در شورای انقلاب چه گذشت؟ / گفتگو با دکتر عباس شیبانی
چکیده: هیچ بحثی روی مدیریت شهید بهشتی نیست و اشكالی به آن وارد نبود. حتی در مجلس خبرگان قانون اساسی هم كه آیتالله منتظری رئیس بودند، بیشتر امور را به شهید بهشتی ارجاع میدادند و ایشان جلسات را اداره میكرد و با برخورد دقیقی كه داشت واقعاً جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی را خوب اداره میكرد. جلسه شورای انقلاب هم خیلی به شكل جلسه اداری نبود بلكه جلسه دوستانهای بود كه دور هم جمع شده بودیم و كسی قصد ریاست نداشت، ولی تذكرات مورد نیاز را شهید بهشتی میداد كه این نكات در تصمیمگیری مطالب شورای انقلاب مؤثر بود.
عباس شیبانی یكی از مبارزان قدیمی دوران نهضت اسلامی ایران چگونگی تشكیل شورای انقلاب را تشریح كرد.
عباس شیبانی یكی از یاران قدیمی و مبارز انقلاب اسلامی است كه بعد از استقرار نظام در برخی از مناصب سیاسی و اجتماعی كشور عهدهدار مسئولیت بوده است. شیبانی در ایامی كه شورای انقلاب تشكیل میشد به عنوان دبیر جلسات اعضای شورا حضور پیدا میكرد. وی چند بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری نیز بوده و در حال حاضر به عنوان یكی از اعضای شورای شهر تهران به فعالیت مشغول است.
گفتگویی كه از نظر مخاطبان خواهد گذشت اولین جلسه بررسی عملكرد شورای انقلاب است كه در تاریخ 22/10/81 توسط مركز مطالعات و تدوین تاریخ ایران تهیه شده است.
سلیمینمین: بسمالله الرحمنالرحیم. از «آقای دكتر عباس شیبانی»كه قبول زحمت فرمودند و تشریف آوردند تا در مورد مذاكرات «شورای انقلاب» صحبت میكنیم، تشكر میكنم. آقای دكتر شیبانی به عنوان منشی جلسات «شورای انقلاب» صورت مذاكرات را یادداشت میكردند. چند سال بعد از اتمام دوره این شورا این مذاكرات به صورت 6 مجله درآمد و صرفاً در سطح مسؤلان بلند پایه نظام تكثیر و ارائه شد. در حال حاضر وقتی كه این مجموعه را میخوانیم، اگرچه بسیاری از نكات آن برای پی بردن به آن چه در این جلسات گذشته، بسیار مفید و كارساز است اما نقایصی هم دارد. از جناب آقای دكتر شیبانی كه مسؤلیت نگارش این مذاكرات را داشتند، دعوت كردیم تا راجع به این صورت مذاكرات و موضوعاتی كه آن موقع در «شورای انقلاب»مورد بحث قرار گرفته است، صحبت بكنیم و ایشان مطالب را توضیح بدهند. لطفاً در ابتدا بفرمایید كه نحوه عضویت حضرتعالی، در «شورای انقلاب» چگونه بود و از چه تاریخی در جلسات این شورا شركت داشتید؟
دكتر شیبانی: بسمالله الرحمنالرحیم. پیش از پیروزی انقلاب در جلسهای در منزل «سردار سید جوادی»، كه «دكتر محمدجواد باهنر»هم حضور داشتند درباره شورای انقلاب صحبت شد و آقای باهنر به من عضویت در شورای انقلاب را پیشنهاد كردند. من آن موقع گفتم كه عضو نهضت آزادیام و باید با دوستان درباره این پیشنهاد مشورت كنم. آقای صدر گفت: نه! این یك مسئله محرمانه است و به هیچ كس هم نباید بگویی و بپذیری. من هم قبول كردم. قبل از پیروزی انقلاب فعالیت بیمارستانها، مختل بود. همان موقع، خانم من به سرطان مبتلا شده بود و برای معالجه ایشان، ناگزیر از رفتن به انگلستان بودیم. یكی از دوستان سابقم به نام دكتر تقیزاده كه از اساتید دانشگاههای اروپا بود، از یكی از پزشكان برای همسرم وقت گرفته بود. در انگلستان خبر پیروزی انقلاب را شنیدم. پس از اتمام عمل خانمم خواستیم به تهران برگردیم كه متوجه شدیم فرودگاهها را بستهاند و مسافرت به ایران خیلی سخت است. خانم صدر، همسر آقای دكتر طباطبایی همكار و دوست خانمم، كه در آلمان بود به ما اطلاع داد از آن جا یك هواپیمای چارتردربست كرایه شده ـ قرار است به ایران برود ـ از ما خواست به فرانكفورت برویم و با آنها به ایران برگردیم. ما هم بلیت گرفتیم كه از لندن به فرانكفورت برویم. اتفاقاً هواپیمایی كه ما را از انگلستان به فرانكفورت میبرد، تأخیر داشت و ما از مهماندار خواهش كردیم كه به فرانكفورت زنگ بزند و بگوید، چون هواپیمای ما تأخیر دارد آن هواپیما حركت نكند تا ما برسیم. وقتی در فرودگاه فرانكفورت پیاده شدیم خانم صدر منتظرمان بود، دوان، دوان ما را برد و سوار هواپیما كرد هواپیما به سوی تهران حركت كرد. شب بود كه به آسمان ایران رسیدیم. گفتند كه شب فرودگاه تهران اجازه ورود نمیدهد. ناچار به كویت رفتیم، تا صبح شد، صبح از فرودگاه كویت حركت كردیم و به تهران آمدیم. وقتی پیاده شدیم دیدیم فرودگاه حالت خاصی دارد و همه اسلحه به دست ایستادهاند. چند روز بعد كه خدمت امام (ره) رفتم آقای هاشمی مرا دید و گفت: فردا به جلسه شورای انقلاب بیا!
آن موقع انقلاب پیروز شده بود و چند جلسهای من در مذاكرات شورای انقلاب حاضر نبودم و بعد به آن جا رفتم، به من پیشنهاد شد مذاكرات را بنویسم، كه قبول كردم بحثی هم شد كه نوار بگذاریم و مذاكرات ضبط شود، اما با توجه به وضع خاص كشور كه انقلاب هنوز استقرار نیافته بود گفتند كه نوار خطر دارد و ممكن است زمانی به جایی برده و مطالب سری فاش شود، اما دفتر را میشود نگه داشت و بهتر حفظ میشود. به هر حال، من شروع به نوشتن كردم میخواستم همه مطالب را بنویسم، ولی خیلی هم تندنویسی بلد نبودم. به هرحال، ولی در حد توانم شروع به نوشتن مطالب شورای انقلاب كردم. زمانی كه مجلس شورای اسلامی تشكیل شد آقای هاشمی كه در مجلس بودند، گفتند: نوشتهها را بیاورید تا از رویش استنساخ كنیم. صورت مذاكرات چند دفتر بود كه آنها را به مجلس بردم. من البته نمیتوانستم در بعضی قسمتها خط خودم را بخوانم، به هر حال، یكی از كارمندان مجلس مأمور شد كه این مذاكرات را بخواند و جاهایی را كه نمیتواند با من هماهنگ كند تا تكمیل بشود. حاصل آن تلاش مجلاتی است كه بعد تكثیر و به افرادی داده شد.
سلیمینمین: چرا تا تاریخ هشتم اسفند ماه پنجاه و هفت، صورتجلسهای وجود ندارد و اولین آن مربوط به جلسه 8/12/57 است؟
دكتر شیبانی: قبل از این جلسه من نبودهام و این اولین جلسه حضورم بودهاست.
سلیمینمین: قبل از آن مذاكرات شورای انقلاب، اصلاً نوشته نشده است؟
دكتر شیبانی: به نظرم آقای دكتر باهنر خلاصهای نوشته بودند كه نمیدانم چه شد. شاید هم صلاح ندانستهاند چیزی بنویسند.
سلیمینمین: آیا در مورد شیوه نگارش این صورت مذاكرات، صحبت خاصی شد؟ مثلاً بعضی وقتها خلاصهای از آنچه در ذهن شنونده میماند، نگاشته میشود و بعضی وقتها هم همه گفتهها بر روی كاغذ میآیند. در این جا شما چگونه عمل كردید؟
دكترشیبانی: من سعی كردم همه گفتهها را بنویسم. به همین دلیل آن جایی كه خودم صحبت كردهام، خیلی كم نوشته دارد یا چیزی ننوشتهام.
سلیمینمین: یعنی آنچه در این مجلدات نوشته شده، دقیقاً واژهها و عباراتی است كه خود آقایان به كار بردهاند؟
دكترشیبانی: بله. البته ما عناوین را نمینوشتیم، مثلاً حضرت آیتالله بهشتی یا حضرت آیتالله موسویاردبیلی را به صورت بهشتی و موسوی مینوشتم. تا قبل از این كه مهندس میرحسین موسوی بیاید موسویاردبیلی را موسوی مینوشتیم اما پس از آن ایشان را مهندس موسوی و آیتالله موسویاردبیلی را موسوی مینوشتیم. به هر حال، شیوه من این گونه بود، ولی چون تندنویسی بلد نبودم، نمیشد صحبتها را به طور كامل بنویسم و تقریباً سعی میكردم به گونهای بنویسم كه مطلب رسانده و عبارات آقایان حفظ شود.
سلیمینمین: اگر بخواهیم درصد بگیریم، در یك جلسه از نگارش چند درصد حرفها جا میماندید؟
دكتر شیبانی: همه مصوبات و چیزهای مهم، نوشته شده و فقط مقداری از توضیحات نوشته نیامده است. مثلاً آقای هاشمی توضیحات كاملی میداد، اما من توضیحات ایشان را به طور كامل نمینوشتم. البته پس از انتخاب بنیصدر به عنوان رئیسجمهور و رئیس شورای انقلاب، مهندس بازرگان فقط مصوبات را مینوشت. ولی من هم صورت مذاكرات را مینوشتم. یك بار بنیصدر بدین خاطر به من اعتراض كرد و گفت: دیگر شما ننویسید. گفتم: من برای خودم مینویسم و به كسی كار ندارم.
سلیمینمین: مواقعی كه شما از نگارش مذاكرات عقب میماندید، آیا فضای خالی برای موارد جامانده میگذاشتید یا این كه وارد بعدی را بلافاصله پشت سر مطلب قبلی مینوشتید؟
دكتر شیبانی: پشت سر هم مینوشتم.
سلمیینمین: آیا بعد از اتمام جلسه صورت جلسه را مرور میكردید؟
دكتر شیبانی: خیر. اصلاً آن موقع فرصت مرور نبود. اول انقلاب همه مشغول بودیم و این طرف و آن طرف كار داشتیم و نمیشد كه دوباره متن را مرور یا پاكنویس كنیم. اصلاً این فرصت نبود. به علاوه شورای انقلاب جلسات متعددی داشت و نمیشد این كار را كرد.
سلمیینمین: این صورت جلسات در برگه نوشته میشد یا در دفتر؟
دكتر شیبانی: در یك دفترچه مینوشتم.
سلمیینمین: یعنی امكان كم و زیاد كردن متن وجود نداشته است؟
دكتر شیبانی: خیر؛ البته گاهی كه جلسه جای دیگری برگزار میشد و من یادم میرفت دفترچه را بردارم، مطالب را روی كاغذ مینوشتم و بعد به آن دفتر وارد میكردم و ناگفته نماند كه این گونه موارد خیلی محدود بود.
سلمیینمین: بنابراین، ما میتوانیم این گونه نتیجه بگیریم كه وقتی شما فرصت نمیكردید این نوشتهها را ببینید، قاعدتاً فرصت هم نمیكردید كه نوشتهها را به دیگران بدهید تا ببینند.
دكتر شیبانی: اصلاً این گونه نبود نوشتهها به دیگران داده شود تا ببینند چه مقدار از سخنانشان آمده و نظرشان را در این باره بگویند. البته درباره نسخی هم كه بعدها به بعضی اعضا داده شد، البته ازمیان دریافتكنندگان نسخ مذاكرات غیر از آقای هاشمی كه حافظهشان قویتر بود، كسی نگفت كه مجموعه كم و كسری دارد.
سلمیینمین: در همان زمان، آن دفترچه برای حفظ امنیت یا این كه كم یا زیاد نشود، در كجا نگهداری میشد؟
دكتر شیبانی: دفترچه دست خودم بود و آن را جایی قایم میكردم كه كسی نبیند.
سلمیینمین: یعنی دفترچه را به منزل میبردید؟
دكتر شیبانی: تعدادی از جلسات در خانه ما برگزار میشد، این بود كه دفترچهها هم پیش من بود.
سلمیینمین: بعد اتمام جلسات شورای انقلاب، این دفترچهها كجا نگهداری میشدند؟
دكتر شیبانی: یك مدت دفترچهها پیش من بود، بعدها آقای هاشمی گفتند اینها را بدهید كه استنساخ كنیم. در آن زمان آقای هاشمی رئیس مجلس بود لذا دفترچهها به مجلس انتقال یافتند. بعد از آن نمیدانم آقای هاشمی دفترچهها را كجا گذاردند.
سلمیینمین: الان اطلاعی از آن دست نوشتهها ندارید؟
دكتر شیبانی: نه نمیدانم كجا هستند، شاید در مجموعه اسناد مجلس یا پیش آقای هاشمی باشند.
سلمیینمین: شما راجع به تایپ و مجلد كردن مذاكرات توضیح مختصری دادید. دقیقاً از چه تاریخی تایپ مذاكرات شروع شد و آیا شما روی كار نظارت داشتید؟
دكتر شیبانی: كارمند مجلس برای تایپ پس از تنظیم آن تقریباً با من مشورت میكرد ولی بعد از تایپ نگاه دقیقی نكردهام. البته گاهی در تایپ قسمتهایی از اصل دفترچه افتاده و تایپ نشده بود كه یادم نیست آیا اینها را اضافه كردم یا خیر.
*سلمیینمین: من كه نگاه كردم، دیدم كه بعضاً در صورت مذاكرات اشتباه تایپی وجود دارد و این نشان میدهد كه احتمالاً، بعد از تایپ به دقت خوانده نشده است.
دكتر شیبانی: بله، بعد از تایپ خوانده نشده است.
*سلمیینمین: آیا در مورد این كه تایپ كننده، دقیقاً همان چیزی را كه در دست نویس مذاكرات نوشته شده تایپ كند، دقت نظری صورت گرفت؟
دكتر شیبانی: بله. در این قسمت دقت شد كه مثلاً "بشود" به "نشود" تبدیل نگردد. چون برای ما معلوم بود كه مطلب چه بوده و در "شورای انقلاب" چه تصمیمی گرفته شده است. این بود كه موارد نادرست را اصلاح میكردیم.
*سلمیینمین: زمانی كه قرار بود "مذاكرات" به صورت مجلد دربیاید، چه مقدار از این مطالب و توسط چه كسانی كم یا زیاد شد؟
دكتر شیبانی: مطالب كم و زیاد نشد. برای تنظیم مطالب به صورت مجلد هم فقط بنده و آن كارمند "مجلس" كه یك خرده با خط من آشنا شده بود كار میكردیم. ممكن است گاهی تكههایی از عبارت افتاده باشد، ولی مطلب نیفتاده است. البته نمیتوانم صددرصد بگویم كه آنچه بوده در این مجلدات آورده شده است. اما آنچه در این مجلدات هست، مطالبی است كه در "شورای انقلاب" مطرح شده بود.
*سلمیینمین: در زمانی كه این مذاكرات به صورت مجله در میآمد، آیا از حافظه سایر افرادی كه در "شورای انقلاب" بودند، استفاده شد؟
دكتر شیبانی: خیر. "آقای هاشمی" نمیخواستند این مسئله خیلی علنی باشد؛ به همین خاطر، خیلی با افراد بحث نمیشد و سعی شد همین مقدار موجود نوشته شود و بعداً اگر فرصتی به دست آمد، تغییراتی صورت بگیرد.
*سلمیینمین: پس از چاپ و ارائه مجلدات به اعضای "شورای انقلاب" آیا آنها اعتراضی كردند یا پیشنهادی برای كم و یا زیاد شدن مطالب دادند؟
دكتر شیبانی: خیر. یكی از كسانی كه این مجلدات را گرفت "آقای هاشمی" بود كه در مقدمه نوشته متن این مذاكرات افتادگی دارد. "مهندس موسوی" یكی از دریافتكنندگان مجلدها بود. به نظرم یك سری هم برای قوه قضائیه فرستادند، یك نسخه هم پیش من است و چند نسخه هم به بعضیها دادند.
*سلمیینمین: پس پیشنهاد یا اعتراضی صورت نگرفت؟
دكتر شیبانی: نه، البته، اگر به آقای هاشمی حرفی گفته باشند من نمیدانم، ولی به هر حال، به من چیزی نگفتند. من راجع به "سند شناسی" این صورت مذاكرات، دیگر صحبت خاصی ندارم.
*سلیمینمین: فقط یك نكته میماند. شما فرمودید كه توسط آقای "صدر" برای عضویت در "شورای انقلاب" دعوت شدید؟
دكتر شیبانی: خیر. آقای دكتر باهنر مرا در منزل آقای صدر به عضویت دعوت كردند.
*سلیمینمین: در تاریخ است كه عمدتاً "آیتالله مطهری" اعضای هسته مركزی را دعوت میكردند؟
دكتر شیبانی: نه! پنج نفر اولیه كه آقایان مطهری، بهشتی، باهنر، هاشمی و موسوی اردبیلی بودند ظاهراً از امام (ره) دستور داشتند كه به اتفاق آرا افراد دیگری را به "شورای انقلاب" دعوت بكنند و ظاهراً نظر امام (ره) این بوده كه به طور مساوی از افراد "كلاهی و معمم" برای عضویت در "شورای انقلاب" دعوت شود.
*سلیمینمین: قبل از این كه به سفر "انگلستان" بروید، در هیچ كدام از جلسات "شورای انقلاب" شركت نكردید؟
دكتر شیبانی: خیر. در هیچ یك از جلسات نبودم.
*سلیمینمین: یعنی شما دعوت شدید و بعد بلافاصله به "شورای انقلاب" تشریف بردید؟
دكتر شیبانی: جزوههایی دادند من خواندم و بعد به "انگلستان" رفتم و دیگر با آنها در تماس نبودم. یك ماه و اندی بعد كه "انقلاب" پیروز شد، به ایران برگشتم.
سلمیینمین: آیا قبل از این كه شما دعوت بشوید، جلسات مستمری وجود داشته است؟
دكتر شیبانی: قبل از عضویت من، جلساتی بوده است. یك بار هم كه آقای طالقانی برای شركت در جلسه میرفتند، تا نزدیك جایگاه رفتیم كه ایشان گفت: "این جلسهای است كه نمیخواهد شما بیایی." مسلماً آن 5 نفر با هم جلساتی داشته و برای پیروزی "انقلاب" برنامهریزیهایی كرده بودند.
سلمیینمین: در صورت مذاكرات 8/12/57 هست، برای امضای لوایحی كه میبایست به دولت ابلاغ بشود، آقای طالقانی به عنوان "دبیر شورا" دو روز بعد در جلسه 10/12/57، ایشان به عنوان "رئیس شورا" انتخاب میشوند و بنا به پیشنهاد خودشان كه اظهار میدارند شاید نتوانند پیوسته در جلسات حضور داشته باشند، آقای بهشتی به عنوان "نایب رئیس" انتخاب میشود. قبل از این كه این انتصابات صورت بگیرد، قاعدتاً جلساتی وجود داشته است. آن موقع ترتیب و كاركرد، جلسات چگونه بوده است؟
دكتر شیبانی: معمولاً اگر آقای طالقانی بودند ایشان جلسه را اداره میكردند و در غیبت ایشان، "شهید بهشتی" این وظیفه را عهدهدار میشد و صورت مذاكرات به امضای ایشان میرسید. این كه حالا چه كسی رئیس، نایب رئیس، دبیر و امضا كننده باشد، چندان مطرح نبود. یك وقت هم قضیه مهر "شورای انقلاب" بود. ما به مهرسازی گفتیم یك مهر چهارگوش را كه روی آن نوشته شده باشد: "شورای انقلاب اسلامی" درست كند كه او گفت: "من مهر درست نمیكنم، باید "كمیته بنویسد."
*سلیمینمین: منظورش از "كمیته بنویسد" چه بود؟
دكتر شیبانی: یعنی "كمیته انقلاب اسلامی" تأیید بكند كه این مهر ساخته بشود. آقای مهدویكنی تأییدیهای نوشتند و مهر درست شد. البته آیتالله خامنهای پیشنهاد ساختن مهری شكیلتر را دادند كه با پیگیری خودشان مهر جدید ساخته شد.
*سلیمینمین: در 12 فروردین كه آیتالله مطهری شهید شدند، از سوی "شورای انقلاب" اعلام شد كه "رئیس شورای انقلاب" به شهادت رسیده است. چگونه با وجود این كه قبلاً بحث ریاست آیتالله طالقانی بود، بعد از شهادت آیتالله مطهری اعلام شد كه ایشان "رئیس شورای انقلاب" بوده است؟
دكتر شیبانی: ظاهراً روزنامهها این مطلب را نوشتند، چرا كه روزنامهها كسان دیگری را هم جزو "شورای انقلاب" میدانستند، در حالی كه آن افراد جزو "شورای انقلاب" نبودند و این استنباط روزنامهها بوده است. البته، فرد اصلی مورد اعتماد امام (ره)، شهید مطهری بود و به تبع وی دیگران مطرح بودند، ولی در زمان حیات آیتالله مطهری، آقای طالقانی ریاست "شورای انقلاب" را بر عهده داشتند.
*سلیمینمین: با توجه به این كه "آقای مطهری" میان آن پنج نفر هم محوریت داشته و شاخص بودند؟
دكتر شیبانی: بله. پس از بازگشت از پاریس دستور امام (ره) را برای این كه آن پنج نفر دور هم جمع بشوند، ایشان آورده بود.
*سلیمینمین: پس چرا ایشان به عنوان رئیس، انتخاب نشد آیا به خاطر ریش سفیدی "آقای طالقانی" بود؟
دكتر شیبانی: به خاطر احترام و پیسكسوتی آقای طالقانی و این كه آقای طالقانی بیشتر چهره سیاسی داشتند. شاید هم شهید مطهری میخواست یك مقدار دستش بازتر باشد و به مطالعات و نوشتههای خودش برسد.
*سلیمینمین: اصلاً "شهید مطهری" برای ریاست "شوری انقلاب" مطرح هم نشد؟
دكتر شیبانی: مسئله این گونه مطرح شد كه آقای طالقانی رئیس باشند و نامی از شهید مطهری برده نشد.
*سلیمینمین: اگرچه آقای طالقانی به عنوان "رئیس شورا" برگزیده شدند، ولی وقتی صورت مذاكرات را نگاه میكنیم، میبینیم در واقع، آقای بهشتی جلسات را اداره میكند. كلاً در مورد مدیریت ایشان در "شورای انقلاب" اگر توضیحاتی دارید، بفرمایید.
دكتر شیبانی: هیچ بحثی روی مدیریت "شهید بهشتی" نیست و اشكالی به آن وارد نبود. حتی در "مجلس خبرگان قانون اساسی" هم كه آیتالله منتظری رئیس بودند، بیشتر امور را به شهید بهشتی ارجاع میدادند و ایشان جلسات را اداره میكرد و با برخورد دقیقی كه داشت واقعاً جلسات "مجلس خبرگان قانون اساسی" را خوب اداره میكرد. جلسه "شورای انقلاب" هم خیلی به شكل جلسه اداری نبود بلكه جلسه دوستانهای بود كه دور هم جمع شده بودیم و كسی قصد ریاست نداشت، ولی تذكرات مورد نیاز را شهید بهشتی میداد كه این نكات در تصمیمگیری مطالب "شورای انقلاب" مؤثر بود.
*سلیمینمین: در همان جلسه اول، یعنی در تاریخ 10/12/57، بحث تكمیل "اعضای شورای انقلاب" به میان میآید، در آن زمان 13 نفر عضو "شورای انقلاب" بودند و طبق اساسنامه امكان داشت كه تعداد اعضا تا 15 نفر افزایش پیدا بكند. این موضوع كه دو نفر عضو دیگر هم برگزیده بشوند، مطرح میشود دو دیدگاه به وجود میآید. یك دیدگاه از سوی آقای بنیصدر بود كه ایشان انتخاب این دو عضو را از اقشار مختلف مخصوصاً كارگران و دانشجویان و آن هم به انتخاب اعضای آن صنف مطرح میكند اما دیدگاه دوم كه طرفدار قرص و محكم آن در آن موقع آقای خامنهای بودند، مطرح میكند كه روال، انتصاب اعضا توسط حضرت امام(ره) است؛ بدین صورت كه از طرف "شورای انقلاب" عضو جدید پیشنهاد میشود و حضرت امام (ره) وی را منصوب میكنند.
*سلیمی نمین: در این جلسه، نهایتاً مشخص نمیشود كه بحث این دو دیدگاه به كجا میكشد در مورد این قضیه اگر نكتهای یا مسألهای به یاد دارید، بفرمایید.
دكتر شیبانی: آن موقع بحث بود كه اگر بتوانیم از اقشار مختلف، افرادی را به "شورای انقلاب" بیاوریم كه دیدگاههای دیگر هم در "شورا" مورد بررسی قرار بگیرد بهتر است. كه دو قشر دانشجویان و كارگران - مخصوصاً كارگران "شركت نفت" كه ریشه اقتصاد كشور به "شركت نفت" وابسته بود- بیشتر مدنظر بودند. گفتند كسی بیاید كه روی كارگران "شركت نفت" نفوذ داشته باشد و یك كارگر تهرانی را معرفی كردند. گفته شد اگر كارگر منتخب از "آبادان" و مناطق نفت خیز باشد بهتر است. قرار بر این بود كه فرد مورد نظر را پیدا و در آن جا مطرح كنند، اگر "شورای انقلاب" تصویب كرد آن وقت عضو "شورا" شود؛ این كه به انتخاب خودشان باشد، مطرح نبود، بلكه قرار بود فردی مورد قبول آنها باشد، نه اینكه آنها انتخاب كنند. البته شاید نظر بنیصدر این بود كه دانشجوها نماینده انتخاب بكنند، امّا آن موقع به دلیل این كه چپیها و گروهكها در دانشگاهها نفوذ داشتند، اصلاً این صحبت نبود كه خود دانشجوها انتخاب كنند. نظر "شورای انقلاب"این نبود.
*سلیمینمین: در اساسنامه "شورای انقلاب" آمده است كه: "سه نفر هم میتوانند به عنوان عضو علیالبدل انتخاب بشوند." ولی هیچ وقت، راجع به این قضیه اقدامی نشد، علتش چه بود؟
دكتر شیبانی: چون كار میگشت و دوستان هم تقریباً میآمدند؛ به گونهای كه جلسه "شورای انقلاب" هیچ وقت تعطیل نمیشد، دیگر نیازی به انتخاب عضو علیالبدل نبود.
*سلیمینمین: طبق اساسنامه قرار بود كه "شورای انقلاب" نقش "مجلس" را در قبال دولت ایفا بكند و به همین لحاظ هم لوایحی از سوی دولت به "شورا" ارائه میشد؟
دكتر شیبانی: یك نقشش این بود. یعنی "شورای انقلاب" جانشین "شاه و مجلسین"میشد و هر دو سمت را داشت، ولی تنها سمت "مجلس" را نداشت، بلكه خود "شورای انقلاب" هم میتوانست موضوعاتی را تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ كند.
*سلیمینمین: آیا چنین كاری صورت میگرفت؟
دكتر شیبانی: بله. گاهی به نظر میرسید كه كاری باید انجام بشود، یا به دولت پیشنهاد داده میشد كه موضوعی، لایحهای تنظیم كند و بیاورد یا این كه خود "شورای انقلاب" مسئله را مطرح میكرد. پس از بررسی توسط دولت اگر ایرادی بر آن وارد بود وزیر مربوط برای اصلاحش صحبت میكرد و پس از آن، موضوع به صورت لایحه در میآمد.
*سلیمینمین: با توجه به این كه در بسیاری از لوایح ارجاع شده از سوی وزارتخانههای مختلف به "شورای انقلاب"، یك سوی مسائل تخصصی مطرح بود و اعضای "شورای انقلاب" قاعدتاً اشراف روی آن مسائل را نداشتند، نیاز بود كه "شورای انقلاب" خودش را با كمیسیونها و ابزارهای كارشناسی تقویت كند و گسترش بدهد. این كار به چه ترتیب انجام گرفت و آیا میتوان برای این مسئله مراحل خاصی را در نظر گرفت؟
دكتر شیبانی: بعد از مدتی كه نظمی در مملكت برقرار شد "شورای انقلاب" كمیسیونهای مختلفی تشكیل داد كه لوایح مربوطه در این كمیسیونها بررسی میشد و بعد به "شورای انقلاب" میآمد. مثلاً در "كمیسیون اقتصادی" و "كمیسیون اداری" وزارتخانههای مختلف شركت میكردند و حتی اگر لازم بود كارشناسان را هم میآوردند و در آن جا بحث میكردند. بعد كه كمیسیون پیشنهاد را تصویب میكرد پیشنهاد به "شورای انقلاب" میآمد و به رای گذارده میشد و پس از تصویب "شورای انقلاب"، پیشنهاد و طرح مصوب ابلاغ میشد.
*سلمیینمین: آیا انتخاب اعضای این كمیسیونها روال خاصی داشت یا این كه هر كس، دوستانش را كه میشناخت، پیشنهاد میكرد و مورد قبول واقع میشد؟
دكتر شیبانی: نه! مسئله تخصصی بود، مثلاً در "كمیسیون اقتصاد" وزارتخانههای اقتصادی شركت میكردند و "شهید بهشتی" هم جزو "كمیسیون اقتصاد" بود. در كمیسیون اداری هم "مهندس بازرگان" و دیگران بودند كه راجع به مسائل اداری بحث میشد. كمیسیون تقریباً تخصصی بود. اگر كمیسیونی هم احساس كمبود میكرد، متخصص مربوط را دعوت میكرد و متخصص میآمد و اظهار نظر میكرد. نكاتی هم اول "انقلاب" تصویب شد كه بعد به مشكلات برخوردیم. مثل رایگان كردن آب و برق و اتوبوس و… آن موقع با توجه به این كه "ساواك" تعطیل شده بود مخارج شاه و دربار هم دیگر نبود، گفتند وجوه كلانی كه قبلاً در این امور صرف میشد به دولت برمیگردد. قرار شد از این بودجهها استفاده شود و كاری بكنیم كه مردم خوشحال بشوند و بگویند: "لااقل با پیروزی "انقلاب" این كارها به نفع مردم انجام شد." براساس همین نگرش گفتند آب و برق رایگان است. بعد دیدند كارخانه برق میخوابد و مشكل به وجود میآید، گفتند: "تا یك حدی از مصرف، رایگان است. مثلاً اگر مصرف فرد زیر 150 تومان بود رایگان باشد و اگر بالای 150 تومان بود پولش دریافت گردد كه بعضیها پینشهاد كردند از آنهایی كه مصرفشان بالاتر است پول بیشتری گرفته شود كه جوابگوی بخش كم مصرفها كه هزینهای دریافت نمیشود باشد، گفتند ممكن است كسی تعداد عائلهاش زیاد باشد مثلاً چندتا اتاق در خانهاش اجاره داده باشد تا زندگیش بگذرد، مصرف برقش بالا میرود و در حق وی اجحاف میشود.
*سلیمینمین: البته در جلسه اول كه توسط حضرتعالی ثبت و ضبط شده خودتان با این طرح مخالفت كردهاید. ابتدای "انقلاب" نیروهای طیف چپ به معنای "ماركسیسم و كمونیسم" تبلیغات بسیار وسیعی داشتند و روی مسائل - به قول خودشان- خلقی و تودهای خیلی مانور میدادند و قاعدتاً یكی فكری خاصی به وجود می آوردند؛ شما تا چه حد ارزان كردن یا در واقع رایگان كردن آب، برق و از این جور اقدامات توسط "شورای انقلاب" را انفعال یا واكنش نسبت به این گونه تزها، تئوریها و تبلیغاتی كه از طرف نیروهای چپ به وجود میآمد میدانید؟
دكتر شیبانی: به نظر من این طور نیست كه به خاطر واكنش به چپیها این كارها انجام شده باشد. نظر امام(ره) بیشتر این بود كه كاری برای مردم مخصوصاً طبقه مستضعف كه حامی اصلی "انقلاب" بود انجام بشود، ما در این راستا حركت میكردیم كه البته به طور طبیعی مقداری از كارهای ما جواب چپیها هم میشد. شاید نظر امام (ره) به این مسئله هم بود كه با این اقدامات دهان چپیها بسته شود. البته آنها تبلیغات شدیدی میكردند كه بگویند "شورای انقلاب" و عناصر طرفدار "انقلاب" توان اداره كشور را ندارند و ما هستیم كه- به خاطر داشتن تشیكلات- میتوانیم كشور را اداره كنیم. این تز آنها بود ولی از این طرف كسی نمیخواست به آنها باج بدهد، یا آنها را به میدان بیاورد و از آنها استفاده كند. بلكه سعی میشد مسئولیتهای مختلف به افراد موجه و شناخته شده واگذار شود. البته گاهی هم پیش میآمد كه افرادی میآمدند كه چندان شناخته شده نبودند و مخفیانه كارهایی میكردند.
*سلیمینمین: یكی از مشكلات ابتدای "انقلاب" نفوذ نیروهای چپ در سازمانها و ادارات دولتی و غیر دولتی از جمله "وزارت كار" بود. در همین صورت جلسه اولی كه توسط شما در تاریخ 8/12/57 نوشته میشد، كه جنابعالی با اشاره به این كه "وزارت كار" به مركز تجمع نیروهای چپ تبدیل شده، با این لایحه مخالفت میكنید و اساساً "وزارت كار" تا ماهها بعد این مشكل را داشت و در خیلی از جلسات "شورای انقلاب"، این نگرانی و انتقاد و اعتراض به "وزارت كار" وجود داشته كه نیروهای چپ در آنجا نفوذ كردهاند و دارند برای خودشان كار میكنند. اساساً حضور نیروهای چپ در "وزارت كار" بر اساس چه زمینههایی صورت گرفت و آیا اشخاصی در این قضیه دخیل بودند یا این كه نیروهای چپ از دوره طاغوت این "وزارتخانه" حضور نداشتند؟ به هر حال، چگونه شد كه "وزارت كار" محل تجمع نیروهای چپ شد؟
دكتر شیبانی: چپیها، خیلی روی قشر كارگر تبلیغ میكردند و خودشان را حامی آنها میدانستند. یكی از محلهایی كه كارگرها با آن، بیشتر سر و كار داشتند "وزارت كار" بود. این نكته قابل ذكر است كه بعد از شهریور 1320 چپیها مستقیم از "مسكو" دستور میگرفتند. "حزب توده" مستقیم از "مسكو" دستور میگرفت و خلیل ملكی هم كه از اینها جدا شد، گفت كه من "ماركسیست" بدون "مسكو" هستم. آنها بر اساس برنامهای كه خودشان تنظیم میكردند، سعی میكردند گروههای كارگری را تحت نفوذ بگیرند كه بتوانند در اعتصاباتی كه راه میاندازند از آنها استفاده كنند. به طور كلی چند جا بود كه تودهایها" نفوذ داشتند. یكی "وزارت كشاورزی" بود زیرا اگر كارمند كشاورزی چپی بود به دلیل این كه به روستاها میرفت، میتوانست در آنجا به نفع كمونیستها تبلیغ بكند. محل دیگر نفوذ آنها "دانشسرای عالی" بود كه معلم تربیت میكرد و تعداد زیادی از "ماركسیستها" در آنجا بودند، حتی من یادم است كه چندتا از معلمهای خوب ما "تودهای" بودند. البته زمان "شاه" خیلی در "دانشسرای عالی" علناً تبلیغ نمیكردند ولی ما میفهمیدیم كه افكار اینها تودهای است. به هر حال "وزارت كار" هم یكی از جاهایی بود كه "تودهایها" نفوذ داشتند. چرا كه از آن جا میتوانستند تعداد زیادی كارگر به طرف خودشان جلب بكنند. زمان "قوام" هم "حزب" كمیته كارگری درست شده بود. وقتی از بینالملل به ایران آمدند این حزب "قوام" را به عنوان "حافظ" منافع كارگر نشناختند، بلكه "تودهایها" را به این عنوان به رسمیت شناختند. در مجموع چپیها فعال بودند، كار میكردند و تبلیغاتشان هم غیر اسلامی بود و راست و دروغ را به هم میبافتند. در جریان ملی شدن نفت هم "مهندس بازرگان" - خدا رحمتش كند- از اخلال "تودهایها" در نهضت، چنین تعریف میكرد: "آن موقع خارجیها را از صنعت نفت" خلع ید كرده بودیم. "انگلیسیها" رفته بودند و "شركت نفت" خوابیده بود، حقوق كارگرها را هم دولت با این كه در حال محاصره بود میداد یعنی با این كه نفت هم نداشت، بفروشد حقوق كارگرها را میداد. آن وقت "تودهایها" كارگرها را تحریك كرده بودند كه یعنی چه؟ زمان "انگلیسیها" و حالا كه "صنعت نفت" ملی شده و در دست دولت است، حقوقتان یكسان باشد و حقوق بیشتر نگیرید." كه واقعاً هم داشتند مشكل ایجاد میكردند كه آن موقع "مصدق"، "ملكی" - را كه مورد قبول خیلیها- و نماینده اول "تهران" بود به آنجا میفرستد كه با سخنرانی كارگرها را آرام بكند. تودهایها از این بازیها در میآوردند و زیاد كارشكنی میكردند و به دلیل این كه تشكلهای كارگری، زیر نفوذ وزارت كار بودند، تودهایها آنجا را هم زیر نفوذ گرفته و قبضه كرده بودند.
*سلیمینمین: بعد از "انقلاب"، "آقای فروهر" وزیركار شد.
دكتر شیبانی: "آقای فروهر" چون "ضدكمونیسم" بود به عنوان وزیر كار انتخاب شد.
*سلیمینمین: یعنی ایشان به دلیل "ضد كمونیسم" بودن وزیر كار شد؟
دكتر شیبانی: بله. به دلیل این كه بتواند مقاومت بكند و با حزبش بتواند از "وزارت كار" مراقبت بكند تا وزارتخانه به طرف چپیها كشیده نشود.
*سلیمینمین: ولی در مذاكرات "شورای انقلاب" این گونه ثبت است كه بعدها انتقاداتی به "آقای فروهر" میشود چرا كه با چپیها راه میآید.
دكتر شیبانی: او مجبور بود یك مقداری در برابر آنها كوتاه بیاید، برای این كه آنها تشكل داشتند و تبلیغات و فعالیت میكردند، در حالی كه این طرف تشكل اسلامی قویی كه با آنها مقابل بكند وجود نداشت. "فروهر" كمی كوتاه میآمد كه بتواند وزارتخانه را اداره بكند. البته در این زمینه انتقاداتی بر وی وارد است كه باید در جای خود، مورد بحث قرار گیرد.
*سلیمینمین: بعضی از معاونان ایشان از نیروهای چپ بودهاند و به ایشان انتقاد میشد، كه چرا در این سطح از این نیروها استفاده میشود.
دكتر شیبانی: بستگی به این دارد كه فرد با چه كسی میتواند كار كند. ایشان هم افرادی را میآورد كه بتواند با آنها كار بكند. البته، معاونان وی چپی افراطی نبودند، ولی بعضیهایشان كه سوسیالیست بودند.
*سلیمینمین: در همین جلسه لایحه رفع محرومیتهای سیاسی مطرح میشود كه بلافاصله "آیتالله خامنهای" متذكر میشود كه این لایحه باعث شود دوباره "تودهایها" به ارتش برگردند و ارتش موظف به استخدام آنها باشد. چگونه این تدبیر اندیشیده شده كه به بعضی از نهادها و ادارات گفته شود، این لایحه شامل حال تودهایها و امثال آنها نمیشود؟
دكتر شیبانی: اول كه این لایحه مطرح شد، گفته شد كه باید از تمام افراد سیاسیای كه زمان شاه برای مقابله با حكومت، محكومیت سیاسی داشتهاند، رفع محكومیت و اعاده حیثیت بشود. بعضی "تودهای"های با سابقه توسط دوستانشان كه در نهادهای دولتی بودند فوری استخدام شدند و بدین ترتیب این لایحه مسئله ایجاد كرد. به همین دلیل بر آن اصلاحیهای خورد و قرار شد از آن پس از كسانی كه سابقه غیراسلامی دارند، فقط رفع محكومیت بشود، امّا ادارهها مجبور به استخدام آنها نباشند. فقط اگر كسی به تخصصشان احتیاج داشت از آنها استفاده بكند. این ایراد كاملاً وارد بود و آن موقع به دلیل جو خفقانی كه در زمان شاه بود، اول، گفته شد كه اینها برگردند، دیگر به این قسمت توجه نشده بود كه وقتی اینها برگردند، به سر كارشان برمیگردند. مثلاً افسری كه 20 سال زندان بوده و حال بیرون میآید، پول تمام مدت زندانش را هم میخواهد، كه این نكات مخصوصاً در سطح مسؤلان تذكر داده شد.
*سلیمینمین: یعنی این تذكر "آیتالله خامنهای" بخشنامه شد؟
دكتر شیبانی: نه. این بعد اصلاح شد.
*سلیمینمین: چون در همان جلسه "آیتالله خامنهای" تذكر میدهند؟
دكتر شیبانی: تذكر دادند. ظاهراً بعد قرار شد به ادارهها بنویسند كه لایحه شامل این گونه افراد نمیشود. این گونه كه من یادم میآید، اول تصویب شد، بعد چون دیدند این اشكلات وجود دارد، اصلاحیه خورد.
*سلیمینمین: علیرغم آن تذكر "آیتالله خامنهای" تصویب شد؟
دكتر شیبانی: نه، اول مطرح بود كه این گونه بشود. اگر كتاب مصوبات "شورای انقلاب" را نگاه كنید، متن قانون و چگونگی تصویب در آن ذكر شده است.
*سلیمینمین: متن كامل مصوبات در آن آمده است؟
دكتر شیبانی: بله. متن كامل مصوبات "شورای انقلاب" در آن آمده است. كتاب دو جلدی مصوبات "شورای انقلاب" هست، دو مجلد است و كتاب دیگری هم شامل آیین نامههایی است كه در كمیسیونها مطرح شده است.
*سلیمینمین: شورای انقلاب مسؤلیت تصویب لوایح دولت را بر عهده داشت، اما آیا امكان هیچگونه نظارتی بر ساز و كار وزارتخانهها برای شورای انقلاب وجود داشت و آیا چنین كاری صورت میگرفت؟
دكتر شیبانی: افراد مختلف جامعه، با اعضای شورای انقلاب، مخصوصاً آقایان معممین در تماس بودند؛ چون معمولاً روحانیون "شورای انقلاب" مسجد و منبر داشتند؛ مردم میآمدند و مطالبشان را میگفتند و اگر ایرادی بود خبر میدادند. گذشته از آن كمیتههای مختلفی هم كه در گوشه و كنار كشور بود، با مواردی كه به نظرشان مخالف اسلام بود مقابله میكردند. در واقع بر روی سازمانها و وزارتخانهها، نوعی نظارت مردمی وجود داشت و به شورای انقلاب منتقل میشد.
*سلیمینمین: در همان جلسه اولی كه شما ثبت فرمودهاید، بحث حرام بودن گوشتهای یخ زدهای كه توسط رژیم پهلوی خریداری شده بود به میان میآید و گفته میشود كه امام (ره) راجع به این قضیه به طور مستقیم نظر دارند، بعدها مشخص شد كه این گوشتها علاوه بر مسئله ذبح شرعی، زمان زیادی در سردخانه ماندهاند و اصلاً كیفیت غذایی ندارند، به هر حال، وقتی در آن جلسه مطرح میشود كه نظر امام (ره) این است كه این گوشتها به مردم عرضه نشوند، دولت بشدت در مقابل نظر حضرت امام (ره) موضع میگیرد، لطفاً راجع به این قضیه توضیح دهید؟
دكتر شیبانی: در آن زمان دولت مشكل كمبود آذوقه داشت، با این وجود نظر امام (ره) را اجرا كرد و تمام این گوشتها را به كارخانههای كالباس داد بعد هم تعداد زیادی قصاب ایرانی به كشورهای مختلفی كه از آنها گوشت خریده میشد، فرستاد كه زیر نظر این قصابها ذبح شرعی انجام شود، ولی با توجه به وضع خاص اقتصادی دولت و كمبود مواد غذایی و تبلیغات منفی دشمن میخواستند كه صدای این قضیه در نیاید.
*سلیمینمین: ولی مذاكرات نشان میدهد، دولت بشدت در برابر این قضیه مقاومت میكند.
دكتر شیبانی: نه، مسئله همین بود و مخالفت دولت به این دلیل بود كه نمیخواست این قضیه منتشر بشود. چون اگر منتشر میشد، تقاضا برای گوشت زنده بالا میرفت و چون امكانات محدود بود و كشاورزی و دامپروری آن گونه كه باید رونق نگرفته بود، دولت با كمبود شدید مواد غذایی روبرو میشد، وارد كردن مواد غذایی از خارج كشور هم با آن وضع خاص داخلی كشور مقدور نبود؟
*سلیمینمین: یعنی روی حرمت این گوشتها هیچ بحثی نبود؟
دكتر شیبانی: چرا مطرح بود، به همین دلیل هم قرار شد گوشتها به كارخانه سوسیس و كالباس داده شود؛ چون آن موقع اهل كتاب از این فراوردهای گوشتی استفاده میكردند و مسلمانها كمتر كالباس و سوسیس میخوردند.
*سلیمینمین: در همین جلسه 8/12/57، لایحه برگزاری رفراندوم برای تعیین نظام از سوی دولت ارائه میشود و بحث مفصلی دراین باره بین اعضا صورت میگیرد. در آن جا دو دیدگاه مطرح میشود، دیدگاه اول این بوده است كه ابتدا برای تعیین نظام رفراندوم صورت بگیرد و بعد "قانون اساسی" تصویب بشود. دیدگاه دوم این بود كه بهتر است ابتدا "قانون اساسی" تصویب بشود و بعد به مردم گفته بشود كه آیا نظامی با این "قانون اساسی"میخواهید یا خیر؟ در همان جلسه آقای هاشمیرفسنجانی از امام (ره) نقل قولی میكنند كه من عین نقل قول را برای این كه امانت رعایت بشود، میخوانم. ایشان اینگونه میفرمایند: "ایشان [یعنی امام (ره)] گفتند: كه تغییر "رژیم سلطنتی" به "جمهوری اسلامی" كه "قانون اساسی" آن بعداً توسط "مجلس مؤسسان" تصویب شود درست نیست. دنبال "مجلس مؤسسان" نباید رفت. گفته شد در فرمان چنین بوده، گفتند، فعلاً مسكوت بماند، "مجلس مؤسسان" خرج دارد." با توجه به این كه حضرت امام(ره) هم در مورد رفراندوم نظر داده بودند؛ بفرمایید بحثهایی كه در آن جلسه انجام شد و نتیجه آنها، چه بود؟
دكتر شیبانی: تدوین "قانون اساسی" و طرح آن در مجلس خبرگان یا مجلس مؤسسان - كه دولت دنبال آن بود و میگفت: "من دستور دارم مجلس مؤسسان تشكیل بدهم." - وقت میگرفت امام (ره) نظرشان این بود كه ابتدا تكلیف "جمهوری اسلامی" روشن بشود، بعد "قانون اساسی" نوشته بشود. به این طریق امام (ره) مسئله را حل كردند و فرمودند كه باید این قضیه به رفراندوم گذاشته و از مردم پرسیده شود كه حكومت شاه را قبول دارند یا "جمهوری اسلامی" را؟ البته آن موقع بحث بود كه "جمهوری دمكراتیك" یا "جمهوری اسلامی" یا چیز دیگری باشد كه امام (ره) فرمودند كه رأیگیری باید درباره "جمهوری اسلامی" بدون یك كلمه كم و زیاد باشد. به هر حال، رفراندوم كه انجام شد، دیگر تعدادی "ضد انقلاب" كه در گوشه و كنار مملكت بودند امید داشتند كه وضع برگردد، ناامید شدند و "جمهوری اسلامی" تثبیت شد و بعد هم مجلس خبرگان "قانون اساسی" تعیین شد كه اعضای آن نشستند و بحث كردند و قانون اساسی را تدوین كردند. این نكته را هم بگویم كه این قانون اساسی بهترین قانون اساسی دنیاست. چون اول انقلاب تمام قوانین اساسی مهم دنیا را در كمیسیونها گردآوری كرده بودند و هر كمیسیونی به تناسب تخصصش قوانین را بررسی میكرد و آنچه به نظر میرسید با اسلام سازگار است، تصویب میشد.
*سلیمینمین: از این جملهای كه در این جا آقای هاشمیرفسنجانی به نقل از امام (ره) گفتهاند احساس میشود كه نظر امام(ره) راجع به "مجلس موسسان" - كه خودشان در صحبت "بهشتزهرا" بر تشكیل آن تأكید فرموده در فرمانی هم كه به "آقای بازرگان" داده بودند یكی از مأموریتهای دولت موقت را تشكیل مجلس مؤسسان عنوان كرده بودند- عوض شده است و گویا در همین جلسه هم است كه آقای بازرگان به صحبتهای خودشان با حضرت امام (ره) اشاره و بر تشكیل "مجلس مؤسسان" تأكید میكنند؟
دكتر شیبانی: "مهندس بازرگان" بیشتر به فرمانی كه امام (ره) به ایشان برای تشكیل "دولت موقت" همچنین مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی داده بودند، استناد میكرد ولی در عمل ما به این رسیدیم كه تشكیل "مجلس مؤسسان" و انتخابات آن در آن موقعیت خاص مملكت مقدور نیست و خیلی مشكل ساز است؛ زیرا گروههای مختلف میآیند و بحثهایی میشود كه ممكن است به یكپارچگی نظام صدمه بزند، به همین دلیل هم، خبرگان "قانون اساسی" را دعوت كردند كه ضمن دعوت از اقلیتهای مذهبی سعی شد افرادی كه دعوت میشوند، واقعاً به اسلام و جمهوری علاقمند باشند. البته در بین آنها افرادی كه به گونهای دیگر میاندیشیدند، نیز بودند، ولی در مجموع افرادی بسیار دلسوز بودند و سعی كردند كه زودتر "قانون اساسی" تكمیل شود. نكته مهم این كه در پیشنویس "قانون اساسی"، "ولایت فقیه" نبود كه این مهمترین ركن "جمهوری اسلامی" در "مجلس خبرگان" مطرح شد.
*سلیمینمین: از جمله موضوعاتی كه جلسه 10/12/57 مطرح میشود، تقلیل مدت نظام وظیفه به یك سال است. در صورت مذاكرات، تقریباً این مطلب در حد یك سطر آمده است. با توجه به این كه، این مطلب مهمی بود، آیا واقعاً در شورای انقلاب بحث خاصی روی این قضیه صورت نگرفت؟ این را نیز توضیح بفرمایید كه دولت بر اساس چه ضرورتها یا زمینههایی تصمیم گرفت كه لایحه تقلیل مدت نظام وظیفه به یك سال را تقدیم شورای انقلاب كند؟
دكتر شیبانی: خدا "سرتیپ مسعودی" را رحمت كند! موقعی كه این موضوع مطرح شد "سرتیپ مسعودی" بشدت مخالفت كرد. ما میگفتیم، این به نفع مردم است. آن موقع نظام وظیفه به اسم "اجباری" مطرح بود، یعنی مردم را به زور به سربازی میبردند. ما هم گفتیم مدتش را كم كنیم. تصور نمیكردیم كه خیلی مشكلات ایجاد بكند. آن موقع "مرحوم مسعودی گفت كه شما وضع ارتش را نمیدانید و این ایجاد مشكل میكند. اما جو عمومی شورای انقلاب این بود كه به این تعداد سرباز نیاز نداریم؛ زیرا با كسی سر جنگ نداریم و چرا بیجهت این همه پول خرج بكنیم. به هر حال، "مسعودی" مخالفت كرد و به حرفش هم گوش نكردند و لایحه را تصویب كردند ولی بعد دیدند كه در مرزها خیلیها از پادگانها خالی شد.
*سلیمینمین: در این زمینه نقش "دریادار مدنی" وزیر دفاع وقت چه بود؟ گویا اولین بار هم این پیشنهاد از طرف وی مطرح شده و از كانال وی تصویب میشود؟
دكتر شیبانی: به طور دقیق نمیتوانم اظهار نظر بكنم كه "مدنی" برای كاستن از مخارج ارتش این پیشنهاد را داد و متوجه ضایعاتش نبود یا خیر. به هر حال، این قانون خوب از آب در نیامد و خیلی از پاسگاههای مرزی با تمام شدن دوره خدمت سربازانش، خالی شد و به زور باید افراد جدیدی به آن جاها میفرستادند كه مشكل بود و بالاخره مجبور شدند این قانون را اصلاح كنند.
*سلیمینمین: شما از مرحوم "سرتیپ مسعودی" نام بردید. فكر میكنم كه تقریباً ناشناختهترین عضو "شورای انقلاب"، ایشان هستند. البته شاید این سؤال به سؤالات قبل چندان ارتباط نداشته باشد ولی برای خود من مطرح است كه سابقه سرتیپ مسعودی چه بود و چگونه به شورای انقلاب راه پیدا كرد؟
دكتر شیبانی: ظاهراً ایشان با "سرلشكر قرنی" دوست بود و در ارتش هم به عنوان یك فرد مسلمان و خوش نام مطرح بوده است. آن زمان میخواستند در "شورای انقلاب" ارتشی هم باشد كه ابتدا سرلشكر قرنی بود و پس از رفتن ایشان به ستاد ارتش، ایشان در "شورای انقلاب" ماند.
*سلیمینمین: آیا وی بازنشسته بود؟
دكتر شیبانی: بله. بازنشسته بود. اگر هم نبود، من هیچ موقع ایشان را در "شورای انقلاب" با لباس ارتشی ندیدم.
*سلیمینمین: یكی از مسائلی كه در همان ابتدا اتفاق افتاد این بود كه حضرت امام (ره) تقریباً به فاصله خیلی كوتاه پس از پیروزی انقلاب به قم تشریف بردند و در آن شهر ساكن شدند. آن زمان، به هر حال در تب و تاب اول "انقلاب" مسائل مختلفی مطرح بود و با توجه به این كه دنیایی از مسائل و مشكلات بر سر مسئولان مملكت ریخته بود، سرعت در كارها خیلی مهم بود. حضرت امام (ره) هم كه در قم ساكن شدند مقداری از مركز سیاسی كشور و ارتباط با اعضای "شورای انقلاب" و دولت فاصله گرفتند. به طور كلی عزیمت ایشان به قم چه مشكلات و چه دستاوردهایی را، برای "شورای انقلاب" به همراه داشت؟ آیا ایشان از این كار قصد و غرض خاصی داشتند؟
دكتر شیبانی: نظر حضرت امام (ره) این بود كه كار را به افراد غیر معمم، محول كنند و در حد امكان روحانیت در كارها دخالت مستقیم نكند. ولی بعد كه جریانات "بنیصدر" و… پیش آمد، نظر ایشان تا حدودی برگشت. از سوی دیگر، در قم كسالت پیدا كردند و قلبشان ناراحت شد كه به تهران بازگشتند و در جماران ماندند. ولی واقعیت این بود كه اول، نظر امام (ره) این بود كه ما نظارت میكنیم و دیگران مملكت را اداره بكنند و معممین هم خیلی وارد كار سیاسی نشوند كه حوزهها خالی بشود. حتی پیشنهاد ما این بود كه برای اولین دوره ریاست جمهوری "شهید بهشتی" و امثال ایشان كاندیدا بشوند ولی امام (ره) نپذیرفتند و گفتند كه روحانیت خیلی به میدان نیاید.
*سلیمینمین: آیا نیت امام(ره) از عزیمت به قم این نبود "شورای انقلاب" احساس استقلال بیشتری بكند و تا حدودی روی پای خودش بایستد؟
دكتر شیبانی: اصولاً نظر امام (ره) این بود كه شورای انقلاب كارهای كشور را انجام دهد. البته مسائل كلی با خودشان، مطرح میشد، بدین صورت كه "شهید بهشتی" یا "شهید مطهری" به قم میرفتند یا تلفنی تماس برقرار میكردند. به هر حال در "قم" هم كه بودند كاملاً نظارت میكردند ولی نظرشان این بود كه در حد امكان روحانیت در مسائل سیاسی دخالت نكند.
*سلیمینمین: ایشان برای رفتن به قم با كسی مشورت نكردند، مثلاً از "شورای انقلاب" نظر نخواستند؟
دكتر شیبانی: نه شورای انقلاب كه با رفتن ایشان به "قم" مخالف بود و گفته شد اگر ایشان در تهران باشند "شورای انقلاب" قویتر میتواند عمل بكند.
*سلیمینمین: قبل از این كه ایشان به قم بروند آیا شورای انقلاب از رفتن ایشان مطلع شد و مخالفت خودش را ابراز كرد یا خیر؟
دكتر شیبانی: این را دقیق نمیدانم. به هر حال، "شورای انقلاب" با رفتن ایشان مخالف بود. گروهی میگفتند با رفتن ایشان "شورای انقلاب" مستقلتر میشود و از سوی دیگر این نگرانی بود كه عدم حضور ایشان در "تهران" سبب تضعیف شورای انقلاب میشود.
*سلیمینمین: در جلسه 10/12/57 حسابی با سه امضای حضرتعالی، آیتالله طالقانی و بنیصدر افتتاح میشود كه اموال و حسابهای "خاندان پهلوی" به آن حساب ریخته میشود. این حساب چگونه عمل كرد و سرانجامش چه شد؟
دكتر شیبانی: این حساب در "بانك ملی" كه در "خیابان شریعتی" روبه روی خیابان طالقانی است و حالا پیام انقلاب نام دارد گشوده شد. قرار بود برای این كه مخارج "شورای انقلاب" و طرحهایش تأمین شود داراییهای پهلویها را به این حساب بریزند. متأسفانه "پهلویها" موقعی كه از كشور رفته بودند اموالشان را به چند برابر در بانكها گرو گذارده بودند، یعنی چیزی نداشتند كه گیر "شورای انقلاب" بیاید، گاهی مختصری این طرف و آن طرف مانده بود كه میشد استفاده كرد و پولش را گرفت كه آن هم خیلی نبود و بیشتر برای كمیته و این جور جاها كه به پول احتیاج داشتند مصرف میشد. بعداً هم كه كار "شورای انقلاب" تمام شد، این حساب را به كمیته امداد واگذار كردند.
*سلیمینمین: در آن زمان برای بهبود زندگی محرومان كار خاصی صورت نگرفت؟
دكتر شیبانی: قرار بود كه كاری بكنیم. ولی همان گونه كه گفتم چیزی به آن حساب نیامد و حجمش آن قدر نبود كه بتوان با آن، كار مفیدی انجام داد، اما امام (ره) دستور دادند "حساب 100 امام (ره) برای مسكن محرومان افتتاح شود و هر كس میخواهد به آن پول واریز كند، كه كار خیلی خوبی بود و خیلیها را صاحب خانه كرد.
*سلیمینمین: نحوه شناسایی اموال "خاندان پهلوی" چگونه بود؟ آیا شناسایی توسط شورای انقلاب صورت میگرفت یا جای دیگری این كار را انجام میداد؟
دكتر شیبانی: هم "شورای انقلاب" شناسایی میكرد و هم مردم خبر میآوردند، خیلی چیزها هم شناخته نشد و آنها با وكالت اموالشان را فروختند و از كشور رفتند. به ناچار برای مخارج شورای انقلاب بانك ملی یا بانك مركزی مقداری پول به این حساب ریختند كه بتوانیم كارهای ضروریمان را انجام بدهیم. رئیس بانك هم خیلی معترض بود كه زمان شاه این كار را میكردند حالا شما هم این كار را میكنید.
*سلیمینمین: در طول زمان اختلاف نظرهایی درباره موضوعات مختلف بین اعضای "شورای انقلاب" به وجود میآید و طیفهایی در آن شكل میگیرند. آیا میتوانیم به وجود چنین گروهبندیای در ابتدای شكلگیری "شورای انقلاب" قائل بشویم؟ یعنی مثلاً روحانیون یك طرف نهضتآزادی یك طرف و طرفداران فكری جبهه ملی یك طرف آیا چنین چیزی مشهود بود؟
دكتر شیبانی: اوایل "انقلاب" آن قدر مسائل و مشكلات زیاد بود كه اصلاً فكر دیگری مطرح نبود. بعدها بعضیها نظرات مخالفی داشتند، ولی اكثریت با طیف اصلیای بود كه شورای انقلاب را اداره میكرد كه "شهید بهشتی" در رأس این طیف بودند.
*سلیمینمین: بعد از این كه اعضای هیئت دولت یعنی آقای بازرگان، دكتر سحابی، آقای كتیرائی و آقای قرنی از شورای انقلاب خارج شدند، افراد دیگری وارد شورای انقلاب شدند كه از جمله این افراد، آقایان بنیصدر و قطبزاده بودند. شما در مذاكراتی كه برای انتخاب این اعضای جدید به عضویت "شورای انقلاب" تشكیل شد، حضور داشتید؟
دكتر شیبانی: چون بنیصدر و قطبزاده همراه امام (ره) از پاریس آمده بودند، در شورای انقلاب گفته شد كه آنها عضو شورای انقلاب باشند و خیلی انتخاب آنها مطرح نبود؛ چون از اول با امام (ره) آمده بودند به عنوان عضو "شورای انقلاب" محسوب میشدند. بعداً بعضی افراد دیگری مثل مهندس موسوی، احمد جلالی و دكتر پیمان برای كاملتر شدن و حضور افراد و افكار جدید در شورای انقلاب مطرح شدند، آن دو نفر از اول بودند. البته به دلیل این كه بنیصدر برای سخنرانی این طرف و آن طرف میرفت و قطبزاده هم مدتی در وزارت خارجه و صدا و سیما بود، این دو كمتر در جلسات "شورای انقلاب" حاضر میشدند.
سلیمینمین: از شما تشكر میكنم.