رقابت جناح هاى رقیب در انتخابات از دیدگاه قرآن

اخلاق انتخاباتی به عنوان یکی از مسائل مهم، هماره ازسوی رهبران دینی و سیاسی مورد تاکید و اهتمام قرارگرفته است؛ زیرا شرایط انتخاباتی، بستر مناسبی برای اتهامات، افترا، شایعه پراکنی مطالبات غیرواقعی و امور ضداخلاقی و ضدهنجاری دیگر است. حتی اگر رقیبان، اصول اخلاقی را مراعات نمایند، هواداران و پیروان آنها، بعضا هنجارشکنی می کنند.
این در حالی است که اصول عقلانی و مبانی حقوقی و ارزش های اخلاقی با خاستگاههای عقلانی و عقلایی و شرعی بر مراعات آن به ویژه درحوزه عمل سیاسی تاکید بیشتری می کند تا از فروپاشی اخلاقی و امنیت روحی و روانی جامعه جلوگیری شود، زیرا مردم همواره به رهبران و مراکز قدرت می نگرند و رفتار و اخلاق اجتماعی را از ایشان می آموزند. از این رو گفته شده «الناس علی دین ملوکهم مردمان بر دین رهبران سیاسی خودشان هستند.»
آموزه های قرآنی همانطور که ازسوی پیامبر(ص) به اشکال مختلف مورد تاکید قرارگرفته، برای اتمام و اکمال اخلاق است. به این معنا که اسلام و قرآن افزون بر اصول و مبانی خردمندانه می کوشد تا موارد و مصادیق دیگری را تبیین نماید که انسانیت و شرافت انسانی را حفظ و تعالی بخشد. براین اساس اخلاق انتخاباتی به عنوان یک مسئله محوری درکنار اصول دیگر مورد تاکید و توجه قرارگرفته است.
نویسنده دراین مطلب کوتاه بر آن است تا به نقش انتخابات در اکمال و یا افساد اخلاق اجتماعی بپردازد و تاثیرات آن را در صحنه اجتماعی براساس آموزه های قرآنی بازخوانی کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.



اخلاق، ترازوی رفتار
اگر بخواهیم رفتار کسی را ارزیابی کرده و به او نمره مثبت و منفی و یا قبولی و ردی بدهیم می بایست به اصول اخلاقی به عنوان معیار و ملاک داوری توجه کنیم. هرچند که واژه خلق و خوی به معنای سرشت (لسان العرب و العین) است و اخلاق را به خصلت هایی اطلاق می کنند که با دیده بصیرت درک می شود (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی ذیل واژه) ولی بی گمان مراد از اخلاق، ترازویی است که بدان رفتار، اعمال و حتی اندیشه ها و پندارهای خوب و بد انسان سنجیده می شود. (دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ج1، ص44)
بنابراین وقتی از اخلاق کسی سخن می گوییم ملاک ها و معیارهایی را در نظر داریم که براساس آن شخص را می سنجیم و او را بر ترازوی حقیقت می نشانیم و سبک و سنگین می کنیم. این ملاک ها و معیارها با خاستگاه هایی چون عقل و عقلا و شرع به ما کمک می کند تا رفتارهای شخص را بسنجیم و ارزیابی کنیم. بنابراین مجموعه ای از ملاک ها و معیارها به دست می آید که از آن به فضایل اخلاقی و یا رذایل اخلاقی یاد می شود.
به عنوان نمونه عقل مستقل انسانی، به تنهایی و به دور از هر عامل درونی و بیرونی دیگر، حکم می کند که عدالت، امری پسندیده و رفتاری شایسته است و ظلم و بی عدالتی امری مذموم، ناپسند و زشت و پلید می باشد. همچنین عقل حکم می کند که دروغگویی، رذیلت و پستی و پلیدی است و انسان می بایست آن را ترک کند و صداقت و راستگویی، امری زیبا و پسندیده است که باید همواره مراعات شود حتی اگر به زیان شخص باشد. البته لازم نیست که انسان، هر حقیقتی را بگوید ولی اجازه ندارد که دروغ بگوید. احکام عقل مستقل را همه انسان ها در همه جای جهان می پذیرند، زیرا این احکام همانند احکام ریاضیات و منطق است که هیچ عقلی نمی تواند آن را رد کند.
دراین میان برخی فضایل و رذایل را سیره خردمندان در هرجامعه به سبب شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی تبیین می کند. این دسته از فضایل یا رذایل ممکن است در زمانی و منطقه ای تشدید و یا تضعیف شود و یا حتی از فضیلت و ارزش فرو افتد و یا به عنوان فضیلت و رذیلت انتخاب شود و مورد تاکید قرار گیرد. بسیاری از آداب و رسوم که در جوامع بشری به عنوان اداب اجتماعی و عرف جامعه مراعات می شود و از این دسته از اصول اخلاقی است که مراعات آن از سوی عقلا و خردمندان مورد تاکید قرارمی گیرد. دراین بخش حتی برای هر دوره سنی و یا مقطع علمی و یا طبقه اجتماعی، اخلاق خاصی مطرح می شود که از آن به اخلاق اختصاصی و آداب هر موضوع و یا طبقه یاد می شود. از جمله می توان به آداب مهمانی، آداب و اخلاق روحانیت، اخلاق سیاسی و مانند آن اشاره کرد. این دسته اخلاقیات که از آن به عرفیات و یا آداب و رسوم خاص و یا اختصاصی یاد می کنند، نوعی اخلاق کاربردی است که بسیار ازسوی جوامع تاکید می شود و هرگونه مخالفت با آن گاه موجب طرد اجتماعی می شود. به عنوان نمونه در برخی از زمان ها پوشیدن لباس رزم و کارزار برای روحانیت دور از شأن شمرده می شده است و یا درس تفسیر گفتن خلاف مرجعیت دانسته می شد. اما در زمانی دیگر چون در دوره ما هنگام جنگ تحمیلی به عنوان یک ارزش تلقی می شد و یا اکنون تفسیر گفتن مراجع هم چون دیروز قباحت نداشته بلکه به عنوان یک ارزش تلقی می شود.
دسته سوم از فضایل و رذایل، دارای خاستگاه شرعی است. این دسته اموری هستند که عقل و عقلا به آن نرسیده اند و می توان گفت که مصداقی از اکمال و اتمام اخلاقی است که در روایت نبوی آمده است. البته به نظر می رسد در شریعت هرسه دسته مورد تاکید است و به شکل امضایی نه تاسیسی مسائل اخلاقی تبیین شده است. با این همه، شماری محدود از اصول اخلاق خاص را می توان به عنوان اصول شرعی اخلاقی شناسایی و معرفی کرد. همه این مجموعه از آن رو از سوی شریعت تاکید می شود که انسان به کمک این معیارها و اصول می تواند به تعالی معنوی و کمال تقربی دست یابد و متأله شود و رنگ و صبغه الهی به خود گیرد و در مقام خلافت الهی بنشیند.

روش های ضداخلاقی در انتخابات
با نگاهی به مقوله انتخابات در دوره های مختلف می توان دریافت که برخی از کسانی که وارد این عرصه می شوند به ویژه هواداران و پیروان آنان هیچ گونه درکی از مفاهیم سیاسی اسلام نداشته و ندارند. آن چه آنان به نام اسلام و اخلاق عمل می کنند چیزی جز فساد در زمین و فساد مردم و فروپاشی امنیت اخلاقی جامعه نیست.
این درحالی است که اسلام و قرآن به عنوان این که مأموریت اصلی خود را اتمام و اکمال اخلاق می داند و از هرگونه عمل ضداخلاقی به ویژه در حوزه امور اجتماعی و سیاسی برحذر می دارد و به عنوان گناه و گاه جرم برای آن مجازات دنیوی و اخروی قرار داده است.
با نگاهی به برخی روش هایی که جناح های رقیب سیاسی و یا نامزدها انتخاب می کنند می توان دریافت که شخص تا چه اندازه از مفاهیم اسلامی دور و یا نزدیک است و تا چه اندازه دنبال مسئولیت است و یا آن که دنبال منصبی برای نان و نام و نشان می باشد.

انتخابات و اتهامات
از آن جایی که منصب در اسلام، مسئولیت و تکلیف است، تنها کسانی می توانند در این مقام و مسئولیت قرارگیرند که از همه نظر خود را شایسته بدانند، زیرا پذیرش مسئولیت ها به عنوان واجب کفایی مطرح می شود و تا زمانی که دیگرانی تواناتر و شایسته تر هستند، شخص نمی بایست خود را در منصب مسئولیت قرار دهد.
ازسوی دیگر، در تفکر و بینش اسلامی، خداوند از دانشمندان و افراد شایسته جامعه تعهد گرفته است تا مسئولیت ها را بپذیرند و آن را در حد توان به درستی انجام دهند.
براین اساس کسانی که وارد صحنه انتخابات می شوند تا مسئولیتی را ازسوی مردم بپذیرند می بایست به این نتیجه برسند که از شایستگی و توانایی لازم برخوردار می باشند و استطاعت عمل اصلاحی و خوب را دارند.
دراین صورت نیازی نیست که به تخریب و اتهام دیگری بپردازند، زیرا هرگونه اتهام دیگری، هم امری ضداخلاقی و هم جرم قانونی و هم گناه شرعی است که پیامدهای بدی برای افراد در دنیا و آخرت خواهد داشت.
کسانی که به تهمت و اتهام رو می آورند درحقیقت نشان می دهند که شایستگی ورود به این صحنه را ندارند و اصولا رفتارهای ایشان خود بهترین گواه و داور برای بی شایستگی آنهاست.
به نظر می رسد که بسیاری از اتهامات که ازسوی برخی از نامزدهای انتخاباتی مطرح می شود، اتهاماتی با خاستگاه حسادت است. به این معنا که برخی از افراد به سبب آن که دیگری نام آورتر و محبوب تر از وی شده عصبانی است؛ زیرا او بر این باور است که سابقه وی در اسلام و ایمان و یا حرکت های انقلابی موجب می شود تا او به عنوان سابقون مطرح و محبوب باشد و منتخب مردم شود. این درحالی است که حفظ سوابق برای بهره برداری های دنیایی نیست. از این رو امیرمومنان(ع) درهنگام تقسیم بیت المال، ضمن حفظ و پاسداشت سوابق افراد آن را ملاکی برای تقسیمات مالی قرار نمی داد و سوابق را عامل تقرب بیشتر به سوی خداوند می دانست نه ابزاری برای سوءاستفاده در امور مالی و یا دنیوی.
قرآن تبیین می کند که وجود امکانات مادی دردست برخی ها (توبه آیه47) و یا محبوبیت در نزد دیگران مهم (اصطلاح روان شناسی اجتماعی) چنان که درباره یوسف گزارش می کند، عامل مهم حسادت انگیزی دربرخی می باشد. و لذا محبوبیت اجتماعی کسانی دیگر را برنمی تابند و خود را سزاوار دوستی و محبت مردم می شمارند و نسبت به کسانی که کوچکتر وکم سابقه تر هستند حسادت می ورزند و محبت مردم نسبت به آنها را برنمی تابند.
حرص و طمع در امور مادی و دنیوی از دیگر علل و عوامل اتهام زنی و حسادت افراد است که در برخی از آیات بدان اشاره شده است.
کسانی نیز به سبب آن که احساس کمبود شخصیت می کنند و نسبت به دیگری کم می آورند می کوشند تا با بزرگ نمایی و شخصیت سازی دروغین، کمبودهای خودشان را جبران کنند این گونه است که به ابزار اتهام و کوچک نمایی دیگران اقدام می کنند. قرآن، ریشه و خاستگاه این گونه اعمال و رفتارهای ضداخلاقی را در زنگار قلب و حب دنیا و مهر خوردن دل ها می داند (غافر آیه53)
خداوند در این آیه این افراد را به عنوان جبار معرفی می کند؛ زیرا جبار کسی است که می کوشد تا نقص خود را با ادعاهای بی اساس و دروغین جبران کند (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه جبر)
خداوند علل بسیاری از رفتارهای ضداخلاقی از جمله اتهام زدن به دیگران را در هواهای نفسانی و روحیه استکباری (ص آیه62 و یوسف آیه35 و آیات دیگر) غفلت از خداوند و ترک راه رشد و کمال (اعراف آیه146 و کهف آیه82)، نژادپرستی (اعراف آیه11و 21 و اسراء آیه16و آیات دیگر) عجب و غرور و خودپسندی نسبت به خود (قصص آیه67 و 87) می داند و از انسان می خواهد که با یاد خداوند، خود را از این بیماری های خطرناک برهاند.

شایعه پراکنی
یکی از شیوه های ضداخلاقی که از سوی برخی به شدت مورد استفاده قرار می گیرد شایعه سازی و شایعه پراکنی است. شایعه، خبری است که در میان مردم پخش شده و مردم به عنوان یک خبر با آن برخورد می کنند و احتمال صدق در آن می دهند، ولی درستی و نادرستی آن معلوم نشده است. 
شایعات به سبب آن که در بسیاری از موارد به حریم خصوصی وارد می شوند و اطلاعاتی را از این حوزه در اختیار دیگران می دهند مورد توجه قرار می گیرد و به سرعت گسترش می یابد.
قرآن، شایعه سازی و شایعه پراکنی را عامل بسیاری از نابهنجاری های اجتماعی ازجمله سلب آرامش مردم و ایجاد اضطراب در جامعه برمی شمارد. (نساء آیه38)
در آیه 144 سوره آل عمران، شایعه سازی وشایعه پراکنی را عامل شکست جامعه در برابر دشمن و نفوذ او به حریم امنیت آن می داند. بسیاری از شایعات سیاسی و اجتماعی به هدف تضعیف روحیات عمومی مردم و قرار دادن امت و جامعه در موضع انفعال، تولید و ترویج می شود.
هتک حرمت و حریم مردم و یا افراد از دیگر کاربردهای شایعه سازی است که از سوی شایعه سازان وشایعه پراکنان مورد توجه و اهتمام است. (نور آیه91)
بنابراین می توان گفت که شایعه سازی و شایعه پراکنی با اهداف و انگیزه های مختلف انجام می گیرد ولی نتیجه همه آن ها چیزی جز فروپاشی اخلاقی جامعه و از میان بردن امنیت روحی و روانی شخص و یا جامعه نیست.
اگر نگاهی گذرا به اخبار و اطلاعاتی شود که در سایت ها و روزنامه ها و دیگر رسانه های گروهی و همگانی منتشر می شود به آسانی می توان دریافت که دشمن با بهره گیری از گرایش های افراد به اشخاص و یا طیف و جناح خاص و یا ساده لوحی مردم می کوشد تا حریم های اخلاقی جامعه را بشکند و اموری را که در حریم خصوصی افراد قرار دارد در سطح جامعه مطرح سازد و این گونه هنجارهای اجتماعی جامعه را از میان بردارد.
از اهداف دیگری که دشمن در هنگام انتخابات با شایعه سازی و شایعه پراکنی دنبال می کند فروپاشی و شکستن امنیت روحی و روانی جامعه است. بسیاری از اخباری که در بیرون مرزها تولید و ترویج می شود به هدف از میان بردن امنیت اجتماعی و سیاسی و مشروعیت سیاسی و مقبولیت دولت اسلامی است. در این میان برخی از نامزدهای انتخاباتی و هواداران آنها خواسته و ناخواسته در مسیری قرار می گیرند که دشمنان می خواهند و این گونه است که خود آن را باور کرده و به ترویج و تبلیغ آن به شکل طرح مسأله می پردازند.
این درحالی است که قرآن از مؤمنان می خواهد از شایعه سازی و شایعه پراکنی اجتناب ورزند و اگر خبری را شنیده اند پیش از آن که پخش کنند و منتشر سازند با رهبران جامعه در میان گذارند (نساء آیه38) به ویژه آن که این اخبار حریم خصوصی افراد (نور آیات 11 و 61 و 71) و یا امنیت سیاسی و اجتماعی و نظامی جامعه (نساء آیه38) را بشکند و آن را تهدید کند.
مطالبات غیر واقعی
خداوند در آیات قرآنی یکی از مأموریت ها و مسئولیت های پیامبران(ع) و پیامبر گرامی(ص) را تبیین حقوق مردم و ایجاد انگیزه و روحیه برای مطالبه این حقوق بیان می کند. از این رو افزایش مطالبات مردمی به ویژه عدالت خواهی از مهم ترین مأموریت ها و وظایف پیامبران و به تبع آنان دولت اسلامی معرفی شده است تا این گونه خود مردم برای دست یابی به حقوق خود و قسط و عدالت قیام کنند و در صحنه اجتماع حاضر شوند.
به سخن دیگر تبیین حقوق و ایجاد فضای مطالبه حقوق و مشارکت بخشی و سهم خواهی از قدرت به عنوان یکی مهم ترین وظایف رهبران اجتماعی مطرح می باشد. از این رو اگر نامزدهای انتخابی به تبیین حقوق شهروندی و ایجاد مطالبات بپردازند کاری بسیار درست انجام می دهند ولی در این میان نباید فراموش کرد که بیان مطالبات حقیقی امری است و ایجادمطالبات غیرواقعی سخنی دیگر است.
برخی از نامزدها میان بیان مطالبات حقیقی و غیرواقعی خلط می کنند. به این معنا که افزایش سطح توقع مردم با بیان مطالباتی که درحد استطاعت و توان دولت و یا کشور نیست در حقیقت، تخریب امنیت نظام سیاسی و اجتماعی است.
هریک از نامزدها می بایست حقوق مردم را به آنان یادآور شوند و مطالباتی را که قرآن و دین و عقل به عنوان حقوق مردم مطرح می کند برای آنان بازگو نمایند ولی می بایست گوشزد کنند که تحقق برخی از این حقوق در شرایط کنونی شدنی نیست.
بنابراین تحریک مردم و افزایش سطح توقع و انتظار آنان نسبت به کل دولت و نظام می تواند بسیار خطرناک باشد؛ زیرا اگر شخص به قدرت رسید خود به عنوان دروغگو شناخته می شود و متهم ردیف اول معرفی می گردد؛ زیرا نمی تواند در عمل به وعده های انتخاباتی و سطح توقع و انتظار ایجادشده پاسخ مثبت بدهد و اگر دیگری انتخاب شود نظام و دولت متهم به شکست و یا ناتوانی می گردد و مشروعیت سیاسی و مقبولیت نظام تهدید می شود.
دشمنان اسلام و قرآن و دولت اسلامی همواره با تبیین مطالبات حقیقی و معرفی آن به شکل مطالبات واقعی می کوشند تا دولت را در بحران عدم مشروعیت و مقبولیت قرار دهند. بنابراین لازم است که نامزدهای انتخاباتی به وعده هایی که می دهند توجه بیش تری داشته باشند و زمینه برای تهدید امنیت کشور را فراهم نیاورند.

تنازع و اختلافات در سطح رهبران
برخی از روش هایی که نامزدها و جناح های رقیب در پیش می گیرند روش هایی است که موجبات تنازع واختلاف را در سطوح رهبری جامعه پدید می آورد. به این معنا که راهی را انتخاب می کنند که سرانجام آن ایجاد درگیری و تنش و کدورت دایمی میان رهبران عالی نظام می شود.
از آن جایی که کسانی که نامزد انتخاباتی می شوند کسانی هستند که در سطوح عالی مدیریت نظام مشارکت فعال داشته اند بیان برخی از مطالب و مسایل می تواند موجبات کدورت و کینه شود و اختلافات و تنازعات دایمی را سبب شود.
در طول سی سال گذشته با مواردی از این دست مواجه بوده و هستیم که نامزدهای رقیب حتی پس از پایان انتخابات و پیروزی یکی با در پیش گرفتن روش های تخریبی و سنگ اندازی، اجازه فعالیت به پیروز میدان نداد تا در مقام مسئولیت نه منصب، به آبادانی کشور و اهداف و وظایف محول شده بپردازد. ریشه این امر را می بایست در دوره انتخابات جست؛ زیرا در این دوره افراد راهی را انتخاب می کنند که با راه دیگری متفاوت و مختلف است ولی به این بسنده نکرده و به تخریب شخصیت و شخص می پردازند و اتهاماتی را مطرح می سازند که کینه و کدورت ها را ایجاد می کند و دامن می زند. در این میان تنها مردم هستند که از اختلافات افراد در سطوح رهبری کشور ضرر می کنند و جامعه از رشد و شکوفایی باز می ماند.
خداوند در آیه 62 سوره انفال یادآور می شود که اختلافات می تواند موجب از میان رفتن ابهت و شوکت امت شود و در آیه 176 سوره بقره توضیح می دهد که نهایت این گونه اختلافات چیزی جز انحراف از حق و حقیقت و خداوند نیست.
جامعه ای که رهبران آن با هم تنازع و اختلاف دارند نمی تواند رنگ آسایش و آرامش را به خود ببیند و در نهایت، خواری و خفت در دنیا را باید تجربه کند (بقره آیات 38و 58) از این رو، شکست در حوزه های مختلف (آل عمران آیه152) و سستی و ضعف در برابر دشمنان (آل عمران آیه152) و گمراهی را به دنبال دارد.