زندگي نامه شهيد حسن بخشايش

محل تولد: تهران
سن در هنگام شهادت : 34 سال
 مدارك علمي : دانشجو
تخصص :
سوابق مبارزاتي: حضور در راهپيمايي‌هاي ضد رژيم پهلوي ، تكثير اعلاميه‌هاي حضرت امام راحل، مبارزه با جريان‌هاي التقاطي ، تجزيه طلب و ليبراليسم
كارهاي تشكيلاتي : همكاري در پايه‌گذاري كانون نهضت اسلامي دانشگاه تبريز، عضويت در حزب جمهوري اسلامي ، پايه‌گذاري دفتر جهاد سازندگي در تبريز
مسئوليت‌ها : خدمت در نهادهاي مختلف انقلابي همكاري با دفتر نخست وزيري ، همكاري با صدا و سيماي مركز آذربايجان شرقي

تولد تا جواني
حسن بخشايش فرزند حسين ، دوازدهم فروردين سال 1336ه .ش در خانواده‌اي مذهبي در شهر تهران قدم به كره خاكي نهاد. در شش سالگي وارد دبستان شد. او از كودكي عاشق خواندن و نوشتن بود و  هرسال با معدل عالي در كلاس‌هاي درس قبول مي‌شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايي، ادامه تحصيل در مقطع نظام قديم متوسطه را پي‌گرفت و توانست با موفقيت اين مرحله را پشت سر نهاده و در سال 1355 وارد دانشكده علوم دانشگاه تبريز شود.
زندگي او از كودكي همراه بود با مشكلات متعدد اقتصادي و محروميت‌هاي مادي ، اما هيچ يك از اين محدوديت‌ها نتوانست، حسن را از طي مسير موفقيت و پيشرفت بازدارد. او در جواني به خونسردي، متانت و مقاومت مشهور بود و شخصيت اجتماعي خود را با دست و پنجه نرم كردن مشكلات به خوبي پرورش داده بود.
طي تحصيل در دبيرستان، مطالعه‌كتب اسلامي و آثار دكتر شريعتي را آغاز نمود و خيلي زود توانست با روحيه مبارزه آشنايي پيدا كند.  او هم چنين با شركت در جلسات مذهبي ، روحيه اسلامي و انقلابي خود را براي مبارزه با اختناق و بيداد آماده ساخت .

شهيد بخشايش و مبارزه با طاغوت
حسن با ورود به دانشگاه، به واسطه آشنايي كه با انديشه‌هاي اسلامي پيدا كرده بود، هر روز با نيروهاي مؤمن و متعهد آشنا مي‌شد و فعاليت‌هاي سياسي- اسلامي خود را قوت مي‌بخشيد. او در يكي از خاطرات خود چنين نقل كرده است: « روز 19 بهمن سال 1356 ه .ش ساواك به خانه ما و برخي دوستان حمله كرد.[ما از قبل] احتمال چنين حمله‌اي را پيش‌بيني كرده بوديم، بنابراين قبل از يورش مأموران ساواك از خانه خارج شده و به واسطه دوستي كه با پسر رئيس دانشگاه داشتيم ، مخفيانه بدون آن كه پدرش بفهمد، شب را در آن جا به صبح رسانديم و روز بعد به اتفاق دوستان براي در امان بودن از وحشي‌گري‌هاي جلادان شاه و ادامه فعاليت مبارزاتي به تهران آمديم».
شهيد بخشايش در پخش نوارهاي سخنراني حضرت امام خميني(ره) و ارتقاء بينش انقلابي دوستان خود بر پايه اسلام و فرامين مرجعيت بسيار تلاش مي‌كرد. او در سال 1356 ه .ش پس از درج مقاله تحريك‌آميز در روزنامه اطلاعات، همگام با مردم وفادار تبريز، به صورت فعال‌تري در صحنه مبارزه آشكار شد. در سال 1357 با اوج‌گيري مبارزات انقلابي مردم با همكاري برخي دوستان خود  اقدام به تشكيل يك گروه مسلحانه كردند و خود را براي يك نبرد مستقيم با رژيم آماده ساختند و توانستند با زحمت و مشقت فراوان اسلحه تهيه نمايند. وليكن با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي از اين سلاح‌ها استفاده نشد.

شهيد بخشايش پس از پيروزي انقلاب اسلامي
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و گشايش دانشگاه‌ها ، به صحنه علم و دانش بازگشت و با همكاري برخي دوستان خود كانون نهضت اسلامي در دانشگاه تبريز را پايه‌گذاري كرد. او نقش برجسته‌اي در هدايت برنامه‌هاي اين كانون و ارتباط آن با حزب جمهوري اسلامي داشت و از همين جا بود كه با فعاليت‌هاي حزب جمهوري اسلامي و انديشه‌هاي شهيد بهشتي آشنا شد.
وي در سال 1358 ه .ش در فتنه‌اي كه حزب به اصطلاح خلق مسلمان در آذربايجان به پا كرد، با همكاري نيروهاي انقلابي به مقابله با آنان برخاست . او با رشادت و تيزبيني كه داشت در برابر جريان انحرافي اين گروه ايستادگي كرد و مدارك و اسنادي را از اهداف شوم آنان تهيه و به  مسئولان [ ارشد نظام]‌ تقديم نمود.
شهيد بخشايش پس از خاتمه آشوب حزب خلق مسلمان در آذربايجان ، دفتر جهادسازندگي تبريز را به اتفاق دوستانش در سال 58 تأسيس كرد. و همه همت خود را براي رفع محروميت‌ها و نواقص به جا مانده از رژيم پهلوي در منطقه آذربايجان به كار گرفت.
او هم چنين با صدا وسيماي آذربايجان شرقي در تهيه برنامه‌‌هاي انقلابي و اسلامي همكاري تنگاتنگي داشت.
در سال 1359 ه .ش همگام با آغاز انقلاب فرهنگي به تهران بازگشت و همكاري متناوب خود را با حزب جمهوري اسلامي آغاز كرد. وي با هدف خنثي كردن توطئه‌ چهره‌هاي وابسته و در رأس آن بني‌صدر خائن توانست وارد دفتر هماهنگي رئيس جمهور با مردم شود. او با دقت كليه كارهاي دفتر را زير نظر مي‌گرفت و روزانه، مكر و حيله آنان را همراه با اسناد به استحضار مسئولان ارشد نظام مي‌رساند. بعد از اين كه بني‌صدر خائن از همت انقلابي او آگاه شد دستور بازداشت و اخراج وي از دفتر هماهنگي را صادر كرد. و حتي از فرط عصبانيت در سخنراني خود در 17 شهريور سال 1359 از شهيد بخشايش و اقدام انقلابي او سخن به ميان آورد. 
شهيد حسن بخشايش در مهر سال 1359 به عضويت رسمي حزب جمهوري اسلامي درآمد وهمكاري تنگاتنگ و تشكيلاتي خود را با اين تشكل اسلامي آغاز نمود.
وي سپس به توصيه دوستان براي ادامه خدمت وارد نهاد نخست‌وزيري شد و براي سامان‌دهي اين نهاد نوپا بسيار تلاش كرد. شهيد بخشايش در اين مدت به همراه شهيد موسي كلانتري به گلبافت كرمان سفر كرد و براي بهبود وضع زلزله‌زدگان و رسيدگي به مشكلات آنان جان‌فشاني نمود.
حسن بخشايش با همه وجود چون پروانه‌اي دور گرد شمع انقلاب مي‌چرخيد و سرانجام در توطئه‌اي كه دشمنان زخم خورده ملت ايران اسلامي به سركردگي امپرياليسم جهاني رقم زدند، شامگاه هفتم تير سال 1360 به همراه شهيد مظلوم آيت‌الله دكتر بهشتي و ديگران ياران انقلاب در قتلگاه سرچشمه تهران ، به شهادت رسيد و از آسمان‌ها نظاره‌گر ايستادگي ملت نستوه و انقلابي ايران شد.

ابر مي‌بارد و من مي‌شوم از يار جدا
چون كنم دل به چنين روز زدلدار جدا
ابر و باران و من يار ستاده به وداع
من جدا گريه‌كنان ، ابر جدا ، يار جدا

تيزبيني ويژگي‌ بارز شهيد
شهيد حسن بخشايش، ‌جواني متعهد و هوشيار بود و با تيزبيني كه داشت ، مي‌توانست هر فتنه‌اي را شناسايي و خنثي كند.
او پيش از انقلاب در بيشتر صحنه‌هاي تظاهرات مردم تبريز و تهران حضور داشت اما جلادان رژيم نتوانستند هيچ‌گاه به او دست يابند.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز با ظرافت خطر جريان‌هاي التقاطي، تجزيه‌طلب و ليبراليسم را شناسايي كرد و با مايه گذاشتن از جان و هستي خود به مقابله با آنان پرداخت و در اين راه همه سختي‌ها را به جان خريد.

ويژگي‌هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
- وظيفه شناسي
- شكرگذار
- اخلاص در عبادت
- تواضع در برابر هم‌نوعان
- مقاوم در برابر دشمنان
- رعايت اخلاق
- پاي‌بند به دوستي‌هاي اسلامي
از سجايا و صفات پسنديده شهيد حسن بخشايش بود كه در طول حيات پر بركتش از خود بروز داد.