زندگي نامه شهيد حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي حسيني طباطبائي

محل تولد: زابل
سن در هنگام شهادت: 53 سال
مدارك علمي : اجتهاد
تخصص: فقه و اصول
سابقه مبارزاتي: از علماي فعال در نهضت امام خميني (ره) از سال 1341      (هـ .ش)، پرچمداري فعاليت هاي سياسي اسلامي در سيستان و بلوچستان، نمايندگي حضرت امام خميني(ره) و آيت الله العظمي حكيم(ره) در امور شرعي، تحت تعقيب مستمر از طرف ساواك،‌ همكاري با مؤتلفه اسلامي و بويژه با شهيد حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اندرزگو در جهاد مسلحانه، تحمل زندانهاي مخوف ساواك
مسئوليت ها: نمايندگي حضرت امام راحل و مراجع ديگر در استان سيستان و بلوچستان،‌ رئيس مدرسه علميه زابل، حاكم شرع در استان سيستان و بلوچستان، مسئول كميته انقلاب اسلامي زابل، نماينده مردم زابل در مجلس شوراي اسلامي
آثار علمي: تأليف و ترجمه منطق منظوم به نام «منتهي الميزان»، مدح اميرالمومنين،‌ تأليف چند كتاب در منطق و معارف اسلامي
تولد تا جواني
سيد محمد تقي حسيني طباطبائي فرزند سيدعلي در نخستين روز زمستان سال 1307 در خانواده¬اي روحاني و كشاورز، در روستاي چلنگ شهرستان زابل از توابع استان سيستان و بلوچستان ديده به جهان گشود. پس از طي دوران طفوليت به دليل عشق و علاقه ي وصف ناپذيري كه به تحصيل علم داشت راهي مكتب كه در آن زمان محل يادگيري دين و دانش بود رفت.
پس از فراگيري خواندن و نوشتن، براي سيراب شدن از چشمه و جويبار معرفت به شهر زابل هجرت كرد. وي از همان دوران نوجواني به مطالعه كتب اسلامي و نهج¬البلاغه علاقه داشت و 16 ساله بود كه دوره مقدمات¬، صرف و نحو و معاني بيان را در "حوزه علميه" شهر زابل آموخت. در سال 1325 هجري شمسي به شهر مقدس مشهد مشرف و در مدرسه بالاسر كه مملو از فضاي روحاني بود مشغول به ادامه تحصيل شد و مدتي را نيز در مدرسه «نواب» براي تحصيل معارف اسلامي گذراند. 
وي مدتي كه در «مدرسه بالاسر» به كسب فقه آل محمد(ص) مشغول بود از محضر اساتيد بزرگواري مانند: مرحوم آيت الله «اديب نيشابوري»، مرحوم حاج «ميرزا احمد مدرسي يزدي»، و درس اصول مرحوم شيخ كاظم دامغاني و فلسفه و احكام حاج شيخ هاشم قزويني و ميرزا جواد آقا تهراني و خارج فقه و اصول مرحوم آيت الله العظمي ميلاني (ره) بهره مند شد.
شهيد طباطبائي پس از ازدواج در سال 1340 قصد اقامت در شهر تهران را داشت، اما با درخواست مردم زابل و تأكيد مرحوم آيت الله العظمي ميلاني «قدس سره» به شهر زابل بازگشت و بر حسب وظيفه شرعي،‌ هدايت و ارشاد مردم محروم اين خطه را بر عهده گرفت و به مضمون آيه شريفه «وَ ما كانَ المومنون لينفروا كافة فَلولا نفر من كلّ فرقه منهم طائفة ليتفقَهوا في الدين و لينذِروا قومهم اِذا رجَعوا اليهم لَعَّلهم يحذرون» جامه عمل پوشاند.  وي در سال 1342(هـ .ش) نمايندگي آيت الله العظمي حكيم(ره) را در زابل بر عهده داشت و بنا به دستور اين مرجع عاليقدر،‌ يك باب مسجد، كتابخانه و مدرسه به نام ايشان در اين شهر بنا كرد كه ثمره آن هم اكنون برخي خدمتگزاران صديق نظام جمهوري اسلامي ايران در مسئوليت هاي خطير قضاوت، مديريت نهادهاي انقلابي و تدريس در دانشگاه ها و حوزه هاي علميه هستند.
لبيك به نداي رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي
پس از رحلت آيت الله العظمي حكيم (ره) و با آغاز نهضت اسلامي 15 خرداد، شهيد طباطبائي كه نماينده حضرت امام خميني «قدس سره الشريف» بود، پرچم انقلاب اسلامي را به رهبري مرجع عاليقدر جهان تشيع در شهر زابل و استان سيستان و بلوچستان بر افراشت و مصداق واقعي «... يجاهدون في سبيل الله ولايخافون لَومَة لائِمٍ ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء والله واسِعٌ عليم» 
با اوج گيري مبارزات مردمي و گسترش نهضت امام خميني(ره) او ضمن بيدارسازي مردم مظلوم منطقه، سخنراني و بيانيه هاي امام راحل را كه بوسيله تلفن به وي مخابره مي كردند، ضبط و با همكاري جمعي از مبارزان،‌ در ميان مردم منتشر مي¬نمود و در اين مسير جز به خدا و ترويج شعائر اسلامي و اهداف انقلاب كه همانا خط سرخ علوي بود نمي انديشيد. «الذين يبلغون رسالتِ الله و يخشونه وَلا يخشون احداً اِلا الله و كفي باللّه حسيبا» 
با گسترش حركت انقلابي شهيد طباطبايي، ساواك شديداً او را تحت كنترل و بارها مورد آزار و شكنجه قرار داد.
ديري نگذشت، خانه مسكوني اين مجاهد في سبيل الله، به پايگاه مبارزان و مجاهدان راستين انقلاب عليه رژيم شاه تبديل شد. به سبب موقعيت جغرافيايي استان سيستان و بلوچستان،‌ برخي مبارزاني كه قصد خروج از كشور را داشتند با همكاري شهيد طباطبائي وارد خاك افغانستان مي شدند. شهيد «حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اندرزگو»، بارها به منظور تهيه اسلحه براي گروه هاي مبارز عليه طاغوت، به زابل سفر ¬كرد و بواسطه شهيد طباطبائي به آن سوي مرز منتقل مي شد.
وي همچنين با تهيه اسلحه از مبارزان مسلمان و متعهد در شهرهاي مختلف كشور از جمله قم، يزد، اصفهان، كرمان و مشهد پشتيباني مي كرد. در سال 1350 هجري شمسي كه مبارزه روحانيت عليه دست نشانده امپرياليسم جهاني به اوج خود رسيد، جمعي از شخصيت هاي روحاني مانند: مرحوم آيت الله طالقاني، آيت الله خزعلي، آيت الله صلواتي از مدرسان حوزه علميه قم، مرحوم حجت الاسلام والمسلمين ايزدي نجف آبادي امام جمعه نجف آباد و حجت الاسلام والمسلمين پورمحمدي از علماي شهرستان رفسنجان،‌ به زابل تبعيد شدند. شهيد طباطبايي تنها كسي بود كه با آنها ارتباط داشت و زمينه تبادل افكار و ساماندهي نهضت اسلامي را در استان سيستان و بلوچستان فراهم كرد.
در سال 1352 (هـ .ش) كه گروهي از دانشجويان توسط ساواك دستگير شده بودند، بر اساس اقرار تحت شكنجه يكي از آنها، ساواك به منزل و مدرسه و مسجد شهيد طباطبائي هجوم آورده و او را دستگير و پس از انتقال به كميته امنيت تهران،‌ به مدت يكسال تحت سخت ترين شكنجه ها در زندان قصر،‌ زنداني كرد.  او در برابر شكنجه هاي دژخيمان شاه بسيار مقاومت نشان داده بود و مي گفت: «چه كشته شوم، چه زنده باشم سعادتمند هستم.»
پس از آزادي از زندان رژيم منحوس پهلوي،‌ بدون هيچ واهمه اي مسير اطاعت از مرجعيت را ادامه داده و با وجود اينكه از سخنراني و رفتن به منبر منع شده بود، به روش هاي مختلف،‌ به ارشاد و تشويق مردم به قيام عليه طاغوت به رهبري امام و مقتداي خويش ادامه داد. در برگزاري تظاهرات ضد رژيم، شهيد خود برنامه ريزي و راهپيمايي و اعتراضات مردمي را هدايت مي¬كرد و با هوشياري كامل مراقب بود كه گروه¬هاي غيراسلامي در داخل صفوف تظاهر كنندگان نفوذ نكنند.
نكته قابل توجه اينكه مبارزات انقلابي او، هرگز مانع از رسيدگي به وضع معيشتي و رفع كاستي هاي ناشي از بي توجهي حكام پهلوي به منطقه نمي شد. در جريان جاري شدن سيل در منطقه سيستان كه مردم مجبور به ترك ديار خود شدند، با همكاري علماي تهران و زاهدان به تأمين نيازهاي مردم همت گماشت. او كه بواسطه نبود امكانات مالي نتوانسته بود تأليفات پر اهميت اش را به چاپ برساند،‌ حتي حاضر شد با فروش خانه شخصي خود به ياري آسيب ديدگان بپردازد.
تلاش براي وحدت شيعه و سني از ويژگي¬هاي بارز شهيد :
دشمنان اسلام و در رأس آن استكبار و رژيم صهيونيستي،‌ اسلام را بزرگ¬ترين سد راه اهداف شوم خود مي دانند و تلاش مي كنند تا با استفاده از تبليغات و توسل به برخي باورها و اعتقادات، ضمن كمرنگ كردن توجهات ديني مردم،‌ و تضعيف پايگاه اسلام،‌با طرح برخي موضوعات واهي، اتحاد و همبستگي مسلمانان را از هم بگسلند. اين حربه كه هم اكنون نيز ادامه دارد، در مناطق سني نشين و بويژه شهرها و روستاهاي مرزي از نشانه هاي اصلي بيگانگان به شمار مي رود و در پيش از پيروزي انقلاب اسلامي با بي توجهي به مطالبات مردم، اين موضوع را دامن مي¬زدند.
در سايه نهضت امام خميني(ره) اهداف توطئه افتراق بين شيعه و سني براي مسلمانان آشكار و روشن شد اما ضرورت دارد همواره با هوشياري و تيز بيني «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» را حفظ و روز به روز تقويت نمائيم.
شهيد حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدتقي حسيني طباطبائي به اهميت وحدت شيعه و سني واقف بود و در راه تحقق كامل آن سعي فراوان داشت و همواره از تفرقه بعنوان ابزار استعماري ياد مي كرد كه مخصوصاً در منطقه محروم زابل در پيش و حتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي مورد توجه بيگانگان بوده و هست.
شهيد طباطبائي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز در تأليف قلوب بين برادران شيعه و سني سعي بسيار داشت و تلاش مي كرد از برخي اختلافات و سليقه هاي مذهبي،‌دشمن سوء استفاده نكند. او همواره با تأسي به آيات و روايات، ملاك برتري انسانها را تقوي و رعايت احكام موازين شرعي مي دانست و همواره به برادران و خواهران شيعه و سني تاكيد مي¬كرد با طرح مسايل جزئي موجب شادكامي دشمنان اسلام نشوند. او با برپايي جلسات علمي و مذهبي و حضور در ميان نمازگزاران شيعه و سني، از همه ابزارهاي موجود براي تقويت وحدت ميان مذاهب و فرق اسلامي بهره مي جست و توسعه و آباداني را در مناطقي مانند: زابل و استان سيستان و بلوچستان يكي از مصاديق حصول به وحدت و اتحاد ميان مسلمانان معرفي مي كرد. او همواره به مسئولان توصيه مي كرد در حركات سياسي و جبهه گيري¬ها نهايت احتياط را پيشه كنند و از رفتارهايي كه موجب تفرقه و تشتت و تقويت قدرت ضدانقلاب در داخل و جرأت و جسارت دشمنان خارجي (استعمار شرق و غرب) مي شود بطور كامل خودداري كنند.   
شهيد حسيني طباطبائي پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي، آرزوهاي ديرين شهيد حسيني طباطبائي براي پياده كردن احكام شرع مقدس و رفع نابرابري و تبعيض ها محقق شد. او با اعتقادي كه به اهداف و آرمانهاي الهي انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني(ره) داشت در جهادي ديگر براي تحكيم نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران كوشش مي¬نمود.
او در تثبيت انقلاب اسلامي در شهرستان زابل و ساماندهي نهادهاي انقلابي و بر چيده شدن نظام اداري طاغوت نقش موثري در منطقه ايفا كرد.
روحاني مبارز شهيد طباطبائي در حفاظت اسلحه و مهمات موجود در پادگانها و اماكن نظامي شهر زابل، تلاش فراوان كرد و خدمات شاياني در مورد عمران و آباداني سيستان از خود به يادگار گذاشت. او در سالهاي اول پيروزي انقلاب بر اساس حكم جامعه مدرسين حوزه علميه قم، حاكم شرع و مسئول كميته انقلاب اسلامي زابل شد و در تشكيل سپاه پاسداران استان همفكري خوبي نمود. او عشق و ارادت خاصي به بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران داشت و معتقد بود «وجود مبارك حضرت امام خميني، معجزه تاريخ است.» 
حراست از بيت المال و جلوگيري از نفوذ عناصر خود فروخته ضد انقلاب در ادارات و موسسات مختلف و همچنين تشكيل جامعه اسلامي سيستاني ها در زاهدان از ديگر اقدامات شهيد حسيني طباطبائي به شمار مي رود.
روحاني مبارز در سنگر خانه ملت
با برگزاري اولين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي،‌ حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدتقي حسيني طباطبائي به توصيه علماء و درخواست مردم، نامزد انتخابات شد و با رأي قاطع مردم زابل در سنگر مجلس به پاسداري از ارزش ها و دستاوردهاي انقلاب و نيز خدمت رساني به آنان مشغول شد. او يكي از چهره هاي خط امامي مجلس بود كه حرمت خاصي داشت و در مجلس نيز نمايندگان مردم نماز جماعت را به امامت او اقامه مي كردند. شهيد طباطبائي در مدت كوتاه نمايندگي¬اش تلاش¬هاي بسياري را براي بهبود وضع فرهنگي و اقتصادي سيستان و بلوچستان به يادگار گذاشت. او در خانه ملت نقش مهمي در افشاي ماهيت پنهان منافقان و ليبرالها و بني صدر داشت و سر سختي او در مقابله با گروهك هاي غير اسلامي و سازشكاران، هميشه موجب خشم بدخواهان نظام مي شد. او مطيع امام عظيم الشأن بود و مي گفت: «اگر بخواهيم وجود اين مرجع عاليقدر [حضرت امام خميني] را با فرمولهاي رياضي بيان كنيم، بايد بگوييم كه وجود مقدس ايشان همان عددي است كه به صفرهاي اجتماع ارزش داده است. زيرا آحاد و يكانها مانند صفرها وجود داشتند ولو نا محدود و نامحصور اما تا آن رقمي كه به اين صفرها ارزش بخشد پشتوانه و در كنار آنها قرار نگرفت تلاش ها و فعاليت ها،‌ خاصيت بخش نبود.»   
او همچنين براي ارتقاء سطح آموزش و بهداشت منطقه تلاش مضاعف مي كرد و همواره ياور مظلومان و محرومان بود. از خدمات انقلابي ديگر او در زمينه عمران سيستان و بلوچستان، به برنامه ريزي براي لايروبي دهانه رودخانه هيرمند كه منشأ اثرات اقتصادي و كشاورزي و ... فراوان است مي توان اشاره كرد.
او در يكي از نطق هاي پيش از دستور مجلس با اشاره به موقعيت جغرافيايي و وضع معيشتي مردم حوزه انتخابيه خود چنين مي گويد: «همه شما [نمايندگان] مي¬دانيد منطقه سيستان با بيش از 800 پارچه آبادي  جاده آسفالت نداشته و ندارد و طاغوت آنجا را از نظر فرهنگ و وضعيت اقتصادي و توسعه در فقر و بيچارگي نگه داشته بود،‌در حاليكه سيستان در تاريخ ايران با ايران 2500 ساله هم دوش بوده و منشأ استقلال ايران بوده است و مردم اين مرز و بوم هم شيعه و هم سني به مقام ولاء و ولاي اهل بيت عصمت و طهارت اعتقاد و دلبستگي فراوان دارند.»
حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدتقي حسيني طباطبائي سرانجام در مسير ثبات و استقلال ميهن اسلاميمان با پيكري خونين،‌شامگاه هفتم تير سال 1360 در فاجعه بمب گذاري دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي به دست منافقين از خدا بي¬خبر و خود فروخته، به فيض ديدار دوست نائل آمد و جاودانه شد.
يكي از فرزندان شهيد حسيني طباطبائي خاطره اي را از آخرين ساعت حيات ايشان، چنين نقل مي كند: «يكشنبه شب هنگامي كه پدرم مي¬خواست به جلسه حزب جمهوري اسلامي برود قرار بود يكي از دوستانش به ديدار او به منزل بيايد، ايشان در رفتن و ماندن در خانه مردد بود، بنابراين با قرآن استخاره كرد و خطاب به مادرم گفت: [بايد به جلسه بروم در غير اين صورت از فيض بزرگي محروم خواهم ماند]».   آري آن فيض عظيم همان شهادتي بود كه همواره انتظارش را مي¬كشيد.» 
ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد :
ـ تبعيت از مرجعيت و خط ولايت فقيه
ـ ايثارگري و خدمت به همنوعان.
ـ متواضع و فروتن
ـ امانت دار
ـ پرهيز از زندگي تجملاتي
ـ ايمان و اخلاص
ـ نويسنده¬اي توانا
و دلي پر از مهر و عطوفت و بياني رسا، همه از سجاياي اين روحاني مبارز بود.
از شهيد سيد محمدتقي حسيني طباطبائي هشت فرزند به نام هاي هانيه (1341)، محمدهادي (1342)، علي (1344)، عقيله (1346)، محمدبدرالدين(1349)، نرجس(1350)، صالحه (1354)، صفورا (1357) به يادگار مانده است.