سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی(ره)
سیره نبوی، به عنوان بخشی از وقایع تاریخی در جهانبینی اسلامی یکی از منابع شناخت معارف الهی محسوب میشود و مسلمانان همواره برآنند تا با تمسک به آن آداب و ارزشهای به جای مانده از سنت پیامبر گرامی اسلام، خود را به آداب و خصال نبوی متصف و محمود گردانند. این مجموعه از آداب و سنن که مخزن الاسرار فرهنگ اسلامی محسوب میگردد در طول اعصار و قرون همواره مورد توجه زاید الوصف علما واندیشمندان بزرگ اسلامی قرار گرفته و هر یک از آنان به فرا خور سعی خویش در جهت تنقیح و انطباق آن با اصول و معیارهای برگرفته از قرآن و سنت قطعی نبوی کوشیدهاند.
رساله «دستور زندگی، سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی(قده)» پژوهشی در همین راستاست که به خامه مولف گرامی آقای فاضل عرفان تصنیف شده است. مولف در این رساله که از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است، به بحث و تحقیق در خصوص بازتاب آداب و سنت نبوی در زندگی و سلوک حضرت امام میپردازد و به مناسبت، سخنانی از حضرت امام را در روشنگری زوایایی از سیره نبوی نقل میکند.
نویسنده، در مقدمه کتاب بحث را با ذکر جایگاه سیره میآغازد و آنگاه با موضوعاتی چون انحراف از سیره نبوی، قرآن و نقل تاریخ، معنا و مفهوم سیره، لزوم آشنایی مسلمانان با سیره نبوی و پیروی از آن، حجیت و اعتبار سیره نبوی ادامه میدهد.
فصل اول کتاب به «سیرة فردی» به توصیف و تبیان مهمترین خصلتهای شخصی رسول گرامی اسلام(ص) از زبان و بیان حضرت امام خمینی میپردازد.
در فصل دوم تحت عنوان «سیره اجتماعی» حضرت رسول(ص)، به مباحثی چون اصلاحات اجتماعی، استقلال فرهنگی، ترک رهبانیت، و رعایت آزادی عقیده پرداخته میشود، و مولف اقوال و آراء حضرت امام را به مناسبت ذکر و تبیین مینماید.
مباحثی چون توام بودن دیانت و سیاست، تشکیل حکومت، عمل به تکلیف الهی، حامیان سیاسی از میان مردم، ایجاد روابط سیاسی، موضوعهای فصل سوم با عنوان «سیره سیاسی» است. موضوعات فصل چهارم نیز با عنوان «سیره نظامی» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقیم و استقامت در میدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسیج. لازم به یادآوری است که این کتاب در آینده چاپ و انتشار خواهد یافت. در ذیل توجه خوانندگان گرامی را به خلاصه مقدمه این کتاب جلب میکنیم.
پیامبر اسلام تنها پیامبری است که تاریخی مدوّن و منسجم داشته و تاریخنویسان کوچکترین حرکات ایشان را نیز به ثبت رساندهاند. امروزه حتّی جزییات زندگانی آن حضرت در بسیاری از موارد به صورتی مستند و قطعی در دست ماست. اطلاعاتی از قبیل: سال و ماه و روز تولّد ایشان ـ بااندک اختلافی که وجود دارد ـ حوادث دوران شیرخوارگی، صباوت و جوانی، مسافرتهایشان به خارج از حجاز، شغلهای ایشان پیش از بعثت، تاریخ ازدواج، تعداد فرزندان ـ اعم از کسانی که هنگام حیات حضرت از دنیا رفتند و یا پس از رحلت ایشان درگذشتهاند ـ و سنّ آنان و... همچنین حوادث و رویدادهای زمان بعثت و رسالت ایشان و اسامی و خصوصیات نخستین کسانی که به اوایمان آوردند، سالایمان آوردن آنها، همه و همه دقیقاً و تحقیقاً روشن است. مسلمانان صدر اسلام، همه روزه و در مناسبتهای گوناگون خدمت پیامبر اکرم(ص) میرسیدند و از نزدیک سبک و شیوة زندگی آن حضرت را مشاهده کرده، سعی میکردند زندگی خود را با روش زندگی رسول اکرم، تطبیق دهند.
اصولاً همة حرکات و سکنات پیامبر، مورد توجه خاص مسلمانان قرار داشته و ضمن آن که آن را حجت قول و فعل خویش قرار میدادند، برای دیگران نیز بازگو کرده و به حافظه میسپردند. پس از رحلت آن حضرت همین محفوظات و معلومات سینه به سینه نقل شد تا آن که تقریباً از نیمة دوّم قرن اوّل هجری، تدوین سیره آغاز گردید و برخی از نویسندگان توانستند با همت و تلاش فراوان، اطلاعات ذهنی و شفاهی مسلمین را به کتابت درآورند. متون اوّلیة تاریخ اسلام از قبیل: «سیرة ابن اسحاق»، «سیرة ابن هشام»، «مغازی واقدی» ، «طبقات ابن سعد» ، «تاریخ طبری» و... در طول سالیان دراز، میان بسیاری از مسلمانان از قداست خاصی برخوردار بوده است.
از ابتدای نگارش سیرة پیامبر اکرم، دستهای مرموزی، براساس انگیزهها و اهداف شیطانی، به کار افتاد و عمال مزدوری به کار گماشته شدند تا نگذارند سیرة رسول خدا(ص) بدون پیرایه و فارغ از حب و بغضهای شخصی و گروهی به رشتة تحریر درآید. آنان هر نکتهای را که به ضرر خود میدیدند، حذف کرده و یا واژگون جلوه میدادند. از طرفی نیز داستانهای بیپایه و اساس را ـ به نفع خود ـ ساخته و منتشرمی کردند.
آنچه گفته شد علّت به وجود آمدن انحراف در بیان و نگارش سیرة رسول خدا(ص) بود؛ امّا استمرار و بقای این انحراف، معلول سبک و شیوهای است که تاریخ نگاران و سیرهنویسان در ثبت حوادث و رویدادهای صدر اسلام برگزیدهاند. در حقیقت علّت عمدة استمرار تحریف، انحرافی است که این جماعت از سبک و روش قرآن در بیان رویدادهای تاریخی داشتهاند. بنابراین راه حلّ اساسی، بازگشت به قرآن و استفاده از روش این کتاب عظیم در ثبت و بیان وقایع است.
آیات قرآن را در بعد تاریخی میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1) آیاتی که دیدگاههای کلّی ارائه میدهد و اصول و قوانین غیر قابل خدشه را مطرح میسازد.
2) آیاتی که به ذکر وقایع جزیی و رخدادهای عینی اعم از جنگها و غزوات، تمدنها، تفرعُنها، توحشها، خصال نیک پیامبران و مردان خدا، رفتار امم گذشته با آنها، طغیانگری و صفات بد جبّاران و طاغوتها و... میپردازد.
امام خمینی(ره) بر سرمشق قرار گرفتن سنن و اصول حاکم بر جوامع تأکید کرده و میگویند:«تاریخ باید سرمشق ما باشد و ما وقتی که تاریخ را نگاه میکنیم، تحولاتی که پیدا شده است در اسلام و مسلمین، هر جا که قوتایمان در کار بوده است و مردم و مسلمین به قوّتایمان حرکت میکردند، نصر با آنها همراه بوده است و هر وقتی برای رسیدن به آمال دنیایی بوده است، نصر از آنها فرار میکرده است.» 1
داستانها و سرگذشتهای قرآن، حاوی آموزندهترین درسها و نکات زندگی است و بخصوص، تأکیدهای مکرر قرآن بر این که امت اسلام نیز چنانچه ظلم و ستم پیشه کند از ابتلا به عذاب الهی و سرنوشت سوء پیشینیان مصون نخواهد بود، همچون زنگ خطر، تکان دهنده و بیدارکننده است.
با این همه، انسانها در بستر تاریخ سرگذشتهای مشابه پیدا میکنند. اینان اگر قصص انبیاء و تاریخ را با چشم عبرت مینگریستند و با دید یک دانش تجربی به آنها توجه میکردند، میتوانستند برای خود زندگی صحیح و بدون لغزشی فراهم سازند.
شیوة قرآن کریم در مورد زندگی مردان بزرگ الهی معمولاً سخن از روش زندگی و سیرة آنان ا ست. در تمام مواردی که قرآن کریم سخن از نیکان یا بدان به میان آورده، در حقیقت در صدد تجلیل و تکریم و یا انتقاد از سیره و روش آنها بوده است. از دیدگاه قرآن، شیوة سازنده بحث از شخصیتهای بزرگ همین است، لذا هنگامی که داستان اصحاب کهف را مطرح میکند و درسهای سازنده این داستان را گوشزد مینماید، سرگرم شدن به مباحث بیفایدهای مانند کشمکش بر سر تعداد اصحاب کهف را مورد نقد و نکوهش قرار میدهد.
آنچه گفته شد خلاصهای از شیوة قرآن در بیان رویدادهای تاریخی است، ولی متأسفانه بسیاری از سیره نویسان مسلمان از این روش پیروی نکرده و بیشتر بازگو کنندة حوادث و یادآور متن رویدادها بودهاند و توجه چندانی به علل حوادث، و یا نتایج تلخ و شیرین آن نداشتهاند.
در قرن چهاردهم در فن سیره نگاری، تحولی به وقوع پیوست و برای تدوین و تحریر آن روش تحقیقی و تحلیلی نوینی بنا نهاده شد.
امام خمینی(ره) در طول مدت نورافشانی خود به امت اسلامی سعی داشتند سیرهای منقح و منطبق با اصول و معیارهای برگرفته از قرآن و سنت قطعی پیامبر اسلام، و بدور از هرگونه خرافه واندیشة واهی ارائه دهند.
استفاده از تاریخ در دیدگاه امام خمینی(ره) چونان استفاده از علم فیزیک در شناخت و تفسیر جهان مادی است. ایشان همواره در صدد شناسایی علل و عوامل شکستها و پیروزیهای ملتهای گذشته بودند و آنها را برای امت اسلامی در نوشتهها و سخنان خود تشریح میکردند.
واژه سیرة2، بر وزن فِعْلَة از مادة سَیْر است. سیر یعنی حرکت کردن، رفتن، راه رفتن. سیره یعنی نوع حرکت، روش راه رفتن. بنابراین «سیر» ناظر به اصل حرکت و رفتار در خارج است و «سیره» تحلیل و تفسیر و تبیین آن را به عهده میگیرد. انتخاب این واژه، انتخابی بسیار مناسب و دقیق است. 3 امّا همانند بسیاری از اصطلاحات دیگر از قبیل: فلسفه، علوم تجربی و غیره، تدوین سیره نیز در مرحلة پیاده شدن و خارج از لفظ و اصطلاح، آن گونه که شایستة معنای حقیقی لفظ است، عمل نشده و از وظایف اصلی آن که همان تحلیل و تفسیر حرکتهای رسول خدا(ص) است، غفلت شده است.4
آشنایی با سیرة نبوی در حقیقت یافتن الگو و سرمشق زندگی برای دستیابی به حیات طیبه الهی است. سیره حضرت در نحوه ارتباط با خداوند، دوستان، دشمنان، منافقان، حکومت و رهبری، سیاست خارجی، تبلیغ، جنگ و صلح و اسیران جنگی، خانواده و... برای همه انسانها آموزنده است.
انسانها نیاز به قهرمان و الگویی دارند تا در راه رسیدن به زندگی متعالی وایده آل آنان را هدایت و رهبری کند.
«اگر یک ملّتی بخواهد مقاومت کند برای هدف حقّی، باید از تاریخ استفاده کند، از تاریخ اسلام استفاده کند، ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته و اینکه گذشته سرمشق است از برای ما» .5
در شرایط کنونی که ملتهای مسلمان برای کسب حقوق از دست رفته خود به پا خاستهاند و در راه تجدید مجد و عظمت دیرین، و شناخت معارف و فرهنگ اصیل اسلامی گام برمی دارند و در مقابل فرهنگها و الگوهای عروسکی شرق و غرب قیام کردهاند، عالیترین خدمت علمی و عملی به ملتهای مسلمان شناساندن قهرمانان راستین و وارستة الهی است.
تا مبادا کسی دلباخته و فریفتةاندیشهها، ارزشها و الگوهای کاملاً بیگانه و متضاد با روح و جان دارد. در این راستا میتوان ـ بحق ـ امام خمینی(ره) را در صدر معتقدان و عاملان به سیرة نبوی و معلمی شایسته برای شناساندن سیرهای روشمند و عملی به جهان تشنة فضیلت و حقیقت معرفی کرد. ایشان در دوران مبارزه با حکومت طاغوت، همواره الگوی حکومت آینده را، حکومت صدر اسلام ــ پیامبر(ص) و علی(ع) ــ عنوان کرده و در بیانی میفرمایند:
«چنانچه اسلام تحقق پیدا بکند، همان معانی که در صدر اسلام بود و همان برابری که در صدر اسلام بود، همان قطع ایادی ظلمه که در آن وقت بود، انشاء اللّه تحقق پیدا میکند».6
سخنان حضرت امام (ره) در زمینه لزوم آشنایی و پیروی از سیره و سنت رسول خدا(ص) برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) میباشد.
اکنون به بحث حجیت و اعتبار سیرة نبوی میپردازیم. این بحث را از این جهت ضروری میدانیم که بیانات گهربار امام امت(ره) پیرامون سیرة پیامبر(ص) را همراه با پشتوانهای استدلالی و برهانی نقل کرده و اکتفا به روش نقلی نکرده باشیم.
دلایل حجیت سیره نبوی را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد:
1ـ نصوص قرآنی
2ـ احادیث و روایات
3ـ اجماع
4ـ دلیل عقلی
آیات فراوانی در قرآن، پیروی از پیامبر(ص) را لازم و واجب شمرده است.
از مجموع این آیات استفاده میشود که براساس فرمان الهی، امر و نهی پیامبر ـ بدون استثنا ـ باید مورد پذیرش و اطاعت قرار گیرد، زیرا ایشان جز به خواست خداوند چیزی نمیگوید و اطاعتش قرین اطاعت خداست و همان گونه که مردمان به اطاعت خدا دعوت شدهاند، به اطاعت رسول خدا نیز مأمور شدهاند.
اطاعت و پیروی از رسول خدا(ص) در همة شؤون لازم است؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) نه تنها لاینطق عن الهوی بلکه لایتحرک عن الهوی و لایسکن و لایسکت عن الهوی است.
بعضی از دانشمندان اسلامی، برای حجیت سنّت و سیرة نبوی به احادیث تمسک کردهاند، 7ولی برخی نیز استناد به احادیث رسول خدا(ص) در این موضوع را دور صریح میدانند؛ زیرا حجیت این احادیث مبتنی بر حجیت سنّت است، حال اگر حجیت سنّت نیز مبتنی بر این احادیث باشد، توقف شئ بر نفس لازم میآید.
البته اگر اعتبار این احادیث را مستند به آیات قرآن بدانیم، اشکال دور برطرف شده، گرچه در این صورت احادیث و روایات دلیل مستقلی نخواهند بود و برگشت به دلیل اول (نصوص قرآنی) میکند.برخی از علما و دانشمندان برای حجیت سنت و سیرة نبوی، به اجماع مسلمانان تمسک جستهاند. استاد عبدالوهاب خلاق میگوید: «مسلمانان اتفاق کردهاند بر اعتبار آنچه که از پیامبر به عنوان تشریع صادر شده، و با سند صحیح نقل گردیده است.» 8
اما، عمدهترین و قویترین دلیل عقلی بر حجیت سیره رسول خدا(ص) دو دلیل است.
1ـ ادلّهای که بر عصمت آن حضرت و امتناع غفلت و خطا و سهو بر ایشان دلالت میکند؛ زیرا اعتقاد به عصمت باعث میشود انسان یقین پیدا کند که تمام اعمال و گفتار پیامبر(ص) موافق با موازین شرع است و میتواند برای دیگران ملاک و حجت باشد.
2ـ اعتبار و حجیت سنّت جزو ضروریات دین است؛ زیرا از نظر جنبههای عملی چارهای جز پذیرفتن سنت نیست و اگر سنّت را فاقد ارزش بدانیم، با توجه به اینکه اشارات قرآن به حدود و احکام الهی از حیث کمیّت محدود و از حیث دلالت در بسیاری از موارد، کلی و مجمل است، در تعیین وظیفه و تکلیف شرعی خویش با بن بست و سردرگمی روبرو خواهیم شد. بنابراین انکار سنّت، مستلزم تعطیل عمل به دین و ابهام و اجمال احکام شرعی است و این با حکمت خداوند سازگار نیست.
پی نویس:
1ـ صحیفه نور، ج6، ص50
2ـ بعد از اشباع یأ، تبدیل به سیره شده است. ر.ک: لسان العرب 4:389 ـ 390
3ـ در سیره نویسی ـ به معنای صحیح آن ـ اسلوب و روش رفتارها، کنشها و واکنشها آورده میشود نه صرف وقایع و رخدادهای تاریخی. این روشی است که بخش عمده فلسفه تاریخ را تشکیل میدهد.
4ـ فلسفه نیز یعنی علم به حقایق موجودات و تمیّز آنها از غیر موجودات. ولی با وجود چنین تعریفی، اختلافات فلاسفه در معرفی کردن موجودات و جداکردن آنها از غیر موجودات،اندک نبوده و گاه برای اثبات چیزهای موهوم و غیر واقعی، از استدلال و قیاس نیز استفاده کردهاند. و همینطور اختلافات فاحشی که در علوم حسی و تجربی (اعم از طبیعی و انسانی) وجود دارد.
5ـ صحیفه نور، ج4، ص15
6ـ صحیفه نور
7ـ ر.ک: استاد محمد سلام مذکور، مدخل الفقهالاسلامی، ص75
8 ـ عبدالوهاب خلاق، علم اصول الفقه، مکتبه الدعوةالاسلامیة، شباب الازهر، ص38 و خلاصةالتشریع، ص37؛ و نیز ر.ک: علامه خضری، اصول فقه،ص433.