شاخصی به عنوان تروریسم
نشریه معتبر آمریکایی «سیاست خارجی» طی فراخوانی، از حدود یکصد نفر از نخبگان و کارشناسان علوم سیاسی در دانشگاهها و احزاب عمده دمکرات و جمهوری خواه خواسته است که نتایج حاصل از جنگ ایالات متحده علیه تروریسم را بررسی نمایند. بدتر شدن وضعیت امنیت ملی در دو بعد داخلی و خارجی، همراه با افزایش تهدیدات، فزونی نارضایتیها و وضعیت پیچیده و سردرگم ارتش آمریکا در افغانستان و عراق، همگی باعث گردیده که نتایج این تحقیق، برای دولتمردان آمریکایی کاملاً غافلگیر کننده باشد. سؤال شوندگان با اشاره به گسترش تروریسم در سراسر دنیا، ناامیدی مردم از پایان موفقیت آمیز جنگ، هزینههای هنگفت مادی و انسانی جنگ، موفقیت دولت آمریکا در بهبود شاخصهای تعریف شده در حوزه تروریسم را بسیار پایین و غیرقابل قبول عنوان نمودهاند. اکثر شرکت کنندگان در این تحقیق که سوابق مختلفی نظیر وزارت کشور، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، فرماندهی نظامی، روزنامه نگاری و استادی دانشگاه را داشته و به هر دو حزب برجسته نیز تعلق دارند، ناکامی دولت آمریکا در جنگ علیه تروریسم را تأیید نموده اند. در پایان این مقاله تحقیقی نیز، با استفاده از نتایج پژوهش صورت گرفته، اعلام گردید که بیتردید حوادث و اتفاقاتی ناگوارتر از 11 سپتامبر 2001 میلادی، آمریکا را تهدید میکند.
آیا ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم پیروز شده است؟
بیش از یکصد نفر از کارشناسان عالی رتبه سیاست خارجی آمریکا معتقدند که پاسخ این سؤال منفی است، چرا که آنها شاهد یک امنیت ملی ناپایدار در داخل کشورشان هستند و دولت آمریکا نیز از محافظت شهروندانش در برابر حملات بعدی تروریستی، ناتوان مانده است.
به دنبال حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی، مردم آمریکا به صورتی قابل توجه زیر پرچم ایالات متحده گرد آمده اند. به دنبال این حمله - که خونین ترین هجوم به منافع این کشور در طول تاریخ بوده - هنوز هم بسیاری از مردم آمریکا معتقدند که وقوع حملهای دیگر، دور از انتظار نیست. البته عدهای نیز معتقدند که جنگ جهانی علیه تروریسم میتواند آنان را ایمنتر نماید. تنها یک ماه پس از حوادث 11 سپتامبر، به عنوان مثال، 94% مردم آمریکا در نظرسنجی مشترک شبکه تلویزیونی ABC و روزنامه واشنگتن پست، عنوان نمودند که چگونگی آغاز جنگ از سوی ایالات متحده را میپذیرند. به یاد دارید که بلافاصله پس از این حملات، آمریکا جنگ در افغانستان را آغاز نمود و با انهدام پناهگاههای تروریستی و دستگیری و یا قتل تعدادی از سردمداران برجسته گروه القاعده، تلاش کرد تا تروریسم را از بین ببرد.
از سال 2001 میلادی، تروریستها تقریباً توانستهاند به اهداف مورد نظر خود در همه قارههای دنیا با بمب گذاری در جزیره بالی، لندن، مادرید و سایر نقاط دست یابند. اینک پس از 5 سال، آمریکا هنوز هم در معرض حمله دیگری قرار دارد. هرچند شهروندان آمریکایی، به پیروزی کشورشان در جنگ علیه تروریسم امید اندکی دارند. در مورد مقابله با تهدیدات، به ویژه پس از وقوع دهها حمله تروریستی در سراسر دنیا، گزارشهای متعددی وجود دارد که اعلام میدارد، مردم آمریکا ایمان اندکی به پایان موفقیتآمیز جنگ آغاز شده از سوی دولتشان علیه گروهها و سازمانهای تروریستی و رفع تهدیدات ناشی از حملات بعدی دارند. همچنین فقط نیمی از مردم آمریکا، جنگ کنونی دولتشان را موفق ارزیابی میکنند و بیش از یک سوم آنان اعتقاد دارند که ایالات متحده، نسبت به قبل از وقایع 11 سپتامبر، امنیت کمتری پیدا نموده است.
این تصورات بدبینانه عمومی را میتوان به سادگی با هزینههای زیاد مالی و انسانیِ به وجود آمده در جنگ جهانی ایالات متحده علیه تروریسم مرتبط نمود. در کنار این موارد، بارها از سوی دولتمردان منتخب آمریکایی چنین اعلام گردیده که این بدبینی، نادرست است بلکه ما در فعالیتهای خود موفق بوده ایم. به علاوه آنان، حتی وقوع حملات آتی تروریسم را غیرقابل اجتناب میدانند.
موضوع از چه قرار است؟
برای دریافت واقعیت، نشریه «سیاست خارجی» و «مرکز توسعه آمریکا»، در مطالعهای مشترک، با پرسش از حدود 100 چهره مجرب و برجسته عرصه سیاست خارجی ایالات متحده، از هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات، تلاش نمود تا به کنکاش در این موضوع بپردازد.
طراحی مشترک شاخص تروریسم از سوی نشریه سیاست خارجی و مرکز توسعه آمریکا، اولین تلاش ساختار یافته و گسترده در جهت بررسی و ارزیابی عمیق موفقیت ایالات متحده در جنگ جهانی علیه تروریسم، از نگاه عالی رتبه ترین دست اندرکاران بخش سیاست خارجی این کشور بود.
هدف ما، دستیابی به چند نتیجه قطعی و بیچون و چرا در مورد اولویتهای سیاستها و همچنین پیشرفتهای این جنگ از نگاه کسانی بود که در نیم قرن اخیر، سیاست خارجی دولت آمریکا را راهبری نموده اند. این افراد منتخب شامل وزرای کشور، مشاوران امنیت ملی، فرماندهان عالی رتبه بازنشسته نظامی، اعضای برجسته جامعه روشنفکری، روزنامه نگاران و در نهایت، اساتید دانشگاهی بودند. از سوی دیگر، باید یادآوری نمود که 80% این منتخبان، سابقه کار در دولت ایالات متحده را داشته اند؛ نیمی از آنان مسئولیتهایی اجرایی را برعهده گرفته بودند؛ یک سوم آنان نظامی بوده و 17% جامعه مورد مطالعه، جزو اساتید دانشگاهی بوده اند.
علی رغم محیط به شدت متشتت سیاسی حوزه امنیت ملی در سالهای اخیر، نتایج شاخص ما نشان داد که در میان گروههای مختلف سیاسی، یک اجماع نظر چشمگیر وجود دارد. یک اکثریت 84 درصدی از کارشناسان مورد بررسی معتقد بودند که ایالات متحده در جنگ به راه افتاده علیه تروریسم موفق نخواهد بود. 86% آنان نیز بر این باور بودند که جهان امروز برای آمریکاییها روز به روز ناامنتر میگردد. در مجموع، آنان متفق بودند که دولت ایالات متحده در تلاشهای خود جهت برقراری امنیت داخلی ناموفق بوده است. حدود 80% نیز پیش بینی میکنند که در یک دهه آینده، کشور ما با حادثه تروریستی دیگری مشابه آنچه در 11 سپتامبر 2001 میلادی روی داد، روبه رو خواهد شد. این نتایج اسفبار و ناامیدکننده، از این حقیقت ناشی میگردد که نخبگان ایالات متحده معتقدند، وضعیت امنیت ملی کشور آمریکا نیازمند یک اصلاح و بازسازی است.
لیزل گلب مدیر صاحبنام و عالی رتبه شورای روابط خارجی ایالات متحده و یکی از مشارکت کنندگان در مطالعه ما میگوید: «کارشناسان و متخصصان عرصه سیاست خارجی کشور ما، هیچگاه در گذشته، چنین اتفاق نظری در مورد عملکرد خارجی یک دولت نداشته اند. دلیل این امر هم این است که تقریباً برای همه آنان روشن است که بوش و همکارانش، دیدگاهی کاملاً غیرواقعی در مورد توانمندیهای نیروهای نظامی و تهدیدات این نیروها در سطح جهانی دارند.»
پاسخ دهندگان این مطالعه، تلاشها و اقدامات ایالات متحده را در چند حوزه کلیدی امنیت ملی نظیر دیپلماسی ملی، بخش اطلاعاتی و امنیت داخلی، به چالش و نقد کشیده اند. همچنین تقریباً قریب به اتفاق سازمانها و نهادهای مسئول در جنگ علیه تروریسم، امتیازات ضعیفی کسب نمودند. ضمناً این کارشناسان اعتقاد داشتند که تغییرات اخیر در وضعیت امنیت ملی، تأثیر اندکی در ایمنتر کردن زندگی روزمره مردم آمریکا داشته است.
به عنوان مثال، در پاسخ به سؤالی در مورد تغییرات اخیر صورت گرفته در نهادهای اطلاعاتی - امنیتی این کشور و نتایج آن، بیش از 50٪ کارشناسان اعلام نمودند که ایجاد «سازمان اجرایی امنیت ملی» (ODNI) از سوی دولت بوش، هیچ تأثیر مثبتی در جنگ علیه تروریسم نداشته است.
بیل گرتز یکی از روزنامه نگاران شرکت کننده در این تحقیق که در 20 سال اخیر در مورد مسائل حوزه اطلاعاتی و امنیتی، مقالات متعددی نگاشته است، در این مورد میگوید:«همه آنچه از آن به عنوان اصلاحات در بخش اطلاعات و امنیت ملی نام برده میشود، به سازماندهی مجدد ساختارهای پیشین محدود میگردد که در اکثر موارد، تنها به ایجاد سطوح جدیدتری از دموکراسی در سیستمی کاملاً بوروکراتیک، منتهی گردیده است.»
از سوی دیگر، متخصصان پاسخ دهنده در بررسیهای ما، به صورتی مشابه، اکثر سیاستهای در پیش گرفته شده به وسیله کنگره ایالات متحده و پرزیدنت جورج دبلیو بوش را از 11 سپتامبر تاکنون، نادرست خوانده و از این سیاستها انتقاد داشتند. مثلاً 81% معتقد بودند که اسارت متهمان گروهی تروریست در اردوگاه گوانتاناموی کوبا، تأثیراتی منفی بر جنگ علیه تروریسم خواهد داشت. به علاوه، آنان انتقادات زیادی به سیاستهای دولت بوش در موضوعاتی نظیر روابط با کشورهای اتحادیه اروپا و متحدان اروپایی، علیه کره شمالی و ایران، کنترل توسعه سلاحهای کشتار جمعی و در نهایت، روابط دولت آمریکا با دولتهای در معرض فروپاشی و انهدام داشتند.
آنه ماریا اسلاگتر، استاد دانشکده روابط بین الملل وملی وودرو ویلسون دانشگاه پرینستون، در این مورد میگوید: «ما در جنگ علیه تروریسم شکست خوردهایم، زیرا ما همواره به جای تهدید عوامل و علل تروریسم، به تهدید و برخورد با نشانههای آن پرداخته ایم. به علاوه، پافشاری ما بر این مطلب که ایدئولوژی بنیادگرای اسلامی جایگزین ایدئولوژی کمونیستی به عنوان دشمن اصلی کنونی ما گردیده، باعث گردید که دیدگاه گروه القاعده، در سراسر جهان منتشر گردد.»
این نتایج در مورد عملکرد ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم، همگی حکایت از مشکلات و مسائل فراوانی رودرروی دولت ما دارد که اگرچه به نظر میرسد، مردم آمریکا روز به روز از جنگ علیه تروریسم خستهتر میشوند، اما کارشناسان مشارکت کننده در بررسیهای ما معتقدند که این نبرد تازه آغاز گردیده است. بر این اساس، اکثریت بزرگی از آنان اعتقاد دارند که این جنگ بیش از اتکا به سلاح، نیازمند اتکا بر فکر و اندیشه است. شاید این امر تعجب آور به نظر آید، اما نتایج مطالعه ما نشان داد که 80% کارشناسان معتقد بودند که اعلام برائت دنیای اسلام از ایدئولوژیهای رادیکال تروریستها، میتواند پیروزی ما را با چالش روبه رو نماید. آنان معتقد بودند که جهت پیروزی در نبرد آرا و اندیشهها، آمریکا باید اتکای بیشتری را بر ابزارهای غیرنظامی بنماید. بیش از دو سوم نیز اظهار نموده بودند که سیاستگذاران ایالات متحده باید سازمان ملل و مؤسسات وابسته به آن را تقویت نماید. در همین حال، این کارشناسان چنین ابزار نمودند که دولت ایالات متحده باید به صورتی خلاقانه در مورد تهدیدات علیه خود بیندیشد. در یکی از سؤالات تحقیق نیز از پرسش شوندگان خواستیم که یک عامل را به عنوان بزرگترین خطر و تهدید فرا روی امنیت ملی ایالات متحده ذکر نمایند که در پاسخ به این سؤال، حدود نیمی از آنان به کاربرد بمبهای هستهای و سایر سلاحهای کشتار جمعی اشاره نمودند، در حالی که یک سوم آنان مسأله القاعده و تروریسم و 4٪ نیز ایران رابه عنوان بزرگترین خطر تهدید کننده موجودیت کشور ما برشمردند.
امروز، پنج سال پس از وقایع تروریستی 11 سپتامبر، این نکته را باید به خاطر داشت که بزرگترین چالشها ممکن است همچنان در راه باشند.