دیپلماسى کنفرانسى ایران
ماه پس از اشغال نظامى عراق به دست نیروهاى آمریکایى و انگلیسى، اجلاس چندملیتى شامل همسایگان عراق، کشورهاى اروپایى و آمریکا براى تعیین آینده عراق در شرایطى در «شرم الشیخ» برگزار مى شود که روابط جمهورى اسلامى ایران و ایالات متحده آمریکا بسیار خصمانه است.
این کنفرانس که قرار بود فرصتى براى گفت وگو میان ایران و آمریکا در جهت بهبود روابط دو کشور فراهم آورد، متأسفانه به نظر مى رسد که فاقد پیش شرطهاى لازم براى چنین مذاکراتى در طول و حاشیه کنفرانس در شرم الشیخ باشد و دلیل اصلى آن، جوسازى ازسوى مقامات و رهبران آمریکا وبخصوص آقاى «کالین پاول» و خود پرزیدنت «جورج دبلیو بوش» است که ایران را به زعم توافقنامه هسته اى میان ایران و اتحادیه اروپا، کماکان متهم به فعالیتهاى پنهان هسته اى و تلاش براى نصب کلاهکهاى اتمى بر موشکهاى بالستیکى کرده اند.
بدون تردید، آمریکااز مضمون توافقنامه پاریس ناخشنود است و به هر طریق ممکن، حتى پخش اخبار دروغین و کذب مى کوشد تا فضاى نشست حکام آژانس اتمى دراین هفته علیه ایران و به نفع صدور یک قطعنامه شدید اللحن علیه ایران باشد.
نشانه اى از موفقیت اولیه این راهکار خصومت آمیز آمریکاییان را در درخواست اخیر بازرسان آژانس اتمى براى بازدید از پادگان «لویزان» مى توان مشاهده کرد، زیرا این درخواست صرفاً براساس شایعه سازى یک گروهک مخالف و حمایت علنى مقامات آمریکایى از ادعاهاى آنان و به مثابه باز کردن «صندوق پاندورا» است، که پیامدهاى منفى اى براى رابطه ایران و آژانس اتمى دارد؛ آژانسى که قاعدتاً نباید رفتارش را در چارچوب امیال و اهداف گروههاى سیاسى و یا کشور ثالث بنا نهد؛ لذا مقامات دولت ایران در صورتى که به این درخواست آژانس پاسخ مثبت دهند، باید به صراحت انتقاد خود را از زمینه هاى غیراصولى و کاملاً سیاسى این درخواست ابراز دارند وخاطرنشان کنند که دیگر به چنین درخواستهاى منتج از شایعات یک گروه مسلح که هم در آمریکا و هم در اروپا رسماً تروریست خوانده شده است، تن نخواهند داد.
از سویى، همزمانى آخرین سفر بازرسان آژانس و اجلاس شرم الشیخ ونشست شوراى حکام آژانس اتمى، شرایطى خاص و خطیر براى سیاست خارجى ایران بوجودآورده که به نوبه خود، موضوعات متعدد تاکتیک و استراتژى، اولویتها وزمان بندى آنها وامثالهم را پدید آورده است.
به طور کلى ، این شرایط پیچیده مى تواند به عنوان یک مورد آزمایشى براى تعیین خط مشى و استراتژى کلان سیاست خارجى ایران مدنظر قرار گیرد. از منظر ایران، مهم است که میان استراتژیهاى کلان منطبق بر اهداف بلند مدت واستراتژیهاى مقطعى تفاوت قائل شویم و در صورت لزوم، باید به اولویت دادن به ملاحظات استراتژیک مقطعى و حتى زیگزاگى عمل نمودن واقف باشیم.
در این حال، علاوه بر مسأله انتخابات در عراق و نیاز به یک انتخابات آزاد در این کشور که در توافقنامه پاریس آمده است، ایران، همزمان چندین هدف دیگر را در این اجلاس دنبال مى کند؛ هماهنگى با همسایگان دیگر عراق و اروپاییان، چانه زنى بر سر حد و حدود اختیارات سیاسى شیعیان عراق، القاى ایماژ یک قدرت مهم و تأثیرگذار منطقه اى از خود، اعتمادسازى با کشورهاى شرکت کننده والبته کاوش در ارتباط با ایالات متحده و امکان رسیدن به شناختها و یا مخرج مشترکهایى پیرامون عراق، ثبات منطقه و خطر تروریسم و حتى مسأله گسترش سلاحهاى هسته اى . اما معضل در آن است که دولت آمریکا، ذره اى از فرمول مثلث شرارت و رفتار خصمانه نسبت به ایران عقب نشینى نکرده و حتى آقاى بوش آشکارا عنوان داشته بود که قصد دارددرکنفرانس آپک مسأله ایران وکره شمالى را مطرح کند و این در حالیست که مشاوران نئومحافظه کاراو بى محابا گفته اند که پس از آنکه عراق را منفعل کنیم، به سراغ ایران مى رویم. سخن مى رانند و این سؤال را مطرح مى کنند که با انتظار به چه دستاوردهایى، ایران در این کنفرانس شرکت مى کند؟
در پاسخ باید به متغیرهاى زیر توجه کرد. صحه گذاشتن کنفرانس بر اهمیت ایران، پیامد مثبت شرکت ایران در حوزه مسائل هسته اى و تأثیر احتمالى تهران در زمینه ارتقاى موقعیت سیاسى شیعیان عراق و جلوگیرى از تعویق احتمالى انتخابات و تقویت موقعیت کشورهاى اروپایى در قبال آمریکا نسبت به توافقنامه پاریس با توجه به چنین فاکتورهاى مهم، دیپلماسى کنفرانسى ایران باید تاحدممکن درجهت تحقق این اهداف چندگانه به کار بیفتد و چهره اى سازنده، تعاملى و عقلانى درراستاى پرستیژ کشور ازخود نشان دهد، بى اعتنا به سیگنالهاى منفى که این روزها ازسوى آمریکا مشاهده مى شود. درهمین ارتباط، یک احتمال قوى وجوددارد که فرصتهاى بالقوه این کنفرانس براى نزدیک شدن بیشتر ایران و عراق و دیگر همسایگانش به خاطر شانتاژهاى آمریکایى تاحدودى عقیم بماند.
از آنجا که دراین کنفرانس مسأله عراق و آژانس بین المللى انرژى اتمى به نوعى درهم آمیخته، درمقطع فعلى شاید حساسیت مورددوم زیادتر از مورد اولى باشد.
لذا ضرورى است که ایران از درهمکارى و سیاست حفظ وضع موجود به مذاکره بنشیند تا بلکه دیپلماسى اروپایى اش که این روزها، هسته اصلى دیپلماسى اتمى را تشکیل مى دهد، زیان نبیند. دقیقاً آن چیزى که آمریکاییها، حیله گرند درصدد واردآوردن ضربه به ایران هستند.
قدرمسلم آن که «دیپلماسى کنفرانسى» تهران در ارتباط با استراتژى امنیت ملى و معطوف بر سیاستهاى عادى سازى محیط منطقه درراستاى نیازهاى نظامى و اقتصادى سیستم ایران شکل مى گیرد و دررأس آن، نیاز به برخورد هوشمندانه با تهدیدات نظامى و امنیتى ازسوى آمریکا و متحدانش در منطقه قراردارد.
اجلاس شرم الشیخ این خطر را دارد که ایران را به سمت محدودسازى درچارچوبى ازقبل تعیین شده براى رفتار سیاست خارجى اش نسبت به عراق قالب بندى کند و حال آنکه، شرایط پیچیده و سیال عراق و تهدیدات گوناگون امنیتى آن نسبت به ایران، ایجاب مى کند که ایران کماکان کارتهاى متعددى در بازى بسط حوزه نفوذش درعراق دردست داشته باشد. هرچند که آشکارا بیش از گذشته، رفتارش در چارچوب رسمى و قانونى تعریف و تبیین مى شود.
بدون تردید، انعطاف پذیرى اخیر ایران در توافقنامه پاریس، همزمان تأثیرات مثبت و منفى نسبت به قابلیت انعطاف پذیرى مذاکره کنندگان ایرانى درکنفرانس مصر به جاى گذاشته است و اگرچه سطح انتظارات دیگران را از ایران براى یک نوع چانه زنى بالابرده، اما ازسوى دیگر، چه بسا، ازنرمش عمل مقامات ایرانى کاسته است و این به نوع خود معضل و چالشى درونى دررابطه با «دیپلماسى کنفرانسى» ایران تلقى مى شود.
در پایان، مهم است که سطح انتظارات ایران از این اجلاس درحدمعقول و واقع بینانه و با نگاهى دوگانه درزمینه هاى عراق و مسائل هسته اى و تناقضات احتمالى میان این دو اولویت باتوجه به موضع گیریهاى نه چندان دوستانه آمریکا که در بالا اشاره شد، باشد و دراین ارتباط، چه چیزى مى تواند واقع بینانه تر از بررسى عینى نقاط ضعف و قوت کشورهاى شرکت کننده و در رأس آن، ایران و آمریکا و بررسى موشکافانه و تحلیلى از نیات و برنامه هاى آمریکا در قبال این کنفرانس و آینده عراق و سیاستش نسبت به ایران باشد؟