شرحی برزندگانی مرحوم حضرت آیت اله العظمی حاج شیخ حسین دین محمدی زنجانی(قدّس الله سره)

شهر زنجان در گذشته ای نه چندان دور رونق خاص خود را داشت لکن این شهرت و رواج هرگز به بازار کسب و کار وبیع و معامله مربوط نبود بلکه آن چه که در آن دوران شکوفا اتفاق افتاد رواج بازار علم و معرفت و کمالات متعالی انسانی است. عصری که در آن فقیهانی وارسته و عالمانی کم نظیر می زیسته اند. با حضور عالمانی عامل و انسان هایی به درستی تربیت یافته در مکتب اسلامی و حوزه علمیه ی شریف امامیه و با انتساب به وجود مقدس امام صادق(ع)، و در روزگاری نه چندان دور نه تنها در شهر زنجان مجتهدان و فقهایی مبارز می زیسته اند بلکه هریک از محلات این شهر نیز عالمان بزرگی را درمیان خود داشته است. انسانهایی چون مرحوم حجة الاسلام زنجانی و آخوند ملاعلی قارپوزآبادی و میرزا مجید حکمی زنجانی(ره)و.... در آن دوران پر رونق چنان درخشیده اند که تصور ظهور چنین اشخاص بزرگواری در دوره ی بعد از آن برای نسل های بعدی بسیار دشوار می نماید.
از میان شخصیتهای علمی و دینی زنجان نام و آوازه ی مرحوم حضرت آیت اله العظمی شیخ حسین دین محمدی زنجانی(قده) برای اهل علم و فضلای حوزه ی علمیه زنجان نا آشنا نیست و حتما می توان گفت که دوران حیات پربرکت آن بزرگوار مقارن با آن دوره ی شکوفایی علمی این خطه است و بلکه آن فقید سعید، خود بخش مهمی از آن دوران بوده و چنانکه پایان حیات شریف اش نیز حدوداً همزمان با افول و فرود آن دوران ماندگار تاریخ علم و فقاهت در زنجان است.
انسان بزرگواری که در طی 85 سال حیات پر برکت خود با طی بالاترین مدارج علمی و اخلاقی، یک عمر درجهت تزکیه نفس و تربیت شاگردان وطلاب علوم دینی در عین بی تکلفی و ساده زیستی در میان مردم کوچه و بازار حضور یافت و هرگز طالب نام و آوازه و شهرت و قدرت نبوده و همواره دعوت خوانین و تاجداران و تاج گذاران و ظالمان و ملاکان را با تکیه بر آنچه که در محضر امیر مومنان و مولای موحدان علی (ع) در حوزه نجف اشرف آموخته بود و بدان عمل می کرد، نمی پذیرفت و آنچنان بود که مطابق سیرت تربیت شدگان مکتب اسلام که عزت واقعی را نزد خداوند سبحان و رسول مکرمش می جویند، خداوند عزیزش گردانیده بود.
درک عمیق از معارف روح بخش اسلام چنان روح بزرگ و منش پاکی بر او بخشیده بود که در همه ی عمر به دور از تحجر و با وسعت دید و روشن بینی زندگی کرد به گونه ای که از این جهت در زمان خود بی نظیر بوده است.
تاریخ شهر زنجان از بسته شدن بازار بزرگ شهر در دفاع از حمام های خزینه ای و در اعتراض عمومی به جمع آوری خزینه های غیر بهداشتی گرمابه ها و ایجاد دوش های امروزی که با جلو داری یکی از صاحب نام های آن دوره اتفاق افتاده بود حکایت می کند. عاقلان و افراد آگاه کراراً نقل فرموده اند که در آن شرایط دردناک شهر که جو عمومی در دست عوام و عوام صفتان بود، این بزرگوار نه تنها با این جو همراهی نفرمود بلکه مخالفت صریح خود را با این عمل عوامانه چنان ابراز کرده که حتی تعدادی از مامومین از جماعت او پراکنده شدند. و در آن روز هم این مساله ی روشن فقهی یعنی ارجحیت غسل ترتیبی بر ارتماسی وجود داشت اما ظاهرا همراه شدن با جمعیت عوام برای عده ای مهم تر بوده و دلایل دیگری هم می توانست داشته باشد!
البته در کنار این گونه ظام هایی – معمولاً از طرف عوام نصیب اهل کمال می شود. با کمال خوشوقتی باید گفت که بسیاری از بزرگان و اهل علم و فرهنگیان آن روزگار از جمله مربیان مدرسه معروف توفیق از دوستداران آن حضرت بودند و اگز افرادی در راس کارهای فرهنگی آن زمان قرار می گرفتند همواره در محضر ایشان زانوی ارادت برزمین می زدند و از جمله افراد معروف آن زمان فردی به نام مرحوم شیخ حسین مطلبی است و چنان که معروف است او احتمالا کار وکالت انجام می داده و از بضاعت علمی مناسب برخوردار بود و در پذیرفتن علماء وسواس فوق العاده داشت. این فرد بسیار لفظ قلم صحبت مب کرده است که از قول او جملات زیادی نقل شده از جمله آن که شیخ حسین دین محمدی دریای علم است و یا این که چندی پیش در مغازه آقای یگانه از متدینین بازار این جمله را از آقای مطلبی نقل کردند: که خورجین علم در دوش حاج شیخ حسین دین محمدی است...!
اما آنچه مسلم است، آیت الله العظمی دین محمدی در بین علمای آن روزگار از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، بی آنکه حب ریاستی داشته باشد لاجرم صدر نشین مجلس علماء بوده اند. در مورد مقام علمی ایشان سید ابراهیم موسوی مولف کتاب تاریخ زنجان علماء و دانشمندان (1392 ه. ق)می نویسد: وی فقیه متبحر و جامع کمالات بوده و در مدرسه سید زنجان بعد از مراجعت سال 1331ق درس خارج طهارت شیخ را عنوان کرده بوده و مدرس فقه و اصول بوده و صاحب فهرست می نویسد فاضل بارع فقیه احد روساء روحانیون است و بتاریخ 1363ق در زنجان در ایام تعطیل مشغول تحصیل بودم ملاقات نمودم مردی وقور و محترم و موجه بود.
لازم است به این نکته نیز توجه شود که در آن روزگار نیز آنانی که خود پایه گذار روحانیت در نسل خویش بودند کم دچار مشقت نبوده اند. به ویژه آنکه مرحوم آیت الله شیخ حسین دین محمدی هرگز به طبقه ی خوانین و اشراف تعلق نداشت و تنها درجات علمی و کمالات علمی آن فقید روانشاد بود که چنان موقعیت خاص را برایش فراهم آورده، و توجه به این مطلب که در درس آیت الله العظمی دین محمدی، (اعلی اله مقامه الشریف)تقریبا فرزندان اکثر مجتهدان بنام آن دوران تحصیل نموده اند که از آن جمله اند: حضرت آیت اله سید عزالدین حسینی فرزند آیت اله آقای حاج سید محمود امام جمعه(قده)، آیت اله مرحوم حسین نجفی میرزایی فرزند مرحوم حاج میرزا مهدی(قده)، مرحوم حاج آقا کمال فقاهتی فرزند مرحوم آیت اله حاج میرزا عبدالرحیم (قده)، آقایان رضا و سید ابوالفضل، سید هاشم موسوی (ره) و.... بسیار راهگشاست.
هرچند که در آن روز گار نیز به شکلی داشتن خدم و حشم و فانوس کش و... چشم گیر بود اما مرتبه ی علمی و فضایل اخلاقی و ملکات نفسانی آن بزرگوار به قدری بود که او به لطف خداوند آن مقام و مرتبه منحصر به فرد را داشته باشد بی آنکه در به هم زدن نام و عنوان کوچکترین مشقتی به خود راه دهد. شاید بودند افرادی که حتی در مرتبه پایین تر از ایشان قرار داشتند و به قول امروزی پرستیژ خاص به هم زده بودند اما رفتار ظاهری ایشان در میان مردم کوچه و بازار بیشتر به طلبه های ساده شباهت داشت.
او در این دنیا به قدری ساده زیست که حتی در زمان رحلت ایشان اتاق های منزل مسکونی اش هنوز کاهگلی بود ضمنا در آن زمان گچ کاری کردن اتاق ها مرسوم بوده است.
البته ممکن است به نظر برسد که ایشان معاش درستی نداشته اند که در توضیح این مطلب باید به عرض برسانم، مرحوم آیت اله دین محمدی(ره) از نظر معاش در وضعیت بدی به سر نمی برده، هرچند که اگر بخواهیم وضع معاش ایشان را با وضع معیشتی مثلا افراد هم سطح او بسنجیم شاید بتوان حتی نسبت فقر و نداری را بر آن بزرگوار و بسیاری دیگر از عالمان دین داد. اما اضافه می کنم که مرحوم آیت اله شیخ حسین(قده) فرزند مرحوم حاج فتحعلی از تجار بازار بود ه که مرحوم حاج علی آقا دین محمدی به طور مکرر از قول والد خویش بر من نقل کرده اند که در ایام تحصیل آقا در نجف اشرف همواره مستمری مناسبی از طرف حاج فتحعلی برای ایشان ارسال می شد که پس از فوت حاج فتحعلی این مبلغ ارسال نگردید و ایشان مدت کمی دچار مشکل مالی می شود که با اجاره ی نماز آن را جبران می کنند ولی آن چه شگفتی آفرین است، ایشان توجه عجیبی به این مطلب داشته اند که معاش خود را از راه غیر از بیت المال مهیا کنند و خداوند سبحان نیز بر او وسعت رزق عنایت فرموده بودلذا معاش مناسبی داشته اند.
ولی با این حال اخلاص کم نظیر ایشان مانع از توجه و میل به دنیا بوده، دانشمند و محقق ارزجمند آقای حاج یوسف اردبیلی همین اواخر این مطلب را نقل کرده اندLکه تاکنون این موضوع را از کسی نشنیده ام) در موقع احداث خیابان امام، نرسیده به چهار راه امیر کبیر قسمتی از منزل آقا توسط متولیان امر تبدیل به خیابان می شود و وقتی برخی افراد به ایشان مراجعه می کنند تا به دنبال مطالبه حق خویش برآید ایشان با مسرت تمام ابراز می کنند که این کار یک امر عام المنفعه است و من باطنا آن را وقف نموده ام.
بخش عمده ای از شخصیت بزرگ او شکل گرفته در مکتب استادان بزرگوار اوست و شکی نیست که استادان بزرگوار آن مرحوم وی را از سرچشمه ی زلال علم و معرفت سیراب کرده اند که لازم است اسامی شریف ایشان را با ذکر مختصری از دوران تحصیل آن شیخ وارسته در اینجا مرور نماییم. شیخ فقید تحصیلات خود را در زنجان در مدرسه نصراله خان شروع کرد که اساتید ایشان عبارت بودند از آقایان آیات عظام و حجج الاسلام میرزا مجید حکمی و میرزا ابراهیم ریاضی و ملا سبزعلی و میرزا عبدالرحیم مهانی طارمی (فقاهتی) - قده- که نزد این اساتید، سطوح، متون و ریاضیات را تلمذ نموده و به سال 1318 با هجرت به نجف اشرف از محضر اساتید بنام آن حوزه ی شریف که از زمان مرحوم شیخ طوسی (ره) همواره محل تربیت فقهای شیعه بوده است، بهره مند گردید. اساتید ایشان در نجف اشرف عبارتند از آیت اله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (قدس سره) مولف متن عروه الوثقی و آیت الله العظمی محمد کاظم خراسانی (قدس سره)صاحب کفایه و آیت اله العظمی شیخ شریعت اصفهانی نمازی(قدس سره).
هرچند که در برخی نوشته ها از مرحوم آیت اله آخوند ملاقربانعلی(حجه الاسلام) زنجانی(قده) نیز بعنوان استاد ایشان یاد می کنند ولی حقیر با تلاشهای فراوان نتوانستم مدرکی در این خصوص به دست آورم اما برای من کراراً این قضیه را نقل کرده اند که مرحوم آقا در زمان مراجعت از آن سفر پر برکت علمی از نجف اشرف در دیداری که با مرحوم آخوند داشته اند ایشان (آخوند) با بیان گلایه آمیزی به حاج شیخ حسین می گویدکه به زنجان برنگردد که ماوقع مربوط به ماجرای مرحوم آیت اله آخوند ملا قربانعلی (حجه الاسلام) زنجانی(قده) موضوع مفصلی است.
این گونه است که آن بزرگوار با آن سابقه درخشان علمی در سنه 1332 به شهر زنجان مراجعت و به تربیت شاگردان اهتمام می ورزند که ذکر نام برخی از شاگردان ایشان را به مناسبتی به عرض رساندم به علاوه از شاگردان دیگر ایشان می توان عالم پرهیزکار و متقی آیت اله مرحوم حاج میرزا عبدالرحیم واسعی را نام برد که او بسیار مورد علاقه مردم شهر زنجان بود هنوز هم نحوه ی سلوک و نصایح او بر سر زبانها جاری است که در زمستان 1361 به جوار رحمت حق شتافت.
و اما استاد رضا روزبه این انسان وارسته و تربیت یافته که هر روز زوایای زندگی شریف اش بهتر از گذشته هویدا می گردد، از دست پرورده گان مکتب علمی آیت اله آقا شیخ حسین دین محمدی است و به تعبیر نگارنده اگر همه تلاش های آیت اله العظمی دین محمدی(اعلی اله مقامه الشریف)، در امر تربیت شاگرد و طالبان علم و حقیقت به وجود شاگردی فرزانه به نام مرحوم استاد رضا روزبه یعنی آن انسان تاثیر گذار در فرهنگ وتعلیم وتربیت فرزندان ایران اسلامی خلاصه می شد، این امر به تنهایی به عنوان ثمره ی عمر گرانبهای او کفایت می کرد، اکنون نیز اعضای بیت آیت اله العظمی دین محمدی(اعلی اله مقامه الشریف)از حضور شکوهمند و به یاد ماندنی و هر روزه استاد روز به در درس آیت اله العظمی دین محمدی(اعلی اله مقامه الشریف) یاد می کنند و بارها شنیده ام که مرحوم روزبه (قده) که مدیریت مدرسه توفیق را داشت به هنگام ظهر کتاب به زیر بغل گرفته، از مسیر مدرسه توفیق و پشت دیوار باغ دارایی و نصراله خان و... به منزل استاد می شتافت و نزد ایشان زانوی تلمذ بر زمین می زد(خدایش رحمت کند).
اما آن بزرگوار در کنار وظیفه مبرم تربیت شاگرد اکیداً مقید به نافله ی شب بود و هریک از فرزندان او نقل کرده اند که این برنامه هرشب ادامه داشت و صدای محزون و خاطر انگیز او و ((الهی العفو)) کفتن های مکرر توام با اشکهایی که از خوف و خشیت الهی بر محاسن مبارک جاری می شد مصداق بارز این مصراع معروف است: ((شب مردان خدا روز جهان افروز است. ))
از جمله آداب همیشگی ایشان که ترک ناپذیر بود، دعایی بود که عصر ایام جمعه و حتماً در اتاق خلوت بی آنکه کسی را بپذیرند انجام می شد و امکان نداشت که این برنامه ترک شود و در همین مورد آقای جمال الدین دین محمدی پیوسته این خاطره را بر من نقل کرده اند: که در زمان کودکی یک بار سر زده وارد اتاق آقا در زمان عبادت شدم که ایشان با نهایت ادب و با لباس و عبا و قبا و عمامه جلوس کرده بودند....
ایشان ارادت و علاقه فوق العاده به حضرت سید الشهداء(ع) داشتند و معمولاً در ایامی که در مسجد محل اقامه جماعت خود به منبر می رفتند، خود در انتهای منبر آنگونه که مرسوم است ذکر مصیبت می کردند و عجیب آنکه در اثنای ذکر مصیبت اشکهایش از محاسن مبارک جاری می گشت. او فقیهی مبرز بود که بدون مراجعه به آثار مکتوب به استفتائات مومنین پاسخ می داد و آنچنان در این کار متبحر بود که مرحوم حاج محسن فرهنگی از کسبه ی فاضل بازار هر زمان، هر گونه سرعت عملی را که در افراد مشاهده می کرد با تعبیری شیوا آن عمل را به پاسخ آقا به استقتاء تشبیه می نمود ولی در عین حال مسائل فقهی او بسیار سهل تر از آنچه که مرسوم است بیان می شد و بسیاری از متدینین این مطلب را کراراً بر من گفته اند که ایشان بسیار زودتر از آنچه که معمول است نماز مغرب و عشا را اقامه می کرد و به منزل مراجعت می فرمود و معمولاً مردم را امیدوار به رحمت خدا می نمود و از این جهت فردی بشارت دهنده بود.
اشخاص متعددی از قول بسیاری از مراجع مطالبی در مورد مقام علمی ایشان نقل کرده اند که به عنوان نمونه فردی به نام آقای حاج محمد علی فروغی در حوالی سال های 72 وقتی که در بیمارستاندکتر بهشتی زنجان بستری بود برای اینجانب نقل کرد که ظاهراً مرحوم آیت اله العظمی حجت(قده) با پدر ایشان دوستی داشت و زمانی که به منزلشان وارد شد بر مقام علمی مرحومآیت اله دین محمدی و به ارجحیت ایشان با این تعبیر که مرجعیت در شان و مرتبه اوست اشاره کردند.
خاطره ی دیگری که مرحوم حاج علی دین محمدی نقل کرد در مورد یک جلسه بحث فقیهی در شهر مقدس مشهد در بیت آیت اله العظمی حاج آقا حسین قمی(ره) است که به سبب صحبت های آیت اله دین محمدی در یک موضوع مورد مناقشه مقام علمی ایشان مشخص می شود و به دنبال آن آیت اله العظمی حاج آقا حسین قمی (ره) اصرار شدیدی بر اقامت آقا در مشهد می نمایند و مقرر می شود برای اقامت در مشهد مقدس ایشان در حرم مطهر رضوی استخاره نمایند که با راه ندادن استخاره حاج آقا حسین قمی (رحمت اله) از اصرار منصرف می شوند.
مرحوم حضرت آیت اله العظمی حاج آقا حسین بروجردی(ره) مرجع بزرگ جهان تشیع نه تنها ایشان را می شناختند بلکه به مقام علمی و مرتبه ایشان کاملاً واقف بوده اند.
در اینجا ذکر می کنم که آیت اله العظمی دین محمدی به واسطه توجه امیر مومنان (ع) با یکی از خانواده های معروف به علم و فضیلت و فقاهت وصلت نمود. که داستان توسل به مولی(ع) و ازدواجش را آقای حاج رجب دین محمدی نوه ی بزرگ ایشان نقل می کرد، لازم است به این نکته هم پرداخته شود که همین آقای حاج رجبعلی انس و الفت فوق العاده ای با ایشان داشتند و تا آخرین لحظات عمر شریف همراه و خدمتگذار ایشان بوده است. ایشان نقل می کرد که روزی پدر آقا ( یعنی مرحوم حاج فتحعلی) که به زیارت حضرت امیر المومنین (ع) مشرف شده بود در اثنای زیارت به پیشگاه حضرت متوسل می شود تا به واسطه ی توجه آن حضرت خداوند برای فرزندش که در حال تحصیل در نجف بوده همسری شایسته عطا فرماید که پس از خروج حاج فتحعلی از حرم مطهر، مرحوم آقای آیت اله العظمی حاج شیخ عبدالکریم خوئینی جلوی حاج فتحعلی را گرفته و از توسلش به حضرت سوال می کند ( البته برای نگارنده معلوم نشد که آیا او شاهد توسل حاج فتحعلی بوده و از آن مطلع شده یا نحوه اطلاع به شکل دیگری بوده الله اعلم ) و او را به منزل خود برده و دختر برادرش را که بعد از فوت اخوی وی را نزد خود بزرگ کرده بود به او پیشنهاد می کند و همانجا مراسم خواستگاری و عقد انجام می شود و بدین ترتیب آیت اله العظمی دین محمدی داماد برادر آقای خوئینی است به نام آیت اله شیخ اسحاق خوئینی که سید ابراهیم زنجانی موسوی در مورد مرحوم شیخ اسحاق می نویسد، شیخ اسحاق استعداد فوق العاده و فهم عجیبی داشته اند. تحصیلات ابتدایی را در خوئین و قزوین گذراندند و سپس به نجف اشرف به اتفاق مرحوم برادرشان آقا شیخ مصطفی مشرف شده بودند و بعد از تحصیل چند سال در نجف اشرف به تاریخ 1317 قمری وفات نموده، در کنار قبر حضرت هود و صالح(ع) مدفون اند و دو دختر ایشان باقی مانده اند.
پس ایشان داماد شیخ اسحاق خوئینی است که پس از فوت مرحوم شیخ اسحاق همسر ایشان به عقد آیت اله العظمی شیخ عبدالکریم خوئینی در آمده بود و فرزندان ایشان خانواده روحانی (آل اسحاق) می باشند و اگر بخواهیم از مقام علمی فوق العاده آیت اله العظمی حاج شیخ عبدالکریم خوئینی (ره) بگوییم بهتر است در فرصتی دیگر به آن پرداخته شود.
همسر آیت اله العظمی دین محمدی(ره) به واسطه تربیت در خانواده روحانی و زندگی در کنار فقیهی وارسته، خود بانوی بسیار متقی بودند که نگارنده مدتها در خدمت ایشان بوده، از شب زنده داری و شدت عبادات او خاطرات عجیبی دارم که ان بانوی متقی در سال 1354 هجری شمسی دار فانی را وداع نموده و در مقبره وادی السلام شهر مقدس قم مدفون است.
اما چنانچه نقل می کنند مرحوم حاج شیخ حسین احترام فوق العاده ای نسبت به همسر خود قائل بود و همواره با ادب و احترام با او و سایر اعضای خانواده رفتار می کرد و نقل می کردند که وقتی همسرشان در ظهر ماه رمضان در حال استراحت بودند ایشان در موقع حرکت در حیاط منزل به صورت پا برهنه راه می رفتند تا مبادا صدای پایشان باعث به هم خوردن استراحت اهل خانه شود.
آن مجتهد وارسته از وصلت با خانواده ی شیخ اسحاق صاحب 4 فرزند ( دو پسر و 2 دختر ) شدند که فرزند ارشد ایشان آقای حاج علی دین محمدی یکی از کسبه متدین و موقر بازار بود که در عین حال دارای ذوق ادبی و مطالعات تاریخی و پای بند به دعا و اذکار مستحب بود که در آخرین ساعت خرداد 71 دعوت الهی را لبیک گفت و فرزند دیگر ایشان زنده یاد مرحوم حجه الاسلام آقای شیخ مرتضی است که در یکی از مساجد منطقه شرق تهران اقامه جماعت می کرد و در سال 1372 از دنیا رفت و آنچه در بین فرزندان آیت اله العظمی دین محمدی همواره موجب افتخار و مباهات است شهادت فرزند دلاور آقای شیخ مرتضی است. شهید عباس دین محمدی زمانی که والد محترمش مقدمات تحصیل او در حوزه علمیه را فراهم می کرد با عشق و ارادت وصف ناپذیر به ساحت مرجع و مقتدای بزرگ جهان اسلام رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) راهی جبهه های حق بر علیه باطل گردید و در بهار 62 در منطقه حاج عمران درجه شهادت را که خاص اولیای الهی است دریافت کرد ( روحش شاد و با مقتدای بزرگ انقلاب محشور باد ).
آن فقید سعید با آنکه بر اثر آشنایی بزرگان مراکز علمی نسبت به مقام ایشان پیوسته از طرف بزرگان حوزه ها دعوت می شد اما علاقه ی وافر ایشان به شهر زنجان باعث شده بود که این دعوت ها را همواره بی تامل رد نماید و بالاخره در تاریخ 16 ذیقعده 1376 ه. ق ( مصادف با 25 خرداد ماه ) روز شنبه بعد از یک دوره کوتاه بیماری و بعد از ادای فریضه صبح در حالی که قرآن به دست داشت با سه مرتبه بیان ذکر شریف یا امیر المومنین(ع) به دیدار مولایش شتافته و دار فانی را وداع فرمود و مردم شریف زنجان پس از اطلاع از مصیبت درگذشت این عالم بزرگ با تجمع در مساجد و راه اندازی دسته ها و عزاداری سید الشهداء(ع) پیکر پاکش را تا مقبره ی میرزا تشییع کردند و بر اثر کثرت جمعیت 2 مرتبه نماز میت یکی به امامت آیت اله آقای حاج سید عزالدین حسینی زنجانی(مدظله) و دیگری توسط روحانی متقی آقای حاج ملا حنیفه(ره )، بر پیکر ایشان اقامه شد.
ایام ثلاثه و اربعین ایشان با شکوه تمام برگزار شد و در اکثر مساجد شهر مراسم ختم برگزار گردید و مراسمی نیز از طرف حضرت آیت اله العظمی بروجردی (قدس سره ) در مسجد اعظم قم برگزار شد.
آثا ر قلمی به جا مانده از آن دانشمند فقید تا آنجا که بنده اطلاع دارم به قرار ذیل است.
1- شرح ( العروه الوثقی)از اول مباحث تقلید تا پایان خمس که برخی از آن مباحث چاپ شده است.
2- رساله ای در اصول عملی(بحثی در اصول فقه).
3- رساله ای درمباحث الفاظ (بحثی در اصول فقه).
4- رساله ای درجبر وتفویض
5- رساله ای در قاعده لاضرر(لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام).
6- رساله ای در مباحث مشترک در کتاب وسنت.
7- رساله ای در علم رجال.
8- رساله ای در باب معاملات.
9- رساله عملیه
10- حاشیه برمکاسب شیخ.
11- حاشیه برطهارت شیخ.
12- تقریرات بحث فقه آخوند خراسانی از اول تا آخر.
13- تقریرات الاصول شریعت اصفهانی.
14- تقریرات در فقه شریعت اصفهانی و...
اکنون آثار ارجدار ایشان در کتابخانه ی مرحوم حضرت آیت اله العظمی نجفی مرعشی نگهداری می شود.
آیت اله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(مدظله) علاوه بر جمله ای که در صفحه 7 فرهنگ زنجان شماره زمستان 81 بیان می کنند که: آقای شیخ حسین دین محمدی از اکابر فقها و علمای زنجان بود. در مقدمه دو مجلد از کتابهای استاد فرزانه خویش که به عربی نگاشته شده است مطالب بسیار قابل توجهی عنوان کرده اندکه جملاتی را برگرفته از متن مزبور می خوانیم:
(ایشان)درسنه 1332 به زادگاه خود شهر زنجان بازگشت و در آنجا به درس وبحث پرداخت. دیری نپایید که مقام بی نظیر او، درمیان اهل علم هویدا گشت و از هرسو برای فراگیری علم ودانش به نزدش شتافتند. بدین ترتیب حوزه ی علمیه ی زنجان محل تجمع تشنگان معرفت گردید. شهرستان زنجان که در زمره ی بلاد ترک زبان به شمار می رود، بزرگترین حوزه ی علمیه را در منطقه دارا شد و از جمله این تشنگان و طالبان علم، عالم فقیه میرزا یونس اردبیلی است که بخش اعظمی از سطوح عالیه و قسمتی از درس خارج را در این حوزه فراگرفت.
باری آیت ا... حاج شیخ حسین دین محمدی از بزرگترین مدرسین فقه و اصول گردید. در ضمن در یکی از مساجد زنجان در ایامی چند به وعظ و ارشاد می پرداخت یاد شده و اینگونه تا پایان عمر مبارکش را به بسط علوم و معارف اسلامی و راهنمایی مردم پرداخت.
در ادامه متن فوق می خوانیم: درزمینه اخلاق وسلوک این فقیه بزرگوار، تواضع وفروتنی بی حد و وصف او باید گفت که این خصوصیت ویژه ی فقهای شیعه است که:
خشت زیرسرو برتارک هفت اختر پای
دست قدرت نگرو منصب صاحبجاهی
اینان اسوه انبیاء هستند، چرا که ((العلماء ورثة الانبیاء))شیخ عالیقدر ما(قدس سره)از این ناحیه در درجه اول قرار داشت. درعین حال که از توانایی علمی فوق العاده ای برخوردار بود، تواضع وفروتنی غیر قابل وصفی داشت.
در جای دیگر می نویسند: او به آداب رسیده از اهل بیت(ع) شدیداً مقید بود. و کینه ای از کس به دل نداشت، متخلق به اخلاق خداوند سبحان بود و از آنچه به ناحق در مورد او برزبان ها جاری می گشت، عفو و اغماض می نمود. هرگز لب به غیبت احدی نگشود و از کسی شکوه ای نداشت و همواره یا درحال نماز بود و یا مشغول درس و بحث علمی و یا به دنبال معاش و دیدار خویشان و دوستان. او توکلی صادق و از صمیم قلب بر آفریدگار جهان داشت. برده ی ریاست نبود و آن چنان نیز نبود که عزلت وگوشه گیری برگزیند.
ازعجایب سلوک این بزرگوار همان بس که دربستر مرگ دست از درس وبحث برنداشت.
روحش شاد و با انبیا و اولیا و حضرت سیدالشهدا(ع)محشور باد.