دوم خرداد / دیروز ، امروز ، فردا

10سال پیش در روز دوم خرداد 1376یکی از مهمترین حوادث سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رقم خورد و موجب اتفاقات کم سابقه ای در عرصه سیاسی کشور شد.
آقای سیدمحمد خاتمی نامزد جریان های موسوم به چپ به طور غیرقابل باور و انتظاری در این روز بر رقبای دیگر خود فائق آمد و جریان سیاسی خود را پس از سالها به صحنه سیاسی کشور بازگرداند. خاتمی با شعار توسعه سیاسی و تفوق آن بر توسعه های دیگر به میدان آمد.
منظور وی از توسعه سیاسی و تقدم آن ، پالایش عرصه سیاسی ، اعطای آزادی های بیشتر سیاسی به مردم ، شفاف سازی صحنه سیاست از پنهانکاری ها و فساد سیاسی و تقویت سازمان های مردمی و غیردولتی بود. اما اتفاقی که در سالهای بعد در صحنه عمل افتاد، حوادث دیگری را رقم زد. 
کسانی که بر قوه مجریه تسلط یافته و نام طیف سیاسی خود را دوم خرداد نهادند، بسرعت تمامی مدیران رقیب را از صحنه مدیریت کشور حذف کرده و به این نیز اکتفا نکردند.
فشار تبلیغاتی و ژورنالیستی فراوان برای تسخیر و یا منفعل کردن نهادهای قانونی دیگر نظام نیز اقدام بعدی این جریان بود. به راه انداختن فضاهای مجازی و بازی دیو و دلبر و ایجاد تنش های شدید اجتماعی و سیاسی در سطح مطبوعات و دانشگاه ها از سوی فعالان مربوط که بسیاری در درون قوه مجریه نیز مسوولیت داشتند، فضای جامعه را بسرعت ملتهب کرد.از سوی دیگر، دستگاه ایدئولوژی سازی جریان مذکور نیز وارد میدان شد. طرح موضوعاتی از قبیل مشروعیت و مقبولیت ، عدم اجتماع دین با مقوله مردم سالاری و ناتوانی دینداران از اداره اجتماع ، آغاز این حرکت بود. بتدریج به دلیل آن که بسیاری از مقولات یاد شده با آموزه های دینی و بخصوص دیدگاه تشیع ، همخوانی نداشت و پاسخ های محکمی در رد استدلالات این جریان روشنفکری از سوی معتقدان به مبانی دینی مطرح شد مقوله های دیگری توسط جریان مذکور مطرح شد و آن ، قرائت ها و تفاسیر آزاد و هرمنوتیکی از متون دینی بود تا هیچ کس قادر به سخن گفتن از منظر آموزه های دینی نباشد.
رادیکالیسم فعال شده در این مدت ، بتدریج اساس هویت و تمامیت نظام جمهوری اسلامی را نشانه گرفت و آموزه های معمار بزرگ انقلاب را به چالش طلبید. این جریان اما گهگاه با کارت زرد طیفهای خط امامی جریان دوم خرداد روبه رو می شد؛ اما هیچ گاه از آنان کارت قرمز نگرفت و عموما طیف خط امامی ، مقهور جریان سازی ها و بحران آفرینی های رادیکالیسم حاکم شد. تلاش عمده این گروه برای همراه کردن کامل چهره اصلی جریان دوم خرداد یعنی آقای خاتمی اواخر دوره دوم ریاست جمهوری ایشان با شکست کامل مواجه شد آنها نتوانستند مماشات خاتمی را تحمل کنند و برای تسخیر کامل این قله ، گام برداشتند که با مقاومت خاتمی ، از او نیز عبور کردند.
عبور از خاتمی و خستگی مفرط جامعه از بحران های پی در پی و آگاهی بخشی رهبر انقلاب از این جریان خزنده ، خود را در انتخابات شورای شهر دوم نشان داد و بسیاری از شوراها در سراسر کشور، به اصولگرایان سپرده شد و همین مساله آغاز واگذاری قدرت از سوی جریان دوم خرداد بود؛ طوری که در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم ، فردی از طیف اصولگرا، پیروز قطعی انتخابات شد. آنان در دور دوم انتخابات ، حتی به آقای هاشمی رفسنجانی نیز رضایت دادند اما شاید همین مساله و حمایت مطلق آنان از آقای هاشمی ، زمینه ای برای کسب بیشتر آرائ از سوی آقای احمدی نژاد شد. به هر حال مردم پس از 8سال انتخاب خود را کردند.
این انتخاب شاید، انتخابی میان دو جریان سیاسی عمده کشور نبود، زیرا بیشترین نغمه ای که از طیف دوم خرداد به گوش می رسید، آوای کنار نهادن ارزشهای انقلاب و دین سیاسی بود و مردم از میان این گزینه ها، بیشترین فردی را که به ارزشهای انقلاب نزدیکی نشان می داد، انتخاب کردند. کنار رفتن دوم خرداد از تمامی مناصب قدرت به باورناپذیرترین شکل ممکن ، شوک بزرگی را به آنان وارد کرد و جریان مذکور را تا مدت زیادی در محاق فرو برد. کنار رفتن رادیکال ها و به دست گرفتن عنان امور از سوی طیف خط امامی ها، طبیعی ترین انتظاری بود که از دوم خردادی ها توقع بود. اگرچه هیچ قرینه ای دال بر کنار گذاشته شدن بحران آفرین ها در جریان دوم خرداد به چشم نمی خورد و به نظر می رسد که این اقدام صرفا یک حرکت تاکتیکی و کوتاه مدت است ، زیرا به هر حال طیف خط امامی ها برای تحرکات سیاسی در سطح جامعه ، نیاز مبرم به موتور رادیکال ها دارند. با وجود این ، همین اقدام تاکتیکی ، به اقبال اندک مردم به آنان در جریان انتخابات اخیر شورای شهر سوم منجر شد تا آنها را برای انتخابات بعدی ، امیدوار کند، اما سرنوشت جریان دوم خرداد در انتخابات آینده کشور چگونه خواهد بود؟ آیا آنان دوباره بخشی از نهادهای قدرت را به دست خواهند گرفت؟
رفتار خردورزانه و منطبق با مصالح کشور و نظام از سوی طیف های جریان دوم خرداد که به قواعد بازی در چارچوب نظام معتقد باشند، می تواند روند حضور آنان در قدرت را تا حدودی فراهم سازد. صدالبته اشتباهات جریان اصولگرا نیز می تواند زمینه موثری برای حضور مجدد طیف های دوم خردادی باشد.