زندگى نامه آيت الله حائرى يزدى

آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، فرزند محمد جعفر در سال 1276 ه‍ق در قريه مهرجرد واقع در ده فرسخى شهر يزد تولد يافت .
او در شش سالگى پدر را از دست داد و تحت سرپرستى مادرش قرار گرفت .
در همان زمان در سفرى كه شوهر خاله ايشان (مرحوم مير ابو جعفر) كه ساكن اردكان بود به مهرجرد كرد، دريافت كه عبدالكريم از استعداد فوق العاده اى برخوردار است ، بنابراين براى اينكه استعداد وى در ده ضايع نشود ايشان را با خود به اردكان برد.
دوره تحصيل آيت الله حائرى با فراگيرى ادبيات در اردكان آغاز شد و سپس در يزد ادامه يافت . پس از پايان دوره ادبيات راهى عراق شد و به كربلا رفت .
از اساتيد ايشان در اردكان آقاى مجد العلماى اردكانى و در يزد آقايان حاج ميرزا سيد حسين وامق و سيد يحيى مجتهد بوده اند.
ادامه تحصيل وى در كربلا در زمان آقاى فاضل اردكانى بود، وى در آنجا لمعه و قوانين را به اتمام رسانيد و سپس به توصيه آقاى فاضل اردكانى به سامرا رفت .
در سامرا فقه و اصول و ديگر علوم را فرا گرفت . از اساتيد ايشان در سامرا آقايان : ميرزاى بزرگ شيرازى ، مرحوم آقا شيخ فضل الله نورى و آقاى سيد محمد فشاركى اصفهانى بوده اند.
پس از درگذشت مرحوم ميرزاى و پس از مهاجرت آيت الله فشاركى به نجف ، آيت الله حائرى نيز به نجف مهاجرت كرد و در آنجا همواره ملازم استاد خود سيد محمد فشاركى بود و از محضر ايشان استفاده برد.
آيت الله حائرى همچنين در جلسات درس آيت الله آخوند ملامحمد كاظم خراسانى نيز شركت مى كرد و از محضر ايشان بهره مند مى شد. ايشان پس از حدود 37 سال اقامت در كربلا، سامره و نجف به دعوت يكى از فرزندان حاج آقا محسن اراكى در سال 1332 به اراك آمد و در آنجا نزديك هشت سال به تربيت طلاب و تشكيل حوزه مشغول شد.
پس از دوران به سال 1340 قمرى مطابق با سوم فروردين 1301 شمسى ، آن بزرگوار به قصد زيارت حضرت معصومه عليها السلام به سوى قم حركت كرد و در همين سفر بود كه مرحله تازه اى در زندگى آن بزرگمرد و نيز، فصل جديدى در تاريخ پرشكوه قم و حوزه علميه قم آن ، آغاز شد.
والايى شاءن و تعالى مقام روحانى آيت الله حائرى ، در آن زمان چنان بود كه پيش از رسيدن وى به قم ، خبر حركتش ، با شور و شوق دهان به دهان گرديد و سريعتر از خود آن مرحوم ، به شهر قم و اهالى آن رسيد.
از اين رو، با تشويق و ترغيب گروهى از علما و فضلاى قم ، كه با شاءن و مقام علمى و روحانى او آشنا بودند، و شوق ديدار و آرزوى معاشرت و مصاحبت و استفاده از محضر وى را داشتند، مردم قم ، گروه گروه به استقبال ايشان شتافتند.
در آن استقبال پرشكوه علاوه بر اكثر علماى قم ، مرحوم بافقى كه خود از پاكمردان راه خدا و راهسپار طريق و دانش بود، حضور داشت و هم او بود كه بيش از همه اشتياق نشان مى داد و مردم را تشويق و ترغيب مى كرد كه دست از دامن آيت الله برندارند و خواستار اقامت دائمى اش در قم شوند.
گروه استقبال كنندگان ، تا امامزاده جمال ، در 4 كيلومترى شهر قم به اراك ، پيش رفتند و پس از رسيدن آيت الله و همراهانش به گرمى از او استقبال كردند و در همانجا، ساعتى به توقف و استراحتش فرا خواندند و در همان يك ساعت توقف و استراحت سخن دل را بر زبان راندند و زمزمه تمناى اقامت دائمى وى را در آن شهر و تشكيل حوزه علميه اى براى طالبان دين و دانش را آغاز كردند.
آنگاه آيت الله حائرى با تجليل و تكريم فراوان ، در ميان گروه مستقبلين ، كه همچون نگين انگشترى در ميانش گرفته بودند به سوى قم حركت كرد و در منزل مرحوم آيت الله شيخ مهدى پايين شهرى اقامت گزيد.
در نوروز آن سال ، كه مقارن با اواخر ماه رجب المبارك سال 1340 قمرى بود، نه تنها بسيارى از مردم شهرهاى مختلف ايران ، بلكه گروهى از علما و فضلا و مردان دين و دانش و تقوى نيز براى گذراندن تحويل سال تا در جوار مرقد حضرت معصومه عليها السلام در قم گرد آمده بودند. اين گروه همراه با اهالى قم و فضلاى و علماى دينى اين شهر مقدس ، به حضور آيت الله شتافتند و به اصرار و الحاح تقاضاى خود را، مبنى بر اقامت دايمى در قم و تشكيل و تاءسيس حوزه علميه در آن شهر، با وى در ميان نهادند. در كوتاه مدتى ، اين موضوع ، نقل محافل دينى و مجالس مذهبى شد و حتى وعاظ و گويندگان ، بر سر منبرها، مردم را بيش از پيش تشويق و ترغيب مى كردند كه به زيارت حضرت آيت الله بشتابند، دست از دامنش برندارند تا از وى قول قبول تقاضاى خود را بستانند.
در كتاب شرح حال و بيوگرافى آمده است كه در اين مورد، بيش از همه مرحوم حاج شيخ محمد تقى بافقى اصرار و پافشارى داشت ، زيرا كه وى ، از نجف اشرف ، با آيت الله سابقه معرفت و آشنايى داشت ، زيرا كه وى ، از نجف اشرف ، با آيت الله سابقه معرفت و آشنايى داشت و به مراتب علم و فضيلت و تقوى و اجتهاد وى كاملا آگاه بود و دريغ مى دانست كه اين منبع فيض و منشاء دانش و تقوى ، مكتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد و منشاء دانش و تقوى ، مكتب درس و محضر علم آموزى خود را، در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام برپاى ندارد و شيفتگان علم را از سرچشمه فضل و دانش و اخلاق و فضايل خود سيراب نسازد.
سرانجام علاقه وافرى كه روحانيت قم و مردم شهر و مسافران نوروزى آن سال نسبت به اقامت دايمى حضرت آيت الله حائرى ابراز مى داشتند ايشان را به حال ترديد درآورد تا اينكه فرمودند، استخاره خواهيم كرد كه آيا صلاح است در قم مانده و به فضلا و محصلين حوزه اراك كه انتظار بازگشت دارند بنويسيم به قم بيايند؟
مرحوم آيت الله با اينكه كمتر به قرآن مجيد تفاءل مى زدند و استخاره مى نمودند صبحگاهى كه به حرم مطهر مشرف شده بودند استخاره كردند. آيه 93 سوره مباركه يوسف آمده .
اذهبوا بقيمصى هذا فالقوه على وجه ابى ياءت بصيرا و اءتونى باهلكم اجمعين و اول جمله اى كه در اول صفحه قرآن بود ذيل آيه و اءتونى باهلكم اجمعين بود.
پس با عزمى راسخ و قلبى مطمئن بنا را بر توقف گذاردند.
بدين گونه بود كه حضرت آيت الله حائرى يزدى در اوج تعالى انديشه هاى اسلامى و انسانى خويش شهر قم را اقامتگاه خود ساختند و حوزه علميه قم را جان ديگر و حياتى ديگر بخشيدند.
 آيت الله در زندگى خود خيلى قناعت داشت . در خانه او كه مرجع تقليد و رييس حوزه علميه بود مصرف مواد غذايى بسيار محدود بود. خانواده آيت الله براى تهيه ناهار، تنها يك چارك گوشت مصرف مى كردند. آيت الله حائرى شخصا تنها يك نوبت صبح و يك نوبت اول شب صرف مى كرد.
هنگامى كه در مدرسه فيضيه روضه بود بعد از روضه چهار عدد تخم مرغ آب پز را با يك عدد نان به ايوان مى آوردند. از آن چهار عدد تخم مرغ يكى را به پسرش آقا مهدى و يكى را به بچه خادمش مى داد و دو تخم مرغ باقيمانده را به عنوان شام ، صرف مى نمود. ايشان هيچ گاه لباس از پارچه خارجى نمى پوشيد. در تابستان پيراهن ، شلوار و قباى ايشان همه از كرباس ‍ بود. در زمستان نيز لباسش را از پارچه ايران به نام برك تهيه مى كرد و پارچه هاى لباسهاى آقازاده هاى ايشان حاج آقا مرتضى و آقا مهدى از پارچه هاى كازرونى اصفهان بود. آيت الله حائرى همواره مى گفتند كه ايرانى بايد پارچه ايرانى بپوشد.
تمام فرشهاى منزل ايشان از گليمهاى بافت خراسان بود. فقط يك قاليچه كوچك وجود داشت كه آقا زير خود مى انداختند و روى آن مى نشستند.
حاج شيخ عبد الكريم هيچ عنايتى به آقايى و رياست نداشت . تمام توجهش به خدا بود. حضرت امام قدس ره ، كه از شاگردان نامدار آيت الله حائرى و از نزديك شاهد زندگى آن مرحوم بوده اند در ضمن سخنرانى معروف فيضيه شان در سال 1342 در مقام رد تهمت كه از طرف دربار به روحانيت زده مى شد چنين فرمودند:
آنهايى كه هزار ميليونشان يك قلم است ، مفت خور نيستند؟ اما زمانى كه مرحوم حاج شيخ عبد الكريم فوت شدند آقازاده هاى آن مرحوم همان شب شام نداشتند ، ما مفت خوريم ؟
آثار عمرانى و خدماتى آيت الله حائرى
بغير از تاءسيس رسمى حوزه قم كه به خواست پروردگار توانا تا ظهور وجود شريف حضرت ولى عصر (عج ) باقى و پايدار خواهد بود، برجسته ترين اقدامات حضرت آيت الله العظمى حائرى يزدى كه در كتب و رسايل گوناگون آمده است به شرح زير مى باشد:
1 - تاءسيس اولين بيمارستان در قم ، در محل مسجد اعظم فعلى كه در عين حال دارالاطعام و دارالمساكين نيز بوده است و سيد الاطباء كهكى در آنجا طبابت مى كرده است .
2 - تاءسيس بيمارستان سهاميه قم . به واسطه كسب كمك مالى از برخى افراد خير از جمله سهام الدوله .
3 - تاءسيس بيمارستان فاطميه قم از طريق كمكهاى برخى از رجال خير.
4 - تعمير و بازسازى مدرسه دارالشفاء.
5 - تعمير مدرسه فيضيه و احداث دوم آن با كسب كمك از تجار و علماى تهران از جمله آيت الله سيد ابوالحسن طالقانى پدر مرحوم آيت الله سيد محمود طالقانى انجام گرفت .
6 - تاءسيس كتابخانه مدرسه فيضيه .
7 - ساختن غسالخانه براى قم .
8 - احداث قبرستان بزرگ در بيرون شهر به نام قبرستان نو كه اكنون با توسعه شهر، در وسط آن واقع شده است .
9 - ايجاد دارالايتام در قم .
10 - بناى سيل بند و سد رودخانه قم از طريق جمع آورى اعانه هاى مردمى .
11 - احداث واحدهاى مسكونى براى سيل زدگان قم در محله مبارك آباد قم .
آثار علمى آيت الله حائرى :
1 - كتاب الصلاة : فقه و استدلالى و اجتهادى در زمينه مباحث نماز.
2 دررالفوائد: اين كتاب در دو جلد چندين بار چاپ شده كه دررالاصول نيز ناميده مى شود و در بردارنده خلاصه گويايى از دانش اصول فقه است .
3 - تقريرات فشاركى : يك دوره گزارش درسهاى استادش سيد محمد فشاركى در علم اصول است (اين كتاب به چاپ نرسيده است ).
4 - النكاح : در فقه استدلالى كه به چاپ نرسيده است .
5 - كتاب المواريث : كه به چاپ رسيده است .
6 - مجمع الاحكام : به زبان فارسى و رساله علميه آن مرحوم .
7 - كتاب الرضاع : فقه استدلالى در باب احكام شيردادن بچه است.