عکاس رژه همافران در مقابل امام(س) از آن عکس تاریخی می گوید

به مناسبت سی و چهارمین بهار انقلاب اسلامی ایران، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در ویژه نامه ای به بررسی رویدادها و حوادث چند روز منتهی به پیروزی انقلاب - از 12 بهمن تا 22 بهمن ماه - در سه بخش مجزا (انقلاب به روایت همراهان، دیگران و  اسناد ساواک) می پردازد. در همین ارتباط به مرور خاطراتی بیعت همافران با حضرت امام(س) در روز 19 بهمن 1357 می پردازیم.

 حسین پرتوی [عکاس رژه همافران در مقابل امام] می گوید:  [پس از مذاکرات فراوان قرار شد به جهت عدم شناسایی افسران، من از پشت سر آنها عکس بگیریم] با چنین شرایطی آنها رضایت دادند و من همین کار را کردم. در حدود هفت، هشت فریم عکس گرفتم و ... از مدرسه رفاه خارج شدم. از آنجا که اهمیت عکس می دانستم بلافاصله با یک تاکسی دربست به روزنامه [کیهان] رفتم و وقتی واقعه را برای شورای سردبیری تعریف کردم، همگی آنها به اهمیت عکس پی بردند... به رغم این که صفحه ی روزنامه بسته شده بود، آن را عوض کردند و یک عکس هفت ستونی از رژه افسران نیروی هوایی در مقابل امام چاپ کردند... برای اینکه ثابت شود که عکس ما مونتاژ نیست آن را به روزنامه ی آیندگان که آن روزها چاپ میشد، دادیم.

(دهه سرنوشت ساز، داود قاسم پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 204)

صادق  طباطبایی:

از مهم ترین رویدادهایی که رخنه عمیق در صفوف نظامیان و تردید در سران ارتش پدید آورد، دیدار همافران در روز 19 بهمن با امام بود. [برخی ] روزنامه هایی... که تصاویر این دیدار را در صفحات اول خود چاپ کرده و همافران نیروی هوائی را در حال سلام نظامی به امام نشان می داد؛ [ نگرانی شدیدی را بین نظامیان پدید آورده بود ] ژنرال هایزر را نیز[ در امریکا ]  نگران کرده بود. او صریحاً می نویسد؛ پیوستن افراد نیروی زمینی به امام جای شگفتی نداشت، زیرا با هدیه گل و اظهار مهر نسبت به آنان هم خوانی داشت؛ ولی افراد نیروی هوایی که هم ارتباطی با عامه مردم نداشتند و به ویژه همگی تحصیل کردگان در آمریکا بوده و حتی غالباً در پادگان های خود به زبان انگلیسی صحبت می کردند، نشان از فتح و پیروزی انقلابیون می داد و ناتوانی سران نظامی از رو در روئی با مردم.

 (خاطرات سیاسی اجتماعی، صادق طباطبایی، نشرعروج ، 1387،ج 3، ص 228)

حجت السلام ناطق نوری:

رژه ی اینها [همافران]جلوی امام شروع شد... ما حیران بودیم که جریان دیگر چیست؟ در داخل اتاق بی اختیار اشک می‌ریختیم. خود همافرها هم در حال رژه اشک می ریختند.

(دهه سرنوشت ساز، داود قاسم پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 204)