عقلانيت در مكتب امام(ره)

سخنان حكيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) همچون گذشته حاوي نكات مهم و قابل تأملي بود كه توجه بدان مي تواند زواياي مهمي از انديشه بنيانگذار نظام اسلامي را براي فرزندان حضرت روح الله(ره) در دهه چهارم انقلاب اسلامي رمزگشايي كند.

معظم له در سخنان شان سه بعد مهم مكتب امام كه معنويت، عقلانيت و عدالت باشد را برشمرده و در توصيف عنصر عقلانيت فرمودند: «عقلانيت امام هم از اسلام است.»

در اين باب بايد گفت كه مقوله عقلانيت و راسيوناليسم، از جمله مفاهيمي است كه در دوران جديد غرب و بعد از رنسانس دستخوش تغيير مفهومي گرديد. غرب مدعي است كه با توجه به بازتعريف عقل توانست از «عصر تاريكي» كه با حاكميت مسيحيت و كليسا در قرون وسطي مقارن بود، بگذرد و راه توسعه و پيشرفت را در «عصر روشنگري» بيابد. عقلي خودبنياد و بي نياز و منقطع از راهنمايي ها و هدايت وحي كه گزاره هايي متفاوت و متعارض با گزاره هاي ديني را احصا مي كند.

هر چند اين «عقل خودبنياد» در عمل به «عقل ابزاري» مبدل گرديد كه در خدمت اهواي بشر قرار گرفته و تأمين كننده منافع مادي انسان غربي شد، به طوري كه محصول آن استعمار و غارت سرزمين ها و استحمار و استثمار ملتها در آفريقا و آسيا و آمريكا و آغاز دو جنگ جهاني خانمان سوز اول و دوم و قتل ده ها ميليوني توده هاي مردم در آغاز قرن بيستم بود، اما آنچه در آموزه هاي ديني و به طور مشخص در مكتب و گفتمان حضرت امام(ره) مورد تأكيد و توجه مي باشد، عقلي است كه نه تنها در برابر وحي قرار ندارد بلكه با هدايت و راهنمايي وحي مسير حق و هدايت را مي يابد. در گفتمان حضرت امام(ره) عقل موجودي است كه «ما عبد به الرحمان» است و راه و رسم سعادت و زندگي را مبتني بر راهنمايي هاي آسماني ترسيم مي كند. اين عقل متصل به وحي ضمن توجه و تأييد گزاره هاي ديني، در فهم اين گزاره ها نيز به كار مي آيد و خود حافظي است براي جلوگيري از تحريف و ايجاد مصونيت در آموزه هاي ديني.

همين تفاوت در شناخت عقل و تعريف مفهوم عقلانيت، در حوزه هاي مختلف سياسي نيز دو مدل متفاوت تصميم گيري و رفتار سياسي را ترسيم كرده است كه از دكترين و گزاره هاي متفاوت و گاه متعارضي برخوردارند. اين تفاوت را در نوع تصميم گيري ها و رفتار سياسي حضرت امام(ره) و روشنفكران و جريان هاي سياسي كه خود را منتقد و مخالف جريان خط امام تعريف مي كردند، مي توان مشاهده نمود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنراني اخيرشان نمونه هايي از گزاره هاي منطقي برخاسته از عقلانيت در گفتمان امام(ره) در حوزه سياست را بر مي شمارند كه شايد مخالفان ايشان از فهم و هضم آن ناتوان بودند. اين نمونه ها عبارتند از:

- گزينش مردم سالاري براي نظام سياسي كشور

- بي اعتمادي به دشمن، و سرسختي و عدم انعطاف در مقابله با دشمن مهاجم

- تزريق روح اعتماد به نفس و خوداتكايي در ملت ايران (نهادينه كردن شعار «ما مي توانيم» در اعماق جان ملت)

- تدوين قانون اساسي به دست خبرگان منتخب ملت

- تفهيم اين حقيقت كه مردم صاحب و مالك اين كشورند

مبتني بر منطق حضرت امام(ره): «ما در جنگ براي يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستي مگر فراموش كرده ايم كه ما براي اداي تكليف جنگيده ايم و نتيجه فرع آن بوده است.»

بر اساس همين عقلانيت است كه بزرگمرد زمانه اين چنين جسورانه به قدرت ها و ابرقدرت ها و نوكران آنان اطمينان مي دهد كه: «اگر خميني يكه و تنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه مي دهد»!

آموزه هاي مكتب حضرت روح الله(ره) ما را بدينجا رهنمون مي سازد كه: «شعار «نه شرقي و نه غربي» ما، شعار اصولي انقلاب اسلامي در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده... و كسي گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعي است كه اين سياست، ملاك عمل ابدي مردم ما و جمهوري اسلامي ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است.»

مبتني بر منطق پير جماران: «آنها كه تصور مي كنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانه اند... و تنها آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند.»

حضرت امام(ره) در اواخر عمر شريف شان با خاطري نگران! اين چنين به گزاره هاي «عقل منفعت طلب» مي تازند: «ترس من اين است كه تحليلگران امروز، ده سال ديگر بر كرسي قضاوت بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواي اسلامي و حكم اعدام سلمان رشدي مطابق اصول و قوانين ديپلماسي بوده است يا خير؟ و نتيجه گيري كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتي داشته است و بازار مشترك و كشورهاي غربي عليه ما موضع گرفته اند، پس بايد خامي نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر(ص) و اسلام و مكتب بگذريم!»

نمونه هاي متعدد ديگري از گزاره هاي عقلاني گفتمان امام را در حوزه سياست مي توان برشمرد كه در اين مختصر نمي گنجد. سخن آخر آنكه قرار گرفتن در گفتمان حضرت امام(ره) پيش شرط فهم صحيح گزاره هايي است كه در قالب توصيه ها و رهنمودها از اين حكيم بزرگ انقلاب اسلامي به جاي مانده است؛ منطقي كه به طور آشكار فراتر از منطق سياسي مكاتب غيرالهي قرار مي گيرد و فهم دكترين سياسي حضرت امام(ره) را براي استراتژيست ها و كارشناسان سياسي غربي ناممكن مي سازد.