خودى و غیرخودى از نگاه حضرت امام

از دوران نوجوانى عاشقانه به امام (ره) و نهضت امام (ره) پیوست و در این راه لحظه اى باز نایستاد. او در قم، نجف و جماران همراه و خدمتگزار امام (ره) بود. دیوارهاى فیضیه در اوج خفقان ستمشاهى نمایشگاه شعارهاى آتشین نهضت با خط زیباى او بود. در آن دوران سخت، هر جا عکس امام (ره) در طرح کارت هاى تبریک یا تقویم و... ظلمت ظلم را مى شکست، با خط و نقاشى او شکل گرفته بود و آن گاه که هیچ عکاس و چاپخانه اى نمى توانست عکس امام (ره) را چاپ یا تکثیر کند، او با ابتکارى دیگر اهداف جهنمى ساواک را خنثى کرد و با ساختن کلیشه عکس امام (ره) روى مداد پاک کن، در و دیوار مساجد، معابر و حتى کیوسک هاى پلیس را با عکس امام (ره) آراست و در نجف و جماران بازنویسى بسیارى از آثار، دستنوشته ها، نامه ها و پیام هاى امام (ره) را بر عهده گرفت و امین مالى و خدمتگزار مخلص و عاشق بى قرار امام (ره) بود. حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان نماینده محترم ولى فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران و رئیس سابق بنیاد شهید همان شخصیتى است که به سختى مى توان او و عملکردش را در دوران حیات پربرکت امام (ره) و پس از امام وصف کرد. متن پیش رو گفت وگویى است که با ایشان در آستانه نوزدهمین سالگرد رحلت حضرت امام (ره) انجام شده است.

* اخیراً مقام معظم رهبرى براى چندمین بار بحث ضرورت مرزبندى بین نیروهاى خودى با دشمن را مطرح نموده اند و تأکید داشتند کسانى که با امام (ره) نزدیک بودند، باید توجه بیشترى را به این مرزبندى ها داشته باشند، به نظر حضرتعالى نگاه حضرت امام (ره) در رابطه با این مرزبندى ها چگونه بود و شما عدم مرزبندى بین نیروهاى خودى با دشمن را تا چه میزان موجب آسیب انقلاب اسلامى مى بینید؟
وقتى مى گوییم نظر مقام معظم رهبرى یا حضرت امام (ره)، در واقع مى خواهیم در قالب مواضع و سخنان رهبرى اسلام را تبیین کنیم، چرا که آنها خواستار چیزى جز اسلام نیستند. یک بحث بر سر اصل خودى و غیر خودى است که در یک مقطعى جریان هایى تلاش کردند مرز بین خودى و غیر خودى را محو کنند. این در حالى است که مسئله خودى و غیر خودى مسئله اى است که فراتر از اسلام در همه مکاتب، مرام ها، کشورها و دولت ها وجود دارد، حتى در کشور آمریکا هم براى خودش این مسئله را قائل است و هرگز نمى گذارد غیر خودى ها در جایگاه هاى حساس جاپایى براى خود پیدا کنند.
در غرب و شرق این مسئله به صورت بسیار بسیار قاطعانه حاکم است، صرف نظر از باطل بودن آن مکاتب، نظام یا حکومت و یا حق بودن یا ناقص بودن آنها. در قرآن و سنت هم این مرزبندى به صورت بسیار شفاف و روشن وجود دارد، یعنى قرآن که محور و قانون اساسى اسلام است، اول تا آخرش مرزبندى است.
در سوره حمد که دقت کنیم، صراط مستقیم و رهروان صراط مستقیم را داریم و در مقابل آن ضالین و مغضوب علیهم را داریم. در اولین آیات سوره بقره هم بحث از مؤمنان، منافقان و کافران و بیان ویژگى هاى هر یک از آنها مطرح شده است و با توجه به این که نفاق مقدارى چهره واقعى اش پنهان است، لذا وقتى نوبت به تبیین و روشنگرى نسبت به منافقان مى رسد، مى بینیم که بیشترین آیات به موضوع منافقان، اختصاص یافته است.
این مسئله در سراسر قرآن موج مى زند مبنى بر این که جریان نفاق همان جریان کفر است و احیاناً جریان خطرناکتر از کفر که قرآن با صراحت نه تنها آنها را غیر خودى مى داند، بلکه برخورد با آنها را هم در بسیارى از آیات به صورت مؤکد بیان مى کند.
در رابطه با مرزبندى خودى با دشمن آیات فراوانى وجود دارد. به عنوان نمونه در سوره سجده آیه ۱۸ آمده است: آیا آن کس که (به خدا) ایمان آورده است، مانند کسى است که کافر بوده، هرگز (مؤمن و کافر) یکسان نخواهند بود. مى بینیم که بعد از مسئله (مؤمن، کافر و منافق) قرآن حتى بین مؤمن و فاسق هم مرزبندى قائل است. در سوره مائده آیه ۲۵ مى فرماید: موسى گفت خدایا من جز بر خود و برادر خود مالک و فرمانروا نیستم، تو میان ما و این قوم فاسق که (فرمان نمى برند) جدایى انداز. در سوره (ص) آیه ۲۸ مى فرماید: آیا ما آنان را که به خدا ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداختند، مانند مردم مفسد در زمین قرار مى دهیم یا مردان باتقوى و خداترس را مانند فاسقان بدکار جزا خواهیم داد، بلکه بدان دوزخى و خوبان بهشتى خواهند بود.
در خصوص یهود و نصارى قرآن با صراحت بیان مى کند: اى مؤمنان یهود و نصارى را ولى، دوست و سرپرست خود قرار ندهید، آنها دوست و همدست یکدیگر هستند، اگر در صورت ظاهر هم اختلاف و تفاوتى بین آنها وجود داشته باشد، اما در برخورد با جریان ایمان و اسلام همه آنها علیه اسلام یکصدا و یکدست هستند، حال هر کس از شما مسلمان ها که دوست و پیوند با یهود و نصارى داشته باشد، دیگر از شما نیست، بلکه از آنها است.
سخن از خودى و غیر خودى، سخن از جریانى است که در خدمت جامعه اسلامى و کشور اسلامى باشند، یا نباشند و حتى یهود و نصارى نیز آن گاه که در چارچوب مصالح و منافع ملى جامعه و کشور اسلامى حرکت کنند، جان و مال و ناموس آنها همانند هر مسلمانى در مصونیت است، ولى در غیر این صورت دشمن محسوب مى شود و باید منتظر برخوردهایى باشند.
در سوره احزاب آیات ۶۰ تا ۶۲ تکلیف در برخورد با جریان هاى داخلى (غیر خودى هایى که در متن جامعه اسلامى هستند) بیان شده است همان کسانى که منافقانه و به ظاهر از اسلام و انقلاب دم مى زنند و احیاناً ممکن است از امام (ره) نیز دم بزنند، چرا که شگرد نفاق همین است، پرده از چهره واقعى خودشان بر نمى دارند و براى فریب مردم چهره اى مؤمنانه از خود نشان مى دهند. ولى همواره سعى مى کنند با جوسازى و شایعه پراکنى جامعه را ملتهب و نسبت به نظام دلسرد و بدبین کنند.
از این جریان وقتى که فساد مى کنند و از آنها سؤال مى کنیم، چرا فساد مى کنید فسادشان را در زیر شعار اصلاح گرى و تضادشان را با اسلام تحت عنوان دفاع از اسلام مطرح مى کنند و زمانى که بخواهند ضربه به جامعه و حکومت اسلامى بزنند احیاناً تحت عنوان خط امام(ره) این کار را انجام مى دهند.
ارباب منافقین، آمریکاى جهانخوار، نام اشغالگرى را مى گذارد آزادسازى وقتى مى خواهد در جایى ایجاد خفقان کند و در چنگ خودش قرار دهد به نام آزادى مردم را در بند مى کشد. در سراسر دنیا به نام دفاع از حقوق زن، زن را به زنجیر مى کشند. به نام دفاع از حقوق بشر، حقوق بشر را زیرپا مى گذارد.
شیطان بزرگ (آمریکا) شاید یکى از دلایل شیطان بزرگ بودنش این است که مثل شیطان است که وقتى مى خواست آدم را از بهشت بیرون بیندازد تحت عنوان نصیحت و تحت عنوان جاودانه ماندن آدم در بهشت او را فریب داد در سوره احزاب چندین آیه در خصوص برخورد با منافقان وجود دارد. منافقان و شایعه پراکنان آنهایى هستند که دائم دل مردم را خالى و به سیاه نمایى مشغول هستند و تلاش مى کنند جامعه یک دست اسلامى را دچار تفرقه، تشتت، دلسردى کنند.
برخورد با منافق مختص اسلام نیست آمریکا هم نسبت به کسانى که نقش منافق و بیمار دل را در چارچوب آن نظام، علیه نظام انجام دهد همین رفتار را دارد و اگر کسى بخواهد به اشکال مختلف در جامعه آنها ایجاد تنش کند و اساس سرمایه دارى آنها را به هم بریزد لحظه اى آن را تحمل نمى کنند. اگرچه این امر یک سنت الهى است ولى به صورت غریزى همه نظام هاى دنیا به این فرمول عمل مى کنند صرف نظر از حقانیت محتوا و عدم حقانیت محتواى کارشان و یا چارچوب هایشان.
شاید کمتر مسئله خودى و غیرخودى به صورت کامل شکافته شده باشد و به همین خاطر بعضى ها با هوچى گرى مرزبندى بین خودى و غیرخودى را نفى مى کنند. این در حالى است که دروغ مى گویند اگر شما غیرخودى ندارید چطور با خودى ها دشمنى مى کنید و آن را که براى دفاع از انقلاب، نظام و ارزش ها جانفشانى مى کرد گروه فشار خواندید و تحت عناوین مختلف به سرکوبى آنها پرداختید اینها شدند نیروهاى غیرخودى.
در مقابل هر کس که مزدور آمریکا بود، هر کس که امام(ره) او یا جریان او را مرتد اعلام کرده بود، هر جریانى که امام(ره) به صراحت اعلام کرده بودند اینها حق ندارند در نظام جمهورى اسلامى ایران هیچ گونه جایگاه و پایگاهى را داشته باشند و هر آن کس را که علیه دین، ولایت فقیه و امام(ره) حرف مى زد را نیروى خودى مى دانستند. اگر شما مى گویید خودى یا غیرخودى ندارید پس چرا به صورت یکسان با همه برخورد نمى کنید چرا با آنهایى که دیندار هستند دشمنى مى کنید شما که خودتان تز خودتان را نقض مى کنید، پس طرح خودى و غیرخودى و نفى و بى رنگ کردن مرزهاى بین خودى و غیرخودى به این خاطر بود که غیرخودى ها (ضدانقلاب) را در داخل نظام و انقلاب براى استحاله کردن و فروپاشیدن نظام جمهورى اسلامى ایران از درون نفوذ دهند.
آنها که دیدند با جنگ نظامى، تحریم اقتصادى و ترورها نمى توانند این نظام را از پا درآورند تلاش کردند با طرح مسئله نفى خودى و غیرخودى راه را براى نامحرمان نسبت به نظام و انقلاب باز کنند و آنها را به متن انقلاب بکشانند.
به عنوان نمونه حمله به شوراى نگهبان یکى دیگر از طراحى هاى جریان نفاق مى باشد منهاى بعضى از دوستانى که از منظر خیرخواهى به شوراى نگهبان انتقاد داشتند ولى انتقاد عمده جریان هاى نفاق نسبت به شوراى نگهبان به این خاطر بود که با منهدم کردن این شورا و برداشتن فیلترى که بر سر راه است به همه نقاط حساس نظام دست پیدا کنند. این در حالى است که این فیلتر در همه جاى دنیا وجود دارد مثلاً در آمریکا و اروپا همان جایى که قبله گاه بسیارى از این آقایان است نه به عنوان شوراى نگهبان بلکه تحت عناوین مختلف دیگر فیلترهاى بسیار دقیق و حساب شده دارند که امکان ندارد بگذارد کسانى که غیرخودى آنها باشد در مسیر ارتقا و ورود به متن نظام آنها قدم بردارد چه برسد به این که کاندیداى ریاست جمهورى و یا قسمت هاى حساس دیگرى شود.
بنابراین وقتى حضرت امام(ره) بحث خودى و غیرخودى را مطرح مى کند اولاً یک بحث عقلانى است ثانیاً یک بحث قرآنى است و مقام معظم رهبرى به همان نسبت که امام تبیین کننده اسلام ناب بود در همان راه جا پاى امام(ره)، مسیر و مواضع ایشان گذاشته و جلو رفته است و کاملاً منطبق با دیدگاه حضرت امام(ره) موضع گرفته و مطالب را براى ما مطرح کرده اند و رمز آسیب ناپذیرى کشور و نظام ما علیه همه توطئه ها پیروى مردم از ولایت فقیه بوده که در واقع متکفل تبیین اسلام ناب و امروز ادامه دهنده راه حضرت امام(ره) بوده و هست.

* جنابعالى در دوران حیات پربرکت حضرت امام(ره) یکى از افرادى بودید که بیشترین ارتباط را با آن بزرگوار داشته اید و مسئولیت مالى بیت معظم له را برعهده داشتید، با توجه به مسئولیت تان شمه اى از زندگى شخصى امام(ره) و رعایت مسائل مالى توسط ایشان را بفرمایید.
یکى از ویژگى هاى بارز ولى فقیه در این است که ولى فقیه بیشترین التزام اعتقادى و عملى را نسبت به اسلام داشته باشد. حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبرى در ارتباط با زندگى شخصى خود نه تنها در مورد مسائل مالى بلکه در مورد با کل وظایف دینى از لحاظ انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت مقررات قانونى ملتزم ترین فرد بودند و هستند.
تفاوت حکومت هاى استبدادى و حکومت هاى حزبى با حکومت اسلامى در این است که ولى فقیه که در رأس حکومت اسلامى قرار دارد خواسته هاى نفسانى تحت هیچ شرایطى برایش مطرح نیست بنابراین حضرت امام(ره) در زندگى شخصى خود قبل از آن که چیزى را از مردم بخواهد یا چیزى را نسبت به مردم نهى کند خود شخصاً در مقام عمل کامل ترین فرد نسبت به همه واجبات و ترک محرمات بود. از ویژگى انسان هاى الهى این است که برخلاف آدم هاى فاسق و فاسد که ممکن است دورنماى خوبى داشته باشند ولى هر چه به آنها نزدیکتر مى شویم از آنها دورتر مى شویم، هر چه به این افراد الهى بیشتر نزدیک مى شویم اعتقاداتمان به آنها بیشتر مى شود. امام (ره) هم از این ویژگى برخوردار بودند و اگر از همه کسانى که به هر نحوى با امام (ره) مرتبط بودند این موضوع را سؤال کنیم به این مسئله اذعان مى کنند.
امام (ره) در همه چیز بیشتر و پیشتر از دیگران عامل بود از جمله در مسائل مالى و بهره گیرى از تمتعات دنیا. امام(ره) در اوج دسترسى به امکانات در معیشت و اقتصاد زندگى، کوچکترین اسراف و تبذیر نداشت و فراتر از ترک اسراف و تبذیر بسیار صرفه جو بودند. امام(ره) مصداق قلیل المؤونه بودند طبق تعبیرى که حضرت امیر(ع) از قول پیغمبر در وصف مؤمن بیان مى کند (مؤمن در زندگى کم هزینه است) اما در مقابل کثیر المؤونه هستند، امام چنین بود. یعنى بازدهى و کمک رسانى ایشان به مردم زیاد بود، ایمان حضرت امام(ره) را با همین شاخص مى توان ارزیابى کرد.
امام(ره) گاهى در شرایطى زندگى مى کردند که در تنگنا قرار داشتند و در مقابل شرایطى وجود داشت که مى توان گفت دنیا به امام(ره) رو کرده بود تمام مخازن بیت المال و همه اموال درباریان و طاغوتیان در اختیار ایشان قرار گرفته بود، مرجع تقلید جهان تشیع شده و بیشترین وجوهات را در تاریخ مرجعیت شیعه، شیعیان جهان براى ایشان مى فرستادند و به عنوان محبوبترین انسان بر روى کره زمین بودند که میلیون ها عاشق فداکار در میان شیعیان و مسلمانان اهل سنت و حتى در بین غیرمسلمانان داشتند و بر اثر عشق و محبت انبوه هدایا و نذورات براى ایشان فرستاده مى شد اما بودن و نبودن آنها هیچ تأثیرى در برداشت براى زندگى امام(ره) نداشت و این نیز نمونه اى از ویژگى حضرت امام(ره) در برخورد با مال دنیا بود.
حضرت امام(ره) به همین نسبت و بیشتر نسبت به بیت المال حساسیت داشتند این دقت و مراقبتى که حضرت امام(ره) در مقام عمل و هم در مقام توصیه ها نسبت به بیت المال به دیگران مى کردند انسان را به یاد آن دقت ها و صرفه جویى هاى حضرت امیر(ع) نسبت به بیت المال مى اندازد.
اگر جامعه، مردم، مسئولین و دستگاه هاى دولتى ما این گونه که اسلام و امام(ره) در خطابه ها و توصیه هایشان تأکید کردند عمل کنند، بخش اعظمى از تورم ها، گرانى ها و کاستى هاى امروز برطرف مى شود. جامعه ما متأسفانه امروز اگر نگویم مسرف ترین جامعه دنیا است ولى مى توانیم به طور قطع بگوییم جزو اسرافکارترین ملل عالم مى باشد. در جامعه ما در حال حاضر در سال حدود ۳ میلیون تن دورریزى نان داریم و این در حالى است که امام(ره) در زندگى خود به اندازه یک کیلووات مصرف برق اضافى نداشته و یا براى گرفتن وضو کمتر از یک لیوان آب استفاده مى کردند. امام(ره) در حسینیه جماران و اتاق کوچک و ساده اش کاخ هاى سیاه و سرخ را متزلزل کرد و این در حالى است که در زمان حاضر برخى مدعیان به خدمت جمهورى اسلامى ایران ده ها میلیون تومان از پول بیت المال را هزینه تجمل اتاق ها و سالن هاى کنفرانس خود مى کنند که ریال به ریال اینها جهنم دارد و یقیناً امام(ره)، شهدا و امام زمان (عج) و خداوند در قیامت براى این اسراف ها جلوى آنها را خواهد گرفت و هیچ جوابى نخواهند داشت.

* نگاه حضرت امام (ره) نسبت به مسئولیت و خدمت به مردم چه بود؟
نگاه حضرت امام (ره) این بود که همه چیز را براى اسلام مى خواست اگر تشکیل حکومت اسلامى را از اوجب واجبات و تضعیف نظام اسلامى را از بزرگترین گناه ها مى دانست به این معنى نبود که براى خود حکومت شأن مستقلى قائل باشند.
ارزش حکومت اسلامى از منظر امام (ره) در راستاى تحقق احکام اسلام و تحقق احکام اسلام در راستاى سعادت ملت اسلام و جامعه اسلامى و خدمت به نظام اسلامى هم خدمت به دین و در نهایت خدمت به جامعه و مردم بود و این مسئله به عنوان بالاترین توفیق الهى از منظر امام (ره) تلقى مى شد و از هر کار و انجام وظیفه اى مهمتر بود. بازنشستگى، خستگى، فرسودگى، عقب نشینى از خدمت در نظام اسلامى اگر بدون عذرشرعى باشد همانند پشت کردن به جبهه است و این گناه بزرگى محسوب مى شود. از منظر حضرت امام (ره) خدمت به مردم یک اصل بسیار مهم و سرنوشت ساز بود البته خدمتى که با قصد قربت باشد نه خدمتى که با قصد وکیل شدن و رسیدن به منصب باشد چرا که این خدمت ارزشى ندارد. خدمتى که خالصانه براى مردم باشد از نظر اسلام بالاترین ارزش و ثواب را دارد از این جهت امام(ره) مى فرمودند به من خدمتگزار بگویید بهتر از آن است که رهبر بگویید. امام خود را در جایگاه رهبرى خادم مردم مى دانست و چون خالصانه خود را خادم مى دانست مردم هم خالصانه عاشق ایشان بودند.

* حضرت امام (ره) چه دیدگاهى در رابطه با سیاست خارجى و حمایت از ملت هاى مظلوم داشتند؟
استکبارستیزى و ظلم ستیزى از اصول خط امام (ره) بود. ایشان با هر قدرت ظالم و استکبارى سر ناسازگارى داشتند این که مى گویم امام (ره) همان طور که قبلاً گفتم منظورم همان نظریات اسلام است.
تجلى این سیاست در مبارزه امام (ره) با آمریکا، اسرائیل و شاه بود مثلث شومى که گریبانگیر جامعه اسلامى خصوصاً ملت ایران بود. مواضع امام (ره) در برخورد با جهان استکبار روشن بوده و هست. در ارتباط با آمریکا و اسرائیل بسیار روشن است هیچ جاى آشتى با خصوصیاتى که در دولت آمریکا است و هیچ جاى انعطاف در ارتباط با اسرائیل با ویژگى اشغالگرى وجود نداشت.
در جنگ تحمیلى عمده سلاحى که صدام از آن علیه ما استفاده مى کرد تجهیزات شوروى سابق بود در همان زمان شوروى ها از ایران درخواست کرده بودند شما دست از حمایت مردم افغانستان بردارید ما هم در این جنگ از صدام حمایت نخواهیم کرد اما امام (ره) باوجود تمام فشارها از حمایت مردم افغانستان دست برنداشتند. به هر حال سیاست حضرت امام (ره) یک سیاست روشن در حمایت از مظلومان و ستیز آشتى ناپذیر با ظالمان است و حمایت بى دریغ امام از ملت مظلوم فلسطین و تأیید مستحکم از حزب الله لبنان نمونه اى از این تفکر الهى امام است.

* تفاوت حضرت امام خمینى قدس سره الشریف با سایر علما در چیست؟
امام (ره) بینش عمیقى نسبت به واقعیات، شجاعت فوق العاده اى در برخورد با دشمنان و جامع نگرى شفاف نسبت به معارف اسلام داشتند این طور نبود که بخشى از اسلام را فهمیده و بخشى از آن را کنار گذاشته باشد همه اسلام را باهم و جامع مى نگریست اسلام را تنها در نماز و روزه و زکاتش دریافت نکرده بود. اسلام را با جهاد، دفاع، امر به معروف و نهى از منکر، تولى و تبرى و همه ابعادش که همان اسلام ناب است درک کرده بود.
توانمندى و شجاعت حضرت امام (ره) در پیگیرى اهدافشان و انجام وظایف شرعى از دیگر نقاط برجسته ایشان بود. بالاتر از همه توکل امام (ره) به خداوند بود که در سایه این توکل خداوند هم دست امام (ره) را گرفت و همواره او فعال و دشمنانش منفعل، امام مهاجم و دشمنان امام مدافع لذا همه توطئه ها که علیه امام کردند تبدیل به پیروزى براى امام (ره) شد.
امروز نیز مقام معظم رهبرى در جهان اسلام و تشیع هر روز درخشش بیشترى پیدا مى کند و تمام توطئه هاى دشمنان، منافقان و مزدوران هیچ گونه تأثیرى که ندارد بلکه آثار مثبتى در پى دارد که منشأ درخشش حق مى شود که جلوه آن را در شیراز در ماه هاى اخیر در سفر مقام معظم رهبرى مشاهده کردیم که این امر جز عنایت خداوند و آن رمز و نقش حقانیت چیز دیگرى نمى تواند باشد.

* چه خاطراتى از حضرت امام (ره) به خاطر دارید که امروز مى تواند براى مردم و براى مسئولان به ویژه جوانان راهگشا باشد؟
هیچ کس بعد از ائمه نداریم مثل امام که از دنیا فرار کرده باشد و هیچ کس هم مثل امام سراغ نداریم که دنیا به آن رو کرده باشد، هیچ کس را سراغ نداریم مثل امام از مرجعیت فرار کرده باشد و هیچ کس هم مثل امام در تاریخ شیعه مرجعیت عام پیدا نکرد. هیچ کس مثل امام از شهرت فرار نکرد، هیچ کس مثل امام مشهور نشد. اینها همه درس است. امام (ره) هرکارى را براى خدمت به مردم و نظام انجام داد هیچ وقت حرکتى از خود نشان نداد که براى گرفتن قدرت باشد. اگر نهضت کرد براى اسلام و نجات جامعه بود نه براى مطرح کردن این که رهبر است.
براى امام (ره) فرقى نداشت اگر همان شاه توبه مى کرد و مجرى اسلام مى شد امام (ره) مثل یک سرباز با او کار مى کرد امام (ره) با کسى جنگ شخصى نداشت حتى با شاه، صدام و یا آمریکا. چرا مردم آمریکا بوش را دوست ندارند چون مى دانند اینها رهبرانى هستند که با تزویر و زور و تبانى و در خدمت سرمایه دارها و سرمایه دارى به حکومت رسیده اند، با مردم کارى ندارند و در خدمت مردم نیستند لذا خانواده سربازان آمریکایى مقتول که در جنگ عراق کشته شدند اگر دستشان به بوش برسد پوست از سرش مى کنند اما خانواده شهدا براى امام (ره) چه مى کردند و امروز براى مقام معظم رهبرى چه مى کنند. هر خانواده اى که نیز شهید داده است عشق و علاقه اش به رهبرى شدیدتر و قوى تر است. حقیر صحنه هایى را که از عشق متقابل مردم و خانواده شهدا نسبت به امام و مقام معظم رهبرى مشاهده کرده ام، خارق العاده است و در چارچوب روابط الهى و عشق متقابل بین امام(ره) و امت قابل تصور نیست. اینها براى امروز جوانان ما و مسئولان یک درس است در خدمت مردم بودن آن هم خالصاً لوجه الله نه با اغراض سیاسى.

* راه شناخت بى واسطه حضرت امام خمینى (ره) چیست؟
انطباق گفتار و عمل امام (ره)، یکى از ویژگى هاى خط امام (ره) است بعضى ها حرف زیاد مى زنند اما عملشان چیز دیگرى است. استمرار و پایدارى امام در اصولش، برخلاف بعضى ها که حرف مى زنند عمل هم مى کنند اما با تغییر شرایط تغییر جهت مى دهند از یک ثبات قدم، پایدارى و استقامت خاصى برخوردار بود که این استقامت در ویژگى هاى پیامبر (ص) هم وجود داشته است و امام (ره) از اول تا آخر عمر بابرکتشان در رابطه با اصول و مبانى راهش و خطش هیچ اعوجاج و فراز و نشیبى نداشت. اگر بخواهم به طور خیلى خلاصه بگویم مى توان امام (ره) را با مطالعه وصیتنامه ایشان که راهى بسیار روشن است و پیام هاى آخرین سال عمر ایشان مثل منشور روحانیت و ثبات و پایدارى ایشان در آنچه مى گفت بیشتر بشناسیم.