛ ايشان را عابد و زاهد مي دانم؛ ولي اين خصوصيات، كافي نيست. او از عهده اين كار برنمي آيد...". امام، گله هاي سوزاني از آقاي منتظري را آغاز كرد كه كجا چه كرده و كجا چه...! و اضافه فرمود: "احمد هم از او دفاع مي كند! از منزل سيد مهدي هاشمي، دست نويس هاي او را آورده اند. من ديدم نامه هاي آقاي منتظري از نوشته هاي مهدي هاشمي الهام گرفته! اين را من براي ايشان نوشتم"! سخن امام كه به اين جا رسيد، من گفتم: "آقاي منتظري عين نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: "امام خيال كرده كه آنچه من برايش مي نويسم، الهام از سيد مهدي مي گيرم!" امام فرمود: "نامه مرا آورد در جلسه خواند؟!" گفتم: "بله! آقاي سيد عباس خاتم و سيد جعفر كريمي و چند نفر ديگر هم بودند". امام فرمود: "او اينطور است"! عرض كردم: "بفرماييد كه فردا ايشان به عنوان قائم مقام رهبري مطرح نشود". امام قدري فكر كرد و فرمود: "احمد نيست، مي شود شما زحمت بكشيد و به آقاي هاشمي بگوييد بعدازظهر من ايشان را ببينم؟" عرض كردم: "بله، اما به آقاي هاشمي نفرماييد كه من آمدم [و اين جريان را خدمت شما گفتم]. به هيچ كس نگوييد. مي ترسم مرا هم شمس آبادي كنند يا مثل شيخ قنبر در چاه بيندازند"! اين را كه گفتم، امام -اعلي الله مقامه- سه بار خنديد و فرمود: "خاطرت جمع باشد". از دفتر امام، حركت كردم و آمدم شوراي نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقاي هاشمي و گفتم صبح، خدمت امام رسيدم. كاري داشتم. فرمودند به آقاي هاشمي بگوييد كه من ايشان را ببينم... شب، بعد از نماز مغرب و عشاء، خانم حاج احمدآقا زنگ زد كه "حاج آقا! امام فرمودند: آنچه امروز ما صحبت كرديم، مبادا از شما تجاوز كند". گفتم: "همين طور است". فرداي آن روز، آقاي هاشمي موضوع قائم مقامي آقاي منتظري را در مجلس خبرگان مطرح كرد. آقاي محمدي گيلاني اضافه كرد كه: پس از اين ماجرا، روزي آقاي هاشمي در حضور جمعي گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: "موضوع قائم مقامي آقاي منتظري را فردا مطرح نكن". گفتم: "چرا؟ ما در اجلاسيه قبل، به آقايان گفته ايم كه ايشان را به عنوان قائم مقام، مطرح كنيم." فرمود: "نه، يكي از دوستان آمده و چنين گفته...". گفتم: "ما اعلام كرده ايم. نمي شود..."»
اما به دنبال جریانات «سید مهدی هاشمی» و «سید هادی هاشمی»-داماد آقای منتظری- و افشای جنایات متعدد آنها و صدور حکم اعدام برای سید مهدی، و حمایت های بی دریغ آقای منتظری رفته رفته زاویه او با نظام بیشتر و بیشتر شد. همچنین نامه اعتراضی ایشان به حضرت امام(ره) در مورد اعدام زندانیان سیاسی در سال 67 منتظری از قائم مقامی به حکم امام(ره) برکنار شد.
حضرت امام(ره) دو نامه مشهور به آقای منتظری می نویسد. یکی در 6 فروردین 68 که این نامه تا سال 76 منتشر نشد؛ و دیگری دو روز بعد یعنی نامه 8 فروردین.
در بخشی از نامه 6 فروردین آمده است:«از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامى عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين مىسپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبرى آينده نظام را از دست دادهايد. شما در اكثر نامهها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدرى مطالبى كه مىگفتيد ديكتهشده منافقين بود كه من فايدهاى براى جواب به آنها نمىديدم. مثلًا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودى كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مىبينيد كه چه خدمت ارزندهاى به استكبار كردهايد.»
همچنین در بخش دیگری از نامه توصیه هائی را حضرت امام(ره) به ایشان می کنند و می فرمایند:« اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود مىدانيد- كه مسلماً منافقين صلاح نمىدانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايى مىشويد كه آخرتتان را خرابتر مىكند- با دلى شكسته و سينهاى گداخته از آتش بىمهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت مىكنم ديگر خود دانيد:
1- سعى كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدى هاشمى و ليبرالها نريزد.
2- از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعاً تحريك مىشويد در هيچ كار سياسى دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
3- ديگر نه براى من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاى بيگانه دهند.
4- نامهها و سخنرانيهاى منافقين كه به وسيله شما از رسانههاى گروهى به مردم مىرسيد؛ ضربات سنگينى بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتى بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحى له الفداء- و خونهاى پاك شهداى اسلام و انقلاب گرديد؛ براى اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.»
در بخش دیگری از نامه با اشاره به مخالفت خویش با انتخاب ایشان می فرمایند:«و اللَّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولى در آن وقت شما را ساده لوح مىدانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولى شخصى بوديد تحصيلكرده كه مفيد براى حوزههاى علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلماً تكليف ديگرى دارم و مىدانيد كه از تكليف خود سرپيچى نمىكنم. و اللَّه قسم، من با نخستوزيرى بازرگان مخالف بودم ولى او را هم آدم خوبى مىدانستم. و اللَّه قسم، من رأى به رياست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.»
بعد از این نامه آقای منتظری نامه ای در جواب به این نامه به حضرت امام(ره) می نویسد که در آنجا می گوید من توانائی تحمل مسئولت رهبری را ندارم و همینکه یک طلبه ساده باشم بهتر است.
حضرت امام(ره) نیز در جواب به این نامه آقای منتظری در 8 فروردین نامه ی دیگری به ایشان می نگارند. در این نامه حضرت امام(ره) آقای منتظری را حاصل عمر خویش می داند و مجدداً ذکر می کنند که از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودند اما نخواستند در کار مجلس خبرگان دخالت کنند. و به آقای منتظری توصیه می کنند که بیت خویش را از افراد ناصالح پاک کنند.
اما بعدها آقای منتظری در نامه 6 فروردین تشکیک کرد و مدعی شد این نامه را خود حضرت امام(ره) ننوشته اند؛ بلکه حاج سید احمد آقا فرزند امام(ره) نوشته است.
انتخاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
دومین اتفاق مهمی در که در مجلس اول افتاد انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری جمهوری اسلامی است.
به دنبال رحلت حضرت امام(ره) در 14 خرداد 68 مجلس خبرگان در همان روز برای انتخاب رهبری جلسه ای گذاشتند. اما قبل از این اجلاس اضطراری؛ در شورای بازنگری قانون اساسی، شرط مرجعیت برای رهبری از قانون اساسی برداشته شد و شرط اجتهاد کافی دانسته شد.
در آن جلسه ابتدا بحث شورای رهبری مطرح شد که در ابتدا 3 ترکیب مختلف مطرح شد:
پیشنهاد اول: آقایان خامنهای، مشكینی و موسوی اردبیلی
پیشنهاد دوم: افراد یاد شده به همراه آقایان هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی
پیشنهاد سوم: آقایان خامنهای، مشكینی، موسوی اردبیلی، فاضل لنكرانی و جوادی آملی
اما کلا شورای رهبری رأی نیاورد و تصمیم بر این شد که فرد رهبر شود. که در نهایت حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری انتخاب شدند. تأئیدات مکرر حضرت امام(ره) در مورد آیت الله خامنه ای، که از زبان افرادی همچون آیت الله هاشمی و حاج سید احمد آقا مطرح شد در انتخاب ایشان موثر بود. انتخاب ایشان بازتابهای داخلی و خارجی زیادی داشت.
برای مثال حضرت آیت الله بهاءالدینی(ره) فرمودند:« ... از همان زمان، رهبری را در آقای خامنهای میدیدم؛ چرا كه ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری كنیم. باید توجه داشته باشیم كه مخالفت با ولایت فقیه، كار سادهای نیست.»
انتخاب مجدد حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
به دنبال اصلاح قانون اساسی و از جمله اصلاح اصل 109 که در مورد صفات و شرایط رهبری بود که در آن شرط مرجعیت به شرط اجتهاد تغییر؛ پس از حدود دو ماه از رهبری آیت الله خامنه ای، انتخابات مجددی برگزار شد که در آن انتخابات نیز مجدداً ایشان به رهبری برگزیده شدند.
اصل 109 فعلی:«شرایط و صفات رهبر
1.صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
2.عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
3.بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قویتر باشد مقدم است.»
اصل 109 سابق:«شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری:
1.صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت.
2.بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کفای برای رهبری.»
آیت الله هاشمی در کتاب خاطرات خویش در خاطرات روز 15 مرداد 68 در همین مورد می نویسد:«تا ساعت نه صبح کارهای دفتر را انجام دادم و به مأموران برای آماده کردن جلسه مجلس خبرگان دستوراتی دادم. آقای [ابراهیم] امینی آمد. درباره کیفیت برگزاری اجلاسیه خبرگان مشاوره شد. قبل از تشکیل جلسه با سایر اعضای هیأت رئیسه در تالار پارلمان جلسهای تشکیل دادیم و برنامه را آماده کردیم. نگرانی بود که به خاطر کمی وقت بعد از اعلان، به نصاب لازم برای رسمی شدن جلسه نرسد که خوشبختانه رسید. تعداد ۶۴ نفر حضور پیدا کردند. انتخاب هیأت رئیسه انجام شد. همان اعضای سابق ابقاء شدیم. من با ۶۲ رأی نایب رئیس اول شدم و آقای مشکینی با ۶۰ رأی رئیس و آقای امینی با ۵۴ رأی نایب رئیس دوم و آقایان [سیدحسن] طاهری[خرم آبادی] و [محمد] مؤمن منشی [شدند].
دستور کار، بررسی مسأله رهبری با توجه به اصلاح قانون اساسی بود که تغییرات قانون اساسی توضیح داده شد. بعضیها معتقد بودند که نیازی به رأیگیری مجدد نیست و رهبری آیتالله خامنهای ادامه دارد؛ اما چون در رأیگیری گذشته تصریح کرده بودیم که رهبری موقت است و پس از اصلاح قانون، خبرگان مجدداً رأی میدهد، رأیگیری کردیم. شصت رأی موافق بود و چهار نفر رأی ندادند. تعداد آرای موافق، شبیه رأیگیری گذشته است ولی گفتند رأی ندادن آنها به خاطر این است که نیازی به رأی گیری نمی بینند. خبرگان ناهار مهمان مجلس بودند. عموماً از وضع پیش آمده با رهبری آقای خامنهای و ریاست جمهوری من خوشحالند و امیدوار. خبر را تنظیم کردم و به رسانهها دادیم.»
رحلت آیت الله مشکینی و ریاست آیت الله هاشمی و آیت الله مهدوی
رحلت آیت الله مشکینی(ره) در اواخر سومین دوره مجلس خبرگان، در مرداد 86 یکی از اتفاقات مهم در دوران مجلس خبرگان رهبری بود. شخصیت اخلاقی و ویژه ایشان باعث شد که پس از رحلت ایشان خلأ وجود ایشان به شدت احساس شود. نکته ی قابل توجه این است که در تمام دوره های قبلی مجلس خبرگان آیت الله مشکینی(ره) با تمامیت آراء رئیس مجلس شوند. اما پس از ایشان و در افتتاحیه مجلس چهارم آیت الله هاشمی با حدود 55% آراء رئیس مجلس خبرگان شد و باقی آراء را آیت الله جنتی به خود اختصاص داد. همچنین در سال بعد نیز ایشان با 51 رأی در مقابل آیت الله یزدی که 25 رأی داشتند مجدداً رئیس خبرگان شدند.
از نکات قابل توجه در مورد انتخابات چهارمین دوره مجلس خبرگان این است که بدلیل همزمانی با انتخابات شواری شهر؛ درصد رأی دهندگان نسبت به دوره دوم و سوم افزایش چشمگیری داشته است. به نحوی که در دور دوم تنها 37% و در دور سوم 46% شرکت کننده داشتیم؛ اما در دور چهارم 61% واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.
اما پس از انتخابات میان دوره ای مجلس چهارم که با انتخابات مجلس هشتم در اسفند 86 برگزار شد و به دنبال انتخاب حضرت آیت الله مهدوی به عنوان نماینده جدید مجلس خبرگان، و به علت درخواست اصولگرایان از ایشان برای کاندیداتوری ریاست مجلس خبرگان بدلیل عملکردهای نه چندان رضایت بخش آیت الله هاشمی در وقایع خصوصا در وقایع پس از انتخابات 88 ریاست جمهوری، برای ریاست مجلس کاندیدا شد که با 63 رأی موافق برای دو سال ریاست مجلس خبرگان را عهده دار شدند.
ماجرای دستغیب
پس از ماجراهای فتنه 88 ، علیمحمد دستغیب از نمایندگان استان فارس در مجلس خبرگان به دنبال بیانات اعتراضی نسبت به نظام و مقام معظم رهبری در مورد عملکرد نظام در فتنه 88، مورد خشم و اعتراض سایر اعضای مجلس خبرگان قرار گرفت و این قضیه تا بدینجا پیش رفت که اعضاء می خواستند ایشان را اخراج کنند که با وساطت مقام معظم رهبری مدظله اعضاء از این تصمیم خویش منصرف شدند و ایشان همچنان نماینده مجلس خبرگان باقی ماند.