درباره سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
((و کذلک جعلناکم إمه وسطا))
ضمن عرض تبریک به مناسبت ایام پربرکت دهه فجر و آرزوى گسترش و تعمیق هرچه بیشتر انقلاب اسلامى در جهان، از اینکه در چنین شب عزیزى خدمت سروران و عزیزان گرامى رسیدم خیلى خوشحالم و به چنین برنامه هایى که در طول آن، بعضى از مسائل سیاست خارجى بازگو خواهد شد، خیلى ارج مى نهم و اوقاتى را که عزیزان در این راه صرف مى کنند و گفت وگوهایى که در این زمینه انجام خواهد گرفت، براى بنده مغتنم و محترم است.
سیاست خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران همچون همه ابعاد این نظام مقدس که در پى پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به وجود آمد، سیاستى ویژه است. سیاستى که با سیاستهاى رایج در جهان معاصر سازگار است و لذاست که همواره شعار نه شرقى نه غربى، ملاک و معیار دستگاه سیاست خارجى ما بوده است. و همین شعار، نشان دهنده ویژگى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران است و آنگونه که رهبر انقلاب تدوین فرموده اند، مبتنى بر اصول عزت، حکمت و مصلحت است. ما در دستگاه سیاست خارجى، تلاش کرده ایم ـ همچنان که در گذشته تلاش شده که پیام انقلاب اسلامى به جهانیان عرضه شود ـ در چارچوب اصولى که برشمردم، سیاست خارجى تبیین و منافع جمهورى اسلامى ایران تإمین گردد.
ما براى طراحى سیاست خارجى، همچون صحنه عملیات نظامى، به صحنه روابط خارجى نگاه مى کنیم. همانگونه که در عملیات نظامى، در جبهه نبرد آرایش نیرو مى دهند، اطلاعات جمعآورى مى کنند، طرح عملیات مى دهند و خود را براى نبرد با خصم و فتح خطوط جبهه دشمن آماده مى کنند، در سیاست خارجى نیز ما در واقع چنین مراحلى را طى مى کنیم؛ ما هم شناسایى مى کنیم، اطلاعات جمع مى کنیم، قدرت و قوت دشمن را مى سنجیم، نیروهایمان را بسیج مى کنیم، طراحى عملیات مى کنیم و سنگر به سنگر پیش مى رویم. البته در جبهه نظامى روى زمین و در عالم ماده این فتح انجام مى گیرد؛ اما در سیاست خارجى، ما در عالم ذهنها و در سنگر شناختهاى دیگران، پیروزى مىآفرینیم و پیام اسلام را عرضه کرده دیگران را با واقعیتهاى جمهورى اسلامى آشنا مى کنیم. در این راستا، براى اینکه سیاست خارجى اجرا شود، ساز و کارهاى خاصى لازم است که من تلاش مى کنم در این مجال اندک آنها را توضیح بدهم و برخى از دستاوردهاى سیاست خارجى در یک و نیم سال گذشته را عرضه کنم.
همچون عملیات نظامى، ما احتیاج به طرح عملیات و نیاز به یک برنامه راهبردى داریم. بنابراین کارى که مى کنیم این است که کارشناسان ما در حوزه هاى عملیات سیاسى مختلف راهبردهایى را تعیین و تنظیم مى کنند تا در سیاست خارجى کشور خاص چگونه عمل کنیم که اصول عزت، حکمت و مصلحت تإمین شود. وقتى این برنامه تنظیم شد، در مواردى که ضرورى است، در شوراى عالى امنیت مطرح مى کنیم تا پس از تصویب در این شورا، کل نظام هماهنگ شود و کلیه مسوولان در جریان آن باشند. در یک حوزه خاص سیاست خارجى همانطور که اطلاع دارید، مصوبات شوراى عالى امنیت ملى به سمع مقام معظم رهبرى مى رسد و ایشان صحه مى گذارند. بر اساس این برنامه طرح عملیاتى تهیه مى کنیم که مثلا در آذربایجان در زمینه تبلیغات، کار اقتصادى، سیاسى، فرهنگى چه گامهایى باید برداشته شود تا منافع ما در این کشور تإمین شود. این برنامه، دائما تحت نظارت و کنترل است تا اگر اشتباهاتى دارد، تصحیح و تعدیل شود و سرانجام به هدف نهایى خود مى رسیم.
البته توجه دارید که عملیات سیاسى که در عالم شناخت باید صورت گیرد، بسیار پیچیده تر از عملیات نظامى مى باشد و ارزیابیهاى آن هم پیچیده تر است؛ چرا که عینى نبودن این مسإله بر دشوارى آن مى افزاید. ارزیابیهاى دیگران هم همین مشکل را دارد که ذهنى است. سیاست خارجى جزء ظریفترین و حساسترین کارهاى بشر است. به هر حال این شیوه عمل ما است که بر اساس عزت، مصلحت و حکمت عمل مى کنیم.
در عمل، دیگران هم همین کار را انجام مى دهند؛ یعنى طراحى کرده و همین سیستم را عمل مى کنند و بسته به اینکه چه کسى تواناتر و زیرکتر باشد و سربازان چه کشورى مستعدتر، مومنتر و داراى تخصص بیشترى باشند و کدام نظام از حمایت مردمى، بیشتر برخوردار باشد، موفقیت بیشترى خواهد داشت. به هر صورت یک صحنه واقعى در جهان وجود دارد.
در یک سال و نیم گذشته تلاش کردیم از موقعیتها بیشترین استفاده را بنماییم. این موقعیتها ساده به دست نیامده است؛ بلکه با ایثارها شهادتها و تحمل دشواریها از سوى مردم و رهبرى و مسوولین بوده که امروز انقلاب اسلامى به عنوان یک واقعیت اجتناب ناپذیر مورد پذیرش جامعه جهانى قرار گرفته است. در سالهاى پرخطر گذشته، ما با توطئه کودتا، جنگ و حمایت از دشمن روبرو بوده ایم. اکنون این دوران را پشت سر گذاشته ایم؛ ولى توطئه همواره وجود دارد و هر لحظه علیه ما توطئه مى کنند. ما اگر قوى و دانا و مسلط به ابزار باشیم، مى توانیم مقاومت کنیم.
بعد از انتخابات اخیر، دنیا به گونه دیگرى به ایران نگاه مى کند؛ زیرا مردم حضور خود را اثبات کرده اند.
دنیا با حضور پرطراوت مردم در صحنه انتخابات ریاست جمهورى و محترم شمرده شدن آراى آنها از سوى نظام، فهمید که نظام، مستقر و ماندنى است و از استحکام بالایى برخوردار است. پس از انتخابات، با سیاستهایى که رهبرى معظم و ریاست جمهور به عنوان محورهاى سیاست خارجى اعلام کردند، فضاهاى جدیدى به وجود آمد که از یک طرف دشمنان و بیگانگان و همه بازیگران جهان فهمیدند که با یک نظام قوى و مستحکم روبرو هستند و از طرف متوجه این نکته شدند که نظام به دنبال تشنج زدایى و اعتماد سازى و مفاهمه و گفتگو است. این فضاى جدید موجب اقبال جدیدى به ایران شد و ما خوشبختانه موفق شدیم روابط خود را با بسیارى از کشورها ـ در اولویت اول با همسایگان مسلمان بعد کشورهاى دور دست ـ مبتنى بر احترام و گفتگو بسازیم.
روابط کشورمان با کشورهاى خلیج فارس با روابط گذشته قابل مقایسه نیست. عربستان روابطصمیمى بامادارد. مسإله برائت را امروز عربستان به رسمیت مى شناسد. روابط اقتصادى دو کشورشدیداروبه گسترش است. از نمایشگاههاى ما در عربستان ـ در ریاض ـ استقبال بى سابقه اى شده و حدود دویست هزار نفر از آن دیدن کردند و فروش آن بى سابقه بود و از همه مهمتر، فضاى اعتمادآمیزى است که به وجود آمد و بر همه ابعاد روابط ما سایه افکند. این سیاست در تمام کشورها موثر افتاد و روابط ما با سایر کشورهاى خلیج فارس رو به بازسازى و پیشرفت است.
تصمیم داریم با عراق که با آن در جنگ بودیم و با آن مشکل داشتیم و داریم، بر اساس نظریه شوراى عالى امنیت و رهبرى، مشکل خود را به عنوان دو همسایه حل کنیم؛ زیرا ما محکوم به همسایگى هستیم. مسإله اسرا تقریبا حل شده و رو به پایان است. مسإله زیارت عتبات عالیه رو به راه شده است و سایر مسائلى که تلاش مى کنیم حل شود. در افغانستان، بعد از فاجعه مزار شریف که طى آن دیپلماتهاى ما به شهادت رسیدند، با تمهیداتى که طبق مصوبات شوراى عالى امنیت اندیشیده شد، اغلب خواسته هاى خود را از طالبان به دست آوردیم. شهدا و اسرا و کامیونها عودت داده شد و آنچه باقى مانده، مجازات قاتلان و جانیان است که امیدواریم به نتیجه برسد.
در جهان اسلام روابطى که بعد از کنفرانس اسلامى با جهان اسلام برقرار کرده ایم، روابط خوبى است. مصر اگرچه با ما رابطه سیاسى ندارد؛ ولى از جهت همکاریهاى منطقه اى و بین المللى و بین دو کشور هماهنگى وجود دارد. سیاستهاى بد اسرائیل، عامل کمک به ما بوده و ما از این فضاها در راستاى منافع خود استفاده کرده ایم.
با اروپا که در گذشته با ما تحقیرآمیز برخورد مى کرد، امروز از سر اقتدار و بى نیازى برخورد مى کنیم. ما نمى توانیم بپذیریم، اروپایى به صرف اروپایى بودن به ما زور بگوید و لذا هیچ گاه در برخورد با اروپا حتى احضار سفرایشان، از روى نیاز صحبت نکردیم؛ اما فضاهایى ساختیم که اروپاییها مجبور به آمدن شدند و به خواستهاى ما تمکین کردند. همین انگلستان در ماجراى رشدى تحقیرآمیز برخورد مى کرد، عملیات ما موجب شد که بدون اینکه به فتواى امام (ره) و یا جایزه قتل رشدى خدشه اى وارد شود و بدون هیچ تغییرى در موضع جمهورى اسلامى، آنها آمدند و مشکلشان را حل کرده و روابط را ارتقا دادند. البته شیطنت کردند و قصد داشتند این مسإله را براى خودشان یک پیروزى جلوه دهند؛ ولى برخورد مراجع و مطبوعات جلو آن را گرفت و آن استفتا و اقتدار ما بود که ما را پیروز کرد و باعث شده امروز نه بحث گفت وگوى انتقادى که صحبت مشارکت مطرح شود.
اگر شما بخواهید اصل حکمت را رعایت کنید باید به منطق کار سیاسى و دیپلماسى مسلح بشوید و به زبانى صحبت کنید که براى آنها قابل فهم باشد.
بارها رهبر معظم انقلاب به بنده فرمودند که شما زبان دیپلماسى را به کار بگیرید و در سیاست خارجى با زبان دیپلماسى صحبت کنید.
هر کارى، ابزار، و منطق و زبان خاص خود را نیاز دارد تا موثر واقع شود و اصل مصلحت یعنى همواره در کل این فعل و انفعالات، منافع جمهورى اسلامى را نظر داشته باشیم و لازمه این کار، اجماع در سیاست خارجى است؛ کارى که تلاش در تحقق آن داشتیم. در سیاست خارجى صحبت ازاختلافات نیست، صحبت از شفافیت و اجماع است. رهبرى، محورهاى کلان را مطرح مى کندوپس از بحث شوراى عالى امنیت، توسط ریاست جمهور تصویب و سپس اجرا مى شود.
بیگانگان که سعى در شکاف بین ما دارند، باید بدانند که ما در سیاست خارجى، براساس اجماع عمل مى کنیم. دشمنان مى گویند در ایران دو خط وجود دارد؛ خط ریاست جمهور و خط رهبرى. چرا باید دو خط وجود داشته باشد؟ در ایران یک سیاست بیشتر وجود ندارد و آن سیاست اجماعى است که رهبرى نظام معین مى کند و بقیه مجرى آن هستند، بنابراین باید واقعیات جمهورى اسلامى را بپذیرند. به عنوان یک الگوى نوین سیاست خارجى، ایران مى خواهد نشان بدهد که مى شود مستقل از قدرتها زیست و پیام اسلام را به گوش جهان رساند و از مستضعفین حمایت کرد و به هیچ کس هم وابسته نبوده. بنده خدمتتان عرض مى کنم، امروز در مجلس روسیه این فکر مطرح است که باید ببینیم ایرانیها چه کار کردند که در حفظ استقلال خود موفق بودند. و این اثر نامه امام (ره) به گورباچف است که گفتند به اسلام روبیاور تا مشکلات کشورت را حل کنى. امروز در دوماى روسیه دنبال این هستند که مدل استقلال ایران چگونه است که جمهورى اسلامى توانسته است به شرق و غرب وابسته نباشد.
و این موفقیت ماست که خود را تثبیت کرده ایم و صاحب فکر و پیشتاز در کشورهاى در حال توسعه و الگو براى کشورهایى مثل روسیه هستیم. جا دارد که در اینجا بر یک نکته تإکید کنم و آن نقش نهضتهاى اسلامى است که اصول و مبانى سیاست خارجى ما بر حمایت از آنها استوار بود. امروزه اگر حزب الله حرف اول را در لبنان مى زند و مقاومت اسلامى توانسته است استقلال لبنان را حفظ کند و همه کشورها به آن نظر دارند، به برکت علقه معنوى و ولایى است که بین ما و شیعیان لبنان وجود دارد.
البته حمایتهاى ما از نهضت هاى اسلامى روز به روز در حال افزایش است. ما بر این حمایت از مستضعفین، از مبانى اصلى سیاست خارجى ما است.
در صحنه روابط بین الملل، فراتر از روابط دوجانبه، حوزه گسترده اى در بعد استوار کردن صلح وحل بحرانهابه وجودآمده است. امروز، جمهورى اسلامى کشورى شناخته مى شود که سعى بلیغ در حل بحرانها دارد. در بحران بین ترکیه و سوریه کمک کرد که البته مصر نیز با ما همکارى کرد. در تاجیکستان و افغانستان هدف، برقرارى صلح بین گروههاى متخاصم بوده است.
در سازمانهاى بین المللى، در زمینه حفظ محیط زیست، ایران را به عنوان کشور پیشتاز مى شناسند. در مبارزه با مواد مخدر و خلع سلاح ایران حرف اول را مى زند. در جهان سوم، ایران نقش پیشتاز را دارد. اینها از برکت سیاستهایى است که ریاست جمهور اعلام کرده و این فضا را ساخته است. ایران از یک سو به عنوان مرکزى که داعیه گفت وگو دارد، مورد توجه جهانیان قرار دارد و از سوى دیگر پشتیبان حرکتهاى اسلامى و مستضعفین جهان است و مى دانید جمع کردن اینها چقدر مشکل است و ظرافت مى خواهند که شما، هم مبانى و اصول را حفظ و تقویت کنید و هم در عین حال موقعیت خود را تثبیت و ایجاد تفاهم و اعتماد کنید.
البته در این زمینه حوزه هاى علمیه نقش مهمى دارند. هم در تقویت توان فکرى و فلسفى سیاست خارجى جمهورى اسلامى و هم در ارشاد مردم و آگاهى دادن به مردم در ابعاد سیاسى و برگزارى چنین جلساتى خیلى موثر است. وزارت خارجه که اهمیت خاصى به حوزه هاى علمیه و آیات عظام و ارتباط با آنها مى دهد، تلاش مى کند که این ارتباط را در یک ساز و کار جدى سازمان دهد. من ازمشاورعالى رتبه وزارت امورخارجه آقاىخوانسارىکه حفیدآیه الله خوانسارى و از دیپلماتهاى برجسته هستند، خواسته ام چنین ارتباطى را سازمان دهند و با بیوت آیات عظام و مدرسین حوزه علمیه و طلاب عزیز ارتباط داشته باشند، تا ارتباط قوىترى بین حوزه و بین سیاست خارجى به وجود بیاید، و ما بتوانیم از امکانات حوزه در این خصوص استفاده کنیم.

سوالات
* سوال: آیا به این نتیجه نرسیده اید که سیاست تنش زدایى شما، جسارت امریکا و اسرائیل را بیشتر کرده و باعث افزایش تنش شده است، نمونه آن حمله به عراق، اصابت موشک به ایران، کشتن دیپلماتها و... آیا این نقض غرض نیست؟
* بایستنى بین آنچه که سوال کننده عزیز گفتند و سیاست تنش زدایى رابطه اى پیدا کرد. آیا بین لشکرکشى به خلیج فارس و تنش زدایى و یا مسإله افغانستان رابطه وجود دارد؟
بنده فکر نمى کنم چنین رابطه اى وجود داشته باشد. لشکرکشى امریکا به خلیج فارس در واقع به دلیل بهانه هایى است که عراق به امریکا داده است؛ چه در تجاوز به کویت و چه در بازیهایى که بعدا عراق انجام داده که موجب بدبختى بیشتر مردم عراق شده و چنین وضعیتى را فراهم کرده است. البته حمله امریکا به عراق نه تنها مشکلى را حل نکرده و مورد حمایت کسى قرار نگرفته؛ بلکه به ضرر امریکا هم بوده است.
لشکرکشى هاى امریکا رابطه اى به سیاست تنش زدایى ندارد؛ بلکه سیاست تنش زدایى ما باعث شده که رفتار امریکا را نسبت به انقلاب اسلامى زیر سوال ببرد. وقتى رابطه ما با خلیج فارس و عربستان تصحیح شد و با اروپا اصلاح شد، فشار زیادى به امریکا وارد آمد. یکى از دلایلى که امریکاییها در برخورد با ایران در کلام و سخن لحن بهترى گرفتند، این بود که زیر سوال رفتند که چه مرضى دارید اینگونه با ایران برخورد مى کنید. البته آنها لحن خود را عوض نموده اند؛ ولى سیاست خود را عوض نکرده اند. اگر بخواهند صداقت داشته باشند، باید تحریم و بلوکه شدن را بردارند؛ ولى سیاستها را عوض نکرده اند؛ در کلام لحن مثبتى گرفته اند؛ چرا که زیر سوال رفته اند؛ زیرا ما بهانه را از دست امریکا گرفتیم. بنابراین باید گفت ما در سیاست تنش زدایى موفق بودیم و امریکا را زیر فشار گذاشتیم.
اما مسإله موشک، اینها موشکهایى است که در واقع امریکاییها به عراق مى زنند و ما هم داریم تحقیق مى کنیم نسبت به واقعیات آنها که چرا به این سمت خورده است؛ آیا از روى عمد و قصد بوده است یا نه، بر اساس یک اشتباه است. آیا واقعا موشک است یا پوسته آن؟ باید نظامیها جواب آن را بدهند؛ ولى ما خیلى قاطع برخورد کردیم؛ چه اشتباهى باشد و چه از روى عمد، حریم فضایى ما نقض شد. و آنها باید جوابگو باشند. فلذا ما به دولت امریکا اعتراض کرده و اقدامات لازم را هم از طریق دیپلماتیک و هم از طریق سازمان ملل براى جبران خسارات مادى و معنوى را انجام داده ایم و امریکا باید آن را جبران کند نیروهاى ما هم آماده اند که جواب بدهند.

* سوال: در زمینه سفر هیإت آمریکایى که دو نفر از آنها از اعضاى عالى رتبه سازمانCIA بودند و وزارت خارجه نیز جوابهاى ضد و نقیض داده است چه مى گویید؟ آیا در بین آنان چهره هاى شناخته شده اى هم وجود داشته است؟
* نفهمیدم منظور از چهره شناخته شده چیست؟ اگر منظورتان این باشد که جاسوس بوده اند، باید بگویم که چنین مسإله اى نبوده و تشابه اسمى بود، که فردى با همین فامیل ولى نام کوچک دیگرىدرزمان نیکسون معاونCIA بوده است. او الان هفتاد سال دارد؛ در حالى که این فردىکه شمامى گویید، سى وچندسال دارد. بنابراین، صرفایک تشابه اسمى بوده و نه چیز دیگرى.
وزارت خارجه خیلى شفاف برخورد کرد و به آنها ویزاى گردش گرى داده بود و آن آژانسى که ویزا درخواست نموده بود، نگفته بود آنها قصد کار اقتصادى دارند. البته آنها براى کار اقتصادى محدودیت دارند؛ چرا که دولتشان تحریم کرده است. قبلا هم شرکت نفتى کونکو آمده بود و در مورد نفت قرارداد بسته بود که مورد مخالفت دولت امریکا قرار گرفه بود. در هر صورت مشکل کار این بود که آنها براى گردش گرى آمده بودند؛ ولى ملاقاتهاى اقتصادى هم انجام دادند. وزارت خارجه هم اعلام کرد که اینها ویزاى گردش گرى دارند و از سایر مسائل آنها خبرى ندارد و باید بعد از بازدید مى رفتند.

* سوال: رابطه با امریکا که امروز مطرح است آیا به قصد زمینه سازى است؟ یا مسإله اى دیگر مطرح است؟
* سیاست دولت که رهبرى آن را معین کرده اند و دولت به آن عمل مى کند، کاملا شفاف و روشن است. تنش زدایى، سیاست کلى ما مى باشد؛ ولى سیاست گفتگو و اقتصادى با امریکا مطرح نیست. تحت فشار گذاشتن امریکا در راستاى سیاست ماست؛ ولى رابطه و یا گفت وگو به نفع ما نیست و عزت جمهورى اسلامى ایران به ما این اجازه را نمى دهد چون امریکا در این موضع نیست. اگر امریکا آدم بشود شرایط دیگرى هم وجود خواهد داشت. آیا امریکا خوى استکبارى خود را عوض خواهد کرد؟ مادامى که سیاستهاى خصمانه او علیه ما باقى است؛ راهى براى گفت وگو وجود نخواهد داشت؛ ولى فرضا اگر خوى استکبارى را کنار گذاشت و گفت که حاضر است براساس احترام متقابل مانند دیگر کشورها حداقل مثل کشورهاى اروپایى عمل کند، آن موقع شرایط دیگرى در برابر ما خواهد بود. البته ما هیچ وقت متصور نمى بینیم که امریکا اخلاق خود را کنار بگذارد و به همین دلیل برنامه مذاکره و رابطه با امریکا در دستور کار ما نیست.
در هر صورت، جامعه ما داراى نگرشها و دیدگاههاى مختلفى است؛ بعضى سیاستهاى دولت را قبول ندارند، این نگرش آنهاست؛ ولى سیاست خارجى ما شفاف است.

* سوال: آیا گفت وگوى تمدنها با اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى هماهنگى دارد؟
* گفت وگوى تمدنها یک سخن جدید نیست، گفت وگو بین اسلام و غرب به عنوان دو تمدن در طول تاریخ مطرح بوده است. تعامل بین اسلام و غرب، موجب شکوفایى غرب شده است. کتابهاى زیادى در این زمینه وجود دارد و نقشى که اسلام در غرب داشته کاملا مشخص است. ما در دورانى زندگى مى کنیم که بعضى با انتقاد و اعلام برخورد تمدنها مى خواهند، جنگهاى صلیبى را تکرار کنند و نگذارند سیر طبیعى گسترش اسلام در غرب ادامه پیدا کند. مى خواهند کشورهاى اسلامى را به جنگ غرب وادارند و بدین وسیله جلو گسترش اسلام را بگیرند. آقاى هانتیگتون صاحب نظر برخورد تمدنها، یهودى است و ما در قبال این مسإله باید یک پاتک بزنیم. رئیس جمهور ما از این فضا استفاده کرده و تز گفت وگوى تمدنها را مطرح کرد. به هر حال، تمدنى که قویتر، انسانى تر و ریشه دارتر است مى تواند دست بالاتر را داشته باشد و در صحنه هاى به وجود آمده، خود را معرفى کند. این نقطه قوت ماست که بتوانیم براى عرضه اسلام استفاده کنیم.
ادامه چنین حرکتى، میدانهاى وسیعى براى عرضه پیام انقلاب اسلامى و جذب دیگران به وجود خواهد آورد و این در راستاى منافع ماست.