زندگي نامه شهيد حجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتياني

محل تولد : آشتيان
سن در هنگام شهادت: 51 سال
تحصيلات: علوم حوزوي،‌ دكتري
تخصص: خارج فقه و اصول،‌ الهيات و فقه و مباني حقوق اسلامي
سابقه مبارزاتي: همكاري با مبارزات مردمي ايران عليه استعمار انگليس در سالهاي 1330 تا 1332 (هـ .ش)، همكاري با كادر رهبري گروه شيعيان و شهيد حاج صادق اماني، همكاري با گروه فدائيان اسلام و شهيد مجتبي نواب صفوي، مبارزه عليه رژيم ستمشاهي همزمان با قيام حضرت امام خميني(ره) در 15 خرداد سال 1342 (هـ.ش)، همكاري با مؤتلفه اسلامي، تحمل زندان رژيم ستمشاهي.
كار تشكيلاتي: همكاري با گروه شيعيان، فدائيان اسلام، بنيانگذار گروه فرهنگي قدس، مديريت موسسه اسلامي دبيرستان جهان آرا، عضويت در كميته استقبال حضرت امام خميني(ره)، تشكيل هسته هاي مطالعاتي نهج البلاغه، قرآن،‌احاديث و روايات، مرتبط با مراجع عظام تقليد، عضويت در حزب جمهوري اسلامي.
مسئوليت ها: دبيري مدارس، سازماندهي برنامه هاي وزارت آموزش و پرورش پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نقش موثر در انسجام و اعتلاي مدارس خارج از كشور، مدير عامل گروه فرهنگي و بازرسي ويژه وزارت آموزش و پرورش، بنيانگذاري جهاد سازندگي شهرستان آشتيان، نماينده مردم شهرستان هاي تفرش، آشتييان و خلجستان در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي.
آثار علمي: تاليف بيش از يك هزار صفحه آثار تحقيقي با موضوعات قرآني و تأليف دهها مقاله علمي و اجتماعي.
 
تولد تا جواني
غلامرضا دانش آشتياني در سال 1309 (هـ .ش) در شهر آشتيان، شهري كه اهالي آن به پرهيزگاري و پويندگي علمي و اخلاقي موصوف هستند ديده به جهان گشود. نوزادي كه بعدها نه تنها در آسمان شهرستان آشتيان بلكه سراسر ايران به خوبي درخشيد. ابوالفضل دانش آشتياني پدر شهيد، در فضل و كمال شهره شهر بود. نسبت شهيد دانش آشتياني به «زين العابدين آشتياني» از مشاهير اين سامان كه در عصر «قاجاريه» مي زيست بر مي گردد. او بر اثر تلاش هاي علمي و عبادي در سلك عارفان و عالمان قرار داشت و مراتب كمال و فضيلت او مثال زدني بود.
غلامرضا، دوران كودكي  را تحت تربيت و هدايت پدر بزرگوارش سپري كرد. هوش سرشار و نبوغ فكري او از همان دوران كودكي آشكار بود و به همين سبب مرحوم حاج ابوالفضل دانش آشتياني تصميم گرفت در رشد و شكوفايي نبوغ ذاتي فرزندش دقت ويژه اي داشته باشد. غلامرضا 11 بهار از كمالات پدر فرهيخته خود بهره گرفت و در سال 1320 خداوند خواست او را در برابر مصائب آبديده كند و از اين رو او را از داشتن پدر مهربانش محروم ساخت. با كوچ پدر، سرپرستي غلامرضا و چهار برادر ديگرش به مادر بزرگوارش محول شده و آن بانوي مومنه، همه همت خود را براي ادامه تربيت علمي فرزندانش ادامه داد.
غلامرضا دانش آشتياني، با جديت تمام تحصيل را آنگونه كه در خانواده اش نهادينه شده بود آغاز و پس از پايان تحصيلات ابتدايي وارد مقطع متوسطه شد و سال دوم دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت. در اين هنگام غلامرضا دانش با اشتياق زايدالوصفي كه به تحصيل علوم ديني داشت رهسپار شهر قم شد و با ورود به حوزه علميه قم طي هشت سال سخت كوشي در كنار تهذيب نفس، به كسب فقه آل محمد(ص) روي آورد. او از محضر آيات عظام مرحوم بروجردي، مرحوم گلپايگاني(ره)، مرحوم محقق داماد (ره) بهره گرفت و در درس اخلاق حضرت امام خميني (قدس سره الشريف) جهاد اكبر و مراحل تقوي و فضيلت را آموخت و شيفته انديشه فروغ فروزان مرجعيت و ولايت شد.
او در مدرسه فيضيه با شخصيت هاي مجاهدي همچون آيت الله شهيد دكتر بهشتي(ره) و شهيد آيت الله دكتر مفتح(ره) هم حجره و هم مباحثه بود.
شهيد دانش‌آشتياني در سال 1330 (هـ .ش) همراه مادر و برادرانش به تهران هجرت كرد و تحصيلات ديني و جديد را همزمان با هم ادامه داد. او با هدف انتقال آموخته هاي علمي به نوجوانان و جوانان و نيز تامين هزينه تحصيل و گذراندن زندگي به شغل مقدس معلمي روي آورد و تحصيلات جديد را با گرفتن ديپلم مدرسي و وارد شدن به دانشكده الهيات تا اخذ درجه دكترا ي فقه و مباني حقوق اسلامي ادامه داد.
شهيد دانش آشتياني براي تعالي فكري،‌ اخلاقي و علمي جوانان اهميت فراواني قائل بود و سعي داشت با انتقال مفاهيم غني اسلامي، آنان را در برابر هجوم توطئه هاي فرهنگي دشمنان اسلام بيمه نمايد. وي در دبيرستانهاي علوي،‌ قريب، وحيد، خاقاني، جعفري اسلامي، قدس و جهان آرا، شبانه روز براي تعليم و تربيت جوانان كوشش مي كرد و دروسي مانند ادبيات فارسي،‌تعليمات ديني و زبان انگليسي را به آنان آموزش مي داد.
دكتر دانش‌آشتياني، در تأسيس «گروه فرهنگي قدس» نقش به سزايي داشت و تشكيل هسته¬هاي مطالعات قرآن، نهج البلاغه، احاديث و روايات از برنامه¬هاي فرهنگي او بود.
وي بواسطه ارتباط مستمر با مجامع علمي و حوزوي،‌ حدود يك هزار صفحه مطالعات در خصوص موضوعات قرآني از خود به يادگار گذاشت و برنامه هاي فرهنگي طلاب جوان قم و تهران را هدايت و رهبري مي نمود.
دكتر غلامرضا دانش آشتياني در سال 1330 (هـ .ش) ازدواج كرد كه ثمره تشكيل اين كانون پر مهر و عطوفت، دو پسر و چهار دختر شد.
تحصيل زاهدانه اين معلم شهيد در حوزه علميه و ارتباط با جامعه دانشگاهي او را در مسير زندگي و تصميم گيري صحيح و اصولي بسيار دورانديش و توانمند ساخته بود و به هدف هاي بزرگي كه همانا تحقق احكام اسلام راستين محمدي(ص) در كشور بود مي انديشيد.
در جاري و عشق تطهير شدند چون چشمه رها زخاك دلگير شدند
شفاف به شكل آبشاري ز شكوه  از خويش  گذشتند و سرازير شدند

نصيحت و اندرز مومنان از ويژگي هاي بارز شهيد
شهيد دانش آشتياني، بواسطه كسب فيض در درس اخلاق امام و مراد خود، به خودشناسي بالايي رسيده بود و همواره ديگران را با نصيحت و اندرز هاي ارزنده راهنمايي مي كرد.
او با استناد به بيانات حضرت علي ابن ابيطالب عليه السلام كه مي فرمايند: «مَن قَبِل النصيحه سلمَ من الفضيحَهِ»، «كسانيكه اندرز و نصيحت را بپذيرد، از رسوايي مصون خواهد ماند» ،‌ هيچگاه از نصيحت ديگران كوتاهي نمي¬كرد و به فكر تأمين خير و سلاح و رستگاري مردم بود. او در مقام نصيحت هرگز شخصيت افراد را زير سوال نمي برد و سعي مي كرد از راه تدبير و عقل، ديگران را آموزش دهد.
او همواره در سخنان خود به ديگران توصيه مي كرد در برابر توطئه هاي دشمنان هوشيار باشند و مي¬گفت:
«ملت بايد بداند كه انگيزه و جهت افراد امكان دارد باطل باشد، هر چند سخن و عمل آنان در شكل ظاهر درست باشدكه راه گمراهان و شيطنت منافقان و سياست معمولي مغرضان همين است.»
او همواره تاكيد مي¬كرد كه پشتوانه اصيل انقلاب ما، قانون اساسي و ... شهادت و اخلاص و حمايت صادقانه و وحدت امت مسلمان ماست و پيروزي واقعي¬مان در گرو پيروي از رهبري و ولايت فقيه است.

شهيد دانش منفرد و آغاز مبارزه با طاغوت‌ 
شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر غلامرضا دانش آشتياني، ‌مسلماني متعهد و دردمند بود و از يك سو به عمق درد و رنج ملت مسلمان ايران آشنا بود و از سوي ديگر، بينش عميق و درك از اسلام ناب محمدي (ص) و ايمان استوارش او را به قيام براي خدا دعوت مي¬كرد.
مبارزه او براي محو ظلم و ستم در ايران در سالهاي 1330 تا 1332 كه مبارزات مردم ايران عليه استعمار انگليس قوت گرفت، با همكاري گروهي از طليعه داران خورشيـد و چهره¬ هاي مبـارز مسلمان و نستوه، هم چـون شـهيد حاج صادق امانـي  و شهيد صادق اسلامي  «گروه شيعيان» را در تهران تشكيل دادند. او همچنين ارتباط نزديكي با گروه فدائيان اسلام داشت و مجذوب شخصيت روحاني مبارز شهيد سيد مجتبي نواب صفوي بود. و با مؤتلفه اسلامي همكاري داشت.

شهيد دانش آشتياني و نهضت انقلاب اسلامي
شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر غلامرضا دانش آشتياني، از سال 1341 (هـ.ش) همسو با نهضت امام خميني، مبارزات خود بر ضد رژيم ستمشاهي را قوت بخشيد و پس از قيام 15 خرداد سال 1342 و تبعيد امام و مقتداي خويش، مبارزه علني را در سطح گسترده¬تري ادامه داد. او كه شخصيت ديني و مبارزاتي خود را از دوران نوجواني مديون ارشادات و رهبري هاي حضرت امام راحل مي دانست، به او عشق وافري مي ورزيد و فرامين ايشان را به عنوان مرجع و رهبر گردن مي نهاد و به فرزندانش توصيه مي كرد « فقط راه امام را ادامه دهند» و حركت و نهضت امام راحل را يگانه راه نجات مردم مسلمان ايران مي دانست.
او با برپايي جلسات سخنراني و نيز در كلاس هاي درس به معرفي امام خميني(ره) مي پرداخت و براي مبارزه با رژيم فاسد پهلوي و برقراري حكومت اسلامي همه را به راه ايشان دعوت مي كرد. او در طول مبارزه تهديد به مرگ شد و در واقعه 15 خرداد سال 1342 توسط عمال رژيم پهلوي دستگير و روانه زندان گرديد، اما هيچ يك از اين سختي¬ها نتوانست مانع از ادامه مبارزه وي شود. روشنگري هاي شهيد عليه دستگاه ظلم و ستم موجب شد تا به دستور ساواك و با هدف ممانعت از ارتباط مستمر وي با دانش آموزان، او را در سال 1355 پيش از موعد و با 25 سال خدمت در آموزش و پرورش بازنشسته نمايند.
با ارشادات شهيد دانش‌آشتياني، مبارزه عليه استبداد به خانواده او نيز كشيده شده بود و همسر و فرزندان او نيز براي تحقق آرمان هاي انقلاب، به صف مبارزان اسلامي پيوسته بودند. در جمعه خونين 17 شهريور سال 1357 (هـ .ش) فرزند شايسته¬اش «محبوبه»‌ به همراه هزاران تن از فرزندان ملت، به ضرب گلوله دژخيمان رژيم در ميدان ژاله به شهادت رسيد. شهادت فرزند عزيزش اراده او را خلل ناپذيرتر ساخت و انقلابي جديد در روح پاك او به پا نمود.
شهيد خود نماز بر پيكر فرزند محبوبش اقامه كرد و با دستان خود اين امانت الهي را به صاحب اصلي اش بازگرداند. او به حال فرزند خود كه گوي سبقت را در ميدان مبارزه في سبيل الله از او ربوده بود غبطه مي خورد. شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر غلامرضا دانش آشتياني در رثاي دردانه اش چنين گفت: «محبوبه، وقتي پيكر سرد تو بوي كافور مي داد و از جاي گلوله دشمن پشت تو سوراخ شده بود، من به چكه چكه خون تو سوگند خوردم كه مثل تو شهيد شوم و همان¬گونه كه مظلوميت تو باعث رسوايي رژيم شاه خائن شد، مرگ من سرنوشت تو را پيدا كند. محبوبه، آن دشمن نابكار كه از پشت، چادر سياه تو را نشانه گرفت ديگر زبون شده است. محبوبه اگر قرار باشد خداوند اين نعمت بزرگي را كه به تو داده نصيب من كند، آرزو دارم همچون تو در مقابل دشمن بايستم تا او را وادار كنم دست به عملي ناجوانمردانه بزند و با مرگ من براي خودش رسوايي به بار بياورد. اگر امروز تو در خانه ما نيستي، همه اهل خانه محبوبه هستند، مريم، سكينه، زهرا، مسعود، مهدي، من و مادرت همه محبوبه شده ايم و محبوبه وار خواهيم مرد.» 
اي كاش زخيل بي قراران بودم  همگام زلال چشمه ساران بودم
گلگون كفني چو شاهدان ره عشق   يك لاله ميان لاله زاران بودم

با افزايش موج اعتراضات مردمي درماه هاي آخر عمر فاسد رژيم پهلوي، شهيد دانش آشتياني، بي هيچ دغدغه اي به مبارزات خود ادامه داد و زماني كه شاپور بختيار، ‌فرودگاه مهرآباد را براي جلوگيري از بازگشت امام راحل به ميهن اسلامي بست، ايشان به همراهي جمعي از روحانيان مبارز در اعتراضي به اين اقدام بختيار، در مسجد دانشگاه تهران متحصن شد.
در دوازدهم بهمن سال 1357 او كه در كميته استقبال از امام امت نقش موثري داشت در بهشت زهرا حضور يافت و ثمره خون محبوبه¬هاي ملت ايران را نظاره¬گر شد.

شهيد دانش آشتياني پس از پيروزي انقلاب اسلامي
شهيد دانش‌آشتياني كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زمينه را براي تعليم و تربيت آينده سازان ايران اسلامي مناسب ديد، به صحنه آموزش و پرورش بازگشت و با عزمي نو، رشد فكري و بالندگي اجتماعي فرزندان ملت را ادامه داد.
وي در سازماندهي و طرح برنامه¬هاي وزارت آموزش و پرورش صادقانه تلاش كرد و براي ارتقاء سطح كيفي و اسلامي مدارس ايران در خارج به كشورهايي مانند: تركيه، كويت، عراق، امارات متحده عربي، بحرين، قطر سفر كرد و در كنار رسيدگي به اهداف ماموريت هاي تعيين شده، در جهت تبليغ احكام رفيع اسلامي و ديني تلاش هاي موثري را بعمل آورد. شهيد دانش‌آشتياني براي ايجاد انسجام دربين نيروهاي حزب اللهي و سازماندهي تلاش هاي انقلابي وجود يك تشكيلات اسلامي را ضروري مي¬دانست، از اين رو با تاسيس حزب جمهوري اسلامي و به سبب آشنايي ديرينه اي كه با شهيد بهشتي داشت به عضويت در حزب درآمد و از اعضاي فعال آن شد. وي همچنين مدير عامل گروه فرهنگي و بازرس ويژه وزارت آموزش و پرورش بود. او كه با درد و رنج مردم آشنايي داشت و بي توجهي رژيم پهلوي به مناطق محروم آزارش مي¬داد در پي آغاز فعاليت جهاد سازندگي در كشور، اين نهاد انقلابي را با هدف توسعه و آباداني آشتيان در اين شهرستان پايه¬گذاري كرد.
شهيد دانش‌آشتياني در اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي،‌بعنوان نماينده شهرستان هاي تفرش،‌ آشتيان و خلجستان به خانه ملت راه يافت و صيانت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي را در اين سنگر ادامه داد.

شهيد دانش‌آشتياني در سنگر خانه ملت
شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر غلامرضا دانش آشتياني با هدف خدمت به مردم و نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران، به سنگر مجلس آمد و مي گفت: «به عقيده من مجلسي كه با آزادي و اصالت و به معني واقعي خود به وجود آمده، خود ايران كوچكي است كه در عين تكيه بر مذهب و آراء مردم، اصالت آزاد منشي خود را داشته و دارد.»
او معتقد بود: «رسيدن به استقلال اقتصادي و سياسي و رهايي از اسارت وابستگي و اقتصاد تك محصولي بدون انقلاب و ارزش ها و گام نهادن به سوي فضايل و فرهنگ پوياي اسلام و پرورش انسانهاي صالح، دلسوز و متدين،‌ امكان پذير نمي¬باشد.»
شهيد دانش آشتياني، كمبود نيروي انساني متخصص را از مشكلات اساسي در‌آن مقطع از انقلاب مي دانست و مي گفت: «... وزارت آموزش و پرورش [بايد] برنامه هاي انقلابي خود را در سطح كشور، با تقويت و گسترش دانشسراهاي تربيت معلم در مركز استان،‌با تشكيل و تقويت مجتمع هاي آموزشي و شبانه روزي در مراكز هر شهرستان و نيز به جاي تشكيل يك واحد آموزشي چند كلاسه در هر روستا با تمركز يك واحد آموزشي كامل در مركز روستا و در اختيار گذاشتن وسيله نقليه براي روستاهاي اطراف آن و همچنين در تربيت معلم و ايجاد تسهيلات براي تحصيل نوجوانان، امكانات رشد علمي و آگاهي و تعهد مكتبي آنان را از نظر كمي و كيفي به چند برابر برساند و بدينوسيله در حقيقت ارتش 20 ميليوني انقلاب را سازمان دهد... اگر نيروي انساني متعهد و آگاه و كارا بيشتر داشتيم، سپاه،‌جهاد،‌ كميته، دادگاه انقلاب، و ساير نهادهاي انقلابي ما به طور چشمگيرتري مي توانستند در به اصطلاح خرابي ها و ... كارايي داشته باشند... اين آموزش  پرورش و آموزش عالي و مدرسه و دانشگاه و دانشجو و روحاني است كه بايد پاسخگوي نيازها و كمبودها باشد و تمام ارگانها و نهادهاي كشور را خود كفا سازد.»
شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر غلامرضا دانش آشتياني،‌يكشنبه هفتم تير سال 1360 (هـ.ش) پس از اقامه نماز مغرب و عشاء به همراه 72 يار با وفاي حضرت امام خميني(ره) به سوي آسمانها پر كشيد و در كنار شهداي اسلام و انقلاب و شهيد محبوبه دانش دختر دردانه و 17 ساله اش آرامش گرفت.
او همواره به مقام شامخ شهدا ارج مي نهاد و در تعريف آنان چنين بيان مي¬كرد:
«... شهيدان اين فرزندان راستين حسين زمان و ياوران مخلص كربلاي ايران هستند كه آگاهانه دريافتند راهي جز صلاح، صلاح در انديشه و صلاح در كردار براي رهايي از سقوط و جلوگيري از خسارت و نابودي انسان وجود ندارد. اينان به جان و دل اين حقيقت را پذيرفتند و به خوبي دريافتند كه صلاح در انديشه و كردار بدون اخلاص مفهومي نخواهد داشت؛ و لذا دريافتند كه راه خميني خط انسان و شهادت سرخ از ويژگي هاي آن است.»
از شهيد دانش آشتياني شش فرزند بنام هاي فاطمه (1331)، مهدي(1333)، سكينه(1335)، مريم(1337) و مسعود(1347)، و يادگار هميشه جاويد «شهيد محبوبه دانش‌آشتياني» (1340) به يادگار مانده است. 

ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
ـ ساده زيستي
ـ قناعت پيشه
ـ خودساختگي
ـ محقق و پوينده علم و دانش
ـ مقاوم در برابر مصائب
ـ ارزش گذاري به نيروهاي مخلص و متخصص
ـ راز دار
ـ تلاشگر در مسير هدف
ـ صداقت در همه زمينه ها
ـ خدمتگزاري به مستضعفان
ـ‌ تعبد در راه الله و عبادت عاشقانه و اخلاص از سجاياي اين روحاني جليل القدر بود. او به نيايش در برابر درگاه خداوند عشق مي ورزيد و در نيمه هاي شب با تهجد، دل را با راز و نياز به محضر حضرت احديت جلا و صفا مي داد.