ماجرای پذیرش قطعنامه 598 و نقش هاشمی رفسنجانی
گزارش خبرگزاری فارس سردار سرلشکر غلامعلی رشید، از فرماندهان نامآشنای سپاه پاسداران که پنجشنبه شب گذشته در برنامه «محرمانه» حضور یافته بود در خصوص نامه محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به امام(ره) و پذیرش قطعنامه از سوی امام، با اشاره به اینکه من آن نامه را ندیدم، اما در فضای تنظیم آن قرار داشتم، گفت: بعد از فتح خرمشهر با مباحث متعددی که به وجود میآید، امام تصمیم به ادامه جنگ گرفته و تائید میفرمایند که جنگ باید ادامه پیدا کند، به شرطی که متعرض مردم عراق نشویم و زمین هایی را تصرف کنیم که مردم عراق آنجا نباشند.
وی در ادامه با اشاره به شکست نیروهای ایرانی در عملیات رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر 1 و پیروزی در عملیات خیبر، خاطرنشان ساخت: از عملیات خیبر تا پایان جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده ادامه دهنده عملیات والفجر از سوی حضرت امام حکم گرفت و قرارگاه خاتم را متشکل از عناصر ارتشی و سپاهی تشکیل داد تا جنگ را در سطح عالی هدایت کند.
رشید در ادامه افزود: ما پس از عملیات مذکور به آقای هاشمی و حتی مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع گفتیم که با این هزینهای که نظام جمهوری اسلامی و دولت آقای مهندس موسوی پای جنگ هزینه میکند، قادر به پایان جنگ و یا همان هدفی که خود آقای هاشمی به صراحت تاکید میکرد یعنی «انجام یک عملیات سرنوشت ساز و گرفتن امتیاز برای پایان جنگ» نیستیم.
فرمانده ارشد سپاه خاطرنشان ساخت: حال تفاوت شعارها هم معلوم میشود چرا که امام میفرمود «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، رزمندگان میگفتند «جنگ جنگ تا پیروزی» و فرمانده عالی جنگ یعنی آقای هاشمی میگفتند «جنگ جنگ تا یک عملیات ولی یک عملیات سرنوشت ساز» و ایشان میگفتند؛ من لحظهای که این مسئولیت را پذیرفتم این موضوع را به امام در میان گذاشتم و در ملاقات با امام افکارم را برای ایشان تشریح کردم که امام تبسم کردند یعنی نه تائید کردند و نه رد کردند.
رشید در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه ما به آقای هاشمی میگفتیم که اگر منظور شما از عملیات سرنوشتساز فتح بصره است، با این میزان از امکانات قادر به انجام این عملیات سرنوشتساز نیستیم، تصریح کرد: ما به آقای هاشمی میگفتیم که بصره را با 100 هزار نیروی بسیجی و 150 گردان آفندی نمیتوان فتح کرد، بلکه باید 400 تا 500 هزار نفر را بسیج کرده و 400 تا 500 گردان را تشکیل دهیم و این ظرفیت در مردم و دولت ایران وجود دارد، چرا که مردم حاضر هستند برای حفظ انقلاب و نظام، جوانان خود را به سوی جبهههای نبرد بفرستند و حتی در این میان توپ و تانک و هواپیمای خارجی هم نمیخواهیم بلکه همین میزان امکاناتی که وزارت دفاع میتواند در اختیار ما قرار دهد، یعنی همین تفنگ و پوتین و کلاه و مهمات کفایت میکند و ما این بار نه از یک محور بلکه از 3 محور به سمت دشمن هجوم میبریم.
وی با اشاره به افزایش چشمگیر قدرت دشمن در طول سالیان جنگ تحمیلی، خاطرنشان ساخت: تعداد لشکرهای دشمن از 15 لشکر زمان حمله به 60 لشکر افزایش یافته بود و 7 لشکر زرهی و مکانیکی داشت که نه اسرائیل، نه هند، نه آلمان، نه فرانسه هیچ کدام نداشتند و تنها ورشو و ناتو بیش از آن داشتند، در حالی که ما 8 لشکر خود در زمان آغاز جنگ را به 10 لشکر افزایش داده بودیم و سپاه هم با 12 لشکر به کمک آمده بود. یعنی سپاه و ارتش جمعاً 22 لشکر داشتند و واقعاً توان زرهی آنها به حدی بود که من در یکی از نوشتههایم در جزیره مجنون خطاب به محسن رضایی نوشتم که گویی هزاران دهل زن بر دهل میکوبند. چرا که در عرض 2 ساعت نزدیک به 2 میلیون گلوله بر سر ما میریخت و تجهیزات ارتش عراق 7 بار نو شده بود، در حالی که تناسبی بین امکانات مورد نیاز و هدف ما نبود.
فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود گفت: ماجرا به سمتی پیش رفت که دشمن در 28 فروردین سال 67 برای دومین بار به ایران آفند زد در حالی که دشمن دو بار بیشتر علیه ما آفند نکرد، یکی ابتدای جنگ در 30 روز اول و یکی هم پایان جنگ در حالی که ما 90 بار به این دشمن آفند کردیم که 20 مرتبه آن درون خاک خودمان و 70 مرتبه دیگر درون خاک عراق بود. البته اجماع جهانی برای پایان جنگ هم شکل گرفته بود و قدرتهای بزرگ به صدام گفته بودند غیر از سلاح هستهای هر آنچه بخواهی به تو میدهیم ولی تو جنگ را تمام کن.
رشید در ادامه خاطرنشان ساخت: عراق با ماشین جنگی خود حمله کرد و فاو و شلمچه را گرفت که ما اینجا به آقای هاشمی اعلام کردیم که شما به عنوان فرمانده جنگ اختیارات کافی ندارید، لذا ما پیشنهاد میدهیم شما اختیاراتی در حد جانشین فرمانده کل قوا یعنی همان چیزی که پیش از آن بنی صدر داشت، از امام بگیرید که بتوانید نیازهای نیروهای مسلح را بر آورده کرده و به سپاه و ارتش دستورات قاطع بدهید که ایشان قبول کردند و این منجر شد به حکمی با عنوان جانشین فرمانده کل قوا در خرداد 67.
وی افزود: آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا به فرماندهان سپاه یعنی آقای محسن رضایی و سایر فرماندهان گفت که من فرمانده کل قوا هستم و هر آنچه که میخواهید برای انجام یک عملیات سرنوشت ساز، روی کاغذ بیاورید که آقای رضایی نامهای مینویسد و در آن نامه امکانات لازم برای شکست دشمن را در آن نامه مینویسد.
فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود گفت: البته آقای هاشمی یک نامه از رئیس برنامه و بودجه دولت آقای میر حسین موسوی نیز دریافت میکند که وضعیت بد اقتصاد کشور در آن نامه تشریح میشود و یک نامه از بخش فرهنگی و نامهای دیگر در مورد تحلیل سیاسی از مراکز سیاسی کشور میگیرد و با یک دسته تحلیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خدمت امام میرسد که هر 4 تحلیل میگویند ادامه جنگ با این وضع سخت است. البته نظامیان و خصوصاً فرماندهان سپاه معتقد بودیم که آنقدر ظرفیت در درون ملت ایران و دولت حاکم وجود دارد که ما قادریم «جنگ جنگ تا پیروزی» را تحقق بخشیم.
رشید با اشاره به طرح فرماندهان سپاه برای ادامه جنگ خاطرنشان ساخت: در طرحی که برآورد کرده بودیم بصره را شش ماهه میگرفتیم و در شش ماه دوم میتوانستیم کرکوک را فتح کرده و شش ماهه سوم اگر مقامات تصمیم بگیرند به سمت بغداد حرکت کنیم ولی توان ما باید 3 یا 4 برابر شود و این توان در درون جمهوری اسلامی امکان پذیر است.
وی با بیان اینکه اما مقامات ما معتقد بودند که ما هزینهای بیش از این نمیتوانیم صرف جنگ کنیم، خاطرنشان ساخت: بارها به ما جواب میدادند که شما با وضع موجود باید بجنگید و ما هم میگفتیم وضع موجود برای به پیروزی رساندن در یک عملیات سرنوشت ساز کافی نیست.
فرمانده ارشد سپاه پاسداران در پایان تصریح کرد: امام خمینی(ره) پس از دیدن این 4 تحلیل به پذیرش قطعنامه اشاره مینمایند و میگویند حال که مسئولین فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نظامی و از جمله فرمانده کل سپاه که یکی از معدود فرماندهانی است که قائل به ادامه جنگ است این را میگویند؛ من قطعنامه را میپذیرم.