شهید حجت الاسلام محمد منتظری (به روایت اسناد ساواک)

پس از آزادیش در سال 47 و به دلیل ادامه مبارزات، ساواک مرتب در پی وی بود اما به دلیل فرار وی از ایران موفق به دستگیری او نشد. وی در دمشق و لبنان و عراق توانست پایگاهی برای فعالیت جوانان مبارزی که از ایران می‌آمدند، ایجاد کند. تشکیلات وی در دمشق و لبنان، محل استقرار بسیاری از جوانان مبارز بود.

وی در بازجویی‌ها جسور بود و حتی در دادگاه هم با کمال جرأت شرحی از شکنجه‌های خود را نوشت و عرضه کرد. در جایی در باره شکنجه‌هایش می‌نویسد: ازغندی وارد شد... با زور شلوار مرا کند و نشیمنگاه مرا به بخاری که بدنه آن سرخ بود چسباند. می‌گفت: خودت بچسبان، اما چون خودم آن طور که مراد او بود نمی چسباندم، جلوی من ایستاد و دستان مرا می‌گرفت و با وضعی که ناگفتنی است آن عمل را اجرا می‌ساخت... بعد از آن اجازه داد که شلوار خود را بپوشم سپس همان تاکتیک‌ها را از اول شروع می‌کرد و دوباره شلوار مرا می‌کند و به همان تفصیل در مرتبه دوم هم فیلم را اجراء می‌کرد. بعد از آن آنقدر سیلی به سر و صورتم زد که سرم گیج رفت... در آن روز آن قدر انگشتان و دستان مرا مثل روزهای قبل بر خلاف حرکت طبیعی تکان داده و حرکت دادند و خلاصه یک مالش ناگفتنی و غیر قابل بیان به من روا داشتند... آن چنان سر مرا گرفتند و کشیدند و چنان شلاق و لگد بر جاهای مختلف بدن و سیلی‌های زیاد به صورت و سر و گردن من نواختند که زبان یارای گفتن و قلم یارای نوشتن آن را ندارد. (ص 51 - 53)



محمد منتظری متولد سال 1323 ش یکی از روحانیون مبارزی است که از آغاز جریان نهضت روحانیت یکسره به مبارزه ای فعال و جدی مشغول بود. وی در سال 44 و سپس در سال 45 دستگیر و در نوبت دوم به سه سال حبس محکوم شد. پس از آزادی در اواخر سال 47 بار دیگر به مبارزات خود ادامه داد.
پس از آزادیش در سال 47 و به دلیل ادامه مبارزات، ساواک مرتب در پی وی بود اما به دلیل فرار وی از ایران موفق به دستگیری او نشد. وی در دمشق و لبنان و عراق توانست پایگاهی برای فعالیت جوانان مبارزی که از ایران می‌آمدند، ایجاد کند. تشکیلات وی در دمشق و لبنان، محل استقرار بسیاری از جوانان مبارز بود. به خصوص پس از آن که سازمان مجاهدین خلق گرفتار کودتای کمونیست‌ها شد جوانان مسلمانی که از ایران می‌رفتند در حاشیه شهید محمد منتظری به فعالیت می‌پرداختند. اکنون خاطرات فراوانی از آن افراد در باره آن روزها در دست است.
کتاب حاضر مجموعه اسناد ساواک در پرونده محمد منتظری است که نشانگر بخشی از مبارزات اوست که ساواک توانسته است از طرق مختلف به آن دسترسی پیدا کند. وی در دوران مبارزه مخفی‌اش در ایران، بسیاری از اوقات در خانه شهید مرتضی مطهری یا آقای آیت‌الله سید علی غیوری پنهان می‌شده است.
اسناد این کتاب از نیمه به بعد، مربوط به پس از سال 1350 است و توسط گزارشگران ساواک در بیروت و عراق و دمشق تهیه و برای ساواک ارسال شده است. این اسناد می‌تواند گوشه‌هایی از مبارزات نیروهای انقلابی و مسلمان را در این دوره نشان دهد. در آن دوره سخت کوشی محمد منتظری بیش از هرچیز نظر جوانانی را که به آن دیار می رفتند جلب می‌کرد. وی کاملا به اصول مبارزه آشنا بود و علاوه بر مبارزات سیاسی کارهای فرهنگی نیز داشت.
ساواک در یک گزارش که در صفحه 304 همین کتاب آمده است، می‌نویسد: پس از نخستین انشعاب گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران به دو شاخه مذهبی و مارکسیستی عده زیادی از اعضای این گروه که متعصب مذهبی بوده و رهبری درستی نداشتند، در بلاتکلیفی و سرگردانی عجیبی گرفتار شده و چون حاضر به پذیرفتن خط مشی شاخه مارکسیستی نشده‌اند، لذا از کمک های مادی و معنوی آنان نیز محروم شده و در نتیجه از تنگدستی و نداشتن رهبری مشخص و درست و همچنین از بیم لو رفتن توسط رقبای خود مجبور شده‌اند به خارج از ایران بگریزند و طبق اطلاع حدود 2500 نفر از این افراد به خارج متواری شده اند. این اشخاص پس از خروج از کشور بلافاصله با محمد منتظری فرزند شیخ حسینعلی منتظری که در سوریه و لبنان بسر می برد تماس گرفته، مشارالیه به منظور پیشگیری از پراکندگی و قطع تماس آنان با گروه، کمکهای زیادی به آنان نموده و دستور داده به کشورهای دیگر از جمله کویت، پاکستان، افغانستان و اروپا عزیمت و رابطه خود را کماکان با او حفظ کنند تا در فرصت مناسب بار دیگر به ایران اعزام شوند.
وی در تمام سالهای مبارزه ارادت کامل به امام خمینی داشت و این مطلب در بازجویی ها پیش از دستگیری و گزارش هایی که مربوط به فعالیت او در دوران مبارزه است، کاملا مشهود است.
یک نفر از کسانی که محمد منتظری با او در ارتباط بوده در بازجویی ساواک می‌نویسد: منتظری از افراد اصلی طرفدار [امام] خمینی است و خیلی از برنامه‌ها را او عمل می‌کند و تمام مسافرت‌هایی که می‌رود و می‌آید، با خمینی در میان می‌گذارد و تمام کارهایی که می‌کند با عقیده و فرمان اوست. (ص 270)
از مهمترین اقدامات وی، ترتیب تحصن در کلیسای «سان ماری» پاریس در سال 56 بود که نظر جهانیان را به مبارزات گسترده مردم ایران جلب کرد. اخبار این تحصن در سطحی گسترده در رسانه‌های غربی انعکاس یافت و دردسر زیادی برای رژیم پهلوی ایجاد کرد.
گفتنی است، شهید منتظری که از چهره‌های مبارز پیش از انقلاب به شمار می‌رفت، در مقطعی از ماه‌های پس از انقلاب اختلافاتی با شهید دکتر بهشتی پیدا نمود، اما این اختلافات مدتی بعد برطرف شد و روابط وی با شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی آنچنان گسترده شد که وی در جمع 72 تن شهید حزب در هفتم تیرماه 60 به شهادت رسید.
کتاب مزبور از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی به بازار نشر عرضه شده است.