راهبرد امام خمینی(س)در عرصه اقتصاد؛رهایی از اقتصاد وابسته

دولت ها در عرصه اقتصاد،در کنار تعقیب اهدافی چون رشد اقتصادی،ثبات قیمت ها،توزیع عادلانه درآمد و خودکفایی،استقلال اقتصادی را به عنوان یک هدف مهم در برنامه های کلان خود مدنظر قرار می دهند. تاکید بر استقلال اقتصادی و نیل به خود کفایی به مفهوم انزوای تجاری نیست،بلکه حضور فعال در عرصه های تولید و تجارت بر مبنای بهره گیری از فرصتهای اقتصادی و استفاده اصولی از قابلیتها وتوانمندیهای داخلی را خاطر نشان می سازد.این اندیشه و آرمان چندین دهه است که به مساله عمده کشورهای در حال توسعه تبدیل شده تا آنجا که بعداز جنگ جهانی دوم و پیدایش تعدادی کثیری از کشورهای تازه استقلال یافته،مهمترین هدفی که رهبران ملی گرای اکثر این کشورها دنبال می کردند استقلال اقتصادی و از نظر صنعتی،رسیدن به سطح کشورهای پیشرفته و محو شکاف بین ملل غنی و فقیر بوده است.لذا سیاستهایی چون اتکا به نیروهای داخلی در رشد،تقویت حس خودباوری و اعتماد به نفس و عملا اتخاذ سیاست جانشینی واردات و در بلند مدت،حرکت به سمت سیاست توسعه صادرات به عنوان اهرمهای رشد اقتصادی توام با خودکفایی و استقلال اقتصادی مد نظر قرار گرفته است.امام خمینی(س)به عنوان معمار اصلی انقلاب اسلامی،علاوه بر طرح اندیشه های اسلامی در عرصه اجتماع،فرهنگ و سیاست،در عرصه اقتصادی نیر دیدگاههای متنوع و مشخصی دارد که از زوایای مختلف درخور تامل و بررسی اند.در بین دیدگاههای اقتصادی حضرت امام (س)تاکید بیش از حد ایشان بر قطع وابستگی و استقلال اقتصادی و تلاش به منظور رسیدن به خودکفایی جالب توجه است.این مقاله تلاش دارد با بهره گیری از اطلاعات موجود- مشتمل بر،نوارها،سخنرانیها و مصاحبه های حضرت امام با استفاده از روش تحلیل محتوا در بعد استقلال اقتصادی به بررسی و تجزیه و تحلیل دیدگاهها و اندیشه های در درسترس در این مقوله بپردازد.به منظور تحقق این هدف دو فرضیه اصلی مد نظر قرار گرفته است. فرضیه اول این است که حضرت امام به استقلال اقتصادی و خودکفایی مبتنی بر نیروهای داخلی معتقد است و لذا وجود عناصری چون باور به استقلال و اعتماد به نفس را شرط اساسی تحقق این امر میداند. فرضیه دوم این است که حضرت امام استقلال اقتصادی و خود کفایی را به منزله انزوای تجاری و قطع رابطه با سایر دول در عرصه اقتصادی قلمداد نمی کند،بلکه حضور فعال در عرصه بین الملل همراه با تنوع تولید در بخشهای مختلف اقتصادی را مد نظر دارد.برای بررسی و تحلیل فروض، مقاله درچهار بخش تدوین می گردد.در بخش نخست دیدگاههای تئوریک درباره استقلال،خودکفایی و تجارت مورد بحث قرار می گیرد.بخش دوم به بررسی دیدگاه اسلام و بزرگان دین در خصوص استقلال اقتصادی و خودکفایی اختصاص دارد.در بخش سوم جنبه های مختلف دیدگاههای حضرت امام راجع به استقلال و قطع وابستگی مطرح می شود و بخش چهارم حاوی جمع بندی و نتیجه گیری از مطالب است.
2-     مقدمه

 استقلال اقتصادی و دستیابی به مرز قابل قبولی از خودکفایی یکی از آرمانهای جوامع مختلف در طول تاریخ بوده است.این مهم پس از جنگ جهانی دوم و شدت گرفتن رقابتهای اقتصادی درعرصه بین المللی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و تلاش جدی تری برای تحقق آن به عمل آمده است،به طوری که میتوان گفت یکی از آرمانهای رهبران سیاسی و ملی کشورهای جهان بوده است. امام خمینی(ره)به عنوان معمار انقلاب اسلامی نیز در کنار سایر دیدگاههای خود در عرصه اقتصاد،عنایت خاصی به مقوله استقلال اقتصادی داشته و در طول سالهای رهبری خود در بیانات و مکتوباتش بر نقش و جایگاه استقلال اقتصادی در رشد پایدار جامعه تاکیده کرده است.این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل محتوا در صدد بررسی و تجزیه  و تحلیل دیدگاههای ایشان در این باره است.

در بخش نخست چکیده مقاله ارایه گردیده است و در بخش دوم مقدمه آورده شده است ودر بخش سوم مقاله مبانی تئوریک استقلال اقتصادی از دید اقتصاد متعارف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.در بخش چهارم دیدگاههای اسلام و اقتصاد اسلامی با بهره گیری از آیات و رویات در زمینه مقوله استقلال اقتصادی مورد بحث قرار گرفته و بخش پنجم به تجزیه و تحلیل دیدگاههای حضرت امام در رابطه با مقوله استقلال اقتصادی و خودکفایی پرداخته است و در بخش ششم که به نتیجه گیری و جمع بندی اختصاص یافته است ضمن جمع بندی دیدگاههای ایشان تعامل این دیدگاهها با مبانی تئوریک اقتصاد متعارف به طور اجمال مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

3-     مبانی تئوریک اقتصاد متعارف در رابطه با استقلال اقتصادی

تلاش برای رسیدن به استقلال اقتصادی،خودکفایی و صنعتی شدن از اهداف آرمانی جوامع و ملتهای مختلف بوده واین رویکرد به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم،اذهان برنامه ریزان و طراحان برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در اکثر کشورهای مستقل و تازه استقلال  یافته را به خود معطوف داشته است. لذا کشورهای مختلف در کنار سیاستها و تدابیری که در عرصه های اجتماعی و سیاسی به منظور بسیج افکار عمومی در راستای حرکت به سمت استقلال اقتصادی به عمل آوردند،به انتخاب سیاستهای و استراتژیهای اقتصادی و صنعتی- با توجه به فرهنگ اجتماعی تاریخی،عوامل تولید،موقعیت ژئوپلیتیکی و مواد اولیه موجود در کشورخود- پرداختند. برای رهبران بسیاری از این کشورها این نکته آشکار بود که از طریق حضور فعال در عرصه های تجاری و تولید کالاهای واسطه ای و سرمایه ای نه فقط می توان به رشد اقتصادی مداوم دست یافت،بلکه میتوان از میزان وابستگی اقتصادی به سایر کشورها به ویژه کشورهای قدرتمند کاست و تا حدودی به روابط نابرابر کشورهای فقیر با کشورهای ثروتمند سامان داد.به دنبال گسترش این اندیشه،تلاش مستمر برای نیل به استقلال اقتصادی و حضور فعال در عرصه های تجاری از اهداف اقتصادی دولت به شمار می آید و به منظور تحقق این هدف،دولتمردان در کشورهای در حال توسعه به دنبال انتخاب استراتژیها و راهکارهایی هستند که اقتصاد ملی این کشورها را هر چه بیشتر در جهت «به خود متکی شدن»سوق دهد.در متون اقتصادی به منظور تحقق هدف خود اتکایی،دو استراتژی عمده وجود دارد که هر کدام با دلایل و توجیهات خاص خود زمینه و بسترهای لازم برای شناخت و هدایت قابلیتهای توسعه ای کشورهای جهان سوم در زمینه حضور فعال در عرصه های تجاری را تحلیل می کند.این دو استراتژی عبارتند از:استراتژیهای حمایتگرا یا توسعه درون گرا و توسعه برون گرا که به شرح جداگانه هر یک خواهیم پرداخت.

3-1-راهبردحمایتگرا یا توسعه درونگرا

راهبرد توسعه درونگرا با تکیه بر قابلیتهای درونی اقتصاد ملی یک کشور،حمایتگرایی از طریق سیاست جانشینی واردات را بستر لازم به منظور تخصیص بهتر منابع تولید و به کارگیری مطلوبتر نیروهای مولد اقتصادی می داند.در این مسیر کشورها تلاش می کنند با بهره گیری از سیاستهای حمایتی خاص از صنایع داخلی به تولید کالاها و مصنوعاتی مبادرت ورزند که قبلا از طریق واردات در اختیار مصرف کنندگان داخلی قرار می گرفته است.استراتژیهای حمایتگرایی،تاریخی طولانی دارند؛وقتی از آغاز انقلاب صنعتی،انگلستان تلاشهایی برای جانشین کردن محصولات نساجی،کاغذ و برخی دیگراز محصولات تولیدی داخلی به جای محصولات همگن و مشابه تولیدی در شرق- به خصوص هندوستان و چین- به عمل آورد و این روند با به کارگیری هر چه بیشتر انرژی الکتریکی و بخار شتاب بیشتری گرفت(1)متعاقبا کشورهای آمریکائی و اروپائی در اواسط قرن نوزدهم و ژاپن در اوایل قرن بیستم به منظور صنعتی شدن از همین استراتژی استفاده کردند.در جهان سوم حمایتگرائی جایگزینی واردات،اولین بار در آمریکای لاتین بعد از بحران بزرگ سالهای 1930 اتخاذ شد و در طول بحران کشتیرانی بین الملل در جنگ دوم جهانی ادامه یافت.اگر چه استراتژی سیاست جانشینی واردات بر خلاف مراحل اولیه خود بیشتر«برونگرا »بود،ولی در شوروی در شرایط متفاوت،از این استراتژی به مثابه یک سیاست صنعتی کردن «درون گرا»استفاده شد.با این تفاسیر،راهبرد درونگرایی درتوسعه،تلاشی است برای رهایی از یک اقتصاد وابسته و حرکت به سمت استقلال اقتصادی از طریق بومی کردن تولید.هر چند در موارد بسیاری از سیاست جانشینی واردات به عنوان اصلیترین مولفه درون گرایی برای توجیه جریان توسعه اقتصادی،تجارت ملی وتوزیع مطلوبتر ثروت و داراییها استفاده گردیده،اما تعریف واحد و روشنی از این اصطلاح وجود ندارد.به طور کلی سیاست جانشینی واردات تلاشی است از سوی کشورهای در حال توسعه برای شکستن تقسیم کار بین المللی که از قرن نوزدهم به بعد در پهنه جهانی حاکمیت داشته است.به عبارت دیگر،سیاست جانشینی واردات عبارت است از «کنترل و باز پس گرفتن بازارهای داخلی ازتولید کنندگان خارجی از طریق اعمال سیاستهای بازدارنده بر واردات به روشهای گوناگون .»سازمان ملل متحد نیز سیاست جانشینی واردات را «افزایش تولید داخلی یک کالای معین به نحوی که تولید آن در داخل کشور با نرخی سریعتر از واردات آن محصول افزایش یابد تا اینکه به تدریج واردات آن محصول نسبت کمتری از عرضه داخلی را تشکیل میدهد»می داند.(2)
در مجموع بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان از «سیاست جانشینی واردات»به مثابه بستری مناسب برای ایجاد تغییرات زیر بنایی در اقتصاد استفاده می کنند.دراین حالت،سیاست جانشینی واردات،نقش ایجاد کننده«استقلال اقتصادی»و رشد اقتصادی را ایفا می کند.
3-2-توسعه برونگرا
توسعه برونگرا با رهبری جایگزینی صادرات،مبتنی بر تشویق صادارت غیر سنتی و حضور فعال در عرصه های تجاری فراملی است.کشورهایی که از این استراتژی استفاده می کنند،صادرات صنعتی کاربر را جایگزین محصولات کشاورزی کاربر کرده اند.در این استراتژی اولا بخشهای صادراتی باید دارای مزیت نسبی در تولید باشند. ثانیا سیاستهای قیمت گذاری باید انعکاسی از قیمتهای جهانی باشد. اگر چه گذار از نظام جایگزینی واردات به تشویق صادرات غیر سنتی و حضور فعال در عرصه های تجاری فراملی است.کشورهایی که از این استراتژی استفاده می کنند،صادرات صنعتی کاربر را جایگزین محصولات کشاورزی کاربر کرده اند.در این استراتژی اولا بخشهای صادراتی باید دارای مزیت نسبی در تولید باشند. ثانیا سیاستهای قیمت گذاری باید انعکاسی از قیمتهای جهانی باشد. اگر چه گذار از نظام جایگزینی واردات به تشویق صادرات،مستلزم صرف هزینه های نسبتا سنگین اقتصادی و اجتماعی است،اما بسیاری از این کشورها این هزینه ها را پذیرفته و انتقال از استراتژی درون گرا به برون گرا را به طور جدی تعقیب کرده اند. الگوی کشورهایی چون ببرهای اسیا (کره جنوبی،تایوان،هنگ کنگ،وسنگاپور)این چنین است.علاوه بر این دو سیاست راهبری اصلی،سیاستهای جنبی دیگری همانند سیاست توسعه صنایع سنگین،سیاست گسترش صنایع وابسته به مواد اولیه صادراتی و سیاست گسترش تبدیل صنایع سبک و سنگین از جمله سیاستهایی محسوب می شوند که مآلا به استقلال اقتصادی و خودکفایی منجر خواهند شد که بررسی هر یک از این مواد از حوصله این نوشتار خارج است.با این بررسی اجمالی دریافتیم که تلاش برای بومی کردن رشد اقتصادی و دستیابی به سطح قابل قبولی از استقلال اقتصادی آرمانی است که بسیاری از کشورها و دولتمردان در دستیابی به آن تلاش قابل توجهی به عمل آورده اند و گستردگی دیدگاهها و تنوع اندیشه ها در این باره تاکیدی بر حساسیت و اهمیت موضوع است.با این تفاسیر در بخش بعد به  آرا و اندیشه های اقتصادی حضرت امام خواهیم پرداخت؛گرچه قصد مقایسه تطبیقی بین اندیشه های حضرت امام و متون رایج اقتصادی در خصوص موضوع استقلال اقتصادی و درون گرایی در رشد و تجارت را نداریم،اما هم جهت بودن دیدگاههای حضرت امام با بسیاری از دیدگاههای کلاسیک به ویژه اعتماد به نفس،تاکید بر قابلیتهای داخلی،نقش نیروی انسانی کارآمد در تولید و مواردی از قبیل می تواند ،جالب و قابل تامل باشد.
4-     استقلال اقتصادی و خودکفایی در نگرش اسلامی
قبل از اینکه به بررسی و تجزیه و تحلیل مقولات استقلال اقتصادی و خودکفایی از دیدگاه اسلام بپردازیم لازم است با تعریف و توضیح این دومفهوم تفاوت استقلال اقتصادی و خودکفایی را شرح دهیم.منظور از استقلال اقتصادی این است که یک جامعه در تامین منافع اقتصادی خود به جوامع دیگر متکی نبوده،زمام امور اقتصادی اش در دست دیگران نباشد،و سرمایه وکارشناس و امکانات سایر جوامع بخش اعظم منابع آن اقتصاد را تشکیل ندهد.به طور کلی استقلال با قطع روابط اقتصادی با خارج تفاوت دارد. ممکن است کشوری با سایر جوامع داد و ستد بازرگانی داشته باشد،بدون اینکه استقلال اقتصادی خود را از دست بدهد. خودکفایی به این معناست که یک جامعه همه نیازمندیهای خود را تامین کند و نیازی به وارد کردن کالا از خارج نداشته باشد.یک جامعه خودکفا میتواند همه نیازمندیشهایش را- هر چند با هزینه بیشتر- تامین کند گرچه گاهی ترجیح می دهد برای استفاده بهتر از امکانات و صرفه جویی کردن،برخی از کالاها را از خارج وارد کند. با این تفاسیر،می توان قضاوت کرد که استقلال اقتصادی اعم از خودکفایی است،به طوری که یک جامعه مستقل اقتصادی ممکن است احتیاج به وارد کردن برخی کالاها داشته باشد و با حضوری فعال در عرصه تجارت بین الملل در پوشش روابطی سالم برخی از محصولات خود را بدهد و تولیدات دیگران را بستاند.استقلال اقتصادی ممکن است احتیاج به وارد کردن برخی کالاها داشته باشد.استقلال اقتصادی متضمن حضور قدرتمند در عرصه های تجاری و دوری و گریزاز انزوای تجاری است و مسیر مناسبی برای شکوفایی استعدادها،احساس غرور ملی و حفظ حراست از فرهنگ و سنتهای ملی در عرصه روابط بین الملل است .تلاش برای دستیابی به حد معقولی از خودکفایی و برنامه ریزی اصولی برای دستیابی به استقلال اقتصادی،استقلال اقتصادی متضمن حضور قدرتمند در عرصه های تجاری و دوری و گریزاز انزوای تجاری است و مسیر مناسبی برای شکوفایی استعدادها،احساس غرور ملی و حفظ و حراست از فرهنگ و سنتهای ملی در عرصه روابط بین الملل است .تلاش برای دستیابی به حد معقولی از خودکفایی و برنامه ریزی اصولی برای دستیابی به استقلال اقتصادی،توام با حضور قدرتمند در عرصه های جهانی،از نگاه اقتصاد اسلامی مطلوب است.بررسی و تجزیه وتحلیل مفاد آیات و روایات در اثبات این ادعا سهم بسزایی دارد.
1-4- استقلال اقتصادی در آیات قرآن
از آیه 141 سوره نساء ضرورت استقلال اقتصادی برای مسلمانان استنباط می شود.در این آیه آمده است«ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا»«خداوند هرگز برای کافران بر مومنین راه(تسلطی )قرار نداده است»غالب فقهای اسلام برای نفی هر گونه سلطه کافران بر مسلمانان به این آیه استناد کرده،مفاد آن را حکم دانسته اند نه اخبار،یعنی مسلمانان باید کاری کنند که کفار بر آنان مسلط نشوند و هر علمی که منتهی به سلطه کفار شود نامشروع است.(3)یکی از راههای سلطه کفار بر مسلمانان،سلطه اقتصادی است.بر اساس آیه 60 سوره انفال مسلمانان مکلفند تلاش کنند خود را از وابستگی ها- از جمله وابستگی اقتصادی –رها سازند.«واعدو لهم ما استطعتم من قوة»:«برای مقابله با آنان (کفار و مشرکان)آنچه می توانید نیرو آماده کنید.»اگر چه ظاهر آیه بیانگر تلاش برای تدارک نظامی و قوای جنگی است،اما از دید مفسران کلمه«من قوه»هر نیرویی را شامل می شود و نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.حفظ استقلال و تمامیت ارضی یک کشور ایجاب می کند که در هر زمینه،از جمله در زمینه های اقتصادی مستقل باشد و استقلال اقتصادی را به منظور کسب توان لازم برای مقابله با توطئه دشمنان محقق گرداند.در مجموع با این تفاسیر می توان دریافت که اسلام با مطرح ساختن بحث خودکفایی به دنبال تامین نیاز جامعه اسلامی در حد بالایی از رفاه و اتکا به توانمندیهای داخلی است و در بحث استقلال اقتصادی به دنبال حضور فعال و قدرتمند در عرصه تجارت به منظور قطع وابستگی و عزت و سربلندی جامعه اسلامی است.
5-     زوایای مختلف دیدگاههای حضرت امام درباره استقلال اقتصادی و خودکفایی

ملاحظه شد که هم متون موجود اقتصاد اسلامی و هم متون اقتصاد کلاسیک هر یک بر مبنای آموزه های خود تلاش برای نیل به سطح قابل قبولی از استقلال اقتصادی و خودکفایی رابا ابزارهای خاص خود توصیه می کنند.تا آنجا که در اسلام،استقلال و عزت پایدار مسلمانان درگروه استقلال اقتصادی آنان پنداشته شده و جامعه اسلامی به تلاش جدی برای تولید و تقویت قوای مختلف توصیه گردیده است.اقتصاد کلاسیک نیز با ارائه راهبردهای مختلفی چون صادرات مواد اولیه،جایگزینی واردات و تشویق صادرات،بسترهای مناسب برای حرکت به سمت توسعه پایدار توام با استقلال اقتصادی و حضور قدرتمند در عرصه های تجاری بین الملل را توصیه می کند. امام راحل با تیزبینی ودقت خاص خود،ضمن اشراف بر دیدگاهها و جهت گیریهای اقتصاد اسلامی در مورد نقش جایگاه استقلال و خودکفایی اقتصادی به منظور عزت و رشد پایدار مسلمین،و درک موقعیت زمانی،جایگاه دستیابی به استقلال اقتصادی و تحکیم پایه های اقتصاد ملی را در شرایط کنونی خاطرنشان می سازد و با شناخت اهمیت ساماندهی اقتصاد ملی به منظور حصول رشد و توسعه درون زا جایگاه حرکت به سمت استقلال اقتصادی- به عنوان استراتژی بلند مدت- را مورد تاکید قرار میدهد و این همان چیزی است که درتئوریهای اقتصاد کلاسیک نیز در اشکال مختلف و با ابزارهای گوناگون مورد تاکید قرار می گیرد.در این بخش به شیوه تحلیل محتوا،بخشی از بیانات ایشان را که در آن با بیانی ساده و شیوا ضرورت جهت گیری اقتصاد به سمت استقلال اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته، مورد بررسی قرار می دهیم.به منظور درک بهتر اندیشه های امام درباره مقوله موردنظر،این دیدگاهها در بخش 4 مورد بررسی قرار گرفته اند.
5-1 ضرورت استقلال اقتصادی
در چار چوب اندیشه های اقتصادی حضرت امام،بر استقلال اقتصادی به عنوان یک ضرورت تاکید شده تا آنجا که ایشان دستیابی به استقلال اقتصادی حتی با تحمل هزینه اجتماعی محاصره اقتصادی را سودمند می دانند و می فرمایند:«این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند،من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان؛برای اینکه محاصره اقتصادی معنایش  این است که مایحتاج ما را به ما نمی دهند،وقتی که مایحتاج را به ما ندادند خودمان می رویم دنبالشمهم این است که ما بفهمیم که دیگران به ما چیزی نمی دهند،ما خودمان باید تهیه کنیم»(4)
در مورد ضرورت استقلال اقتصادی امام راحل در جایی دیگر از بیانات خود می فرمایند:«شما حالا باید از اول شروع کنید و قصدتان بر این باشد که خودتان مستقل در همه چیز باشید،در فرهنگ مستقل باشید در صنعت مستقل باشید،در زراعت مستقل باشید.وقتی که بنای براین معنا گذاشتید و با این عزم وارد میدان شدید می توانید که کشور خودتان را نجات بدهید و کشور خودتان را مستقل کنید و بیمه کنید استقلال کشور خودتان را برای همیشه»(5)
از فحوای کلام امام می توان دریافت که ضرورت استقلال اقتصادی برای ایشان تا آنجا حائز اهمیت است که استقلال کشور را نجات کشور در تمام زمینه ها به ویژه در عرصه های اقتصادی وصنعتی می دانند و به دور از هر نوع تعارف می فرمایند:«من دست و بازوی همه کسانی که بی ادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودکفایی کشورندرا می بوسم»(صحیفه امام،ج 21،ص 233)این سخن و سخنان دیگری که مجال ذکر تمام آنها نیست هر یک به نوعی زوایایی از اندیشه های امام راحل درباره ضرورت استقلال اقتصادی و تلاش فراگیر آحاد ملت برای دستیابی به این امر خطیر را آشکار می سازد.
5-2-تحمل مشقات و اعتماد به نفس به عنوان زمینه ساز استقلال اقتصادی
امام بر این باور بودند که استقلال اقتصادی مقوله ای کلیدی است که حیات ملت بدان وابسته است و دستیابی به آن کشور را بیمه خواهد کرد.طبیعی است چنین امر خطیری نیازمند فداکاری،ایستادگی و تحمل مشقات در عرصه های تولید و صنعت است و لذا امام می فرمایند:«مادامی که بخواهیم مستقل باشیم و زیر بار وابستگی نرویم،باید تحمل این مشکلات و قدرت مبارزه با آن را پیدا کنیم»(6)«باید زحمت بکشیم تا در همه جناحها خودکفا باشیم.امکان ندارد که استقلال به دست بیاید قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم.»(صحیفه امام ،ج 10،ص 433) در این مورد در جای دیگری می فرمایند:«چنانچه امروز وفا دارید در وفاداری استقامت کنید که شما را وکشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همه شما را جز برای بردگی خویش نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگ ستم پذیری نگه میدارند نجات می دهد و زندگی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید.»(7)
در این گفتار،امام زندگی شرافتمندانه و حصول استقلال اقتصادی را در گرو تحمل مشکلات و ایستادگی ملت درمقابل تنگناهای اقتصادی می داند و نجات ملت از وابستگی به کالاهای مصرفی اجانب و تلاش برای تولید آنها در داخل به دست تولیدکنندگان داخلی را که به نوعی همان برداشت از سیاست جایگزینی واردات کلاسیک است،مورد تاکید قرار می دهد.در کنار تاکید جدی و اصولی حضرت امام بر تحمل مشقات به عنوان بستر مناسب برای حرکت به سمت استقلال اقتصادی،اعتماد به نفس و باور به رشد تولید و صنعت نیز به عنوان مولفه مهم دیگر در بیانات حضرت امام در مقاطع مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.
«این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی مطلقا وارد شده است که گوششان به این است که غربیها چه می کنند و چه می گویند و چه عمل می کنند و خودشان را از دست بکلی داده اند...،این ضرری است که بالاتر از ضرر نفت و...است. این را باید فرهنگ جبران بکند که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از ان شاء الله چند سال دیگر افرادی که از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس خودشان را ببینند و نه تبع ببینند و گمان کنند که هر چه آنها کردند،ما باید دنبال آنها باشیم.»(8)
در این سخن،حضرت امام زیان فقدان اعتماد به نفس و باور به پیشرفت را از زیان مساله نفت بالاتر می داند و بر این اعتقاد است که اعتماد به نفس و باور به رشد باید به شکل نهادی و به صورت فرهنگ در جامعه ریشه پیدا کند تا زمینه استقلال اقتصادی را فراهم سازد. در جایی دیگر،حضرت امام به طور َشفاف اعتماد به نفس را از زاویه توانمندیهای انسان ایرانی در مقایسه با سایر ملل مورد تاکید قرار می دهند و می فرمایند:« آنها که این صنعتهای بزرگ را درست کردند،آنها هم انسانهای یک سر و دوگوشی هستند که مثل سایر انسانهایند؛منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند.قبل از اینکه ما بیدار بشویم آنها بیدار شدند و همّ خودشان را صرف این کردند که با ایادی خودشان مستقیما یا به طور غیر مستقیم ما راغافل کنند، ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمی توانید»(9)
در اینجا حضرت امام خطر مرعوب شدن ملتها در مقابل سایر جوامع را مانعی برای استقلال اقتصادی ذکر می کنند و ضرورت اعتماد به نفس و باور به پیشرفت را خاطر نشان می سازند:«ما تا بنای بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمی هستیم برای خودمان می توانیم کار کنیم،ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بنای بر این نگذاریم که همان نان جو را می خوریم و از خارج نمی خواهیم،نمی توانیم درست کنیم کار خودمان را تا بنای براین نگذاریم که همان منسوجاتی که خودمان درست می کنیم کافی مان هست، منسوجات ما ترقی نمی کند و ما باز تابع غیر باید بشویم و دستمان پیش غیر دراز بشود»(10)
حضرت امام در این خصوص نیز اعتماد به نفس و تاکید بر توانمندیهای تولید داخلی را به مثابه راه حلی منطقی برای دستیابی به هدف سیاست جایگزینی واردات متعارف می داند و با بیانی ساده،تولید مکفی داخلی و تاکید بر مصرف آن را راهی برای دستیابی به استقلال اقتصادی معرفی می کند.
5-3-بهره گیری از استعدادها وتوانمندیهای انسانی داخلی به عنوان راهی به سوی استقلال اقتصادی
حضرت امام به طور گسترده به توانایی ایران وایرانی در راه استقلال در تمام عرصه ها اعتقاد داشتند و رشد پایدار و بلند مدت را در سایه اتکا به نیروها و استعدادهای داخلی می دانستند و قطع وابستگی فکری را به عنوان زمینه ساز استقلال در تمام زمینه ها گوشزد میکردند.امام می فرمایند:«اول چیزى که بر ملت لازم است و بر دانشگاهها لازم است و بر دانشکده‏ها لازم است و بر همه ملت لازم است این است که این مغزى که حالا شده است یک مغز اروپایى یا یک مغز شرقى، این مغز را بردارند، یک مغز انسان خودمانى، انسان ایرانى- اسلامى، همان طور که آنها شستشو کردند مغزهاى ما را، مغزهاى بچه‏هاى ما را و به جاى مغز خودشان مغز دیگرى نشاندند، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچه‏هاى خودمان را و یک مغز اسلامى- انسانى جایش بنشانیم، تا از این وابستگى فرهنگى و وابستگى فکرى بیرون بیاییم. اگر ما از وابستگى فکرى بیرون بیاییم، همه وابستگى‏ها تمام مى‏شود.»(11)
حضرت امام در بین گروهای مختلف ملت به نیروهای جوان و خلاق توجه خاصی داشتند و رهایی کشوراز وابستگیها را در گرو بهره گیری از نیروی عظیم جوانان می دانستند و در یکی از بیانات خود فرمودند:من قدم شما جوانانی که برای اسلام،برای کشور خودتان کوشش می کنید گرامی می دارم....جوانهاى ما اثبات کردند که مى‏توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در دراز مدت شما همه کار مى‏توانید بکنید. و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازند و آن خوف‏هایى که ایجاد کرده بودند در کشور ما، آن را هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد بشوید و کار خودتان را انجام بدهید. .»(12)
در بسط و گسترش این طرز تفکر و اتکای بیشتر به توانمندیهای داخلی حضرت امام به توطئه دشمنان و کم رنگ کردن توانمندیها و تخصص نیروهای داخلی اشاره می کنند و می فرمایند:«بدتر از آن، این است که محتواى اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودش هم نداشته باشد! مثلًا ما طبیب داریم؛ نه این است که ایران طبیب ندارد؛ طبیب دارد؛ الى ماشاء اللَّه طبیب داریم؛ چه شده است که یک مریض وقتى پیدا مى‏کنیم فوراً صحبت این است که برود اروپا! این براى این است که ما را به طبیبهاى خودمان بدبین کردند؛ طبیب داریم و بدبین شدیم. ما مهندس داریم؛ نمى‏توانیم بگوییم مهندس ما نداریم؛ اما این محتوا را از ما گرفته‏اند که اگر بخواهیم یک جاده‏اى را اسفالت کنند، مهندسش باید از خارج بیاید».(13)
حضرت امام همچنین در جایی دیگر از بیانات خود در خصوص اتکا به نیروهای داخلی می فرمایند:«الآن در فرهنگ و اکثر علوم احتیاجی به خارج نداریم و اگر درصنعت هم مانند آنها نیستیم ،نباید خودمان را ببازیم و بگوییم که آنها پیشرفته هستند و ما همه چیزمان باید خارجی باشد.نه، مساله این جور نیست. نباید اگر صنعتی از آنها می گیریم،انگلیسی یا روسی یا إمریکایی بشویم،بلکه باید مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارد،ولی باید توجه داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقداری از علوم و تخصصها را به ما می دادند می خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفی بار بیاورند»(14)
5-4-تاکید بر تولید کشاورزی(محصولات استراتژیک)
حضرت امام در ضمن تاکیدات عام بر استقلال اقتصادی از طریق گسترش تولید به ویژه تولیدات صنعتی با بهره گیری از آموزه های اسلامی،تاکید خاصی بر تولید محصولات کشاورزی،و بهبهود وضعیت کشاورزان و تولید کنندگان بخش کشاورزی داشتند،به طوری که در یکی از بیانات خود می فرمایند:«چقدر برای یک مملکتی عیب است و سرشکستگی که دستش را دراز کند طرف امریکا که گندم بده،کشکول گداییش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد.چقدر برای ما سرشکستگی دارد. تا این ملت بنایش را بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست می آورد،ما نمیتوانیم استقلال پیدا کنیم.(15)و در جای دیگر در همین باره می فرمایند:«مهم این است که ما بفهمیم که دیگران به ما چیزی نمی دهند؛ما خودمان باید تهیه کنیم. اگر این کشاورزها این معنا را حالیشان بشود،باورشان بشود که خارج به ما چیزی نمی دهند خود کشاورزها کار را انجام می دهند.»(16)
6-     جمع بندی ونتیجه گیری
باتوجه به دو فرض اساسی تحقیق و تطبیق اندیشه های اقتصادی حضرت امام درباره مقوله استقلال اقتصادی با آنچه در متون متعارف اقتصاد کلاسیک وجود دارد،می توان موارد ذیل را به عنوان نتیجه گیری بحث ارائه کرد:
1-حضرت امام رشد پایدار اقتصادی را در گرو استقلال اقتصادی می دانند و بر این باورند که با استقلال اقتصادی یک کشور بیمه خواهد شد. ایشان این استقلال را با تحول نهادی در فرهنگ،صنعت،جامعه و سایر بخشهای اقتصادی و اجتماعی پیوند داده،استقلال را ضرورت انکار ناپذیر برای جامعه می دانند. با این تفسیر علمای توسعه و اندیشمندان تئوریهای تجاری حضور فعال در عرصه های بین المللی را با تحول نهادی در فرهنگ و تولید همراه می دانند و اینجاست که سازگاری بین اندیشه های امام و تئوریهای رایج قابل ملاحظه است.
2- برای حصول استقلال اقتصادی حضرت امام پایداری و تحمل مشکلات و وجود اعتماد به نفس در عرصه های تولیدی و اقتصاد را زمینه ساز خودکفایی و اقتصادی مستقل می دانند.در تئوریهای توسعه و تجارت متعارف نیز علاوه بر فداکاری مردم به شکل چشم پوشی از مصرف کالا که نوعی تحمل مشقت و فداکاری است،اعتماد به نفس به عنوان مهمترین عنصر تحول فرهنگی برای توسعه مورد تاکید قرار گرفته است. در این خصوص حضرت امام به طور مکرر ایمان،خودباوری و اتکا به توان و استعداد داخلی را مورد تاکید قرار داده اند.
3- بسیاری از نظریه پردازان معاصر توسعه،رشد درونزا و رویکردهای درون گرا برای توسعه و تجارت را توصیه می کنند.تجربه تاریخی بسیاری از ملل حکایت از موفقیت جوامعی دارد که فرایند رشد و توسعه اقتصادی را با اتکا به تواناییها و استعدادهای داخلی به پیش برده اند.این مهم به طور شفاف در افکار واندیشه های اقتصادی حضرت امام به چشم می خورد به ویژه اینکه آن حضرت اتکا به نیروهای داخلی ،بهره گیری از توان متخصصان بومی و ایجاد فضای لازم برای رشد استعدادهای ملی را به عنوان اصلی ترین عنصر رشد و توسعه اقتصادی کشور مورد توجه قرار می دهند.
4- حضرت امام خودکفایی و استقلال اقتصادی را که توام با رشد بی رویه یک بخش اقتصادی وانزوای سایر بخشهای اقتصادی – به ویژه بخش کشاورزی- توام با مصرف گرایی شدید باشد به عنوان یک فرایند رشد پایدار نمی پذیرد و در بیانات و اندیشه های اقتصادی خود به طور مکرر استقلال اقتصادی را مستلزم رشد موزون و توجه جدی به بخش کشاورزی معرفی می کنند. و این رویکرد در بسیاری از اندیشه های نظریه پردازان توسعه قابل ملاحظه است و تاکیدات آنها بر اصلاحات ارضی،بهبود وضع معیشتی روستاییان و ...تاکیدی است بر این مدعا و حضرت امام دراین زمینه تا آنجا پیش می روند که استقلال اقتصادی بدون استقلال و خودکفایی در بخش کشاورزی را ناقص می پندازند.
با این تفاسیر میتوان دریافت که در بعد اهمیت و جایگاه استقلال اقتصادی،حضرت امام نه فقط با استناد به آموزه های قرآن و رویکردهای اقتصادی آن در صدد تبیین و ترویج اندیشه عدم وابستگی و استقلال است،بلکه آنچه در بیانات و رهنمودهای ایشان دراین زمینه به جای مانده،تضاد یا تقابلی با اندیشه های رایج و متعارف اقتصاد کلاسیک ندارد و در بسیاری موارد به ویژه در مورد تاکید ایشان بر رشد درونزا،جایگزین کردن واردات،و توسعه بخشهای کلیدی اقتصادی همان مضامین پیچیده اقتصاد متعارف است.ایشان لزوم حرکت به سمت استقلال اقتصادی و دستیابی به خودکفایی را به عنوان ضرورتی حیاتی برای جامعه اسلامی مورد تاکید قرار داده است.
1-    مرتضی اسدی و مرتضی قره باغیان؛تجارت و توسعه؛چاپ اول،انتشارات موسسه اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس،1357 ص 63
2-    همان ص81

3-مبانی اقتصاد اسلامی؛دفتر همکاری حوزه و دانشگاه،چاپ دوم ،بهار 1374 ،ص202 -   
4- صحیفه امام،ج 14 ،ص 115 و 116
5-صحیفه امام،ج 14،ص 246 

6- صحیفه امام،جلد 17 ،ص242 و 243
7-صحیفه امام،جلد 21 ،ص433        وصیت نامه سیاسی- الهی حضرت امام
8-     صحیفه امام،ج 99،ص75
9- صحیفه امام،ج 13،ص534
10- صحیفه امام،ج11،ص222
11- صحیفه امام،ج10،ص53
12- صحیفه امام،ج 16،ص83 و 84
13- صحیفه امام،ج 8،ص79
14- صحیفه امام،ج 19،ص216
15- صحیفه امام،ج11،ص222
 16-صحیفه امام،ج14،ص116