شهيد كاظمى از آرادان گرمسار تا معاونت اطلاعات ستاد كل سپاه

تولد
كاظم كاظمى در سال ۱۳۳۶ هجرى شمسى در بخش «آرادان» شهرستان گرمسار، ديده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران كودكى در زادگاهش، در سن شش سالگى، به همراه خانواده به شهرستان گرگان نقل مكان كردند.با توجه به نوع كار پدر كه كشاورزى بود، سيد كاظم از همان ابتدا با مشكلات و سختى هاى زندگى آشنا شد و از زمانى كه خود را شناخت در كمك به خانواده كوتاهى نكرد.

جوانى و انقلاب
شهيد كاظمى علاقه شديدى به مطالعه كتاب داشت، از سن شانزده سالگى برايش از قم مجلات مذهبى مى فرستادند. او با تشكيل كتابخانه كوچكى به نام «حر» بسيارى از كتاب هاى مذهبى ممنوعه مانند كتاب حكومت اسلامى حضرت امام خمينى (ره) و رساله ايشان را همراه زندگينامه ائمه اطهار (ع) و... جمع آورى و در اختيار جوانان قرار مى داد. در اين دوران عوامل ساواك به وى مشكوك شده و به منزلشان يورش برده و او را دستگير كردند.وى در سال ۱۳۵۴ موفق به اخذ ديپلم رياضى شد. با توجه به وضعيت جسمانى، در همان سال به نظام وظيفه مراجعه و با دريافت معافيت پزشكى از خدمت سربازى معاف گرديد. سپس جهت كار و آمادگى براى ورود به دانشگاه، به تهران عزيمت كرد. ابتدا دوره كوتاه مدت نقشه كشى ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربيت بدنى استخدام شد.در اين ايام از طريق يكى از دوستان، با تعدادى از دانشجويان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعاليت هاى مخفى دانشجويى شركت داشت. تا اين كه دومين بار توسط ساواك دستگير شد و به مدت ۱۰ روز در كميته ضد خرابكارى نگه داشته شد و مورد شكنجه قرار گرفت.سيد كاظم با همه رنج ها و مشكلاتى كه متحمل شد، با جديت و پشتكار، موفق به قبولى در كنكور سال ۱۳۵۵ گرديد، اما به دليل وجود سوابق در سازمان امنيت، از ادامه تحصيل وى جلوگيرى به عمل آمد.

مبارزه در خارج از كشور
پس از چندى با كمك و تشويق پدرش براى ادامه تحصيل به امريكا رفت و موفق به تحصيل در رشته مهندسى مكانيك گرديد، بعدها از طريق دوستان قديمى اش به انجمن اسلامى دانشجويان امريكا و كانادا راه يافت و در فضاى جديد، فعاليت هاى سياسى-مذهبى خود را ادامه داد.با توجه به شرايط خاص خارج از كشور و شكل مبارزه در آن جا، كاظمى همزمان با قيام امت اسلامى ايران، در تظاهرات دانشجويى عليه رژيم منحوس پهلوى شركت مى كرد و از هر فرصتى در افشاى ماهيت رژيم و پخش اعلاميه و... بهره مى جست. با اوج گيرى نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه كرد، كه در نتيجه دو بار توسط پليس امريكا به دليل همين فعاليت ها دستگير شد.
شهيد كاظمى از جمله كسانى بود كه در جذب و آگاه كردن جوانانى كه براى ادامه تحصيل به امريكا مى رفتند، نقش موثرى داشت. به دليل زحمات و تلاش مخلصانه و شبانه روزى، وى را به عنوان معاون انجمن اسلامى ايالت محل زندگى انتخاب كردند، كه بعدها مسووليت همين انجمن به عهده او گذاشته شد.از نكات بارز زندگى مبارزاتى وى، بينش عميق فكرى و شناخت حركت هاى سياسى اوست كه در اين مرحله ايشان در كنار مبارزه با رژيم شاهنشاهى، از مبارزه با گروه هاى منحرف چپ، راست و التقاطى نيز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزديك و تنگاتنگى كه با آن ها داشت، دقيقاً به ماهيت ضداسلامى و انسانى و منفعت طلبى آنان پى برد و شناخت عميقى از آن ها به دست آورد.وى در نامه اى از (امريكا) خطاب به خواهر و برادرانش مى نويسد:مواظب گروهك ها باشيد، مبادا در دامان آن ها بيفتيد، با تمام توان از امام خمينى (ره) پيروى كنيد كه اسلام راستين در وجود اين مرد خدا نهفته است.

پس از انقلاب و مبارزه با گروهك ها
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، در دوازدهم اسفند سال ۱۳۵۷ تحصيل در خارج كشور را رها كرده و به ميهن اسلامى بازگشت و با شور و شعف وصف ناپذيرى در خدمت انقلاب شكوهمند اسلامى قرار گرفت.سيد كاظم در فروردين سال ۱۳۵۸ با گذراندن دوره آموزش عمومى سپاه در پادگان امام على (ع) به عضويت سپاه درآمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اين كه كردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام گرديد. او در اين ماموريت تجربيات ذى قيمتى در ارتباط با كار اطلاعاتى و مبارزه با ضدانقلاب كسب كرد و بعدها با همين تجارب، مسووليت هاى خطيرى را به عهده گرفت.با بازگشايى دانشگاه ها، در اولين كنكور سراسرى بعد از انقلاب (كه در سال ۱۳۵۸ برگزار شد) شركت كرد و در يكى از رشته هاى علوم انسانى دانشگاه تهران پذيرفته شد. او با حضور در محيط دانشگاه، اوضاع را نامناسب يافت. لذا دست به كار شد و تلاش همه جانبه اى را در جهت افشاى چهره گروهك ها، خصوصاً پيشگام، پيكار، توده، راه كارگر، منافقين و... با كمك دانشجويان مسلمان و مومن و وفادر به نظام شروع كرد.
يكى از دوستان دوران دانشجويى وى عنوان مى كند:
در شرايطى كه گروهك ها با ائتلاف قبلى به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعزاى شوراى دانشكده را به اصطلاح در جوى دموكراتيك و آزاد، از طريق انتخابات مشخص كنند- تا بتوانند در امور دانشگاه و دانشجويان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگرى عليه انقلاب و نظام تبديل نمايند- او در آگاه سازى دانشجويان نقش به سزايى ايفا كرد.نقل مى كنند، در جلسه اى كه همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامى كانديداها، راى گيرى صورت پذيرد، او با شجاعت و صلابت برخواست و با قاطعيت گفت: ما نه شما را قبول داريم و نه انتخابات را.بدين ترتيب آن ها را در به اجرا گذاشتن نقشه از قبل طراحى شده شان ناكام گذاشت.
در جريان اشغال لانه جاسوسى، هنگامى كه امريكا با كمك عوامل داخلى اش در جهت آزادى گروگان ها تلاش مى كرد و بيم آن مى رفت كه هر لحظه اتفاقى رخ دهد، شهيد كاظمى با كمك دانشجويان انجمن اسلامى دانشكده، شب ها تا صبح در هواى سرد اطراف لانه جاسوسى، بيتوته كرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.شهيد كاظمى پس از مراجعت از ماموريت كردستان با تعدادى از برادران سپاه، واحد اطلاعات را باتشكيلات منسجمى پايه ريزى كرد. در آن زمان مسووليت تشكيلات گروهك هاى چپ گرا به عهده ايشان گذاشته شد او با آشنايى و شناختى كه از جريانات فكرى و مشى گروهك هاى الحادى داشت و جديت و پشتكارى كه در به دست آوردن ترفندها و تاكتيك هاى آنان از خود نشان داد، توانست شيوه هاى جديد آن ها را براى تخدير افكار، جوانان و جدايى آنان از دين و به كارگيرى شان در مقابل انقلاب و مردم شناسايى كند.وى در ارتباط با اضمحلال ديگر گروهك هاى چپ مانند اكثريت و رنجبران و ... نيز نقش مهمى داشت و پشتكار و جديت او و ساير نيروهاى اطلاعات سپاه باعث شد كه با انجام كار اطلاعاتى حساب شده و درازمدت، آخرين ضربه به تشكيلات حزب توده وارد آيد.
در آن موقعيت به دليل گستردگى توده دشمنان و حجم سنگين كار، اكثر نيروهاى واحد اطلاعات از جمله شهيد كاظمى، فرصت سركشى از خانواده هايش را نيز ماه به ماه پيدا نمى كردند.سردار صفوى در اين ارتباط مى گويد: شهيد كاظمى از برادران قديمى و مخلص سپاه و يكى از افرادى است كه در شكل گيرى سازمان اطلاعاتى كشور نقش به سزايى داشته است. در آن زمان با اين كه حداقل فرصت براى آموزش و كادرسازى و تهيه مقررات وجود داشت، در سايه مجاهدت ها و تلاش شبانه روزى افرادى مثل اين سردار گمنام، تشكيلات اطلاعات شكل گرفت و در بحران هاى اول انقلاب (به خصوص سال هاى ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰) عظمت و اقتدار انقلاب و اسلام در دنيا به نمايش گذاشته شد.

خدمت در جبهه اى ديگر
شهيد كاظمى پس از گذراندن مراحل مختلف مسووليتى در واحد اطلاعات سپاه و كاهش تهديدهاى داخلى، به درخواست استاندارى سيستان و بلوچستان و موافقت فرماندهى سپاه به اين استان عزيمت كرد و در سمت معاونت سياسى-امنيتى استاندارى سيستان و بلوچستان مشغول كار شد.او در اين استان زحمات زيادى را متحمل گرديد و در مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر تلاش همه جانبه اى را انجام داد. پس از اتمام ماموريت در اين منطقه محروم، وزارت كشور و جهاد سازندگى از او تقاضاى همكارى كردند. اما هيچ يك از اين پيشنهادات، نمى توانستند روح پرتلاطم او را اقناع سازد و با اين كه به وجود وى در اين جا نياز داشتند مجدداً به سپاه بازگشت و با همان شور و اشتياق اوليه در سمت سرپرستى واحد اطلاعات و عضو شوراى عالى سپاه فعاليت شبانه روزى خود را ادامه داد و تحرك قابل توجهى در شبكه اطلاعاتى سپاه ايجاد نمود.وى علاقه خاصى به جبهه و رزمندگان اسلام داشت. در مواقع ضرورى خصوصاً عمليات ها حضورى فعال داشت و براى اين كه از موقعيت مكانى و خطوط دفاعى رزمندگان دقيقا آگاهى پيدا كند، در خطوط مقدم جبهه حاضر مى شد و در مقابل رزمندگانى كه مى گفتند نيازى نيست شمابه خط بياييد، مى گفت:
«آنچه انسان با چشم خود ببيند بهتر مى تواند تصميم گيرى كند، تا اين كه روى كاغذ برايش توضيح دهند.»

عروج
در نهايت در سحرگاه روز دوم شهريور ماه سال ۱۳۶۴ و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقر (ع)، همراه تعدادى از برادران رزمنده جهت بازديد از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاييه، از طريق آب در حال حركت بودند كه براثر اصابت تركش گلوله توپ به سختى مجروح و به درجه شهادت نايل گرديد.شهيد حسينى فرمانده تيپ اطلاعات كه در لحظه شهادت كنار او حضور داشته، چنين نقل كرده است: «وقتى كه در داخل قايق، تركش به سر شهيد كاظمى اصابت نمود، از جاى خود برخاست و دست ها را به سوى آسمان بلند نمود و با خدايش راز و نياز كرد و بعد در كف قايق به سجده رفت و آنگاه شهيد شد.»
يادش گرامى باد