شهادت آيت الله قاضي طباطبائي

مقدمه:
  انقلابها و نهضت ها را از زواياي گوناگوني نظير اهداف، پيامدها، روند، ماهيت، علل و عوامل پيروزي يا شكست و ... مي توان مورد بررسي قرار داد. از محورهاي عمده ي مطالعه انقلابات نگاه از منظرگاه فعاليت و عملكرد رهبرانشان مي باشد. اين روش يكي از مفيد ترين راه ها در شناخت انقلاب ها و جنبش ها مي باشد.
  در اين مقال به مناسبت فرارسيدن شهادت يكي از رهبران موثر در انقلاب اسلامي يعني آيت الله قاضي طباطبايي كه شهادتش نمادي از ولايتمداري است، بر آنيم تا با بررسي نقش ايشان در پيروزي انقلاب، پيوندشان را با امام و انديشه هاي امام مورد بازبيني قرار دهيم.
 
زندگينامه اجمالي:
  آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي در سال 1331 هجري قمري در تبريز متولد شد. پدرش حاج سيد باقر مشهور به ميرزا باقر و عمويش ميرزا اسدا... از علماي بنام تبريز بودند و ايشان تحصيلات مقدماتي علوم ديني را در مدرسه طالبيه نزد آن دو فرا گرفت.[1]
  وي در 1359 ه. ق جهت تحصيل در حوزه علميه قم به شهر قم مشرف شدند تا از محضر آيات عظام سيد محمد خوانساري، سيد محمد حجت کوه کمره اي،  بروجردي، گلپايگاني و امام خميني[2] کسب فيض نمايد.
  در سال 1369 هجري قمري شهيد قاضي به نجف عزيمت کردند و نزد علماي برجسته اي نظير مرحوم آيت الله العظمي عبدالحسين رشتي، ميرزا باقر زنجاني و بجنوردي، سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي و شيخ محمد حسين كاشف الغطاء به کسب علوم ديني پرداخت.[3]  وي از خود ثمراتي علمي در قالب آثار چاپ شده و چاپ نشده به جاي گذاشت كه بالغ بر 50 مورد مي باشد.[4]
ايشان در طول مبارزات انقلابي در كنار امام، به عنوان يار و ياور ايشان بودندو نقاط حساسي از مبارزات نهضت به ايفاي نقش مي پرداختند كه در طول مقاله به نقاطي اشاره خواهد شد.
 
 
امام مداري:
قبل از انقلاب:
ايشان قبل از پيروزي انقلاب، همواره به عنوان يكي از ياران وفادار امام و حاميان وي ظاهر مي شدند و به ايفاي نقش مي پرداختند. يكي از مهمترين نقش هاي ايشان حمايت از خط و مشي امام خميني(ره) در مخالفت با طرح لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي بود كه بر اساس آن به زنان حق راي داده مي شد و قيد اسلام از شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان حذف مي شد و به جاي قسم به قرآن، قسم به كتاب آسماني كفايت مي كرد.[5] اين طرح مخالفت حوزه علميه قم، مراجع تقليد خصوصا امام خميني(ره)  را برانگيخت. بر همين اساس علماي تبريز، اعلاميه هايي را صادر كردند كه آيت الله قاضي از جمله امضاءكنندگان آن اعلاميه ها[6]بود.
 از ديگر وقايعي كه آيت الله از آن در جهت پيشبرد اهداف انقلاب بهره برد، واقعه مدرسه طالبيه تبريز بود. اين واقعه از اينجا شروع شد كه اعلاميه امام در مدرسه طالبيه روي ديوار نصب شد كه ماموران شهرباني وقتي خواستند اعلاميه را پاره كنند، با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند و اين درگيري به بازار كشيده شد و با شورش مردمي كه از مسجد مقبره بيرون آمده بودند، محاصره نيروهاي شهرباني شكسته شد. در اثر اين حادثه بود كه آيت الله قاضي اعلاميه اي صادر كردند و فرداي آن روز آن را با خط سرخ درتمام شهر منتشر كردند.[7]
محرم 1342 همزمان بود با رويداد فجايع مدرسه فيضيه و مدرسه طالبيه تبريز كه به همين جهت  شاه و علما رو در روي يكديگر قرار گرفتند. آيت الله قاضي و علماء در اين محرم به تبعيت از امام، تاكيد بر استراتژي افشاگري عليه رژيم را از طريق مجالس روضه و وعظ و سخنراني قرار داده بودند.[8]  در اثر اتخاذ اين استراتژي بود كه با دستگيري امام، بازار تبريز به حالت تعطيلي درآمد.
در پي سخنراني امام(ره) و دستگيري ايشان در سال 1342، اقبال عمومي و مردم چنان بود كه مراجع تقليد بايستي اقدامي در خصوص رهايي امام انجام مي دادند. لذا بر همين اساس بود كه جمع كثيري از علما به سمت تهران حركت كردند. در اين ميان آيت الله قاضي به تهران نيامد. مهمترين دليل ايشان اين بود كه با وجود آيات عظامي چون ميلاني، شريعتمداري، مرعشي نجفي، ايشان نمي توانست تاثير چنداني در قضايا داشته باشد، در ثاني نقشي كه مي توانست در راستاي پيشبرد اهداف نهضت در اين موقعيت زماني در تبريز ايفا کند به مراتب مهمتر از نقشي بود كه مي توانست در تهران داشته باشد.[9]
دشمني با اسرائيل از ويژگي هاي بارز ايشان بود که به تاسّي از امام آن را در منابر و اعلاميه هاي خود تبليغ و هويدا مي ساخت. ايشان به پيروي از امام و همراه با علماي ديگري پس از سومين جنگ بين اعراب و اسرائيل تلاش هاي فراواني در قالب صدور  اعلاميه مبني بر لزوم جمع آوري کمک هاي مردمي براي آسيب ديدگان و آوارگان فلسطيني به انجام رساندند.[10]
در تبريز در سال 52 براي تغذيه حرکت هاي ضد رژيم اعم از چاپ و نشر اعلاميه، کمک به خانواده هاي زندانيان سياسي، مساعدت به فعالاني که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند و ... صندوقي به نام مجاهدين اسلامي زير نظر ايشان تاسيس گرديد تا از اين طريق به بارور شدن نهضت کمکي کرده باشد.[11]
ارتباط با دانشجويان در راستاي مبارزه با رژيم يکي ديگر از فعاليت هاي ايشان بود که وي در کارهاي خود آن را مد نظر قرار داده بود.[12]
قيام 29 بهمن:
قيام مردم قم در نوزدهم دي ماه 1356 که با ا هانت علني به مرجعي با روحيه سياسي آشتي ناپذير بويژه بعد از شهادت فرزندش در ايران، بوجود آمده بود، انفجاري ايجاد کرد که در وهله اول طلاب را راه انداخت[13] و در وهله دوم امواجي را به گوشه کنار کشور پراکند. موج اين حرکت در تبريز با رهبري علما خصوصا آيت الله قاضي انعکاس مطلوبي يافت و خود را در حرکتي به نام قيام 29 بهمن تبريز نشان داد.
بعد از ا نقلاب:
با پيروزي انقلاب اسلامي، ايشان طي حكمي از سوي امام در سال 1358  به عنوان امام جمعه و نماينده تامّ الاختيار امام در تبريز منصوب شد. مهمترين کارکرد آقاي قاضي را بايد رهبري جريانها و فضاي سياسي تبريز همسو با فضاي انقلاب در قالب ايجاد امنيت و ثبات، تحرک بخشيدن به سازندگيها، رفع کدورتها و رفع نواقص دانست.  به عنوان مثال در اواخر خرداد 58 تعدادي از همافران دست به تحصن زدند و خواسته هايي را مطرح کرده بودند که با تلاش هاي وي، دست از تحصن برداشتند.[14]
با تاسيس حزب جمهوري اسلامي، آيت الله قاضي با صدور اعلاميه هايي مردم را  تشويق به عضويت در آن مي کرد. در قم از طرف دفتر امام اعلام شد که «حزب جمهوري اسلامي را حضرت آيت الله العظمي امام خميني تاييد مي فرمايند و حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آيت الله قاضي طباطبايي نماينده امام هستند.»
جمع بندي:
آيت الله قاضي طباطبايي از رهبران معنوي و سياسي انقلاب اسلامي بودند که در پيروزي و به ثمر رسيدن مبارزات انقلابي مردم ايران به رهبري امام خميني نقش اساسي را خصوصا در منطقه تبريز ايفا مي کردند. کانون محوري فعاليت هاي فکري و سياسي ايشان ايشان با الهام از آموزه هاي مکتب تشيع، ولايت مداري و  تبعيت از امام خود بود. ايشان به تبعيت از امام (ره) در راستاي تحقق حکومت اسلامي تلاش ها  و مجاهدت هاي فراواني به انجام رساندند که سرانجام در دهم آبان 1358 مصادف با عيد سعيد قربان پس از آنکه نماز عيد را اقامه کردند و در خطبه هاي نماز به افشاگري پرداختند و فرمودند « مرا تهديد به قتل مي کنند. من از شهادت نمي ترسم و آماده ام و از خدا مي خواهم.» در همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط منافقي از گروه فرقان در سن 65 سالگي به شهادت رسيد. امام خميني(ره) در پيامي كه به مناسبت شهادت ايشان صادر كرده بودند، ضمن تسليت به خانواده و بازماندگان و همچنين مردم تبريز، اين گونه حركات را كه نشانه افول حتمي مستكبران است را گريز ناپذير دانستند و از خداوند براي ايشان طلب مغفرت كردند.
 روحش شاد.
 
 
 
 


________________________________________
[1] . نيكبخت رحيم و صمد اسمعيل زاده، زندگينامه و مبارزات شهيد آيت الله قاضي طباطبائي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1380،‌ ص 96.
[2] . سيد حميد روحاني، تحليلي بر نهضت امام خميني، ج 1، تهران،‌دفتر انتشارات اسلامي، ص 43.
[3] . زندگينامه آيت الله قاضي طباطبايي، به قلم حجت الاسلام سيد محمد تقي قاضي طباطبايي، نسخه خطي، ص 1.
[4] . ر.ك: نيكبخت رحيم، پيشين، ص 130 – 138.
[5] . ر.ك:‌حميد روحاني، پيشين، ص 142_ 144.
[6] . اسناد انقلاب اسلامي،‌ ج 3، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1374، ص 47.
[7] . ر.ك: خاطرات 15 خرداد، تبريز، قسمت اول، به كوشش علي باقري، تهران،‌ حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1374،‌ ص 101.
[8] . ر. ك: حميد روحاني،‌ پيشين.
[9] . ر.ك: خاطرات 15 خرداد، دفتر ششم، مصاحبه با آيت الله بني فضل، ص 116.
[10] . ر.ک: نيكبخت رحيم و صمد اسمعيل زاده، پيشين, ص 229.
[11] . همان, ص 265.
[12] . ر.ک: آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي, مصاحبه با حسن نوربخش, 21/7/1376
[13] . خاطرات و مبارزات شهيد محلاتي, تهران, مرکز اسناد انقلاب اسلامي, 1376, ص 91.
[14] . روزنامه اطلاعات, 1/4/1358.