سیاست خارجی روسیه در موضوع هسته ای علیه ایران

حاکمیت فعلی در روسیه علیرغم سعی خود در ارائه و تصویر سازی نظرات نسبتاً متفاوت در رویدادها و مسایل بین المللی در برابر جریان غرب و آمریکا، نسبت به حاکمیت قبل از آن (یعنی در دوران یلتسین)، ولی در قبال بحث پرونده هسته ای کشورمان و پیگیری مسائل مرتبط به آن در مجموعه شورای امنیت سازمان ملل متحد و با دادن رای مثبت به هر سه قطعنامه مصوب بر علیه کشورمان در شورای امنیت (قطعنامه های 1737 و 1747 و 1803) در عمل نشان داد که در خصوص موضوع ایران و بحث هسته ای مترتب بر آن، منویات درونی اش متفاوت از شعارهایی می باشد که آنها پس از روی کار آمدن طی 8 سال اخیر سرداده اند.
سیاست حرکت با چراغ خاموش و احتیاط بیش از اندازه و واهمه از رویارویی نزدیک و حتی رودررو با آمریکا و غرب در مقوله ج. ا. ایران، باعث شده تا مجموعه عوامل دست اندرکار در حاکمیت فعلی در روسیه در نهایت اقدام عملی و معدل گیری عملکرد در خصوص مقوله هسته ای ایران، حرکت متفاوت با جریان آمریکا و غرب را کنار گذاشته و به صورت مستقیم و با گذاشتن پای خود در جای پای آنها حرکت و اقدام نماید.

- در این راستا و با بررسی اظهار نظرهای مسئولین رسمی مختلف روسی، نظیر ویتالی چورکین سفیر روسیه در سازمان ملل متحد، ایگور ایوانف دبیر شورای امنیت ملی روسیه و تعدادی دیگر از مسئولین بلند پایه روسی در برهه های قبل و بعد از تصویب هر سه قطعنامه تحریمی علیه کشورمان (در یکساله اخیر)، همراه با فضا سازی های انجام شده در سطح افکار عمومی در روسیه توسط برخی رسانه ها، روزنامه ها و خبرگزاری های غیر دولتی و یا برخی احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و برخی بنیادها در روسیه، همگی موید موارد فوق الذکر می باشند.
البته در این راستا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه نیز در اظهار نظرهای گوناگون اما با لحنی ملایم تر، با حمایت از قطعنامه های صادره و مصوب در شورای امنیت، ایران را به حرکت در چارچوب آژانس بین المللی انرژی اتمی و توقف فعالیتهای غنی سازی اورانیوم دعوت نموده است.

- با بررسی موارد فوق و موارد متعدد و بسیار دیگری که در این مدت (به صورت برنامه ریزی و کاملا حساب شده و هماهنگ) از زبان مسئولین مختلف روسی ( و با انجام تقسیم وظیفه از سوی آنها) به صورت رسمی و یا به نقل از آنها در افکار عمومی مطرح و انتشار یافته است، موارد بسیاری به ذهن متبادر می گردد که همگی آنها بیانگر وجود واقعیتهایی غیر قابل انکار به عنوان اعتقاد و باور قلبی و عملی در بین مسئولین حاکم در روسیه می باشد.
در این راستا نکات مهم و قابل توجهی نیز مطرح و از زوایای مختلف قابل تحلیل و بررسی می باشد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می گردد:

1- حرکت محتاطانه و محافظه کارانه، شیوه ای بوده که از ابتدا به عنوان یک اصل کلی در دستور کار تیم فعلی حاکم بر مسکو در برابر ایران قرار داشته و دارد، یعنی آنها ضمن حرکت آرام و چراغ خاموش سعی دارند در برخی موضوعات مهم بین المللی به منظور جلوگیری از رویارویی با رقبا در مقوله ج. ا. ایران، (به اصطلاح) سیاست و حرکت یکی به نعل کوبیدن و یکی به میخ را پیگیری و دنبال نمایند.

2- اینکه روسیه و حاکمیت فعلی در آن، رفتاری را به صورت مستقل و متناسب با نیازهای طرف مقابل انجام دهد، تقریباً امری غیرممکن است و این موضوع ریشه در مشکلات ساختاری حکومتی در روسیه دارد. این مشکلات که به ویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی تا به امروز روسیه هنوز هم با آنها دست و پنجه نرم می کند، به روسیه این امکان را نمی دهد تا آنها لااقل یک نگاه منفعت حداقلی به این موضوع داشته باشند.

3- لحن روسها به خصوص حول و حوش تصویب هر سه قطنامه تحریمی، از دیدگاه برخی صاحب نظران در داخل و خارج از کشورمان کمی دور از انتظار بنظر می رسید و سوالاتی را در این مسیر به جا گذاشته است که هنوز هم بدون پاسخ مانده اند.

4- این اقدام روسها با حرکت شان در جای پا و دنباله روی از غرب و آمریکا، یک بی‌اعتمادی عمیق را در کشورمان و اذهان خواص و عوام نسبت به روسها (که از گذشته نیز این بی اعتمادی رسوباتی را داشته است) به راه انداخته و بدان دامن زده است و بدون شک این موضوع بر روند همکاری های دوجانبه نیز (خواه نا خواه) تاثیر خود را نشان می دهد.

5- در حال حاضر برخی از کشورهای جهان، همکاریهای روسیه و ایران را در عرصه های گوناگون دنبال نموده و منتظر این هستند که ببینند نتیجه این همکاریها چه می شود، لذا قطعاً حرکت منفی روسها در این مسیر و همراهی آنها با آمریکا و غرب در این جریان، بر روابط این کشورها با روسها نیز تاثیر خودش را خواهد گذاشت.
این موضوع هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت تاثیر خود را در عرصه های دیگر نیز بروز داده و حاصل آن چیزی به جز کسب بی اعتمادی نخواهد بود.

6- البته تمامی صحنه سیاسی در روسیه شامل حال این حاکمیت و حکومت فعلی موجود بر مصدر امور نمی باشد، در روسیه تفکرات و جریانات و گرایشات مختلف دیگری هم وجود دارند و در واقع این حاکمیت نماینده یکی از این تفکرات می‌باشد.

7- چون در روسیه اکثر سیاستمداران و سران قطبهای سیاسی مطرح، بر جریانات اقتصادی موجود در کشورشان اشراف و سیطره دارند، لذا بحثها و موضوعات اقتصادی نیز با مسائل سیاسی گره خورده و عجین گشته است. در این مسیر نتیجه حرکات و اقدامات فعلی روسیه نیز این را به اثبات می رساند که در بحثهای اقتصادی هم، روسها طرفهای مطمئنی نیستند، به ویژه در اجرای پروژه های کلان و ملی در یک کشور.

8- حاکمیت فعلی روسیه به منظور توجیه هر چه بیشتر اقدامات خود، به صورت هدفمند و طراحی شده، مواضع خود را در قبال موضوع هسته ای کشورمان در سطح وسیعی به افکار عمومی خود کشانده است تا از آن بتواند به نفع مثبتی برای خود در عرصه داخلی اش نیز ( همراه با مسائل بین المللی) بهره برداری های لازم را بنماید.

متغیرهای موجود در این راستا:
در مجموع چهار متغیر در مورد بحث هسته ای کشورمان از ابتدا مدنظر روسها بوده است:

- متغیر اول: بحث در نظر گرفتن ملاحظات غرب از طرف روسیه، در روابط خود با کشورمان بوده است (چه در دوران حکومت یلتسین و چه در دوران حکومت فعلی در روسیه). روسها پس از جنگ سرد در راستای سیاستهای کلان خود در مقابل بلوک غرب همیشه به دنبال این بوده اند تا در روابط خود با ایران ملاحظات غرب و آمریکا را در نظر بگیرند.

- متغیر دوم: اشراف روسها به محدودیتهای ژئوپولتیکی که به زعم آنها ج. ا. ا با آن روبرو می باشد. ج. ا. ایران در سه دهه اخیر و از پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره با تحریم های گوناگون و مختلف از سوی غرب و آمریکا و کشورهای بزرگ در جهان روبرو بوده است. روسها از همان ابتدا می دانستند که ایران در مسئله ساخت نیروگاه اتمی بوشهر و بحثهای هسته ای نیاز به آنها دارد، لذا روسیه در بحث هسته ای ایران، خودش را از ابتدا یک بازیگر بی رقیب می داند.

- متغیر سوم: شرایط فعلی هسته ای ج. ا. ایران و مخلوط شدن این موضوع با بحث نیروگاه بوشهر باعث شده تا جریان غرب به رهبری آمریکا، با تشدید نمودن روند اوضاع به دنبال تقویت تحریم ها علیه ج. ا. ایران باشد. بی شک روسیه نمی تواند به عنوان یک بازیگر بین المللی بی تاثیر از این موضوع بوده و حرکت نماید.

- متغیر چهارم: از دیدگاه برخی از جناحهای سیاسی و حکومتی در روسیه، که عمدتاً افراد و گروههای غرب گرا می باشند، بهترین شرایط در این وضعیت برای روسیه این است که ج. ا. ایران همواره تحت فشار باشد، ولی به این کشور حمله ای صورت نپذیرد، چرا که در آن صورت شرایط منطقه و کل قاعده بازی بهم خواهد خورد. لذا آنها بدشان نمی آید تا شرایط فعلی موجود همچنان حفظ گردیده و روند به همین گونه به پیش رود.

وجود نظرات و جناحهای مختلف در حاکمیت روسیه:
هم اکنون در خصوص روابط با ج. ا. ایران دیدگاهها، جناحها و سلایق مختلفی در سطح روسیه و حتی در درون حاکمیت سیاسی آنها وجود دارد که ذیلا به عمده ترین نظرات و دیدگاههای موجود در درون حاکمیت روسیه می پردازیم:

- گروه اول: افرادی هستند که خواهان مستقل اندیشی و مستقل تصمیم گیری در عرصه داخلی و خارجی کشورشان هستند و در مجموع موافق روابط خوب با کشورمان بوده و حتی آن را قدمی در راستای ایجاد یک همگرایی جدید در منطقه و کلاً سطح بین المللی قلمداد می نمایند.
در واقع این گروه خواهان احیای نقش روسیه در معادلات بین المللی و جهانی و تصمیم گیری مستقل از جریان آمریکا و غرب و در تقابل با آنها هستند.

- گروه دوم: افراد و جریانات طرفدار غرب و آمریکا هستند، که به واسطه نظر اربابان اصلی خود، در برابر این مسئله موضعگیری نموده و سعی در بازگویی جنبه های منفی روابط خود با ج. ا. ایران و بزرگنمایی پیرامون آن را دارند و در این راستا در افکار عمومی نیز به جو سازی علیه کشورمان مشغول بوده و به عنوان یک خط دیکته شده این مسیر را دنبال می نمایند.

- گروه سوم: افراد و گروههایی که معتقدند روسیه بایستی با ج. ا. ایران متناسب با وزن واقعی اش در عرصه روابط با روسیه، برخورد و حرکت نماید. آنها اعتقاد دارند که جایگاه واقعی فعلی ایران در سیاست خارجی و حتی تراز بازرگانی و مبادلات اقتصادی با روسیه جایگاه حدوداً پنجاهم می باشد و با یستی در همین سطح به روابط با ایران پرداخته شود. تعدادی از این معتقدین هم اکنون در مصدر امور در روسیه و در حاکمیت آن قرار دارند. آنها به ج. ا. ایران و روابط با آن از این زاویه می نگرند.

- گروه چهارم: افرادی می باشند که در دل شان بر نظرات گروه اول اعتقاد دارند، ولی در ظاهر و علناً بنا به ملاحظات بسیار، جرات بیان نمودن نظرات و اعتقادات درونی خودشان را ( بنا به مرام محافظه و ملاحظه کاری در مسائل بین المللی و حتی داخلی در روسیه و... ) ندارند و ترجیح می دهند تا بدون جلب توجه و به اصطلاح با چراغ خاموش حرکت نموده و به اصطلاح یکی به نعل بزنند و یکی به میخ، تا واکنشی جدی از سوی آمریکا و غرب متوجه آنها نگردد.
این گروه از رویارویی جدی و مستقیم با آمریکا و غرب و تصمیم گیری مستقل در قبال ج. ا. ایران و رخدادها و مسائل بین المللی مترتب بر آن، به گونه ای خاص ملاحظه و واهمه دارند. این طیف عمدتاً شامل حال قشرقابل توجه و دیگری از افراد حاکم فعلی در روسیه می باشد.

- حال اینکه مدودوف به عنوان رئیس جمهوری منتخب در جمهوری فدراتیو روسیه، متاثر از کدام دسته و گروه خواهد بود خود جای بحث و بررسی بیشتری را دارد.

نتیجه اینکه:

1- روسیه دارد با کارت ما در بحث انرژی هسته ای در برابر رقبای خود در عرصه بین الملل بازی می کند و ما بایستی نسبت به این مهم بسیار هوشیار و آگاه بوده و هوشمندانه حرکت و اقدام نمائیم و اجازه سوء استفاده را به آنها ندهیم.

2- روسها معتقدند که پرونده هسته ای ایران در این مقطع به هر مرحله و سرانجامی که برسد، برای آنها نفع در پی خواهد داشت و آنها کمترین ضرر و زیانی را از قبل این موضوع متوجه خواهند شد. لذا سیاست کج دار و مریز و غیر منسجمی را در این مسیر در پیش گرفته اند، غافل از اینکه هرگونه تبعات منفی ناشی از این روند بدون تردید گریبانگیر آنها نیز خواهد شد.

3- حمایت روسیه از نظرات غرب و آمریکا در قبال تصویب قطعنامه های تحریمی در شورای امنیت سازمان ملل در برابر ج. ا. ایران، نشان داد که روسها تنها تفاوت شان با آمریکائیها و غربی ها - در عملکرد خود در قبال ایران - افزایش تدریجی فشارهایشان علیه ما بوده است.

4- جمهوری اسلامی ایران به واسطه اینکه کشوری بزرگ در منطقه و عرصه بین المللی می باشد، و هم اینکه کشوری همجوار به جهت دارا بودن مرزهای آبی با روسیه محسوب می گردد، برای مدودوف ( به عنوان ریاست جمهوری جدید روسیه) و سیاست خارجی آتی وی می تواند نقش و اهمیت بسیار مهمی را داشته باشد.
ایران و روسیه می توانند توام با همکاری های کلان اقتصادی و انرژی، به ویژه در تحقق پروژه هایی نظیر شکل گیری و ایجاد سازمان اوپک گازی، همکاریهابی در عرصه کشورهای ساحلی در دریای خزر و امثالهم، در بعد سیاسی و بین المللی نیز در قالب سازمانهایی همچون شانگهای، کریدور شمال - جنوب و... همانند یک متفق استراتژیک عمل نمایند، موضوعی که بدون شک خواست آمریکا و جریان غرب، نبوده و نمی باشد.