عوامل شتاب‌زای انقلاب اسلامی

هر انقلابی برای رسیدن به پیروزی مراحلی را سپری می‌کند. از جمله این مراحل، مرحله ویرانگری یا شتاب‌زایی است که نقطه‌نهایی برانداختن نظام موجود و سرنگونی حکومت است. در مورد عوامل شتاب‌زایی انقلاب اسلامی، نظرات و دیدگاه‌های مختلف ارائه شده است: برخی نقش شعار حقوق بشر کارتر، عده‌ای بروز مرض سرطان در شاه و بعضی هم اقدامات سریع شاه رد مدرنیزاسیون ایران را مطرح کرده‌اند. که با مدارک و دلایل قوی(1) می‌توان به ضعف استدلال و کم‌رنگ بودن آنها پی برد.
در نهایت عامل یا عوامل تأثیرگذار مانند: شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مقاله توهین‌امیز در روزنامه اطلاعات مورخ (17/10/56) نسبت به امام خمینی (ره) ، به عنوان عوامل شتاب‌زای انقلاب محسوب می‌شوند. از این رو اولین جرقه‌های انقلاب، به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات، در قم (قیام 19 دی 1356) زده شد؛ لذا به واسطه آن حوادث احساسات مردم سخت جریحه‌دار گردید و مردم با توسل به مراسم مذهبی و سنتی، در یک حرکت پیوسته و زنجیروار، قیام‌های دیگری در تبریز، یزد و سایر شهرستان‌ها به وجود آمد. در نهایت به دنبال آن، حادثه 17 شهریور، هجرت امام به فرانسه، راهپیمایی عظیم مردم در روزهای عید فطر و تاسوعا و عاشورای 57، و در نهایت ورود پیروزمندانه امام خمینی (ره) به شور و ... از جمله حادث مهمی هستند که پایه‌ای رژیم شاهنشاهی را به شدت لرزاند و در نتیجه انقلاب اسلایم را به پیروزی رسانید. که در این قسمت از بحث، خلاصه آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

1ـ شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، آغاز مرحله جدید انقلاب اسلامی
رژیم شاه با همدستی رژیم عراق در اول آبان 1356 ه.ش حاج سید مصطفی خمینی، فرزند بزرگ حضرت امام را که به گفته ایشان: امید آینده اسلام بود، به شهادت رساند. انگیزه آنها از دست زدن به این جنایت وارد کردن ضربه روحی به امام و تنها گذاشتن ایشان و از بین بردن یکی از مخالفین جدی نظام و ایجاد رعب و وحشت در بین سایر مخالفین بود.
اما جنایت رژیم پهلوی نتیجه عکس داد: امام این شهادت را از الطاف خفیه الهی بر شمردند و شهادت ایشان زمینه مناسبی برای گسترش و تبیین اندیشه‌های امام شد، به طوری که گویندگان و سخنرانان در مراسم بزرگداشت شهادت او بی‌پروا نام امام را برده و از مقام علمی، سیاسی ، اهداف و انگیزه‌های ایشان از مبارزه تجلیل کرده و به تبعیت از امام شاه را عامل همه فسادها و بدبختی‌های کشور معرفی کردند.
شهادت حاج آقا مصطفی، آتش انقلاب را فروزان کرد. تظاهرات ، راهپیمایی‌ها و افشاگری‌هایی که در پی شهادت ایشان آغاز گردید باعث آگاهی و از خود گذشتگی مردم شد، به طوری که به فاصله کودتاهی سراسر ایران یکپارچه به صحنه مبارزه و خروش مبدل گردید.(2)

2ـ قیام 19 دی قم
در تاریخ 17 دی ماه 1356 ه.ش مقاله‌ای تحت عنوان: ایران و استعمار سرخ و سیاه با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، که درآن به بهانه سالروز کشف حجاب جملات جسارت‌آمیزی نسبت به روحانیون، به ویژه به شخص امام به عنوان مخالفان ترقی و پیشرفت و مرتجعینی که نباید مجال ابراز وجود و عقیده پیدا کنند، نوشته شد. انتشار این مقاله که به دستور مستقیم دربار تهیه شده بود، موجب اعتراض شدید و گسترده در سراسر کشور به ویژه در حوزه علمیه قم شد، به طوری که هزاران نفر از طلاب و مردم با حرکت دسته جمعی به طرف منازل مراجع، اعتراض شدید خود را نسبت به اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی (ره) بیان کردند. از این رو، در 19 دی ماه تظاهراتی به همین مناسبت در قم برپا شده بود، عده‌ای از تظاهرکنندگان توسط رژیم شهید و مجروح شدند. به دنبال این کشتار وحشیانه تا چندین روز حوزه‌ها و بازار قم تعطیل و تظاهرات پراکنده ادامه یافت.(3)
قیام قم، مثل نوری در تاریکی درخشید، فریاد رسایش سکوت مرگ‌آور آن زمان را شکست و تکبیرهای به خون نشسته فرزندان حوزه، فراگیر شد و اربعین‌هایی را به وجود آورد که سرانجام به پیروزی انقلاب انجامید. امام خمینی (ره) در طی پیامی به مناسبت 19 دی ماه فرمودند: «من به ملت ایران با این بیدرای و هوشیاری و این روحیه قوی و شجاعت بی‌مانند، نوید پیروزی می‌دهم، پیروزی توأم با سربلندی و افتخار، پیروزی توأم با استقلال و آزادی .... و انقراض دودمان سیاه روی پهلوی».(4)

3ـ قیام 29 بهمن تبریز
در 29 بهمن 1356 حرکت یکه از قم شروع شده بود و در تبریز تبدیل به موجی خروشان شد. در چنین روزی که هزاران نفر از مردم تبریز قصد داشتند رد مجلس ختم شهدای قم شرکت کنند با درهای بسته مسجد مواجه شدند. از این رو بین مردم و نیروهای رژیم زد و خورد صورت گرفت که عده‌ای از تظاهرکنندگان شهید و مجروح شدند. به دنبال کشته و مجروح شدن تظاهرکنندگان ، مردم عصبانی سینماها،‌ مشروب فروشی و بانک‌ها و ... را به آتش کشیدند و تبریز را به صورت شهری جنگ زده در آوردند. از این تاریخ جنبش وارد مرحله جدید گردید. قیام تبریز زنگ خطر مجدید برای رژیم و اربابانش بود. به دنبال این قیام، رژیم شاه با تمام قوا سعی کرد از هر راهی قیام مردم را خدشه‌دار کند و نهضت را از مسیرش منحرف کند. به همین جهت دستگاه تبلیغاتی رژیم قیام مردم تبریز را به مارکسیست‌های اسلامی، کمونیست‌ها و بیگانگی که از خارج وارد ایران شده بودند نسبت داد. گروهی دیگر نیز سعی می‌کردند درخواست‌های مردم را که در رأس آنها سقوط پهلوی بود، به رعایت عمل به قانون اساسی تبدیل نمایند. امام خمینی (ره) در پیامی ضمن تجلیل از مردم غیور آذربایجان فرمودند: «درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام، کردند و با فریاد مرگ بر شاه خط بطلان و خرافه‌گویی او کشیدند ... امروز شعارها در هر کوچه و بازار و هر شهر و ده مرگ بر شاه است و هر چه عمل کثیف کوشش می‌کنند که جنایات را که از مرکز اصلی که شاه است منحرف و به دولت با مأموران متوجه کنند کسی نیست که باور کند».(5)

4ـ اربعین‌ها و تداوم نهضت
در تاریخ ایران، سال 1357 ه.ش. با هیچ یک از سال‌های گذشته قابل مقایسه نیست. وحدت مردم ایران در این سال، تحت نام اسلام و رهبری امام مسئله‌ای است که در تاریخ ایران بی‌سابقه است. در چهلم شهدای تبریز شهرهای یزد، شیراز، اصفهان ، کرمان ، جهرهم و اهواز نیز به قیام پیوستند و با راهپیمایی‌ها و اجتماع در مساجد، رژیم شاه را به باد انتقاد گرفتند؛ ولی در یزد این تظاهرات با کشتار وحشیانه مردم توسط رژیم شاه رنگ دیگری به خود گرفت. مردم در مسیر راهپیمایی خود شیشه‌های چند بانک و سینما و .... را شکستند و خواستار بازگشت امام از تبعید، آزادی زندانیان و ... شدند. ابعاد نهضت اسلامی در طول چند ماه که با اربعین‌ها گسترش می‌یافت، به صورت یکی از مسائل و رویدادهای مهم جهانی در آمده بود. امام خمینی (ره) که دامنه نهضت را روز به روز در حال گسترش می‌دید؛ بر سازماندهی آن اصرار کرد تا آن را از حالت پراکندگی خار و یکپارچه و متمرکز کند؛ لذا در پیام‌ها و در سخنرانی‌های خود به طور مکرر از شاه به عنوان مجرم اصلی و عام بدبختی ایران یاد می کردند و به کسی اجازه ندادند که با طرح شعارهای منحرف کننده مردم را از مسیر نهضت منحرف کند. در این رابطه امام خمینی (ره) فرمودند: «ملت اسلام و ایران با این آدم آشتی نخواهد کرد.
اگر یک کسی بگوید: آشتی، این جنایت است اگر شما رد نوشته یک حزب دیدید ... که قانون اساسی می‌خواهیم ... این جنایت است».(6)
امام خمینی (ره) سعی داشتند علاوه بر اربعین‌ها از مناسبت‌های دیگر، مانند: اعلام عزای عمومی نوروز 57، قیام 15 خرداد، جشن نیمه شعبان و ... نیز استفاده کرده و مردم را علیه رژیم بشورانند.

5ـ عید فطر 57 و شتاب انقلاب
با آغاز ماه رمضان و برگاری مجالس و محافل متعدد در شهرهای کشور نهضت اسلامی شتاب بیشتری به خود گرفت. بر اثر روشنگری که توسط سخنرانان و گویندگان مذهبی در این ماه در مساجد صورت می‌گرفت، تظاهرات و راهپیمایی‌های سراسری در ایران شکل گرفت، رژیم شاه برای مقابله با تظاهرکنندگان سعی می‌کرد از هر طریق اعم از کشتار، اعلام حکومت نظامی و هرج و مرج و .... تظاهرات مردم را سرکوب کند، ولی این اعمال وحشیانه نتیجه عکس داد به طوری که در عید فطر 57 دریایی از انسان بعد از انجام نماز عید به خیابان‌ها ریختند و خواستار برپایی حکومت اسلامی در ایران شدند.
در تهران نیز بعد از برگزاری نماز عید فطر، جمعیتی در حدود یک میلیون نفر دست به راهپیمایی زدند و از چند سو مانند دریایی متلاطم به حرکت در آمدند. صف‌های چند کیلومتری از جمعیت زن و مرد، پیرو جوان، طول و عرض خیابان‌ها را پوشاندند. مردم با شعارهای «نهضت ما حسیین است رهبر ما خمینی است» و «مرگ بر شاه» و گلباران ارتشی‌ها و .. ثابت کردن که می‌خواند که خواسته‌های خود را به کرسی بنشانند.(7)
نماز عید فطر سال 57 روزنه امید و نقطه عطفی جدید در تاریخ مبارزات مردم و نهضت اسلامی بود، که باید آن را طلیعه رهایی ملت ستمدیده ایران از قید و بند قدرت‌های استعماری و حکومت دست نشانده پهلوی دانست.

6ـ هفده شهریور 1357 ه.ش
در پی تظاهرات میلیونی عید فطر، نهضت فراگیر شد، به طوری که در فاصله عید فطر و 17 شهریور ، مردم هر روز به خیابان‌ها ریخته و خواستار الغای رژیم شاهنشاهی و ایجاد حکومت اسلامی شدند. روز 17 شهریور نیز مانند روزهای قبل قرار بر راهیمایی و تظاهرات بود.
شاه که از تظاهرات مردم در روزهای قبل به شدت ناراحت بود به فکر چاره افتاد، به همین دلیل ضمن اعلام حکومت نظامی در تهران و چند شهر دیگر در روز 17 شهریور تصمیم گرفت با یک کشتار وسیع مردم را مرعوب کرده و به خیال خام خود تا سال‌ها شعله‌های نهضت را خاموش کند.
صبح روز 17 شهریور که اکثر مردم از علام حکومت نظامی بی‌خبر بودند، همانند روزهای قبل در میدان شهدا تجمع کردند تا راهپیمایی دیگری ترتیب دهند، که ناگهان با مشاهده تانک‌ها و توپ‌ها و مأمورین مسلسل به دست حکومت نظامی، غافلگیر شدند. مأمورین پس از چند بار اخطار از زمین و هوا مردم بی‌پناه را به رگبار مسلسل بسته و انبوه جمعیت را مانند برگ درختان به روی زمین ریختند.
سایرونس پرام، خبرنگار خارجی که ترجمه کتاب او تحت عنوان؛ انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی (ره) به چاپ رسیده ، در مورد حادثه 17 شهریور می‌نویسد: «ابتدا خاک اره‌های آغشته به بنزین را آتش زدند .. آنگاه آتش مسلسل را گشودند. بی‌خبر، بی‌امان و ا زهمه سو، از زمین و از هوا، همه راه‌های گریز و همه کوچه‌های فرعی را با تانک و زره‌پوش مسدود کردند تا کسی را توان گریختن نباشد.
هدف نه پراکنده کردن مردم بود و نه مرعوب ساختن، همه گلوله‌ها به قصد کشتن شلیک می‌شد. هنوز روز به نیمه نرسیده بود که هزاران تن در خون پاک خود غلتیدند»(8) کشتار بیرحمانه و وحشیانه 17 شهریور جهان را تکان داد. نمایش 50 دقیقه‌ای فیلم این حادثه آنقدر وحشتناک بود که بسیاری از مردم اروپا و آمریکا و سار نقاط دنیا را در بهت و حیرت فرو برد؛ اما در ایران هرگز نشان داده نشد. امام خمین ی(ره) پس از شنیدن این خبر وحشتناک در سه اعلامیه پیاپی به تجلیل از مردم شهیدپرور پرداخت و فرمود: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‌شد، من به نیابت از حضرت ولی عصر امام زمان (عج) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال 1398 قمری (17 شهریور ) را به خاصه خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گویم و در عین حال تبریک ... ما به دنبال فداکاری‌ها و عزای سراسری، منتظر شادی هستیم».
رژیم شاه با کشتار 17 شهریور قصد داشت واقعه 15 خرداد 1342 ه.ش را تکرار کند و ا نتظار داشت که با این کشتار شعله‌های انقلاب را به خاموشی بکشاند و دیکتاتوری خود را ادامه دهد. اما این آرزو هرگز تحقق نیافت و به جای اینکه مردم بترسند و به خانه‌های خود بروند به خونخواهی و انتقام برخاستند، به طوری که نه تنها دستگاه رژیم؛ بلکه شخص شاه را در هم شکستند. سفیر انگلیس در گزارشی که یک هفته بد از واقعه 17 شهریور، راجع به وضع روحی و جسمی شاه، آورده است: «..... از تغییری که در وضع ظاهری و رفتار و به وجود آمده متوحش شدم گویی آب رفته بود ... چنین به نظر می‌رسید که به کلی خود را باخته و تحت فشار روحی از پا در آمده است». (9)

7ـ هجرت امام به فرانسه
با اوج‌گیری انقلاب اسلامی ایران و شرکت میلیون‌ها ایرانی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات، رژیم شاه در صدد بر آمد که از تمامی امکانات برای خاموش کردن شعله‌های انقلاب استفاده کند.
به همین جهت با کمک آمریکا عراق را متقاعد کرد که در این باره همکاری تنگاتنگی با ایران داشته باشد. در این راستا رژیم بعث عراق کوشید سکوت را به امام تحمیل کند. به همین دلیل منزل ایشان را به محاصره در آورد و از ایشان خواستند که از مصاحبه، ایراد سخنرانی و صدور اعلامیه خودداری کنند که امام این قیدها را نپذیرفتند. پاز آن که این اقدام بعثی‌ها مؤثر واقع نشد به آزار و اذیت یاران امام دست زدند. امام خمینی (ره) که می‌دیدند رژیم عراق آزادی عمل را از ایشان گرفته است تصمیم تاریخی خود را که همان، هجرت بود گرفتند و به صورت یک اقدام قاع و غیر قابل پیش‌بینی تمام توطئه‌های دشمن را نقش بر آب کردند. (10)
هجرت امام خمینی (ره)، از عراق به سوی کویت و ممانعت آن دولت از ورود ایشان و حرکت امام به سوی فرانسه، نقطه عطفی در تاریخ معاصر است. امام (ره) پیش از سفر به فرانسه در فرودگاه بغداد اعلامیه تاریخی خود را صادر کردند. در قسمتی از این اعلامیه آمده است: «پیش من مکان معینی مطرح نیست عمل به تکلیف الهی مطرح است ... سربلند باد مکتبی که با فداکاری خود قدم در راه پیروزی حق برداشت و سدهای مانع ا زآن را یکی پس از دیگری شکست و ... عظمت پایمال شده به دست سلاطین ستمگر را باز یافت.»(11)
در پی این هجرت تعیین کننده، دنیا متوجه ایران شد و امام توانستند با استفاده از وسایل ارتباط جمعی دنیا از طریق ایراد سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند و در نهایت، موفق شدند با رهبری خردمندانه خود تمامی توطئه‌های داخلی و خارجی را خنثی نمایند.

8ـ محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
پس از هجرت تاریخ ساز امام خمینی (ره) به فرانسه چند حادثه مهم از جمله آتش کشیدن مسجد کرمان، حادثه 13 آبان و صحن امام رضا (ع) رخ داد، که هر کدام نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی بودند؛ ولی آنچه کاخ شاهنشاهی را به لرزه در آورد و شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت ساند مبارزه ماه محرم بود. محرم در تاریخ شیعه خشم و خروش علیه ظلم و بیداد و قیام علیه ستمگران است.
امام خمینی (ره) با توجه به خصوصیات ماه محرم، در پیامی تاریخی محرم را ماه پیروزی خون بر شمشیر دانستند و به مردم ایران فرمودند: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد. ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ راه پیروزی بر سر نیزه را ‌آموخت .... بر عموم ملت بپاخاسته استکه با قدرت مخالفت خود را با شاه گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناکش به پایین کشند.»(12)
مردم مسلمان ایران به پیروزی از رهبری انقلاب از شب اول محرم به پشت بام‌ها رفته و با ندای الله‌اکبر مبارزه را به شکل جدیدی شروع کردند. این تظاهرات به همراه راهپیمایی‌ها هر روز و هر شب ادامه داشت، ضمن این که حکومت نظامی رژیم نیز هر روز تعدادی از تظاهرکنندگان را به خاک و خون می‌کشید. شورانگیزترین مراسم و تظاهرات علیه رژیم در روزهای تاسوعا و عاشورا به وقوع پیوست. در این دو روز به طور همزمان سراسر ایران به خروش علیه شاه تبدیل شد. در تهران نیز سیل جمعیت در کمال نظم و انضباط بی‌سابقه به طرف میدان آزادی به راه افتاد. فریاد‌های کوبنده میلیون‌ها تظاهرکننده که خواستار برچیده شدن رژیم سلطنتی و برقراری حکومت اسلامی بودند، پایه‌ای رژیم را به لرزه در آورد و دنیا را به حیرت واداشت.
امام خمینی (ره) در اعلامیه‌ای ضمن تجلیل از حرکت میلیونی مردم رد روزهای تاسوعا و عاشورا فرمودند: «من همزمان با راهپیمایی بزرگ شما در پیامی به سران دولت‌ها اعلام نمودم که رفراندوم این دو روز برای هیچ کس ابهامی نگذاشت که ملت شاه را نمی‌خواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد» (13) به دنبال تظاهرات میلیونی مردم ایران در این دو روز، روحیه شاد و طرفداران او به شدت تضعیف شد و قدرت تصمیم‌گیری از او سلب شد. تظاهرات مکرر روزانه مردم ایران، اعتصابات پی در پی وزارت‌خانه‌ها ، مطبوعات ، فرهنگیان ، کارخانجات و به ویژه اعتصابات شرکت نفت که در موقعیت حساس، رژیم را از لحاظ مالی در تنگنا قرار داده بود و تعطیلی طولانی بازارها و به ویژه بازار تهران و .... امید خاندان پهلوی را به یأس تبدیل کرد. به طوری که شاه با تشکیل شورای سلطنت و معرفی دولت بختیار در 26 دی ماه 1357 به خارج از کشور گریخت. فرار شاه که با شادمانی بی‌اندازه مردم همراه بود یادآور سخنان تاریخی امام در سال 1342 بودکه فرمودند: «آقای شاه، کاری نکن که وقتی از این مملکت رفتی مردم شادی کنند».
امام خمینی (ره) در پیام‌هایی ضمن تبریک به مردم، فرار شاه را طلوع فجر دانستند و از مردم ایران خواستند به تظاهرات پرشور خود تا محو کامل رژیم ستم شاهی ادامه دهند و ضمن بی‌اعتبارخواندن شورای سلطنت به نماینگان مجلسین اخطار نمودند که خانه ملت را ترک کنند و از نیروی‌های نظامی و انتظامی هم خواستند که به ملت بپیوندند و به مردم وعده دادند که دراولین فرصت به ایران باز می‌گردند. دولت بختیار که حضور امام خمینی (ره) را در ایران مانع از انجام توطئه‌هایش می‌دید، فرودگاه‌ها را بست تا حداقل سفر امام به تعویق افتد.(14) در فاصله فرار شاه و ورود امام خمینی (ره) دو راهپیمایی بزرگ و میلیونی اربعین و 28 صفر و تحصن علما و روحانیون در مسجد دانشاه تهران نیز صورت گرفت، که هر کدام پایه‌های رژیم را متزلزل‌تر کرد.

9ـ ورود امام خمینی به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره) سرانجام به رغم همه ممانعت‌ها در تاریخ دوازده بهمن 1357 قدم در فرودگاه مهرآباد نهاد و در میان استقبال بی‌سابقه 33 کیلومتری مردم ، وارد بهشت زهرا شد و با قاطعیت و صلابت و بیان مواضع خود امکان برنامه‌‌ریزی و عکس‌العمل را از وابستگان رژیم که در فکر توطئه بودند گرفت. ایشان در سخنرانی معروف خود در بهشت‌زهرا فرمودند: «ما می‌گوییم که خود آن آدم (شاه) دولت آن آدم، مجلس آن آدم تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند اینها مجرم‌اند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می‌کنیم! من دولت تعیین می‌کنم، من تو دهن آن دولت می‌زنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم».(15) در فاصله کوتاه ورود امام خمینی (ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی تحولات عظیمی در کشور رخ داد که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید و بعدها دهه فجرنام گرفت، در این فاصله کوتاه دولت موقت از سوی ایشان به مردم معرفی گردید، ضمن اینکه تعداد زیادی از پرسنل ارتش به انقلاب پیوستند، که نمود عینی آن رژه گروهی از پرسنل نیوری هوایی در 19 بهمن و ملاقات با امام بود.
آخرین توطئه رژیم برای سرکوبی قیام ملت ایران کودتا بود. حکومت نظامی با صدور اعلامیه‌ای در 21 بهمن اعلام کرد که ساعت منع عبور و مرور شبانه از ساعت 5/4 بعدازظهر الی 5 صبح می‌باشد. قرار بر این بود که در این فاصله ارتش در نقاط حساس شهر مستقر گشته، سران انقلاب دستگیر و اعدام گردند و انقلاب سرکوب گردد. اما فرمان تاریخی امام مبنی بر بی‌اعتنایی به حکومت نظایم این توطئه شوم را خنثی کرد. قسمت‌هایی از این اعلامیه تاریخی آمده است:
«من با این که هنوز دستور جهاد مقدس نداده؛ لکن نمی‌توانم تحمل این وحشیگیری‌ها را بکنم و اخطار می‌کنم که اگردست از این برادرکشی برندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد ... تصمیم آخر خود را به امید خدا می‌گیریم....اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به این اعتنا نکنند».(16) به دنبال این اعلامیه حکومت نظامی توسط مردم شکسته شد و مردم یکباره به خیابان‌ها ریختند وبا سنگربندی خیابان‌ها عبور ستونه‌ای اعزامی ارتش را سد کرده و در برابر بازمانده‌های رژیم به دفاع مسلحانه پرداختند، به فاصله کوتاهی مقر فرماندهان ارتش، نخست وزیری و ... به محاصره نیروهای انقلاب در آمد و نظامیان گروه گروه به مردم پیوستند.
سرانجام روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357 نظام پوسیده 2500 ساله شاهنشاهی فرو ریخت و مبارزه 15 ساله مردم به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر نشست و انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران پیروز گردید.

پی‌نوشت‌ها:
1. تحلیلی بر انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی ، صص 130-119
2. همان مأخذ، صص 131-130 و مجله 15 خرداد ، شماره 4، 137 ، صص 29-25
3. همان مأخذ ، صص 29-25
4. ایران و تاریخ، بهرام افراسیابی، زرین، تهران، 1364، ص 519
5. زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره) ، محمدحسن رجبی، ص 411
6. همان مأخذ‌، صص 432-431
7. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج 8، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع) ، بی تا، صص 48-47
8. همان مأخذ، صص 48-47
9. تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلال‌الدین مدنی، ج 2، ص 354
10. همان مأخذ ، ص 254
11. گام به گام با انقلاب، اکبر خلیلی، سروش ، تهران ، 1347 ، ص 32
12. صحیفه نور ، امام خمینی ، ج 2 ، ص 432
13. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی ، همان ، ج 9، ص 90
14. همان مأخذ
15. کوثر، ج 3، همان ، ص 41
16. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، همان ، ج 10 ، ص 59