علامه عسگری پیشگام بازنگری و تحول در آموزش علوم اسلامی در حوزه ودانشگاه

اجماع جامعه علمی حوزه ودانشگاه لازمه تحول درآن ها ست
نوسازی آموزش علوم اسلامی در حوزه و دانشگاه و نقش علامه سیدمرتضی عسگری در آن، موضوع دهمین همایش تحول در حوزه بود که پنج شنبه دوم دی ماه جاری به همت دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد. در این همایش که با حضور علما و محققان و طلاب برپا شد، پروفسور مهدی محقق، رئیس مرکز مطالعات فرهنگی دانشگاه مک گیل کانادا و استاد دانشگاه تهران، حجت الاسلام احمد مبلغی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دکتر هادی وکیلی، مدیرگروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد به ارائه دیدگاه های خود در این باره پرداختند و ضمن تجلیل از شخصیت علمی علامه عسگری، وی را از پیشگامان بازنگری و تحول در نظام آموزشی حوزه معرفی کردند. تحول در حوزه امری است که سال هاست از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به طور جدی دنبال می شود و معظم له در سفر اخیر خود به قم در دیدارهای مختلف با طلاب و فضلا و مسئولان حوزه نیز بر آن تاکید و رهنمودهای کاربردی و موثر در این باره بیان کردند.

شخصیت جامع علامه عسگری
در ابتدای این همایش دکتر مهدی محقق، آثار علامه عسگری را معرف شخصیت او دانست و گفت: آثار این مرد بزرگ عمق شخصیت علمی او را معرفی می کند زیرا علامه عسگری تالیفات متعددی که همه آن ها از یک روش علمی دقیقی برخوردار هستند، از خود بر جای گذاشته است. محقق با بیان این که آن چه را در قرن های گذشته از بزرگان شیعه دیده شده، می توانیم در وجود علامه عسگری مشاهده کنیم، افزود: مرحوم علامه عسگری دارای شخصیتی جامع بود، او علاوه بر این که فقیه بود و بر مباحث اصولی تسلط داشت اما رشته ای که در آن ممتاز و یگانه بود، نقد تاریخی و نقد روایات و تفحص در مسائل رجال و راویان حدیث بود که در آثار ایشان مشاهده می شود. وی بزرگان شیعه را شخصیت هایی جامع و مسلط بر رشته های مختلف دانست و خاطرنشان کرد: علامه عسگری با این روش تربیت شده بود و به دلیل تسلط بر رشته های مختلف علوم اسلامی توانست اجتهاد و تفحص دقیقی در تاریخ اسلام و روایات اهل بیت انجام دهد که کتاب «۱۵۰ صحابی ساختگی» ایشان جامعیت شخصیت علامه و عمق مقام علمی او رانشان می دهد. او در این کتاب ده ها صحابی را که حتی در کتاب های تاریخی به آن ها استناد می شد، با روش عالمانه ای مورد تجزیه و تحلیل و تحقیق قرار داده و ساختگی بودن آنان را اثبات کرده است. اهمیت این کتاب علامه از آن جهت است که بدانیم وقتی به احادیث این صحابی های جعلی استناد می شود، چه اتفاقی می افتد. علامه ریشه های این جعل را بیان می کند. به عنوان نمونه علامه در این کتاب به مانویانی اشاره می کند که می خواستند اموری را وارد اسلام کنند که جزو اسلام نبود و احادیثی را به پیامبر نسبت دادند تا مسلمان ها را بدبین کنند، اما تحقیقات علامه جعل و دروغ بودن آن ها را اثبات کرد، یا این که یهودیان خیبر ادعا می کردند نامه ای از پیامبر اسلام نزد آنان است که این نامه را پیامبر(ص) گفته و علی(ع) نوشته که در این نامه حضرت، یهودیان را از دادن جزیه معاف کرده و دستور داده که کسی حق ندارد یهودیان را به مساجد مسلمانان راه ندهد و والیان را نیز خود آن ها باید تعیین کنند. تا ۴۰۰ سال پس از پیامبر اگر کسی به یهودیان اعتراض می کرد آن ها این نامه پیامبر را مطرح می کردند و می گفتند شما مگر از پیامبر بالاتر هستید. این نامه در بغداد لو رفت و معلوم شد که جعلی است و علامه در کتاب های خود به جعلی بودن این نامه اشاره دارد. وی با تاکید بر این که باید دید روش تعلیم و تربیت علمای گذشته چه بوده که کسانی نظیر علامه عسگری در مکتب اسلام تربیت شده اند، تصریح کرد: باید سیره علمای گذشته را در تربیت شاگردان و ارتباط شان با طلاب و دانشجویان در نظر بگیریم، اگر شیوه تربیتی علمای گذشته ما به سبک غربی ها بود کجا می توانست علامه عسگری در این مکتب تربیت شود و ما باید شیوه ای را در حوزه و دانشگاه دنبال کنیم که علمای بزرگی مثل عسگری و آخوندخراسانی و... را تربیت کند.

علوم انسانی، اسلامی نیست
محقق با تاکید بر این که علوم انسانی، اسلامی و اصیل نیست، اظهار داشت: علوم انسانی در فرهنگ اسلامی نبوده بلکه از فرنگ آمده است به همین خاطر از فارابی و ابن سینا و اخوان الصفا و خوارزمی گرفته تا ملاصدرا و بقیه علمای ما هیچ کدام شان بحث علوم انسانی را مطرح نکرده اند و ما در آثار آن ها کلمه ای به نام علوم انسانی را مشاهده نمی کنیم. گرچه از نظر اسلام تمام علوم، انسانی هستند زیرا پدید آمده از نفس ناطقه انسانی اند، اما علوم انسانی به این شکل در اسلام نیامده و کسانی که تقسیم بندی علوم را می نویسند، باید ببینند، چه کلمه ای را می توان به جای علوم انسانی که فرنگی است به کار برد. ما مخترع بسیاری از علوم در جهان بودیم و فرنگی ها بر اساس علوم اسلامی، علوم را کشف کردند. پس باید تقسیم بندی خودمان را در کتاب هایمان داشته باشیم و مایه حسرت است که ما در زمینه های علمی به فرنگی ها چشم بدوزیم و حتی منتظر باشیم که فرنگی ها بزرگان ما مثل قطب الدین شیرازی، مولانا، حافظ و... را مطرح و معرفی و یونسکو برای آن ها مراسم بزرگ داشت برگزار کنند ما باید فرهنگ خودمان را قدر بدانیم همان فرهنگی که علامه عسگری براساس آن تربیت شد. وی با اشاره به این که باید همانند گذشتگان آثارآنان را مورد توجه قرار دهیم گفت: شیخ توسی به آن چه فقهای گذشته گفته بودند توجه داشت ولی ما توجه نداریم که ببینیم در گذشته بر ما چه گذشته است. یکی از اصول اسلام در علم که علامه عسگری هم به دنبال آن بود، این بوده که اگر کسی به درجه اجتهاد می رسد باید در ۲۰ سال علمش را به شاگردانش بیاموزد و ۱۰ سال دیگر را صرف کند تا علم را بالا ببرد. طلبه ها باید علم استاد را بیاموزند و چیزی بر آن بیفزایند این سنت علمای گذشته ما بوده به همین دلیل همواره متاخران با سوادتر از متقدمان بوده اند. محقق ادامه داد: اما متأسفانه این شیوه ادامه نیافته و هر استاد و دانشمندی که در کشور ما از دنیا می رود دیگر جانشینی ندارد در حالی که اگر سنت ما در علم، سنت اسلامی است، طلبه نباید بگوید من نمی توانم مثل مرحوم بروجردی و علامه عسگری و... باشم بلکه او باید بگوید باید مثل آن ها شوم، علم آن ها را بیاموزم و چیزی هم بر آن بیفزایم. در همین مشهد زمانی که ما جوان بودیم در فقه و اصول کسانی مثل مرحوم شیخ هاشم قزوینی بودند، در ادبیات مرحوم ادیب نیشابوری بود. این ها که رفتند دیگر ما الان مثل آن ها را در مشهد نداریم.

علامه عسگری نگاه جامعی نسبت به علوم اسلامی داشت
در ادامه این مراسم دکتر هادی وکیلی استاد تاریخ اسلام دانشگاه فردوسی مشهد به ایراد سخن پرداخت و گفت: تا جایی که من علامه عسگری را می شناختم نگاه جامع نسبت به علوم اسلامی مورد تاکید علامه بود و نه نگاه تجزیه گرا و جزیره ای و منفک از هم. ایشان مکرر گلایه داشتند که چرا در متون آموزشی حوزه حجم بسیاری از دروس را فقه و اصول در برگرفته است که هرچند لازم است اما به تنهایی کافی نیست و یک طلبه یا عالم حوزوی باید با سیره تخصصی معصومین و تاریخ اسلام آشنا باشد و گرنه بدون این آشنایی در بقیه رشته های علوم اسلامی مثل فقه و اصول و کلام هم دچار مشکل می شود. وی ادامه داد: البته به تازگی حوزه علمیه به این سمت حرکت کرده و در دانشگاه نیز حرکت هایی آغاز شده اما تا رسیدن به آن جامعیتی که مورد تاکید علامه عسگری بود فاصله بسیار داریم. خود علامه عسگری در تاریخ به ویژه تاریخ اسلام تسلط فوق العاده ای داشتند و شاید در این زمینه در دوران اخیر بی نظیر بودند اما ایشان تاریخ اروپا یا تاریخ ایران، تاریخ باستانی و... را عمیقا مطالعه کرده بودند علاوه بر آن که بر فقه، اصول و کلام و... هم مسلط بودند. اعتقاد علامه عسگری این بود که اگر کسی تاریخ اسلام را نداند اسلام شناس خوبی نمی شود و جالب است که علامه که به این مسئله اعتقاد داشتند و در کتاب هایشان در مسائل مختلف سیر تاریخی موضوع را مطرح می کردند. عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی اظهار داشت: درست است که علامه تخصص اصلی اش تاریخ بود ولی کتاب عقاید الاسلام ایشان رویکردی کاملا جدید است که به تعبیر خودشان این کتاب منزه از اندیشه های بشری است و از متن کتاب و سنت استخراج و از آیات و روایات و متون اصلی اسلامی و شیعی گرفته شده است. ما در این زمینه هم در حوزه و هم در دانشگاه ضعف داریم و جامعیت علمایی مثل علامه عسگری هم در آثار مکتوب و هم در رفتار و سیره عملی ایشان امروزه کم تر در مجامع حوزوی و دانشگاهی ما دیده می شود. به ویژه آن که بخش مهمی از شبهاتی که امروز متوجه دنیای اسلام است صرفا با فقه و اصول پاسخ داده نمی شود و نیازمند علوم دیگری از جمله تاریخ اسلام است. 

علامه به داشتن روش تحقیق علمی(متدولوژی) بسیار اعتقاد داشت
وکیلی با اشاره به ضعف حوزه های علمیه در نداشتن روش و متدولوژی در متون آموزشی، علامه عسگری را از این لحاظ یک الگو و شخصیت برجسته عنوان کرد و افزود: علامه به داشتن روش تحقیق علمی توجه جدی داشتند همان چیزی که در دانشگاه به آن «متدولوژی» گفته می شود و علم باید مبتنی بر روش آغاز، تداوم و پایان یابد تا به نتیجه دلخواه برسد. گاهی دیده می شود یک پژوهشگر سال ها کار پژوهشی انجام می دهد اما چون روش مشخصی نداشته به نتیجه نمی رسد و از این لحاظ دانشگاه های ما از حوزه های علمیه جلوتر هستند اما علامه عسگری در آثار مکتوب شان سبک و روش تحقیقی صد در صد استاندارد و مطابق با سبک های استاندارد دانشگاهی امروز داشتند و علما و عملا نسبت به این موضوع حساس بودند. کتاب عبدا... بن سبا این ویژگی برجسته علامه را به خوبی نشان می دهد. او در این کتاب کاملا روش مند ابتدا طرح مسئله می کند، سپس موضوع را تحلیل و فرضیه های لازم را ارائه می کند، پیشینه تحقیق را نشان می دهد و براساس یک روش این کتاب را آغاز و به پایان می رساند.

علامه عسگری؛ شخصیتی که از نو باید شناخت
در ادامه این همایش حجت الاسلام والمسلمین مبلغی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با تایید دیدگاه دکتر وکیلی مبنی بر جامعیت شخصیت علامه عسگری گفت: علامه در رشته های مختلف علوم اسلامی تسلط داشتند گرچه برجستگی ایشان در تاریخ مشهور است اما ایشان با به کارگیری عناصر مختلف و برقراری رابطه منطقی میان آن ها توانست به این جایگاه برسد طوری که مشاهده می شود گاهی علامه به برخی احادیث به مثابه واقعیت های تاریخی نگاه می کند به همین دلیل من احساس می کنم علامه شخصیتی است که باید او را از نو شناخت. به ویژه از لحاظ رجوع متمرکز ایشان به تاریخ، چگونگی برقراری ارتباط میان تاریخ و منابع شرعی و از حیث دست یابی به خروجی های قابل توجه و ابداعی، شخصیت علامه نیاز به واکاوی های دقیق و عمیق دارد. وی به تجربیات علامه عسگری در تدریس علوم اسلامی اشاره کرد و یادآور شد: علامه به تناسب تجربیات شان در حوزه، متون آموزشی را طوری قرائت و تدریس می کردند که متون به تناسب و فراخور نیاز طلاب تقسیم بندی شود. ایشان متون را به سطوح مختلف تقسیم و قوانین مربوط به یک کلاس را بر این متون مطابقت می دادند. رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی توجه به متون به حاشیه رفته در حوزه را یکی دیگر از ویژگی های برجسته علامه عسگری در نظام تعلیم و آموزش حوزه دانست و اظهار داشت: علامه معتقد بود برخی از دروس به حاشیه رفته باید در متن دروس حوزه قرار گیرد که از این لحاظ علامه به «تفسیر» نگاه ویژه ای داشتند.

متون آموزشی حوزه باید تغییر یابد
مبلغی با تاکید بر ضرورت تغییر و بازنگری در متون فعلی آموزشی در حوزه گفت: در مورد تغییر متون حوزه های علمیه ۲ دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول معتقد است این متون آموزشی نباید تغییر یابد زیرا غنا و عمق حوزه کاهش می یابد و متون جدید ژرفا و عمق متون گذشته را ندارد. در مقابل دیدگاه دومی وجود دارد که من نیز جزو آن ها هستم و در پاسخ به دیدگاه اول می گوید: مگر عمق و ژرفای حوزه صرفا به متون وابسته است که اگر ما بخواهیم آن ها را کنار بگذاریم عمق حوزه گرفته می شود. وی افزود: بخش مهمی از این متون آموزشی جزو منابع اجتهادی و مهم ماهستند و همواره مورد رجوع طلبه ها قرار می گیرند، تغییر این متون مورد نظر نیست بلکه بحث ما در مورد متونی است که با این فرصت های اندکی که در اختیار طلبه هاست و انتظارات فراوانی که جامعه از آن ها دارد هم خوانی ندارد. در حوزه متون مطولی آموزش داده می شود که نیازی به آموزش آن ها نیست و طلبه ها به عنوان پژوهش می توانند به آن ها مراجعه کنند.

نظام آموزشی حوزوی جنبه تقدس ندارد
مبلغی با تاکید بر این که نظام آموزشی حوزه صددرصد از شرع گرفته نشده، تصریح کرد: نظام آموزشی حوزه بشری و براساس تجربیات علمای گذشته ماست گرچه مبناهایی هم دارد که از شرع گرفته شده اما اگر به عنوان نمونه متون آموزشی فقهی مورد بررسی قرار گیرد مشاهده می شود که ابتدا روایات و مسائل کلی فقهی در متون می آمد به مرور مسائل فتوایی و اختلافات هم مطرح شد تا این که شیخ توسی و علامه حلی در تعامل با اهل سنت نظام آموزشی تجربه شده اهل سنت را گرفتند البته قالب آن را نه محتوا زیرا فقه ما مبتنی بر فقه اهل بیت است این نظام آموزشی که قالب آن از اهل سنت گرفته شد و ارتقا یافت پس از گذشت صدها سال همین طور دست نخورده باقی مانده است با وجود این که مسائل جدید و مستحدثه فراوان وارد فقه شده طوری که فقهای متاخر مجبور شده اند بابی را در پایان کتاب های فقهی با عنوان مسائل مستحدثه باز کنند و به طور پراکنده به مسائل مختلفی بپردازند اما متاسفانه نتوانسته اند به طور تخصصی و در سطحی گسترده به این مسائل که نیاز روز جامعه است و باید حوزه پاسخی برای آن داشته باشد وارد شوند. دلیل اصلی این عدم ورود، نظام آموزشی بسته و محدود حوزه علمیه است که هاله ای از تقدس آن را فرا گرفته و صدها سال است که تدوین شده و همین طور ادامه یافته است در حالی که اصلا اجتهاد برای آن است که حکم مسائل روز از متون شرعی استنباط شود و این نظام آموزشی باید متحول شده و بازنگری جدی در آن انجام گیرد. وی با بیان این که در بازنگری نظام آموزشی حوزه های علمیه باید عناصر ثابت حفظ شده و عناصر متغیر تغییر یابد خاطرنشان کرد: عناصری در نظام آموزشی حوزه های علمیه وجود دارد که بیش از هزار سال است که باعث سرپا نگه داشته شدن حوزه است و اگر فرو ریخته شود همه چیز فرو می ریزد اما در این نظام آموزشی عناصر متغیری وجود دارد که باید مطابق با شرایط زمانی زود به زود عوض شود و اگر این نظام مطابق شرایط معاصر تغییر نیابد روزی فرا می رسد که احساس می کنیم دیگر خیلی دیر شده است. مبلغی اظهار داشت: گاهی آن قدر متون سنگین و مطول در حوزه آموزش داده می شود که طلبه فرصتی برای توجه به مسائل جدید پیدا نمی کند تا پاسخی برای آن ها بیابد. اشکال ما حوزویان این است که فقط کتاب درسی می خوانیم و منابع کمک درسی و پژوهشی در اختیار نداریم به همین دلیل فشار را روی منابع درسی می آوریم و می بینیم آن ها پاسخ گوی سوالات روز نیستند در حالی که این منابع نباید محور باشند بلکه به عنوان متن پژوهشی باید مورد توجه قرار گیرند تا طلبه رجوع مداوم به آن ها داشته باشد و بتواند از علوم اسلامی به علوم امروز نقب بزند و پاسخ سوالات روز را بیابد.

علامه عسگری پیشگام تغییر در نظام آموزشی حوزه
وی علامه عسگری را از پیشگامان تغییر در متون آموزشی حوزه دانست و تصریح کرد: علامه تاکید داشت که نظام آموزشی حوزه و دانشگاه ما باید مورد بازنگری قرار گرفته و اصلاح شود و ایشان بنیان گذار نهادهای علمی در ایران و عراق بودند که فرآورده ها و نتایج آن ها دیدگاه علامه را در این موضوع نشان می دهد.

جامعه علمی حوزوی و دانشگاهی در مورد تغییر نظام آموزشی به اجماع دست یابند
در ادامه مبلغی در پاسخ به این سوال که اصلاح و بازنگری نظام آموزشی حوزه و دانشگاه برعهده کیست؟ گفت: اصلاح امور علمی قبل از آن که به عهده نهاد خاصی باشد باید توافقی بر سر آن انجام گیرد. زیرا علم دستوری و تحمیلی نیست و باید مورد اجماع قرار گیرد به طوری که گفته می شود علم، وضع تعیینی ندارد وضع تعینی دارد. بنابراین جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی ما باید در مورد تغییر نظام آموزشی و متون درسی خود به اجماع برسند و بدانند چه ضعف هایی دارند تا بتوانند اصلاح کنند. وی به شیوه علامه عسگری اشاره کرد و افزود: علامه با نگاه عمیق تاریخی خود مسائلی را که در ابتدا پذیرش و قبول آن سخت و بعید بود، در یک سیر علمی، معقول و قابل قبول می کرد نظام آموزشی حوزه نیز سیره تاریخی دارد که ما با مطالعه آن به نتایجی می رسیم که به ما کمک کند آن هم در شرایطی که ما به این نظام بسته و محدود جنبه تقدس هم می دهیم و حاضر به تغییرش نیستیم. اما مطالعه تاریخ نشان می دهد بزرگان شیعه نگاه متفاوتی به نظام آموزشی حوزه داشتند. علاوه بر آن این موضوع به مدیریت علمی نیازمند است. ما در حال حاضر مدیریت علم نداریم و نمی دانیم در جغرافیایی که در آن زندگی می کنیم نیازهای علمی ما چیست؟ و ما بر اساس چه نقشه ای می توانیم این نیازها را برطرف کنیم.

بهترین روش برای اصلاح نظام آموزشی تلفیق برتری های حوزه و دانشگاه است
دکتر هادی وکیلی بهترین روش برای اصلاح نظام آموزشی حوزه و دانشگاه را تلفیق مزیت های این دو نظام آموزشی دانست و تصریح کرد: ما در دانشگاه مزیت هایی داریم که حوزه از آن محروم است و در مقابل حوزه نیز دارای مزایایی است که ما در فضای دانشگاه از آن بی بهره ایم بهترین طرح، تلفیق برتری های این دو با هم است. در حالی که متاسفانه با یک نگاه آسیب شناسانه به این نتیجه می رسیم که برعکس عمل شده یعنی برخی قوت های حوزه با الگوگیری از دانشگاه تضعیف شده و برعکس مثلا ما در دانشگاه مشکل ساختاری داریم و دانشجو مجبور است تعداد واحد مشخصی را با استاد مشخصی بگذراند در حالی که در حوزه علمیه طلبه ها درس مورد نظر را با استاد دلخواه خود و حتی محل مورد نظرشان انتخاب می کنند که مزیت بزرگی برای حوزه محسوب می شود ولی حوزه های ما این ضعف دانشگاه را مزیت به شمار آورده و به سمت آن در حرکت اند. 

متون علمی حوزه و دانشگاه به روز و جامع نیست
وکیلی جامع نبودن محتوایی متون و به روز نبودن آن ها را در دو نظام علمی حوزه و دانشگاه مشکل مشترک این دو نظام آموزشی دانست که باید برطرف شود. وی افزود: گاهی وقتی این ایراد در دانشگاه مطرح می شود می گویند ما مثلا آخرین کتاب جامعه شناسی ۲۰۰۹ را ترجمه و در دانشگاه تدریس می کنیم که حاوی تازه ترین نظریات جامعه شناسی است در حالی که باید گفت آن نظریات برای آن کشورها تازه ترین نظریات محسوب می شود اما جامعه ما که با شرایط و مسائل دیگری رو به روست، این نظریات برایش تازگی ندارد و ممکن است حتی با چنین مسائلی رو به رو نباشد. علاوه بر آن که نقش دین در علوم انسانی در دانشگاه مورد غفلت واقع شده است.

نگاه ما به علوم اسلامی در حوزه منظومه ای نیست
حجت الاسلام مبلغی به موانع سر راه علوم اسلامی در حوزه و دانشگاه اشاره کرد و اظهار داشت: در حوزه های علمیه و به طریق اولی در دانشگاه ها علوم اسلامی منظومه ای و جامع تر دنبال نمی شود در حالی که علوم اسلامی ترجمان دین هستند و خاستگاه ها و راه هایی به شمار می آیند که می توانند ما را به دین برسانند دین هم فقط فقه و اصول نیست، یک مجموعه ای است که رابطه و نسبت های دقیقی بین آن ها برقرار است و هر کدام در این منظومه نقش و سهم خود را دارند اما ما به این مجموعه نگاه جامع نداریم و تعامل و ارتباط آن ها را نادیده می گیریم گاهی یک علم را بزرگ می کنیم و بقیه علوم را که ممکن است نقش اساسی داشته یا زمینه ساز بقیه علوم باشند نادیده می گیریم بنابراین رشته های مختلف علوم اسلامی در حوزه و دانشگاه باید به صورت مجموعه ای مورد توجه قرار گیرند و تخصصی دنبال شوند.

علوم اسلامی در دانشگاه ها در حاشیه است
وی ادامه داد: در دانشگاه نیز همین مشکل وجود دارد و علاوه بر آن که معضل مهم تری در دانشگاه ها در زمینه علوم اسلامی وجود دارد که همان حاشیه ای بودن این علوم است اولا ما نمی دانیم این علوم برای چه منظوری در دانشگاه ها گنجانده شده است؟ آیا ما می خواهیم با گنجاندن این رشته ها در دانشگاه ایمان دانشجویان را تقویت کنیم یا این که صرفا می خواهیم علومی مثل تفسیر و فقه و... را نشر دهیمپس باید تکلیف مان را در این زمینه روشن کنیم و به دور از شعار در یک برنامه ریزی بلندمدت با استفاده از دیدگاه های صاحب نظران حوزه و دانشگاه خلاءها را پر کنیم. علاوه بر آن این علوم را از حاشیه خارج کنیم متاسفانه استادانی که برای تدریس به دانشگاه می روند در بسیاری از موارد به تدریس دروسی مثل معارف اسلامی می پردازند که در دانشگاه های ما در حاشیه قرار دارد و جزو متون اصلی نیست. به نظر من درس معارف اسلامی در دانشگاه های ما حذف شود بهتر از این است که در حاشیه قرار داشته باشد. مبلغی به ضرورت ارتباط بین پژوهش و آموزش در حوزه و دانشگاه اشاره کرد و گفت: متاسفانه بین این دو مقوله مهم در حوزه ها و دانشگاه های ما ارتباطی وجود ندارد. خیلی از استادان حوزوی ما پژوهشگر نیستند کارشان این است که متن را خوب تعلیم می دهند گرچه بعد انقلاب پژوهش در حوزه های ما رشد یافته اما هم چنان نگاه پژوهشی گسترده ای در حوزه وجود ندارد و این مشکل در دانشگاه های ما نیز وجود دارد.