دیدگاه امام خمینی درباره اصل ضرورت «استاد اخلاق و عرفان»

در سیر و سلوک امام خمینی انسان را دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم معرفی می فرمایند: اول نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل دوم نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال سوم نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت که برای هر یک کمال خاص و تربیت مخصوص و علمی مناسب با آن نشئه وجود دارد. علم مربوط به الهیات و عوالم وجودیه راجع به کمالات عقلی و وظایف روحی است و اعاظم حکما و اصحاب معرفت و عرفان متکفل بیان آن هستند و علم مربوط به منجیات و مهلکات اخلاقی و تربیت قلب به اعمال و وظایف قلبی رجوع می کند و علمای اخلاق و اصحاب ریاضت و معرفت متکفل بیان آن می باشند و علم به تربیت ظاهر به علم فقه و مبادی آن رجوع می کند که متکفل بیان آن فقها می باشند و هر یک از این مراتب به هم مرتبط است به گونه ای که آثار هر یک به دیگری نیز سرایت می کند چه در جانب کمال و چه در جانب نقص و چون تمامی این مراتب از جانب خداوند متعال و اولیایش ـ علیهم السلام ـ می باشد پس با اثبات یکی نمی توان دیگری را نفی کرد و همان طور که علوم عقلی و اعتقادی و فقهی به استاد و درس و بحث و تربیت در همان جنبه نیاز دارد علم اخلاق نیز چنین است. لذا امام خمینی (س ) در این رابطه می فرمایند: « چطور شد علم فقه و اصول به مدرس نیاز دارد درس و بحث می خواهد برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است کسی خود رو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد فقیه و عالم نمی شود لکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است به تعلیم و تعلم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد ! کرارا شنیده ام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول مرحوم شیخ انصاری بوده است. انبیای خدا برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند انسان بسازند بشر را از زشتی ها پلیدی ها فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند « بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ».
این سفارش ایشان برای همگان بود و البته در رابطه با حوزه های علمیه اهتمامشان بیشتر لذا می فرمایند: « چنین علمی که خداوند متعال نسبت به آن آن قدر اهتمام داشته که انبیا را مبعوث فرموده است اکنون در حوزه های ما رواجی ندارد و کسی به طور شایسته به آن اهمیت نمی دهد و بر اثر کمبود علوم معنوی و معارف در حوزه ها کار به آن جا رسید که مسائل مادی و دنیوی در روحانیت رخنه کرده و بسیاری را از معنویت و روحانیت دور داشته است... لازم است خود را تهذیب کنید که وقتی رئیس جامعه یا طایفه ای شدید آنان را نیز تهذیب نمایید برای اصلاح و ساختن جامعه قدم بردارید... مواظب باشید مبادا پنجاه سال بیشتر یا کم تر در حوزه ها با کدیمین و عرق جبین جهنم (را) کسب نمایید. باید به فکر باشید در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید استاد اخلاق برای خود معین نمایید جلسه وعظ و خطابه پند و نصیحت تشکیل دهید خودرو نمی توان مهذب شد. اگر حوزه همین طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز خالی باشد محکوم به فنا خواهد بود. »
در نتیجه عدم اهتمام به داشتن بحث تربیتی و استاد اخلاق راه برای نفوذ دشمن در صفوف روحانیت باز می شود و ایشان در این رابطه می فرمایند: « ممکن است دست های ناپاکی با سمپاشی و تبلیغات سو برنامه های اخلاقی و اصلاحی را بی اهمیت وانمود کرده... تا معنویات و اخلاقیات در حوزه ها رخت بربندد و در نتیجه حوزه های ما فاسد و ساقط گردد... آن روز که افراد حوزه ها محصلین حوزه ها فاقد مبانی اخلاقی و آداب اسلامی شده به جان هم افتادند... مهذب و منزه نبودند به کارهای زشت و ناپسند دست زدند قهرا ملت اسلام به حوزه ها و روحانیت بدبین شده از حمایت و پشتیبانی آنان دست می کشد و در نتیجه راه برای اعمال قدرت و نفوذ دشمن باز می گردد. »
ایشان در جای دیگری می فرمایند: انسان باید کوشش کند تا طبیب حاذق پیدا کند چون طبیبی کامل یافت در نسخه های او اگر چون و چرا کند و تسلیم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج کند چه بسا که به هلاکت رسد. در سیر ملکوتی باید انسان کوشش کند تا هادی طریق پیدا کند و چون هادی پیدا کرد باید تسلیم او شود و در سیر و سلوک دنبال او رود و قدم را جای قدم او گذارد. »

* برگرفته از کتاب نامه های عرفانی امام خمینی موسسه تنظیم و نشر آثار امام