دومینوی هسته ای علیه ایران

در حالیکه مطابق روال مورد انتظار وضعیت پرونده ایران در شورای حکام تحت الشعاع پیله ای بافته شده از ابهام و اهداف سیاسی قرار گرفته است، و بدون اینکه منکر زحمات عزیزانی باشیم که در هر کسوتی برای منافع و مصالح ملی سربازان پیدا و پنهان میدان وین هستند، ضروری است به نکات مهمی که باید مد توجه ویژه قرارگیرد، اشاره گردد.
یک کارشناس مسایل بین الملل در گفتگو با خبرگزاری مهر، ضمن اشاره به این مطلب اهم این نکات را چنین برشمرده است:

ا- مهمترین نکته ای که باید به عنوان یک حق ملی مورد توجه باشد، لزوم پایبندی سه کشور اروپایی به تعهدات نشست تهران است. از سه تعهد عمده ای (خاتمه دادن به پرونده ایران در شورای حکام، آغاز روند انتقال فناوری های مدرن - مواد وتجهیزات و تکنولوژی- در زمینه چرخه سوخت هسته ای و.. ، و همچنین تلاش برای ایجاد خاورمیانه تهی از سلاحهای اتمی ) که این کشورها در برابر تهران کرده بودند هیچ کدام از آنها حتی قدمی رو به جلو را شاهد نبوده است. این در حالی است که کشورمان انقدر باز و شفاف به دامنه تعهدات خود افزوده است که البرادعی در عین تکرار ابهام های همیشگی و مقایسه ایران با پرونده تسلیحاتی لیبی، فضای کشورمان را برای آژانس "OPEN SPACE" اعلام نموده است!
ما به بازرسان اجازه داده ایم که از همه سایت های نظامی نیز که در تعهد قانونی مان نبوده بازدید کنند. بازدید هایی که با توجه به ناتوانی حفظ اطلاعات محرمانه کشورمان ازنشت آنها توسط بازرسان آژانس به طرفهای ثالث، خود می تواند تهدید بالقوه ای علیه امنیت ملی محسوب شود.
آیا در حالیکه در 5 ماه گذشته حتی یکقدم درراه اجرای این تعهدات برداشته نشده ، آیاافزودن بر دایره تعهدات کشورمان پذیرفتنی است یا اینکه موکول کردن هرگونه همکاری آتی به ایفای تعهدات متقابل - که امری مورد قبول از نظر حقوق بین الملل و افکار عمومی کشورمان هست - راه چاره است؟!
آیا این نمی تواند یک گزینه باشد که لا اقل هر امتیازی را با یک امتیاز مطالبه و گام به گام - گرچه سخت تر- ومطمئن ترپیش رویم؟

2- از قبل معلوم بود که اروپا بدون هماهنگی راهبردی با آمریکا درب سبزی نشان ایران نخواهد داد. چند ماه به عقب که برویم در حاشیه اجلاس تهران ایالات متحده به سختی بر توقف کامل فعالیت در چرخه هسته ای ایران پای می فشرد و در این هنگام بود که اروپا در مذاکرات به تعلیق داوطلبانه ایران رضایت داد و ضروری بود که در همین حد متوقف شود. اما بعد از آن با فزونی یافتن مجدد فشار آمریکا و جنجال های رسانه ای دروغین در مورد سانتریفیوز پی 2 که اساسا در مرحله تحقیقاتی بوده و پروزه به نتیجه نرسیده ای بوده که بیش از یکسال متوقف بوده است، وتنها اقدام ساخت چندین قطعه این دستگاه بوده است و گزارش کامل آن نیز در اختیار آژانس بوده است، بویژه در آستانه نشست جاری وین طرفهای اروپایی برای فرو خفتن خشم افسار گسیخته آمریکا خواستار تعلیق مونتاژ سانتریفیوژ شدند. موضوعی که اساسا در متن تعهدات ما نبود و امروز هم که برای به اصطلاح متعادل کردن فشار آمریکا و گرفتن یک قطعنامه ملایم به نفع ایران(!) در یک جنگ زرگری از یکسو زمینه را بدون هر اظهار نظری برای ترکتازی تبلیغاتی آمریکا باز گذاشته اند و از سوی دیگر در صددند به خاطر وساطت و ... امتیازات دیگری را برای خلع ید ایران از قدرت بومی دانش هسته ای خود طلب نمایند.
به این مراحل خوب توجه کنید: ا- تعلیق غنی سازی 2- تعلیق مونتاژسانتریفیوژ و 3- تعلیق قطعه سازی(!) ؛ به نظر می رسد یکی باید به این مساله پاسخ دهد که ما فقط اولی را آنهم برای مدت اختیاری پذیرفته بودیم، با اضافه شدن دو تای بعدی آیا چیزی بعنوان تکنولوژی صلح آمیز هسته ای ایرانی معنا خواهد داشت؟!
اگر سه کشور اروپایی خود 5 ماه است قدمی برنداشته اند، می توان هرگونه همکاری را با همین سه کشور در اروپا به عملگرایی و رو راستی آنها موکول کرد.

3-شده است. این یعنی اعتراف به اینکه ایران اسیربازی حریف شده است . در حالی که ما به تمام تعهدات خود عمل کرده ایم وپروتکل را هم پذیرفتیم و نباید اختیار فناوری قابل افتخارملی کشورمان را به راحتی و بدون هزینه به طرفهای ثالث بسپریم. اولین گام ایران می تواند موکول کردن هرگونه همکاری آتی با آژانس و سه کشور اروپایی به دست شستن از جنگ زرگری و سیاسی کاری در پرونده ایران و اجرای تعهدات آنها باشد. ضمن اینکه کاهش توان مذاکره و دیپلماسی کشورمان با غیبت چند دیپلمات ارشد در صحنه و... توان ما را تحلیل برده است.
بزرگترین کارت بازی ما احاطه جوانان متعهدمان به دانش خود یافته هسته ای است که می تواند روی میز بازی قرار بگیرد. بهترین عنصر بازی همان چیزی است که ما داریم و آنها در صدد انهدام آن هستند.

4-گزارش البرادعی سرشار از مطالب دروغ، غیر واقعی و ابهام زایی داستان پردازانه بود. از سوی دیگر برخورد دوگانه این دیپلمات آفریقایی با پرونده لیبی و ایران و همینطور همکاری شفافی که ما آژانس را از آن لبریز کرده ایم، اجازه می دهد که به جای سوال وتمنای شفاف سازی او از ما، ما او را به جلو بکشانیم واز هرگونه همکاری آتی به شرط پاسخ شفاف او استقبال کنیم.
باید از البرادعی پرسید که کی می خواهد از دوگانه گویی در مورد کشورمان دست بردارد؟ چه کسی گفته که فقط ما باید اعتماد آژانس را جلب کنیم و در شفافیت بیشتر بکوشیم؟ او بارها از همکاری زاید الوصف ایران در حتی اجازه بازرسی از مراکز حساس نظامی سخن گفته ، همین اجازه خود بزرگترین اعتماد را از ایران به آژانس داده است. آیا مرد مصری آژانس اجازه می دهد که ایران هم از محتوی همه جلساتی که او در مورد پرونده ایران بااین وآن برگزار می کند آگاهی یابد؟!
چرا آژانس از دادن تضمین به ایران برای عدم انتقال اطلاعات بازرسی از مراکز امنیتی اش ناتوان است؟ چرا دبیرخانه نمی تواند به نما یندگان کشور ها در شورا تحکم نماید که به خاطر ماهیت فنی آژانس بیطرفی خود را حفظ کنند؟ و چرا گزارشات یکطرفه علیه ایران دائما به مسوولین آژانس منتسب می شود و کسی آن را رد نمی کند؟ و چرا....
به نظر می رسد این سوالها را باید جلوی البرادعی گذاشت و هر گونه همکاری را منوط به پاسخ شفاف به آنها کرد.
البرادعی بارها گفته هیچ دلیلی برای تسلیحاتی بودن برنامه های هسته ای ایران نیافته است، اما بلافاصله با دندان قروچه آمریکا اضافه کرده است که برای تضمین صلح آمیز بودن فعالیتهای اتمی ایران به وقت وبازرسی بیشتر احتیاج دارد(!)
آیا مذاکره کنندگان عزیز کشورمان از وی پرسیده اند فقط یک تضمین صادر شده از آژانس را در مورد 82 کشوری که تا به حال عضو آن شده اند ارائه دهد؟ آیااو می تواند در مورد ژاپن واسترالیا وسوییس وحتی بورکینافاسو چنین تضمینی را به جهان بدهد؟ آیاوجود همین بازرسی های مستمر دلیلی برای بقای سازمان و همکاری فنی با اعضا نیست؟
مذاکره کنندگان نباید به البرادعی یا هر فرد و دولت دیگری اجازه دهند که در برابر صداقت و همکاری ما یک « دومینوی هسته ای» بسازند که در نهایت وذره ذره کاروان غرور انگیز دانش استراتژیک اتمی جوانان برومند کشورمان را فرو ریزد.
در خاتمه ضمن آرزوی موفقیت بیشتر برای سربازان بانام و گمنام کشورمان در این عرصه خطیر فرمایش رهبرمعظم انقلاب بعد از نشست تهران را یادآوری می کنیم که فرمودند:« اگر کسی بخواهد با جمهوری اسلامی ایران در زمینه فعالیت های صلح آمیز هسته ای وارد چالش شود قطعا تو دهنی خواهد خورد.»