خلبان وزیر، پای تخته سیاه

روایت داستانی یک واقعه تاریخی همواره کشمکش و جذابیت دنبال کردن ادامه ماجراها را در پی داشته است و شاید به این دلیل است که بسیاری از نویسندگان برای نوشتن رویدادی تاریخی، به شکل داستان پردازی آن روی می آورند.

به طور معمول آثاری که بافت قصه ای به خود گرفته از کشش و جذابیت بیشتری برخوردار است. در این خصوص چاپ و انتشار سلسله کتابهایی از زندگی و رشادت های دولتمردان شهید قابل توجه است.

«سقوط در سکوت » (زندگینامه داستانی شهید جواد فکوری) نوشته ابراهیم زاهدی مطلق، یکی از این مجموعه کتابهای داستانی است که امسال در بازار کتاب ایران توزیع شده است.

ابراهیم زاهدی مطلق، همانند دیگر نویسندگان این مجموعه، کوشیده است برای نوشتن زندگینامه شهید جواد فکوری در قالب داستان از شگردها و ترفندهای روایتی مختلف استفاده کند. او پیش از پرداختن به ماجراهای زندگی شهید فکوری، داستان دیگری را برای پس زمینه روایت اصلی برگزیده و رویدادهای زندگی شهید فکوری بر بستر این روایت اولیه چیده شده است. ادغام این دو روایت در نهایت نویسنده را به هدف اصلی که همانا معرفی، شناخت برهه های حساس و تاثیرگذار در زندگی شهید فکوری است، نزدیک می کند.

انتخاب روایت اولیه برای بسترسازی و بازگویی روایت اصلی به طور هوشمندانه صورت گرفته و نویسنده را در دستیابی به هدف نهایی یاری کرده است. خانم الهام، معلم کلاس سوم کوکب سر کلاس برای شاگردانش از واقعه ای صحبت می کند که به ماجرای سقوط هواپیمای سی 130 در زمان جنگ مربوط است.

خانم الهام در میان صحبتهایش با شاگردانش به آنها یادآوری می کند: «خب بچه ها قراره که توی مدرسه یک کار گروهی انجام بشه، یعنی این که کلاس سومیها درباره اون هواپیما و ماجرای سقوطش گزارش بنویسن. یعنی تحقیق کنن و گزارش بنویسن. هر کدام از کلاسهای سوم، یک بخش از ماجرا رو انتخاب کردن و روش کار می کنن. من هم با اجازه شما زندگی شهید فکوری رو انتخاب کردم که توی اون هواپیما بوده و شهید شده.» (ص 11) در ادامه داستان قرار می شود هر یک از بچه های کلاس سوم کوکب روی بخشی از زندگی شهید فکوری تحقیق کنند و سرانجام با در کنار هم قرار دادن تحقیق های خود به جمع بندی برسند و تقریبا بخشهای مهمی از زندگی این شهید مکتوب شود.

در لایه اول داستان که به وقایع کلاس در عکس العمل بچه ها مربوط است، اولین واکنش به وسیله یکی از شاگردانش به نام مرضیه صورت می گیرد.

او با انجام این تحقیق مخالف است و از پذیرش مسوولیتی برای تحقیق روی بخشی از زندگی شهید فکوری شانه خالی می کند. این ترفند باعث شده است مخاطب واکنش های مرضیه را هم در کنار رویدادهای زندگی شهید فکوری دنبال کند. این دو حادثه به صورت موازی پیش می رود و نویسنده کوشیده است به هر دوی این ماجراها به صورت مساوی و همزمان توجه کند: «مرضیه با تعجب و ترس پرسید: یعنی خانم، من مجبورم که این کار رو بکنم؟»، «نخیر عزیزم، شهید فکوری با شهدای دیگه، مال یک عده خاص نیستند که فقط آنها درباره شان کار کنند یا حرف بزنند. اینها متعلق به همه مردم هستند و ما منتظر می مانیم تا وقتی نظرت برگشت، کارت را شروع کنی.»

«ولی خانم، من اصلا از موضوع خوشم نمی آد ؛ دلم هم نمی خواد کاری بکنم.» (ص 20)

همین موضوع باعث می شود کنار آمدن مرضیه با موضوع مطرح در داستان به یکی از گره های اصلی کتاب تبدیل شود.

ابراهیم زاهدی مطلق، کتاب سقوط در سکوت را به 9فصل تقسیم بندی کرده است. در فصل اول با عنوان «خانم اجازه» مطرح شدن موضوع در سر کلاس از سوی خانم الهام بیان می شود. در فصل دوم با عنوان موضوع چیست؟ علاوه بر شکافته شدن لایه های مختلف موضوع، دیدگاه های دانش آموزان کلاس و هم بخشهای کوچکی از اطلاعات مربوط به شهید فکوری مطرح می شود. خاطرات خانم معلم، بخش سوم کتاب است که در آن خانم الهام پس از متوجه شدن علت مخالفت مرضیه با اعضای کلاس برای کار تحقیقی که به اعدام عمویش بر اثر همکاری با کودتاچیان مربوط است به یادآوری وقایع زندگی خودش می پردازد. (همسر خانم الهام هم جزو کودتاچیان بوده که اعدام شده است.) «خانم الهام، بعدها، مدتها پس از آن که همسرش به دلیل شرکت در کودتا اعدام شد، شنید که نخستین نقطه کشف کودتا، اطلاعاتی بود که یک خلبان به آیت الله خامنه ای داد که آن روزها نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع بود. خانم الهام از کشف کودتا ناراحت نبود، از این که همسرش را از دست داده بود، همیشه دچار ناامنی می شد و اضطراب او را می گرفت. او هرگز پس از آن نتوانست ازدواج کند. خانم الهام پس از آن مصمم شد تا با تدریس و سپری کردن وقتش کنار دانش آموزان، شرایطی فراهم کند تا روح همسرش آمرزیده شود.» (ص 27)

با چنین توصیف هایی، شخصیت های خلق شده از سوی نویسنده برای خوانندگان ملموس تر می شود و پی گرفتن ماجراهای داستان از این به بعد با اطمینان بیشتری صورت می گیرد. «جواد خلبان می شود» و «خلبان خوش خواب» دو فصل دیگر از کتاب است که در آنها به بخشهای مهمی از زندگی شهید فکوری پرداخته می شود. در فصل «کودتا» هم به فرازهای مهمی از رشادت های شهید فکوری با جزئیات بیشتری اشاره می شود. در این فصل حرفهایی میان خانم الهام و مرضیه درباره نقش شهید فکوری در کشف کودتای پایگاه «نوژه» رد و بدل می شود. سخنان خانم الهام روی شخصیت مرضیه تاثیر می گذارد و او در فصل بعدی (به نام زیباترین نویسنده جهان) تقریبا همه دانسته هایش را درباره شهید فکوری در قالب نامه ای برای خانم الهام ارسال می کند. اطلاعات کلیدی بی شماری در قالب این نامه برای مخاطبان کتاب ارائه می شود که تقریبا غیرمستقیم ترین راه برای دادن اطلاعات از طرف نویسنده به خوانندگان کتاب است.

همکاری مرضیه با گروه تحقیق مدرسه در فصل «شخصیت عجیب» نمایان است، و فصل پایانی با عنوان «خلبان وزیر» به حضور یکی از همراهان شهید فکوری (آقای شیوایی) در سر کلاس اختصاص دارد که با این شگرد هم بسیاری از ناگفته های زندگی شهید فکوری به خوانندگان کتاب منتقل می شود.