قضیه آیت الله شریعتمداری و ارتباط او با ساواک و کودتای نوژه چه بوده است؟

 آیت الله شریعتمداری یکی از چهره هایی است که به علت روحانی بودن و مواضع خود در برابر انقلاب همواره در قبل و بعد از انقلاب مورد توجه ساواک ، دربار پهلوی و سفارت امریکا قرار داشت . ایشان در طول سال های شکل‌گیری نهضت انقلابی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره)، همواره روابط خود را با دربار حفظ کرد و به ویژه در سالها و ماه های پایانی عمر آن رژیم، نقشی جدی در ایجاد موانع گوناگون برای مهار حرکت خروشان انقلابی علیه حکومت محمدرضا برعهده گرفت، در این زمینه اسناد و مدارک متعددی وجود دارد و قابل دسترسی برای همگان می باشد، تأمل در برخی اسناد به جا مانده از ساواک درباره آقای شریعتمداری، به وضوح بیانگر این واقعیت است که مسئله ایشان صرفاً اختلاف‌نظر با حضرت امام در مورد دیدگاههای انقلابی نبوده است بلکه احراز موقعیت برتر حتی به قیمت تضعیف جایگاه دیگر علما و مراجع نیز مدنظر وی قرار داشته و این نکته می‌تواند بازتاب دهنده پاره‌ای خصائص اخلاقی ایشان نیز باشد. در گزارش یک مأمور ساواک که ملاقاتی با آقای شریعتمداری داشته است، دراین ‌باره چنین آمده است: «طبق قرار قبلی در ساعت 2 روز 29/9/48 با آقای شریعتمداری ملاقات و نتیجه مذاکرات به شرح زیر به استحضار می‌رسد:
1- ابتدا نامبرده شمه‌ای از ناراحتیهای خود از اعمال و رفتار آقای گلپایگانی بیان داشته به این معنی که مشارالیه خود را در عموم مسائل فاعل مطلق دانسته و توقع دارد هر اقدامی برخلاف تصمیمات دولت می‌نماید، دیگران هم از او تبعیت کنند و روی همین اصول پس از افتتاح سینما به تنهایی برای درس حاضر نگردیده و روز بعد هم نماز نگذارده و انتظار داشته من هم به تأسی از او همین کار را بکنم و بعد که دید من اقدام نکردم اشخاص دیگری را نزد من فرستاد و چون نتیجه نگرفت شخصاً به منزل شیخ مرتضی حائری رفته و از او خواسته که با من تماس حاصل کند که حتی برای یک روز هم که شده در درس طلاب حاضر نشده و نماز نگذارم و با این حال موافقت نکردم.
2- آقای شریعتمداری اظهار داشت بهترین راه برای تضعیف و شکست گلپایگانی مخالفت با نمایندگان فعال ایشان در شهرهای مختلف می‌باشد و تقاضا داشت به نحو مقتضی نسبت به تغییر محل آنان اقدام شود که مراتب طی شماره 3992/21- 2/10/48 به استحضار رسیده.» (سیدحمید روحانی، شریعتمداری در دادگاه تاریخ، ص93)
این سند علاوه بر گفتنی‌های بسیاری که در مورد روابط آقای شریعتمداری و ساواک دارد، بیانگر نحوه موضع‌گیری در برابر دیگر مراجع برای تضعیف موقعیت آنها و کمک خواستن از رژیم برای نیل به این مقصود است.
اساساً ارتباط دربار و آقای شریعتمداری، صرفاً یک ارتباط یکسویه و ناخواسته نبوده که به نوعی بر ایشان تحمیل شود، بلکه ماهیتی کاملاً دو سویه و مورد توافق و درخواست هر دو طرف این ماجرا داشته است، نگاهی به پاره‌ای واقعیتهای بیان شده در خاطرات برخی از وابستگان به رژیم پهلوی می‌اندازیم. احمدعلی مسعود انصاری در خاطراتش به ارتباطات خود با آقای شریعتمداری که در زمان اوج‌گیری حرکت انقلابی مردم در سالهای 56 و 57 به منظور کنترل این حرکتها اشاره می‌کند. این اشارات بخوبی ماهیت ارتباط آقای شریعتمداری و دربار را بازگو می‌نماید: «پس از هرج و مرجی که در زمان دولت شریف‌امامی پیش آمد گفت به شاه بگویید باید محکم گرفت ... به هر حال ایشان خواستار اصلاحات، اما نه از طریق انقلاب و برهم خوردن نظام، بلکه در آرامش و به دست خود نظام بودند... می‌شود گفت که بین شاه و شریعتمداری تفاهمی به وجود آمده بود... قبل از بالا گرفتن موج انقلاب به من گفتند که خیال دارند حزبی به نام «حزب اسلامی» تأسیس کنند ... من عذرخواهانه گفتم: کمی صبر کنید اوضاع آرام شود و دولت نظامی هم برداشته شود. ولی آیت‌الله جواب داد: اعلام حکومت نظامی را به شاه تبریک بگو البته باید خیلی مواظب باشند کسی کشته نشود.» (پس از سقوط، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سپاه، صص8-127)
طبیعتاً چنین ارتباطی، به صورت اتفاقی و ناگهانی برقرار نمی‌شود، بلکه دارای ریشه‌های عمیقی است که برای پی بردن به آن کافی است به «بدبین بودن» حضرت امام به تأسیس دارالتبلیغ و ماهیت اهداف و عملکردهای آن دقت کافی صورت گیرد: «در این که امام واقعاً نسبت به دارالتبلیغ بدبین بوده، تردیدی وجود ندارد.» (ص286) این بدبینی نمی‌توانسته صرفاً به نوع و ظاهر کار دارالتبلیغ و مؤسس آن برگردد، بلکه ریشه در شناخت امام از شخصیت، افکار و اهداف آقای شریعتمداری داشته است. بر همین اساس ملاحظه می‌شود که در آستانه انقلاب این‌گونه رفتارهای آقای شریعتمداری و ارتباطات وی با دربار به منظور هماهنگی برای جلوگیری از به ثمر رسیدن نهضت انقلابی مردم به رهبری امام خمینی گسترده می‌شود. در این زمینه فرح دیبا نیز در خاطرات خود می‌نویسد: «آیت‌الله عظمی کاظم شریعتمداری در نگرانیهای همسرم شریک بود. او تعصب خمینی را نمی‌پذیرفت و پیامهایی برای پادشاه می‌فرستاد و با ذکر نام روحانیون افراطی تقاضای دستگیریشان را می‌کرد. او معتقد بود که تظاهرات با ساکت کردن این افراد به پایان خواهد رسید. من این فهرست را دیده بودم.» (کهن دیارا، فرح دیبا، پاریس،2004، انتشارات فرزاد، ص271)
هوشنگ نهاوندی نیز در خاطرات خود ضمن اشاره به این که در آخرین ماههای عمر رژیم پهلوی، در ارتباط با آقای شریعتمداری بوده است و نصایح وی را که به منظور دلسوزی و راهنمایی ارائه می‌شده، نزد شاه می‌برده، خاطرنشان می‌سازد: «یک روز اوایل سپتامبر، تقریباً ساعت 9 صبح تلفن دفتر من زنگ زد. آیت‌الله «شریعتمداری» بود که گفت: «به من گفته‌اند که قرار است تصمیمی برای جشن هنر شیراز گرفته شود. می‌دانید، من چیزی از این برنامه‌ها نمی‌دانم ولی قضیه‌ی پارسال تکان دهنده بود و غیرقابل تحمل. امیدوارم حرفم را خوب بفهمید. ولی به اعلیحضرت یا هر کسی که به او مربوط می‌شود بگویید که لغو برنامه جشن هنر شیراز، اشتباه بزرگی است. تحول اوضاع چنان است که هر عقب‌نشینی یا امتیاز دادن، نشانی از ضعف تلقی خواهد شد. بنابراین از این به بعد، حکومت باید استحکام خود را نشان دهد و قدرت‌نمایی کند. آیا نخست‌وزیر از این چیزها آگاه است؟» (آخرین روزها، خاطرات هوشنگ نهاوندی، لس‌آنجلس، 1383، شرکت کتاب، ص168) کافی است در اینجا به ماهیت جشن هنر شیراز که موجی از اعتراض را بین روحانیون و عامه مردم برانگیخته بود و سرانجام نیز در مسیر فرهنگ زدایی خود، سر از استهجان و رسوایی درآورد توجه داشته باشیم تا بهتر بتوانیم در مورد این درخواست آقای شریعتمداری قضاوت کنیم. هوشنگ نهاوندی در جای دیگری از خاطرات خود می‌گوید: «آیت‌الله شریعتمداری که از همیشه عافیت‌اندیش‌تر شده بود، از راه همیشگی با من تماس گرفت: «از سوی من به اعلیحضرت التماس کنید که نظم را برقرار کند و مملکت را نجات دهد. حمام خون در انتظارمان است. اگر لازم شود بگویید مرا دستگیر کند ولی زود اقدام کند.» پیام او را رساندم. شاه سکوت کرد و سپس گفت: «به او بگویید هر کار بتوانیم خواهیم کرد.» (همان، ص 280)
با چنین سابقه‌ای از تفکر و عملکرد است که آقای شریعتمداری در روزها و ماههای بعد از پیروزی انقلاب قدم در مسیر مخالفت پنهان با امام خمینی (ره) برمی‌دارد ؛ وی که با حمایت و تحریک حزب خلق مسلمان در اوایل انقلاب به ایجاد آشوب و فتنه در برابر انقلاب اقدام کرد و حتی با همکاری صادق قطب زاده ، قصد کودتا ضد نظام جمهوری اسلامی و فتنه در برابر انقلاب اقدام کرد .خود او نیز به این امر اعتراف می‌کند: «اولاً من از نیت خبیث اینها مطلع شدم ولی چون کارشان در یک مدت کوتاه غیرعملی به نظرم می‌ر‌سید و قهراً خیال می‌کردم که دولت آگاهی دارد تصور نمی‌کردم که اینها بتوانند کاری را انجام دهند و این که کاری نشدنی است، من خبر کنم و باعث گرفتاری یک عده‌ی غیردخیل شود. به علاوه احتمال دادم که ممکن است اگر بگویم خود ما را ترور کنند ... این که به سید مهدی مهدوی پول فرستادم هرچند به عنوان قرض به ایشان داده شده است و این کار را نوعی تأیید عملی از فرد توطئه‌گر تلقی کرده‌اند، پشیمانم و استغفار می‌کنم.»(محمد محمدی ری‌شهری، خاطره‌ها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص268) ( منبع: نقد کتاب جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی‌ ـ‌ سیاسی ایران ، مسعود رضایی ، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی )
همچنین در اسناد سفارت آمریکا ذکر شده : مقدم ( استاندار دولت موقت در آذربایجان شرقی ) گفته است : ( خیلی ها از شریعتمداری به خاطر عدم رهبری انتقاد می کنند ، در صورتی که این انتقاد نابجاست و خمینی قدرتمندتر از آن است که شریعتمداری فعلا بتواند با او مقابله کند . ولی البته وقتش خواهد رسید ، او افزود که آذربایجان مترصد اشاره او ( شریعتمداری ) است . ) (اسناد لانه جاسوسی ، جلد 1-6 ، ص 157)
در سند دیگری به فعالیت های شریعتمداری و فاصله عمیق او زا انقلاب بیان می شود:
( این سند به تاریخ 16 خرداد 1358 حاوی اظهارات یکی از ژنرالهای ارتش وفادار به شاه مخلوع است . او می گوید ارتش خود را آماده می کند تا سازماندهی شده و از خود در مقابل انقلاب دفاع کند . گروه الهی و بقیه امیدوارند که با شریعتمداری متحد شوند . بطوری که گفته شده رئیس سابق ستاد ارتش – ژنرال قره باغی – تحت حمایت شریعتمداری در خفا به سر می برد. این مسأله امید را به میانه روها داده است که وقتی شریعتمداری وضع را مناسب ببیند با آنها کنار خواهد آمد ) (همان ، ج 28 ، ص 59و60)
در پایان از آنجا که در مورد مرحوم آیت‏الله شریعتمداری مسائل و دیدگاه‏های مختلفی وجود دارد که بهترین راه جهت آشنایی با آنها مراجعه به منابعی است که در این زمینه نگاشته شده است. برخی از این منابع عبارتند از: 1- شریعتمداری در دادگاه تاریخ، حمید روحانی، نشر دفتر اسناد انقلاب اسلامی قم، چاپ اول 1362 2- جریان‏ها و جنبش‏های مذهبی - سیاسی ایران، رسول جعفریان، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم 1380 3- بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی زیارتی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1372