سي وچهار سال مقاومت و مقابله انقلاب اسلامي با جريان نفوذ

مقدمه:
با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در ايران و خارج شدن اين كشور پهناور و راهبردي از حوزه قدرت آمريكا، نه تنها آمريكا، بلكه تمامي قدرت هاي استكباري و شيطاني با توجه به آرمان هاي الهي اين انقلاب، به وحشت افتاده و احساس نگراني كردند. آنان به خوبي مي دانستند تأثير انقلاب اسلامي به ملل مسلمان و مستضعف سبب حركت ملت هاي در بند استبداد و استعمار شده، تمامي منافع نامشروع آنها در سرزمين هاي تحت سلطه از دست خواهد رفت.
بر اساس همين برآورد راهبردي، قدرت هاي سلطه گر در جهان، سياست مقابله با انقلاب اسلامي و براندازي جمهوري اسلامي را در پيش گرفتند. در كنار طراحي و اجراي توطئه هاي متعدد امنيتي و نظامي و ... استفاده از جريان نفوذ با هدف استحاله نظام اسلامي و منحرف ساختن انقلاب از مسير اصلي، يكي از راهبردهاي عمده دشمنان طي 34 سال گذشته بوده است. انقلاب اسلامي، همانطور كه در برابر توطئه هاي متكي بر قدرت نظامي، دست به مقاومت و مقابله زد، در برابر جريان نفوذ نيز طي 34 سال گذشته مقاومت و مقابله كرده و اين رويارويي با جريان نفوذ و استحاله گر همچنان ادامه دارد. در اين نوشتار، به اختصار اين موضوع بررسي مي شود.
     

 
نفوذ و استحاله چيست؟

نفوذ و استحاله، شيوه و روشي براي براندازي نظام هاي مستحكم با پشتوانه هاي اعتقادي و مردمي است. دشمنان در تجزيه و تحليل علل ناكامي هاي خود در رويارويي با جمهوري اسلامي، دريافتند كه سه مانع اصلي بر سر راه تحقق اهداف آنها در ايران وجود دارد كه عبارتند از:

1- حاكميت فرهنگ و ارزش هاي ديني و اسلامي

2- نظام سياسي مبتني بر دين با محوريت ولايت فقيه

3- پشتوانه هاي مردمي انقلاب اسلامي و حكومت ديني

دشمنان انقلاب و در رأس آنها آمريكايي ها و صهيونيست ها، به اين جمع بندي رسيده اند كه تنها راه برداشتن اين موانع از سر راه، اتخاذ راهبرد نفوذ و استحاله است.

اهداف جريان‌هاي نفوذي

دشمنان با استفاده از جريانات نفوذي به دنبال استحاله انقلاب بوده و مشخصاً اهداف زير را دنبال مي كنند:

1- مقابله با ارزش هاي اسلامي و انقلابي و از بين بردن نقاط قوت فرهنگي انقلاب اسلامي

2- ايجاد تغيير در باورها، اعتقادات و ارزش هاي جامعه براي جداسازي تدريجي مردم از نظام اسلامي

3- تضعيف روحيه حماسي، جهادي و شهادت طلبي در مردم و ايجاد بسترهاي مناسب براي فاصله گرفتن از اصول و آرمان هاي انقلابي- اسلامي

4- بي اعتمادسازي در جامعه نسبت به ولايت فقيه به عنوان ستون اصلي نظام

در طول 33 سال گذشته، يكي از خطرات جدي كه انقلاب اسلامي را تهديد كرده، خطر نفوذي هايي بوده كه قصد داشتند انقلاب را از درون متلاشي كنند و به بيراهه بكشانند. مرور بر اين جريان ها، مي تواند براي مقابله با جريان هاي نفوذي مشابه درآينده حاوي درس ها و عبرت هاي فراوان باشد.

نمونه هايي از جريان هاي نفوذي و استحاله گر

در طول 33 سال گذشته، جريان هاي نفوذي متعددي فعال شده و در مواردي توانسته اند، آسيب هاي فراواني از طريق نفوذ و استحاله به جامعه اسلامي، انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي وارد سازند. به اختصار به نمونه هايي از اين جريان ها به ترتيب تاريخي اشاره مي شود.

1- دولت موقت و نفوذ ليبرال‌ها و ملي‌گراها

به پيشنهاد شوراي انقلاب، حضرت امام(ره)، مهدي بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت منصوب كردند و در حكم انتصاب نيز تصريح فرمودند: ايشان (بازرگان) به دور از روابط حزبي و گروهي، يك سري از برنامه هاي مشخص را انجام دهد. اما بازرگان بدون توجه به شروط امام و رهنمودهايش ، بيش از 70 درصد اعضاي كابينه را از اعضاي نهضت آزادي و جبهه ملي انتخاب و از آرمان هاي انقلاب اسلامي و خط امام فاصله گرفت.

با تشكيل مجلس خبرگان تدوين قانون اساسي، بازرگان و تيم همراه او براي منحل كردن اين مجلس تلاش كرد كه با مخالفت امام مواجه شد. با تسخير لانه جاسوسي، دولت بازرگان استعفا داد و حضرت امام(ره) اين استعفا را پذيرفت. بعدها با انتشار اسناد لانه جاسوسي مشخص شد كه چگونه آمريكايي ها از طريق عناصر نفوذي خود در دولت موقت، قصد به انحراف كشاندن انقلاب اسلامي را داشتند.

عناصر نهضت آزادي و جبهه ملي در دوران حيات امام(ره) و در زمان جنگ تحميلي، همواره قصد نفوذ، تخريب و سنگ اندازي در مسير انقلاب را داشته و به اشكال مختلف سعي در تأثيرگذاري بر نيروهاي انقلاب و استحاله آنها داشتند.

2- بني‌صدر و جريان نفوذ در اولين دوره رياست جمهوري

با انتخاب بني صدر به عنوان اولين رئيس جمهور ايران، جريان فرصت طلب و نفوذي در اطراف ايشان حلقه زد و شخص بني صدر با توجه به خلقيات و تكبري كه داشت، كم كم مسير خود را از مسير اصلي انقلاب و امام(ره) جدا كرد. پس از عزل بني صدر و فرار او از كشور، اسناد فراواني افشا شد كه نشان داد چگونه جريان نفوذ از طريق بني صدر قصد به بيراهه بردن كشور و انقلاب را داشته است.

3- نفوذي ها و فجايع هفتم تير و هشتم شهريور

در دو حادثه تروريستي و فاجعه آميز هفتم تير و هشتم شهريور تعداد قابل توجهي از نيروهاي انقلاب و مسئولان تراز اول جمهوري اسلامي از جمله شهيد بهشتي و 72 تن از ياران امام امت و همچنين شهيد رجايي و باهنر به شهادت رسيدند. اين دو حادثه را نيروهاي نفوذي منافقين در بين نيروهاي انقلاب رقم زدند.

4- نفوذي‌ها و كودتاي براندازي

در فروردين ماه سال 1361 اخباري مبني بر كشف كودتاي نظامي براي براندازي جمهوري اسلامي انتشار يافت. عوامل اين كودتا دستگير، محاكمه و مجازات شدند. شريعتمداري در جريان اين كودتا قرار داشت و قصد داشت در صورت به نتيجه رسيدن، آن را تأييد كند. كودتاچيان قصد داشتند با كمك و حمايت آمريكا، با سوءقصد به جان امام(ره) در جماران و ديگر مقامات عالي نظام نقشه خود را عملي سازند.

«صادق قطب زاده» رئيس سازمان صداوسيما و وزير خارجه در سال هاي 1358 و 1359، از عوامل اصلي كودتا بود.

5- نفوذ باندمهدي هاشمي در بيت قائم مقام رهبري

«سيدمهدي هاشمي» در سال 1365 به اتهام رابطه با ساواك، قتل چند نفر از جمله آيت الله شمس آبادي، خروج غيرقانوني سلاح و مهمات و نشر اكاذيب و افشاگري عليه مسئولان، بازداشت، محاكمه و اعدام شد. اين فرد پس از پيروزي انقلاب اسلامي با استفاده از موقعيت برادرش «هادي هاشمي» داماد آقاي منتظري، توانست در دفتر ايشان نفوذ كند و با تشكيل يك باند و نفوذ در بخش هايي از بدنه اجرايي كشور اهداف خود را دنبال نمايد.

ايشان در اين خصوص مي گويد: «ما حرمت مسئولان را مي شكستيم و از خط امام فاصله مي گرفتيم... عوامل نفساني و ذهني مرا به اين تحليل كشاند كه دفتر آقاي منتظري را به عنوان يك پايگاه براي تحقق اهداف خودم انتخاب كنم. مسئول دفتر برادر من بود. آقاي سعيد فرزند آيت الله هم با ما همدلي و هماهنگي داشت.»

اين جريان نفوذي در نهايت موفق شد، آيت الله منتظري را از مسير اصلي انقلاب، نظام و امام(ره) جدا كند و ايشان را رو در روي نظام قرار دهد و بر همين اساس بود كه حضرت امام(ره) با نگارش نامه معروف (6/1/1386) حقايقي را آشكار ساخت و آقاي منتظري را از جايگاه قائم مقامي عزل كرد.

6- نفوذي‌ها در جريان اسلامي

جريان نفوذ در دهه 60 موفق شد در ميان نيروهاي معتقد به نظام اسلامي رخنه و با استفاده از اختلاف سليقه هاي طبيعي، شكافي عميق در ميان آنان پديد آورد. شكل گيري دو جناح چپ و راست در ميان معتقدان به خط امام(ره) و در نهايت ايجاد فاصله بين جناح چپ و خط امام از طريق استحاله برخي از شخصيت هاي با سابقه انقلابي، از كارويژه هاي جريان نفوذ است. افرادي چون دكتر سروش در اواخر دهه 60 با تشكيل حلقه كيان، موفق به استحاله كساني شدند كه در سال هاي اول انقلاب بيش از هر كس ديگري از ارزش هاي اسلامي و انقلابي دفاع مي كردند. اين افراد در دوره دوم خرداد نقش آفريني هاي زيادي داشتند.

7- نفوذي‌ها در جريان جنبش دانشجويي و استحاله آن در دهه هفتاد

با پيروزي انقلاب اسلامي، انجمن هاي اسلامي از جايگاه ويژه اي در دانشگاه ها برخوردار شدند. اما جريان نفوذ در اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد موفق شد در بخشي از انجمن هاي اسلامي از جمله «دفتر تحكيم وحدت استحاله» به وجود آورده به طوري كه اين انجمن ها، به ويژه دفتر تحكيم وحدت در فتنه هاي 78 و 88 نقش برجسته اي داشتند. برخي از عناصر افراطي آنان پس از فتنه 88 دستگير و محاكمه و برخي از كشور متواري شدند و به غرب پناه بردند.

8- خط نفوذ در جناح چپ و پيامدهاي آن

جناح چپ در زمان حضرت امام(ره)، مدعي بود به شكل انحصاري پرچمدار خط و تفكر امام بوده و رقيب خود يعني جناح راست را به دور بودن از خط امام متهم مي كرد. اين جريان به مرور زمان از درون دچار چرخش گفتماني شد و پس از دوم خرداد 1376 با در اختيار گرفتن قوه مجريه، شعارهايي را مطرح ساخت كه از خط امام فاصله داشت. همگرايي با ملي گراها، ليبرال ها و حركت در مسير براندازي نظام ديني و سكولاريزه كردن كشور، نتيجه استحاله اين جريان بود. حوادث 87 و فتنه 88، نشان داد كه نفوذي ها تا چه اندازه موفق به منحرف كردن نيروهايي شدند كه زماني همراه با امام و انقلاب بودند. حضرت امام (ره) بارها خطر نفوذي ها را گوشزد كرده بودند، لكن برخي از گروه هاي سياسي انقلابي به اين هشدارها توجه نكردند و در نهايت تحت تأثير نفوذي ها، از كشتي انقلاب پياده شدند.

9- نفوذي‌ها در جبهه اصولگرايان

به دنبال مواضع و رفتارهاي ساختارشكنانه دوم خردادي تحت پوشش اصلاحات، جبهه اصولگرايي از نيروهاي وفادار به انقلاب اسلامي شكل گرفت و در چندين انتخابات پي درپي موفق به جلب اعتماد عمومي شد. اين بار خطر نفوذي ها خود را در جبهه اصولگرايان نمايان ساخت و با پيدايي يك باند انحرافي، به شدت اصولگرايان را تحت تأثير قرار داد. اگر جناح چپي ها تحت تأثير نفوذي ها، دچار انحراف از مسير اصلي انقلاب شدند، در جبهه اصولگرايي با پيدايي يك خط نفوذ و انحراف، عمده اصولگرايان در برابر آن موضع گيري كرده و با اين باند مرزبندي كردند.

نكته پاياني

بررسي تاريخ 33 سال پس از انقلاب اسلامي، نشان مي دهد انقلاب، نظام اسلامي، كشور و مردم ايران، بيشترين آسيب ها را از ناحيه نفوذي ها ديده اند و اكنون اميد دشمنان به همين جريان نفوذ در انقلاب است. هر چند در طول 33 سال گذشته انقلاب و نظام اسلامي، در پرتو هوشمندي و بصيرت مردم با خطر نفوذي ها مقابله كرده، لكن در شرايط كنوني، مقابله با خطرنفوذي ها بصيرت و هوشمندي بيشتري را مي طلبد.