زندگي نامه شهيد عباس ابراهيميان

محل تولد: سلفچگان
سن در هنگام شهادت : 29 سال
مدارك علمي : ديپلم
تخصص: مددكار
سوابق مبارزاتي: شركت در راهپيمايي‌هاي قيام مردمي عليه رژيم پهلوي
كارهاي تشكيلاتي: عضويت در حزب جمهوري اسلامي
مسئوليت‌ها: خدمت به محرومان در كميته امداد امام خميني(ره)
تولد تا جواني
عباس ابراهيميان فرزند جعفرقلي در سال  1331 ه .ش در خانواده‌اي مستضعف در شهرستان سلفچگان به دنيا آمد.
او از همان دوران كودكي بسيار فعال و با نشاط بود و با زيركي و شجاعت، همه امور را به نحو احسن انجام مي‌داد.
در 6 سالگي وارد مقطع ابتدايي شد و پس از آن با ورود به دبيرستان توانست ديپلم مقطع متوسطه را اخذ كند. عباس به دليل اشتغال به كار ، نتوانست به دانشگاه راه يابد و تحصيل علوم مذهبي و اخلاقي را در مساجد و هيئت‌هاي مذهبي و تحت نظارت روحانيت متعهد طي كرد.
آشنايي با روحانيت مبارز سبب شد خيلي سريع با تعاليم اسلامي اُنس بگيرد و مسير حق را از باطل شناسايي كند. او جواني مصمم و با اراده بود و به فرموده اميرمؤمنان حضرت علي عليه‌السلام كه مي‌فرمايد: « اِنَّما الدنيا دارٌ مجازٍ والاخرةِ دارُ قرارٍ فخذوا مِن ممركم لمقركم»  از همه فرصت‌ها براي رشد و تكوين شخصيت خود بهره مي‌جست و هرگز آخرت خويش را به دنياي بي‌ارزش و مادي نمي‌فروخت.
او در برابر همه متواضع بود و از افراط در امور پرهيز مي‌كرد. صلابت در گفتار و كردار از او جواني برومند ساخته بود و در برابر همه سختي‌ها و ناملايمات صبور و مقاوم بود.
شهيد ابراهيميان و مبارزه عليه طاغوت
عباس به واسطه حركت در مسير روحانيت، خيلي زود توانست با آرمان‌هاي والاي بنيان‌گذار فقيد جمهوري اسلامي آشنا شود. او با افزايش مبارزات حق‌طلبانه مردم ستم ديده ايران به صف مبارزان اسلامي پيوست و با پخش اعلاميه‌ها ،تكثير و توزيع سخنراني‌هاي حضرت امام خميني (ره) و روحانيان تلاش ارزنده‌اي را از خود به يادگار گذاشت.
او بارها تا مرز شهادت پيش‌ رفت و در مقابل ظلم و ستم طاغوت هرگز سكوت نكرد.
خانه تن جايگه زيست نيست
در خور جان فلكي نيست، نيست
او كه به خاطر آرمان‌هاي مقدس اسلام عليه رژيم طاغوت مبارزه مي‌كرد، به علت پيوستن چند تن از اعضاي خانواده‌اش به سازمان مجاهدين خلق، رابطه خود را با آنان كه بر راه ناصواب خود اصرار كوركورانه مي‌ورزيدند، قطع كرد. شهيد عباس ابراهيميان به واسطه ايستادگي در برابر عقايد باطل و بي‌اساس سازمان منافقين و اعضاي آن، سختي‌هاي فراواني را متحمل شد اما هرگز از مسير خود كه همان دين مبين اسلام و خط مرجعيت و اسلام ناب محمدي(ص) بود روي برنگرداند.
شهيد ابراهيميان پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي، عباس همه عزم خود را براي تحكيم ريشه‌هاي نهال نوپاي انقلاب اسلامي به كار بست و با عزمي انقلابي در همه سطوح به مردم و كشور خدمت كرد. با تشكيل كميته امداد امام خميني ، به ياري محرومان و كوخ‌نشينان شتافت و با عزيمت به مناطق محروم و دور افتاده با همه وجود به خدمت‌رساني مشغول شد.
 با شكل‌گيري حزب جمهوري اسلامي به همراه چند تن از دوستان خود به عضويت آن درآمد و در قسمت روابط عمومي مشغول به خدمت شد. او هم چنين در واحد شهرستان حزب جمهوري اسلامي با جديت منشاء خدمات فراواني شد و بعد به واحد تشكيلات حزب رفت.
عباس ابراهيميان در برابر خط نفاق بسيار مقاوم و استوار بود و هرگز ذره‌اي عقب‌نشيني نمي‌كرد.به هنگام درگيري‌ها ميان مردم و عناصر خود فروخته‌ي منافقين حضور فعال داشت و همه ناملايمات را با جان و دل مي‌خريد.
او از تهمت‌ها و آزارهاي منافقين به ستوه آمده بود اما با وجود خون‌دل‌هاي فراوان به سبب ايمان قوي و محكمي كه داشت هرگز دست از عقيده‌اش نكشيد.
ماييم و دلي خون شده از درد و دگر هيچ
دردي كه مرا جان به لب آورد و دگر هيچ 
دو تن از خواهران وي به علت همكاري با منافقين و حضور در درگيري مسلحانه 30 خرداد عليه جمهوري اسلامي ايران و كشتار مردم بي‌گناه، اعدام شدند اما عباس ابراهيميان با صبر انقلابي، برخورد بسيار خوبي از خود نشان داد كه نمونه آن را كمتر مي‌توان مشاهده كرد.
يك روز قبل از فاجعه تروريستي هفتم تير سال 1360، هنگامي كه پدر و مادرش با مراجعه به دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي از او خواسته بودند كه محل بازداشت يكي از برادران خود را كه به علت همكاري با منافقين دستگير و محكوم شده بود نشان دهد او با قاطعيت عالي و همراه با اخلاق اسلامي در برابر پدر و مادرش ايستادگي كرد و اين خواسته آنان را نپذيرفت.
عباس ابراهيميان سرانجام در هفتم تير سال 1360 ه . ش به دست اعضاي پليد گروهك ضد خلق منافقين كه مدت‌ها از سوي آنان آزار و اذيت شده بود به فيض عظيم شهادت نائل آمد و به ملكوت اعلي پيوست.
صبر در برابر تهمت‌ و افترا ويژگي‌ بارز شهيد
عباس ابراهيميان با تأسي به اين كلام گهربار حضرت علي عليه‌السلام كه مي‌فرمايد: « اخفاء الشدائد من‌المُرُوةِ» ، «پنهان داشتن شدت‌ها از مروت است»، همواره تلاش مي‌كرد سختي‌ها و ناملايمات را در خود نگه‌دارد و آن را نزد كسي بازگو نكند.
عباس با پرورش اين خصلت در درون خود، بسيار صبور و مقاوم بار آمده بود و هرگز در برابر ناملايمات دم برنمي‌آورد.
او همواره با صبر و بردباري و آرامش نفس و اطمينان خاطر، بر فتنه‌ها و حوادث فائق مي‌آمد و در برابر مصائب و بلاياي سنگين به خدا توكل مي‌نمود.
يكي از دوستان شهيد عباس ابراهيميان در خاطره‌اي از وي چنين نقل مي‌كند« ... سازمان [منافقين] ، به وسيله برادرِ شهيد ابراهيميان ، هرچه كارخلاف انجام مي‌دادند به او نسبت مي‌دادند ، از جمله ماشين شهيد را سازمان كذايي دزديد. بعد از مدتي كه [ شهيد عباس ابراهيميان موضوع را پيگيري] و ماشين را پيدا كرد، سازمان او را به سرقت اموال محكوم كرد[اما] در دادگاه روشن شد كه خود سازمان دزد است و ماشين [متعلق به شهيد عباس ابراهيميان است].»