شهيد آية الله دكتر مفتح - تكبير وحدت

اشاره
شهيد آية الله دكتر مفتح در زمره عالمانى است كه عمر شريف خويش را در راه احياى معارف اسلامى و نشر فرهنگ اهل بيت به كار گرفته و در سنگرهاى گوناگون به ستيز با جهل و تباهى و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضيلت براى آنكه دانشگاه را از تهاجم فرهنگى استعمار و علفهاى هرز طاغوتى نجات دهد چشمه هايى از ارزشهاى والاى دينى را در اين كانون انديشه ، جارى ساخت و در عصرى كه نغمه جدايى دين از دانش ‍ سازگرديده بود و شب پرستان كوردل با تبليغات نفاق افكنانه خويش بذر تنافر و ضديت بين حوزه و دانشگاه مى پاشيدند نامبرده اين دو كانون را به هم پيوند داد و فرهنگ حاكم بر دانشگاه را كه ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهاى دينى را بر فضاى آن حاكم نمود و به مصداق ((زكاة العلم نشره )) جرعه هايى از انديشه هايى را كه در حوزه آموخته بود به كام دانشجويان شيفته فضيلت سرازير نمود. اين نوشتار گذرى دارد بر زندگى و آثار آن شهيد دانشمند.
از ولادت تا تحصيل
روحانى فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شيخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود كه در نهايت اخلاص و صداقت روزگار مى گذراند و چون وى در ادبيات عرب و فارسى تبحر داشت اشعار زيادى در مدح و منقبت و رثاى اهل بيت سروده كه ضمن زيبايى هاى لفظى از مضامين عالى و تاريخ صحيح ائمه و احاديث معتبر سرچشمه گرفته بود. وى علاوه بر سخنورى و وعظ در حوزه علميه همدان به تدريس مشغول بود. در سال 1307 ش . در خانه چنين اديب فاضل و وارسته فرزندى ديده به جهان گشود كه او را محمد ناميدند. دانش طلبى در سايه معنويت و تربيت و در پرتو فضيلت از همان دوران صباوت ، حلاوت جان اين كودك گرديد.
او روى آوردن به علم و آراسته گرديدن به صفاتى پسنديده را از پدرى عالم و مادرى نيكوسرشت در كلاس باصفاى خانواده آموخت ، از هفت سالگى پايش به مدرسه گشوده شد و در زمينه ادبيات از پدر اديب و شاعر خويش ‍ بهره مند گرديد شهيد مفتح پس از فراگيرى مقدمات علوم عربى ، فقه و بخشى از منطق نزد پدر و اساتيد وقت حوزه همدان به سال 1322 ش . به آشيانه اهل بيت - قم مقدس - مهاجرت نمود و در مدرسه دارالشفاء و در حجره اى محقر و نمناك اقامت گزيد و همچون ديگر جويندگان معارف دينى با جديت و اهتمامى درخور اهميت به كسب علوم و مكارم پرداخت .
ذوق سرشار و استعداد عالى به همراه كوشش پرجوش و وجود اساتيد برجسته سبب آن گرديد تا مفتح به صورت شگفت انگيز و شايان توجهى دروس حوزه از جمله رسائل ، مكاسب و كفايه را طى سالهاى 1324 - 1322 ش . فراگيرد و خود در زمره اساتيد حوزه علميه قم قلمداد گردد.
ايشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالى ترين سطح نزد، رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى (ره ) فراگرفت . مرحوم مفتح علاوه بر روابط شاگردى و استادى ، با امام پيوندى صميمانه داشت و آن روح قدسى به ايشان علاقه و عنايت داشتند و در مدتى كه امام امت در نجف به سر مى بردند وى به طريقى با رهبرى و اسوه خويش ارتباط بر قرار كرد. پيامى كه حضرت امام به مناسبت شهادت اين دانشور ارزشمند صادر نمودند. مبين اين رابطه است .
دكتر مفتح در آن اختناق خطرناك رژيم ستم شاهى چه در برنامه هاى علمى و پژوهشى و چه جلسات سخنرانى و تلاشهاى تبليغى اصرار و ابرام داشت كه نام امام خمينى (قدس سره ) مطرح شود و در مسجد قباى تهران صريحا و بدون هيچگونه واهمه اى در سالهاى قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جارى مى ساخت . مرحوم مصطفى زمانى نوشته است كه نه تنها مفتح خود چنين روش را بكار مى بست بلكه در انجمن اسلام شناسى اعضاء را تقويت مى كرد تا به كمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقويت كنند. بلكه نامش را هم در كتابها بياورند.
دكتر مفتح بخشى از كتاب رسائل شيخ انصارى را نزد آية الله مجاهد تبريزى و دروس خارج خصوصا بخشى از اصول را در محضر آية الله العظمى بروجردى (ره ) فراگرفت . همچنين در فلسفه و حكمت نزد فيلسوف جليل القدر امام مجهول القدر علامه طباطبائى تلمذ نمود مدتى از محضر فقيه اهل بيت عليه السلام آية الله العظمى سيد محمد رضا گلپايگانى (ره ) و آية الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) استفاده كرد. بخشى از دروس فلسفه و عرفان را نزد آية الله حاج ميرزا ابوالحسن رفيعى اصفهانى آموخت آية الله سيد محمد جحت پرتوى از انديشه هاى فقهى خود را به اين شاگرد وارسته انتقال داد. دكتر مفتح به موازات علوم حوزوى تحصيلات دانشگاهى را پى گرفت و به دريافت مدرك دكترا در رشته الهيات و معارف اسلامى نائل آمد. در فقه نيز آنچنان تبحرى بدست آورد كه عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خويش ساخت . پايان نامه تحصيلى وى رد مقطع دكترا با عنوان حكمت الهى در نهج البلاغه بدليل ژرفايى مطالب و عمق مفاهيم با درجه بسيار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد.
در نجف اشرف ، شهر امامت و فقاهت
در سال 1365 ق . كه دوازده ساله بود به همراه برادرش سيد اسماعيل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتيد بزرگ حوزه علميه شهر امامت ، به تحصيلات عالى بپردازد. او دوره عالى فقه و اصول را در نزد مرحوم آية الله سيد ابوالقاسم خويى و مرحوم آية الله شيخ محمد رضا آل ياسين گذراند.(839) فلسفه اسلامى (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم ((شيخ صدرا بادكوبه اى )) آموخت . و در كنار آن ، طى سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غير مسلمان را به دقت مورد تحقيق و نقد قرار داد. (840) كتاب ((فلسفتنا)) (فلسفه ما) گوياى ابعاد گسترده انديشه هاى فلسفى سيد محمد باقر صدر است .
در ديگر رشته هاى علوم مثل حديث ، رجال ، درايه ، كلام و تفسير نيز سالها به تحصيل و تحقيق و مطالعه گذراند و به كمال رسيد.
سيد محمد باقر در طول هفده - هيجده سال تحصيل (از آغاز تا پايان ) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش ، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصيل و مطالعه و مباحثه و تحقيق مى پرداخت و خودش نيزهميشه مى گفته است كه من به اندازه چند طلبه درسخوان ، تلاش مى كنم . در سايه اين پشتكار جانانه بود كه بر همه مشكلات فايق آمد و در كسب دانش و فضيلت به مقامى عالى دست يافت و گفته اند كه از هنگام بلوغ شرعى ، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد ديگرى تقليد نكرده است .
تعليم و تربيت
سيد محمد باقر از بيست سالگى با تدريس كتاب ((كفاية الاصول )) وتعليم و تربيت طلاب جوان را آغاز كرد. از بيست و پنج سالگى به تدريس ‍ خارج اصول و از بيست و هشت سالگى به تدريس دوره خارج فقه بر اساس كتاب ((الغروة الوثقى )) پرداخت . بعدها فلسفه و تفسير قرآن نيزتدريس و تعليم ، شاگردانى جوان ، محقق ، پرشور، متقى ، متفكر، آگاه ، مجاهد و سياستمدار تربيت كرد كه هر يك از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آيين جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان ، راه علمى ، فكر و سياسى - اجتماعى او را ادامه دادند از جمله :
1. سيد محمد باقر حكيم
2. سيد محمود هاشمى
3. سيد كاظم حسينى حائرى
4. شيخ مهدى آصفى
5. سيد عبدالغنى اردبيلى
6. شيخ غلامرضا عرفانيان و...
حزب دعوت اسلامى
بعضى از عالمان آگاه و روشن بين از جمله شهيد سيد محمد مهدى حكيم ، سيد طالب رفاعى ، شيخ مهدى سماوى ، پس از مطالعه اوضاع سياسى و اجتماعى عراق ، به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد حزبى را مبتنى بر انديشه و ايدئولوژى اسلامى تاءسيس كنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر سامان بدهند و به اهداف خود نائل آيند. پس از مطرح كردن اين انديشه با آية الله صدر، ((حزب الدعوة الاسلاميه )) (حزب دعوت اسلامى ) را در سال 1377 تاءسيس كردند.
آية الله صدر اساسنامه اى را نيز بر اساس اعتقادات دينى براى حزب دعوت تنظيم كرد. حزب دعوت به فعاليت خود پرداخت آية الله سيد محمد باقر صدر، پنج سال بعد از تاءسيس حزب ، بنا به مصالحى خود را از آن كنار كشيد. اما به ديگر اعضاى حزب توصيه كرد كه به كار خود ادامه دهند و او نيز پشتيبان آنان خواهد بود.
جماعة العلماء
در سال 1958 م . ((عبدالكريم قاسم ))، با ظاهرى پيشرو و چپ نما به حكومت عراق رسيد و ميدان را براى كمونيستها باز كرد. در نتيجه آن موجى الحادى و مخالف اسلام ، سرزمين عراق را فراگرفت . حوادث دوران حكومت عبدالكريم قاسم ، عالمان آگاه و متعهد شيعه را در آن كشور به حركت واداشت . آنان ضرورى ديدند كه برنامه هاى اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى و فكرى مكتب اسلام را هماهنگ با نيازهاى حيات بشر معاصر عرضه نمايند. بدين گونه ، تشكيل ((جماعة العلماء فى النجف الاشرف )) (جامعه روحانيت نجف اشرف ) پديد آمد و عالمان بزرگى همچون شيخ مرتضى آل ياسين ، شيخ محمد رضا آل ياسين ، شيخ محمد رضا مظفر و شهيد سيد مهدى حكيم (فرزند آية الله سيد محسن حكيم ) از اعضاى اصل آن بودند.
سيد محمد باقر صدر در آن زمان گرچه بخاطر جوان بودن نسبت به ساير اعضا، كه كمتر از سى سال داشت ، عضو جماعة العلماء نبود، ولى با آنان همكارى جدى داشت و حتى نخستين بيانيه جماعة العلماء را نيز او نوشت ! و اكثر نوشته هاى آنان به قلم او نوشته مى شد، زيرا وى قلم توانا و نثرى محكم و نو داشت و آگاهيهاى سياسى و اجتماعى و فلسفى او نيز وسيع تر از ديگران بود. انتشار مجله ((الاضواء)) در سال 1961 ق . مهم ترين فعاليت فرهنگى جماعة العلماء بود كه سر مقاله هاى پنج شماره اول آن تحت عنوان ((رسالتنا)) به قلم آية الله سيد محمد باقر صدر نگارش يافت . و خواهرش بنت الهدى نيز در اين مجله مقالات خود را به چاپ مى رساند.
همزمان با اين فعاليتها، به پيشنهاد مرحوم آية الله سيد محسن حكيم - مرجع تقليد وقت - كتاب كم نظير ((فلسفتنا)) را تاءليف كرد. اين كتاب در دو بخش تنظيم شده است :
بخش اول : نظريه شناخت (معرفت ) از ديدگاههاى فلاسفه معاصر و در مقايسه با فلسفه اسلامى .
بخش دوم : بينش فلسفى اسلام درباره جهان و نقد و رد جهان بينى مادى و الحادى .
از آن پس به بررسى نظامهاى اقتصادى اسلام و مكاتب شرق و غرب (سوسياليسم و كاپيتاليسم ) پرداخت كه حاصل اين تحقيق عميق و بى سابقه ، كتاب پرارج ((اقتصادنا)) (اقتصاد ما) شد. اين كتاب پرارج نخستين اثرى است كه سيستم اقتصادى اسلام را در طرحى علمى و محققانه ارائه كرده و دو بخش است :
بخش نخست : در اين بخش مكتبهاى اقتصادى شرق و غرب را بررسى كرده و به محك نقد روشن بينانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است .
بخش دوم : طرح تفصيلى سيستم اقتصادى اسلام .
اين كتاب در سال 1381 ق . به چاپ رسيد.
حمايت از امام
سيد محمد باقر صدر، نهضت امام خمينى در ايران را روزنه اميدى براى نجات امت اسلام مى دانست . بنابراين از آغاز نهضت اسلامى امام در سال 1342 ش . آن را تحت نظر داشت و از امام و حركتش حمايت مى كرد.
در تاريخ 9 جمادالثانى 1358، حضرت امام خمينى از تبعيدگاه تركيه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علميه نجف ، جنب و جوشى در آن ايجاد كرد. علما و روحانيون نجف درباره استقبال از امام ، نظرات مختلفى داشتند. آية الله صدر با اشتياق تمام به همراه عده اى از علماى ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام شركت ، و شاگردان و همفكرانش  را نيز به آن دعوت كرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف ، سيد محمد باقر با ايشان ارتباط نزديكى داشت و به امام عشق مى ورزيد، عشقى كه تا آخر عمر در بين او و امام بود.
دوران مرجعيت
دوران مرجعيت آية الله سيد محمد باقر صدر، پس از وفات آية الله حكيم (1390 ق .) آغاز شد و بسيارى از مردم عراق از او تقليد كردند.
در سال 1392 ق . رژيم بعث عراق ، بيش از پيش از تحركهاى ضداستبدادى حزب دعوت اسلامى و ديگر گروههاى مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراين با يورش به خانه هاى مبارزان و مجاهدان ، عده زيادى را دستگير و زندانى كردند. آية الله صدر نيز با اينكه بيمار بود و در بيمارستان نجف بسترى شده بود، تحت نظر ماءموران سازمان امنيت رژيم بعث قرار گرفت . تا اينكه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنيت دست از او برداشت .
در سال 1394 ق . رژيم بعث عراق ، پنج تن از شاگردان و مريدان صدر، يعنى شيخ عارف بصرى ، سيد عزالدين قبانچى ، سيد عماد الدين طباطبايى تبريزى ، حسين جلوخان و سيد نورى طعمه ، را دستگير و اعدام كرد! اين گروه شهيدان ، طلايه دار شهداى انقلاب اسلامى عراق بودند. اين حادثه اثر ناگوار و سنگينى بر روح آية الله صدر گذاشت و مدتها به سختى متاءثر و بيمار بود.
از حوادث مهم ديگر در دوران مرجعيت آية الله صدر، حركت اربعين سال 1397 بود. مردم نجف از قديم هر سال در روز اربعين حسينى ، مويه كنان و عزادار، با پاى پياده از نجف تا كربلا راهپيمايى مى كنند. در آن سال ، آية الله صدر هر چه در توان داشت به هيئتهاى عزادار مساعدت كرد تا مراسم شورانگيز اربعين را هرچه باشكوهتر برگزار نمايند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزادارن حسينى ، اعتراض خود را عليه سلطه ضد انسانى رژيم بعث عراق ، اعلام كردند.
به دنبال آن قيام تاريخى ، آية الله صدر، را دستگير و به سازمان امنيت بغداد منتقل كردند، در آنجا پس از بازجويى ، هشت ساعت تحت شكنجه جسمى و روحى قرار دادند. آثار آن شكنجه ها، تا آخر عمر در بدنش هويدا بود و بسختى مى توانست از پله ها بالا برود.
تحريم پيوستن به حزب بعث
يكى از برنامه هاى خطرناك رژيم بعثى عراق ، ((بعثى كردن نظام آموزش و پرورش )) بود. به همه دست اندركاران امور تعليم و تربيت از مدارس گرفته تا دانشگاهها تكليف كردند كه به حزب بعث عراق بپيوندند و برنامه هاى ضد اسلامى آن را در تمام سطوح آموزش كشور اجرا كنند... در اين هنگام ، آية الله صدر در مقام مرجعيت و يگانه پرچمدار مبارزه با حزب كافر بعث ، با صدور فتوايى ، پيوستن به حزب و هر گونه همكارى با آن را تحريم كرد. اين فتوا، تكليف مردم را روشن ساخت و مردم از پيوستن به حزب و عضويت در آن پرهيز كردند. جز اندكى فرومايه و بى دين و ترسو.
تاءثير فتواى آية الله صدر به حدى بود كه يكى از مسؤ ولان حزب در اين باره ، اعتراف كرد:
فتواى سيد محمد باقر، همه نقشه هاى ما را نقش بر آب كرده و هيچ كس ، جز عده كمى ترسو و بزدل ، از پذيرفتن عضويت حزب و همكارى با آن استقبال نكرد.
بدين گونه حزب بعث ، دشمن اصلى خود را شناخت .
در آستانه پيروزى انقلاب اسلامى
آية الله صدر، از حاميان صادق امام خمينى و انقلاب اسلامى بود، امام در پاريس بود كه سيد محمد باقر صدر، طى نامه اى پشتيبانى خود را از ايشان و ملت انقلابى ايران اعلام ، و از مقام از ايشان و ملت انقلابى ايران اعلام ، و از مقام شهداى انقلاب ، تجليل كرد. همين فعاليتهاى او بود كه ملت مسلمان عراق را به سوى حمايت از مردم ايران سوق مى داد و رژيم آمريكايى صدام حسين - حاكم خونخوار عراق - را خشمگين مى كرد. در شب 22 بهمن 1357 كه شب پيروزى شكوهمند مردم مسلمان و انقلابى ايران به رهبرى امام خمينى (ره ) بر طاغوت آمريكايى - رژيم محمد رضا پهلوى - بود. آية الله صدر در مسجد جواهرى نجف اشرف به منبر رفت و براى مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامى ايران و نقش امام خمينى در احياى انديشه هاى دينى و اصلاح امت اسلام ، سخن گفت و تكليف مردم عراق را در برابر حكومت ضد دينى بعثى ، معين كرد: قيام !... قيام ...
فرداى آن شب ، مردم عراق به دعوت رهبر خود، براى حمايت از انقلاب اسلامى ايران و رهبرى امام خمينى ، در بسيارى از شهرهاى عراق راهپيمايى كردند.
از ديگر كارهاى آية الله صدر، در جهت حمايت از انقلاب اسلامى ايران ، تاءليف سلسله كتابهاى ((الاسلام يقود الحياة )) در شش جلد بود كه شامل بحثهايى نظير: قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، منابع قدرت دولت اسلامى ، اقتصاد جامعه اسلامى و... مى شود.
با قرآن در صحنه
از كارهاى شگفت انگيز آية الله صدر براى بيدارى مردم عراق و آماده كردن آنها براى قيام و حركت در مقابل حكومت جائر آن كشور، برگزارى تفسير موضوعى قرآن بود. آن هم بعد از تعطيل كردن درس خارج فقه !
در حوزه علميه نجف كمتر ديده شده بود كه يك مرجع تقليد تفسير قرآن بگويد آن هم به جاى درس خارج فقه ، كه اين بيشتر مايه تعجب ديگران مى شد. به طورى كه برخى از شاگردان او، در اين باره از وى سؤ ال كردند او جواب داد:
((براى من تدريس و تاءليف و تحقيق ، صورت حرفه و هدف در زندگى ندارد، بلكه اداى وظيفه شرعى به هر نحو ممكن براى من از همه چيز مهم تر است . امروز در اين برهه از تاريخ اسلام و مسلمين ، كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى پيروز شده و پوزه قدرتهاى شيطانى شرق و غرب را به خاك ماليده و امت اسلام را در سرتاسر دنيا بيدار كرده است ، من وظيفه خود مى دانم كه با تفسير قرآن ، افكار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمانهاى انقلابى اسلام را مطرح نمايم و با بيان مفاهيم شور آفرين ، حماسى و اجتماعى قرآن كريم ، دلها را براى پيوستن به انقلاب اسلامى براى ايران آماده كنم ... از طرفى ، درس خارج فقه و اصول ، بيش از حد لازم در حوزه گفته مى شود، اما جاى تفسير قرآن سخت خالى است !))
درس تفسير شهيد صدر هر هفته دو روز از تاريخ 17 جمادى الاول تا 5 رجب 1399 طى چهارده جلسه برگزار شد كه بعد از آن رژيم طاغوتى صدام حسين از ترس بيدارى مردم ، درس تفسير بيدارگرانه آية الله صدر را به تعطيلى كشاند.
درس تفسير قرآن جنب و جوشى در ميان توده مردم به وجود آورده بود. حكومت ظالمانه صدام از اين پديده خجسته اسلام ، به وحشت افتاد و براى جلوگيرى از هر گونه تحرك ، در يك يورش وحشيانه ، همه نمايندگان آية الله صدر را در تمام شهرهاى كشور دستگير و زندانى كرد. شهيد صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژيم اعلام كرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقليد خود برخاستند، دست از كارهاى خود كشيدند، بازارها را تعطيل كردند و براى بيعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آية الله صدر دستگير و روانه بغداد شد. در سازمان امنيت بغداد، از او خواستند كه دست از پشتيبانى انقلاب اسلامى بردارد و مردم عراق را تحريك نكند. امام شجاعانه جواب داد.
((من يك مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان - و نه تنها عراق و ايران - مسؤ ولم و بايد به وظيفه شرعى خود عمل كنم و وظيفه شرعى منحصر به ايران و عراق نيست . حمايت از انقلاب اسلامى ايران و رهبرى آن هم ، يك وظيفه شرعى است !))
همان روز بنت الهدى ، به ايراد يك سخنرانى در حرم امام على عليه السلام پرداخت و از مردم خواست كه به خيابانها بريزند و در مقابل دستگيرى آية الله صدر، به رژيم براى ايجاد آرامش و جلوگيرى از گسترش اعتراض ‍ مردم ، مجبور شد كه آية الله صدر را آزاد كند.
صدر شهادت
روز 18 رجب 1399، خانه آية الله صدر و كوچه هاى اطراف آن از اول صبح تا پاسى از شب ، مملو از جمعيتى بود كه ديروز براى آزادى رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آميز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار ديگر با او بيعت كنند.
رژيم ستم پيشه صدام حسين ، از تجديد پيمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان ، سخت به وحشت افتاد و براى قطع رابطه مردم با آية الله صدر، نيروهاى امنيتى را در سر كوچه آية الله صدر و كوچه هاى اطراف ، مستقر كردند. بدين گونه محاصره نه ماه خانه آية الله صدر آغاز شد.
در مدت نه ماه محاصره ، رژيم با فرستادن ماءموران و مزدوران خود به نزد آية الله صدر، سعى كرد او را از راهى كه در پيش گرفته ، منصرف كند، ولى آية الله صدر ثابت و استوار ايستاد و همچنان از انقلاب اسلامى ايران و امام و مردم انقلابى ايران حمايت كرد و هرگز به خواسته هاى رژيم خونخوار صدام ، گردن ننهاد. تا اينكه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز شنبه 19جمادى الاول 1400 (16 فروردين 1359)، ((ابوسعيد)) رئيس ‍ سازمان امنيت نجف ، با عده اى از مزدوران امنيتى ، آية الله صدر را دستگير و به سرعت از نجف به بغداد منتقل كرد. آية الله صدر اين بار مى دانست كه ديگر بر نخواهد گشت ، چون وقتى ابوسعيد جنايتكار گفت : ((آماده باشيد به بغداد برويم !)) به آرامى گفت :
- ((من خيلى وقت است كه آماده شهادتم !))
فرداى آن روز، حكومت جبار بغداد، اقدام به دستگيرى بنت الهدى كرد چون بيم داشت مبادا بنت الهدى بار ديگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت كند و رژيم را رسوا نمايد!
برزان ابراهيم ، برادر ناتنى صدام و رئيس سازمان امنيت كشور، در زندان از آية الله صدر خواست كه فقط چند كلمه بر ضد امام خمينى و انقلاب اسلامى بنويسد، تا آزاد شود، وگرنه كشته خواهد شد!
آية الله صدر اين خواسته آن آدمكش را رد كرد و گفت :
من آماده شهادتم ، هرگز خواسته هاى غير انسانى و ضد دينى شما را قبول نخواهم كرد و راه من همان است كه انتخاب كردم !...))
وقتى كه مزدوران بعثى ، از منصرف كردن آية الله صدر و خواهرش ماءيوس ‍ شدند، آن دو علوى پاك نژاد مظلوم را در روز سه شنبه 23 جمادى الاول 1400 (19 فروردين 1359) زير شكنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهيد در جوار مرقد امام على عليه السلام ، در آرامگاه خانوادگى ((شرف الدين )) به خاك سپرده شد.
امام خمينى ، در پيامى كه به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهيد داد، سوگمندانه نوشت :
((... مرحوم آية الله شهيد سيد محمد باقر صدر و همشير مكرمه مظلومه او كه معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشى به درجه رفيعه شهادت رسيده اند. شهادت ارثى است كه امثال اين شخصيتهاى عزيز از مواليان خود برده اند...))
باقيات صالحات
آثار قلمى متفكر بزرگ ، شهيد سيد محمد باقر صدر، همه علمى ، تحقيقى ، ابتكارى ، كم نظير و مورد استفاده و مراجعه انديشمندان و اهل علم و مصداق روشن ((باقيات صالحات )) است .
در اينجا به معرفى فهرست گونه اين آثار درخشان مى پردازيم :
1. فدك فى التاريخ (فدك در تاريخ ).
2. غاية الفكر فى علم الاصول .
3. فلسفتنا (فسلفه ما).
4. اقتصادنا(اقتصاد ما).
5. الاسس المنطقيه للاستقراء.
6. المعالم الجديدة للاصول .
7. بحوث فى شرح العروة الوثقى .
8. دروس فى علم الاصول ، معروف به ((حلقات )).
9. الفتاوى الواضحة ، رساله عمليه شهيد صدر است كه در نوع خود سبك خاصى دارد.
10. البنك اللاربوى فى الاسلام (بانك بدون ربا در اسلام ).
11. المدرسه الاسلامية ، بحثهاى اجتماعى و اقتصادى است .
12. بحث حول المهدى عليه السلام .
13. بحث حول الولاية .
14. الاسلام يقودالحياة (اسلام راهنماى زندگى ).
15. المدرسة القرآنية ، درسهاى تفسير موضوعى قرآن .
16. دورالائمه فى الحياة الاسلاميه (نقش امامان در اسلام ).
17 نظام العبادت فى الاسلام (نظام عبادى از نظر اسلام ).
18. حاشيه بر رساله عمليه آية الله شيخ مرتضى آل ياسين ، تحت عنوان ((بلغة الراغبين ))، كه هنوز هم چاپ نشده است .
19. حاشيه بر ((منهاج الصالحين )) آية الله حكيم .
20 حاشيه بر مناسك حج آية الله خوئى .
21. حاشيه بر بخش نماز جمعه از كتاب شرائع الاسلام .
22. موجز احكم الحج ، مختصرى از احكام حج .