زندگي نامه شهيد سيد محمد جواد شرافت

محل تولد:‌ شوشتر 
سن در هنگام شهادت: 54 سال
تحصيلات: كارشناسي، علوم حوزوي
تخصص: ادبيات فارسي و مديريت
سوابق مبارزاتي: مبارزه با طاغوت از سال 1320، درگيري با نماينده دست نشانده شاه در سال 1331 (هـ .ش) و تبعيد به اهواز، دستگيري هاي متعدد از سوي ساواك و تحمل حبس و شكنجه رژيم، ساماندهي تظاهرات و اعتصابات معلمان ايران در سال 1345 با همكاري شهيد رجائي، تبعيد به بيدخت گناباد، چالوس، كرج، تهران، ناكامي ساواك در ترور شهيد
كارهاي تشكيلاتي: پايه گذاري انجمن تبليغات اسلامي شوشتر در سال 1320، عضو هيئت رئيسه مؤسسه فرهنگي البرز
مسئوليت¬ها: تدريس در دبيرستان ها و مراكز تربيت معلم، مشاور وزير آموزش و پرورش در زمان مسئوليت شهيد رجائي در اين وزارتخانه، نماينده مردم شوشتر در مجلس شوراي اسلامي، معاون كميسيون بازرگاني خانه ملت، عضو هيئت رئيسه مركزي نظارت بر چهار انتخابات در استان تهران پس از پيروزي انقلاب اسلامي.
آثار علمي: ترجمه زندگاني حضرت فاطمه(س)، تأليف كتاب مردگان با ما سخن مي گويند و دهها مقاله ديگر ...
 
تولد تا جواني
شهيد سيد محمد جواد شرافت فرزند سيد بزرگ، دوازدهم مهر سال 1306 در شوشتر و خانواده اي پاك و معتقد به دنيا آمد. پدرش از سادات معتقد منطقه و مادرش از زنان پاكدامن و مومن آن ديار بود. او از همان دوران كودكي ذهني كنجكاو داشت و به مطالعه و تفكر علاقه نشان مي داد. در سن چهارده سالگي با همفكري جمعي از دوستانش، انجمن تبليغات اسلامي را در زادگاهش ايجاد كرد و از همان تاريخ به مبارزه با مفاسد و نفي طاغوت همت گماشت.
در 16 سالگي تشكيل خانواده داد و يكسال پس از آن در آموزش و پرورش شوشتر، به تعليم و تعلم نوجوانان و جوانان روي آورد.
او همواره به شغل معلمي بعنوان يك فريضه مي نگريست و آن را دوست داشت و به آن عشق مي ورزيد. شهيد شرافت با توجه به سخنان گهربار اميرالمومنين كه درباره اوضاع فاسد دوره جاهليت فرموده است: «خداوند رسول گرامي را به پيامبري مبعوث فرمود، هنگاميكه مردم گمراه و سرگردان بودند و در بيراهه هاي فتنه و فساد سير مي¬كردند. هواي نفس اسيرشان ساخته و تكبر و خودپرستي به اشتباهشان سوق داده بود و بر اثر جهل و ناداني، كوته فكر و سبك سرگشته و در كارها چرت زده و نگران بودند.»  شغل معلمي را ادامه رسالت انبياء معرفي مي¬كرد.
وي چند سال در شوشتر به تدريس ادامه و پس از آن بواسطه مبارزات انقلابي خود مجبور شد تا سال 1342 (هـ .ش) مدتي را در ادارات مختلف و بقيه را در سنگر آموزش و پرورش به امر بازگو كردن حقايق اسلام و پرده برداري از ماهيت ظلم وفساد دربار طاغوت گذراند.
در سن 38 سالگي در آزمون كنكور قبول و در دانشگاه تهران در رشته ادبيات مشغول به تحصيل شد. در اين زمان با احساس نياز آشنا كردن مردم با قرآن و عمل به مفاهيم و حفظ آن، جلسات تفسير قرآن را در خانه اي روبروي دانشگاه تهران برپا كرد و به آموزش حقايق قرآني پرداخت. او بفرموده امام جعفر صادق عليه السلام قرآن را جايگاه نور هدايت و چراغ هاي شب تار مي دانست تا شخص در پرتو آن در تاريكي ها مسير را طي كند. 
او همچنين با حضور در حوزه هاي انديشه اسلامي، وجود خود را با كسب علوم ديني تطهير كرد و مقدمات فقه را فرا گرفت. از شهيد شرافت آثار گرانبهايي به يادگار مانده است كه ترجمه كتاب «زندگاني حضرت فاطمه (س)» و تأليف كتاب «مردگان با ما سخن مي گويند» از جمله آنهاست.


تكريم جوانان ويژگي بارز شهيد شرافت
شهيد شرافت از همان دوران نوجواني، نيروي عظيم خود را براي انديشيدن و اقامه فريضه امر به معروف و نهي از منكر بكار بست. با برپايي جلسات ديني و تبليغي، جوانان را با خوش رفتاري به سوي تعاليم ديني هدايت مي كرد. او مصداق بارز بالشَّباب خيراً بود و شخصيت جوانان را گرامي مي داشت. او سرشت نوجوان را مانند زمين خالي از گياه و درخت مي دانست كه مي توان هر بذري در آن افشانده شود. شهيد شرافت به جوانان توصيه مي¬كرد قدر و قيمت جواني را بدانند زيرا معتقد بود سياهي هنوز روح جوانان را در بر نگرفته و فطرت پاك جوان دست نخورده است و كشش هاي معنوي او را به سوي پاكي و تعالي سوق مي دهد.
او به روح آزادگي جوانان آشنايي عميق داشت و بنابراين تلاش مي كرد تا با ارتباط مناسب با‌آن،‌ وجدان پاك جوانان را به رهايي از ظلم و ستم سوق دهد.
او با اقامه فريضه امر به معروف و نهي از منكر، جوانان را در پرتو دستورات قرآن و شرع به مقابله با هواي نفس و جايگزين كردن اخلاق پسنديده اسلامي رهنمون مي¬شد و از‌آنان مي¬خواست آينده نگر باشند. او هرگز با جوانان تندي نمي كرد و به شخصيت آنان احترام والايي مي¬گذاشت و در اجراي امور، نظرات آنها را جويا مي¬شد.

شهيد شرافت و آغاز مبارزات حق طلبي
شهيد شرافت در سايه انديشه¬هايي كه داشت، هرگز در برابر طاغوت و كج انديشي عمال آن سكوت نمي كرد. وي در سال 1331 (هـ .ش) و برگزاري انتخابات فرمايشي مجلس شاهنشاهي، با يكي از كانديداهاي مزدور شاه درگير شد و حقايقي را بر مردم منطقه شوشتر آشكار ساخت. رژيم كه در آن زمان تاب ديدن مبارزات علني مردم را نداشت و مي خواست، هر حركت انقلابي را در نطفه خاموش كند، سيد محمد جواد شرافت را دستگير و به اهواز تبعيد كرد. او تا سال 42 همواره تحت مراقبت شديد رژيم بود و چند بار مورد تهاجم مأموران امنيتي شاه قرار گرفت و بازداشت شد، اما ديري نمي¬گذشت كه با قيام توده هاي مردم شهر شوشتر و تعطيلي عمومي كه به خاطر اعتراض به دستگيري او رخ مي داد، آزاد مي شد.
وي در 15 خرداد 1342 هـ.ش، به نشانه اعتراض به بازداشت مرجع عاليقدر جهان تشيع، حضرت امام خميني(ره)، برنامه وسيعي را براي مبارزه با رژيم منفور پهلوي طراحي كرد و خود با سخنراني عليه شاه، مردم را به صحنه علني مبارزات و اعتراضات گسترده كشاند. در پي اين اقدام ساواك با دستگيري سيد محمد شرافت در پوشش ادامه تحصيل او را به تهران تبعيد نمود و پس از انتقال به تهران از ورود او به دانشسراي تربيت معلم جلوگيري كرد. شهيد شرافت در سال 1345 با همكاري جمعي از معلمان متعهد و انقلابي آموزش و پرورش مانند شهيد محمدعلي رجايي، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ايران را تدارك ديد و به اجرا درآورد كه در نتيجه اين حركت انقلابي، او و جمعي از يارانش دستگير و دوباره به تبعيد فرستاده شدند.
ساواك ابتدا سيد محمد شرافت را به بيدخت گناباد، سپس چالوس و از‌آنجا به كرج و سرانجام به تهران تبعيد كرد. رژيم ديكتاتوري آريامهر، هر بار با انتقال او از شهري به شهر ديگر به خصوص به شهرهاي كوچك تصور مي كرد كه مي تواند از ادامه فعاليت¬هاي ديني و مبارزاتي او ممانعت يا دامنه آن را كوتاه و محدود نمايد. اما تجربه بيش از 3 سال حضور شهيد شرافت در كرج نشان داد كه سخت در اشتباه بود، زيرا چشمه در همه جا جاري خواهد بود.
ساواك پس از ناموفق ماندن فشار تبعيد و محروم كردن شرافت از تدريس عاقبت تصميم به ترور او گرفت.
بنابر پرونده هاي بدست آمده از ساواك، قرار بود سيد محمد شرافت در يك حادثه ساختگي به شهادت برسد اما آنان غافل از اين آيه قرآن بودند كه مي فرمايد: «و مكروا ومكر الله والله خيرالماكرين»، شهيد شرافت آن روز به سبب كسالتي كه بر وي عارض شد در منزل ماند و اين توطئه رژيم نيز عقيم شد.
شهيد سيد محمد جواد شرافت پس از سال ها تحمل سختي هاي تبعيد، به تهران منتقل شد و در هنرستان مافي به همراه يكي از برادران مبارز ديگر بنام «شهيد ايرج شهسواري»  فعاليت در حوزه انديشه و تعليم جوانان را از سر گرفت. وي در همين دوران جلسات تفسير قرآن را بار ديگر در مسجد الحسين(ع) و نيز در دماوند شروع كرد و پس از 6 سال و در آستانه پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به تهران آمد. او آموزه¬هاي قرآني را همواره به جوانان مي‌آموخت و با قدرت بيشتري براي سرنگوني رژيم پهلوي بكار مي¬بست.
آري آن جلوه كه فاني نشود نور خداست
دشمنت كشت ولي نور تو خاموش نگشت
نه بقا كرد ستمگر، نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و خانه مظلوم به جاست

شهيد شرافت و پيروزي انقلاب اسلامي
سيد محمد جواد شرافت پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از آموزش جوانان و آينده سازان ايران اسلامي دور نشد و تا آخرين لحظه حيات پر بركت خود براي ارتقاء سطح فكري و علمي آنان كوشيد.
با پيروزي انقلاب اسلامي مدتي در سمت مشاور شهيد محمدعلي رجايي كه در‌آن مقطع زماني، وزير آموزش و پرورش بود، به فعاليت هاي خود در اين مسير ادامه داد و در ضمن عضو هيئت رئيسه بنياد فرهنگي البرز هم بود. وي در چهار دوره انتخابات سراسري كشور به عنوان عضو هيئت مركزي نظارت بر انتخابات استان تهران انتخاب شد و براي صيانت آراء مردم تلاش بي وقفه اي از خود به يادگار گذاشت. همچنين با پايه گذاري حزب جمهوري اسلامي به عضويت در اين تشكيلات اسلامي در‌آمد و در اين سنگر انقلاب نيز با خون خود نهال ارزش¬هاي اسلامي را آبياري كرد.

شهيد شرافت در سنگر خانه ملت
او در آستانه انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي از طرف گروه هاي ائتلاف بزرگ، نامزد نمايندگي مجلس از حوزه انتخابيه تهران شد اما چون علماي شوشتر از وي خواستند كه وكالت مردم زادگاه خود را بر عهده بگيرد پذيرفت و در همان مرحله اول انتخابات، با كسب 82 درصد آراء مأخوذه حوزه انتخابيه شوشتر، به عنوان نماينده منتخب اين شهرستان وارد خانه ملت شد. در مجلس به عنوان معاون كميسيون بازرگاني، خدمات گسترده اي را براي بهبود ساختار مبادلات بازرگاني كشور و رسيدگي به نيازهاي اساسي مردم به انجام رساند.
او در سنگر مجلس، به دفاع از آرمانهاي ملت پرداخت و با درايت و نكته سنجي با وجود همه تهديدات منافقين، در جريان عزل بني صدر، به عدم كفايت سياسي رئيس جمهور راي مثبت داد.
او همواره مردم و مسئولين را به اتحاد و همدلي در برابر دشمنان خارجي و دست نشانده هاي داخلي آنان توصيه مي¬كرد.
شهيد شرافت همچنين از مطبوعات مي¬خواست با رعايت اخلاق و اصول دموكراسي اسلامي و آزادي حقيقي كه در پرتو پيروزي انقلاب اسلامي حاصل شده است از هرگونه اقدامي كه مايه تضعيف نظام جمهوري اسلامي ايران مي شود پرهيز كنند. شهيد سيد محمد جواد شرافت مي گفت:
«... مطبوعاتي كه عنوان اسلامي يا آيات قرآني را در پائين نامشان گرآور  مي¬كنند، از اينها ديگر انتظار نمي رود كه بر خلاف اخلاق اسلامي عمل بكنند و تخطئه هايي از مطلب ... در روزنامه هايشان مشاهده بشود كه فقط براي خواننده اش يأس آور است... امام [خميني (ره)] در بيانات خود فرمودند: حب و بغض ها نبايد در قضاوت هاي شما در مقالات شما، در بيانات شما تاثير بگذارد. [آيا] در اين بيانات امام شعار مي دادند؟‌
ما در تمام مسير انقلابي مان هر وقت بيانات امام را بكار بستيم سود گرفتيم و به نتيجه مطلوب رسيديم. آن جاهايي كه شكست خورديم دقيقاً اگر بررسي بفرمائيد، آن مواردي است كه ما فرمايشات و رهنمودهاي امام را پشت سر انداختيم و هواهاي نفساني بر ما حاكم شد. امام فرمودند حب و بغض اشخاص شما را وادار نكند كه بي منطق و بي دليل كارها را تخطئه بكنيد. چشم و گوش شما را نبندد. هنوز هم اين فرياد امام، اين رهنمودهاي آسماني و سازنده امام در گوش همه ما هست و در گوش همه ماست. در گوش اين نويسندگان، اين مطبوعات هم هست.... يكي از خطوط برجسته رهنمودهاي امام همين مطلب است كه دشمني با اشخاص، دشمني با رجائي تو را وادار نكند كه كارهاي خوب رجائي را هم تخطئه بكني ...» 
سيد محمد جواد شرافت سرانجام در انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي توسط منافقين كوردل به شهادت رسيد. از ايشان شش فرزند به نام هاي محمد(1328)،‌ فاطمه (1330)، مرتضي (1335)، صديقه (1336)، محمدعلي(1337) و مصطفي (1340) به يادگار مانده است. 
ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد شرافت
ـ صداقت در گفتار و عمل
ـ بصيرت
ـ پايبندي به ارزش هاي انقلابي و اسلامي
ـ ولايتمداري
ـ ايمان راسخ
ـ عزم پولادين
ـ هم نشيني با جوانان و ارزش گذاري به آنان
از ويژگي¬هاي شهيد سيد محمد جواد شرافت بود و هرگز براي اشاعه فرهنگ غني اسلامي كوتاه نيامد.