مجلس خبرگان از نگاه امام خميني(ره)

اشاره: با استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران و رأي 2/98 درصدي مردم به نظام نوپاي اسلامي در سال 1358، به تدريج اركان نظام شكل گرفت و امام خميني(ره) به پشتوانه قدرت اجتماعي كه در آن مقطع قاطعانه از ايشان حمايت مي كردند، در نخستين
سخنراني خود در بهشت زهرا(س) براي برپايي مجلس مؤسسان كه بعدها از آن به "مجلس خبرگان" ياد كردند، همت گماشتند.
اين اقدام امام در نوع خود در تاريخ ايران بي سابقه بود و توانست مفهوم و چارچوبي حقوقي را برقرار كند كه مجموعه انديشه ها و آرمانهاي نيروهاي انقلابي را در خود جاي داد.
مجلس خبرگان توانست در كوتاهترين زمان پيش نويس قانون اساسي را كه توسط نيروهاي انقلابي تهيه و به تأييد امام خميني(ره) رسيده بود، بررسي و تحولات گسترده اي را در آن ايجاد كند و به جمهوري اسلامي روح و جان تازه اي بدمد، تحولات اين پيش نويس و سير تحول آن در استقرار نظريه "ولايت فقيه" كه قبلاً توسط امام خميني(ره) در نجف تبيين و به عنوان يك دكترين سياسي مطرح شده بود، در چارچوب قانون اساسي كاركردهاي گسترده سياسي يافت؛ امري كه قبلاً در پيش نويس قانون اساسي اساساً به آن اشاره اي نشده بود و منازعات و چالشهاي بي پاياني را در توزيع قدرت سياسي در نظام جديد ايران به دنبال داشت و اساس جديدي را در نظام حكومتي ايران و حوزه هاي علميه شيعي برقرار ساخت كه در نوع خود در تاريخ ايران بي نظير بوده است.



 ايران در آستانه اولين انتخابات مجلس خبرگان
پس از سقوط حكومت پهلوي، شوراي انقلاب كه هسته مركزي آن در زمان اقامت امام خميني(ره) در پاريس شكل گرفته بود، رهبري انقلاب در داخل و خارج را بر عهده داشت. اين شورا متشكل از روحانيون برجسته و انقلابي بود كه بتدريج بر شمار آنان افزوده شد. آقايان طالقاني، بهشتي، باهنر، هاشمي رفسنجاني، موسوي اردبيلي و مطهري در آغاز به صورت مخفيانه اين جريان را رهبري مي كردند. با ورود امام خميني(ره) به ايران و تشكيل دولت موقت عناصر جديدي به مجموعه روحانيون اضافه شدند. بنابراين، تركيب شوراي انقلاب از عناصر ليبرال اسلامي و روحانيون انقلابي از طيفهاي مختلف تشكيل يافته بود.
فروپاشي حكومت پهلوي، شرايط مناسب را براي ظهور و رشد ناگهاني احزاب و گروههاي سياسي مهيا كرد. حزب جمهوري اسلامي يكي از مهمترين احزاب اسلام گرا بود كه درست يك هفته پس از فروپاشي رژيم پهلوي ايجاد شد. اين حزب توسط آية ا... بهشتي در سال 1355 تأسيس شد و مركب از روحانيون برجسته انقلابي ايران بود كه همگي از شاگردان و نزديكان امام خميني(ره) محسوب شده و نفوذ فراواني نيز بر مراكز مذهبي و روحاني ايران داشتند. در اين ميان، شهيد بهشتي چهره درخشان و بي بديل اين حزب بود كه با سرعتي شگرف چنان اين شبكه حزبي را به شبكه سنتي مراكز مذهبي ايران پيوند زد كه در كمتر از چهار ماه، شگفتي ساز انتخابات مجلس خبرگان شد.


از مجلس مؤسسان تا مجلس خبرگان
سابقه مجلس مؤسسان در انديشه امام خميني(ره) را تا سال 1324 مي توان به عقب كشيد. امام خميني(ره) در اين مرحله براي اولين بار از مجلس متشكل از روحانيون و مجتهدان سخن به ميان آوردند. به آن چيزي كه نزد فقها به عنوان محل اهل حل و عقد كه متشكل از امناي مردم براي مشاوره و مشورت است، شباهت داشت. اين امر همان چيزي است كه بعدها در قانون اساسي سال 1358 تحت عنوان مجلس خبرگان براي تعيين رهبري با شوراي رهبري جمهوري اسلامي مورد تأييد قرار گرفت. بدين ترتيب، امام خميني(ره) در چالشهاي فراروي انقلاب و ملاحظات گسترده داخلي وخارجي در نهايت به جانبي سوق يافتند كه قبلاَ در مورد آن سخن گفته بودند.
امام راحل(ره) در نيمه دي ماه 1357 پس از طرح موضوع قانون اساسي جديد، مرجع بررسي و تصويب آن را به شيوه معمول، نظامهاي پارلماني مجلس مؤسسان دانستند. ايشان فرمودند: "نمايندگان ملت در مجلس مراحل قانوني آن را انجام خواهند داد و قانون اساسي اين جمهوري را تدوين و تكميل خواهند كرد." (كشف الاسرار، ص 385)
امام همچنين وظيفه دولت و شوراي انقلاب را تشكيل مجلس مؤسسان متشكل از منتخبان مردم به منظور تصويب قانون اساسي جديد جمهوري اسلامي و انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس مؤسسان جديد دانستند و مي فرمايند: "هدف اين است كه "شوراي انقلاب" يك حكومت موقتي ايجاد كند كه آن حكومت موقت مجلس مؤسسان را تأسيس نمايد." (كشف الاسرار، ج 5 ص 151)
بحث درباره تشكيل مجلس مؤسسان پس از پيروزي انقلاب در 22 بهمن 57، همچنان به عنوان يكي از محورهاي اساسي سخنان امام خميني(ره) محسوب مي شود كه در مقاطع مختلف به منصه ظهور رسيده به عنوان نمونه، امام خميني(ره) در اعلاميه 11 فروردين 1358 پس از رفراندوم، ملت را براي تشكيل مجلس مؤسسان ترغيب نمودند:
"قدمهاي بعدي را برداريد و با فرستادن طبقه فاضله و امناي خود در مجلس مؤسسان، قانون اساسي و جمهوري اسلامي را به تصويب برسانيد"(همان، ص 453)
اين روند تا يك هفته بعد يعني 19 فروردين 1358 ادامه يافت و امام(ره) جوانان و زنان و مردان را به شركت پرشور در انتخابات و گزينش اشخاص امين فاضل و متدين فرا خواندند.
حوادث فروردين 1358 و شهادت استاد مطهري - اسلام شناس برجسته شوراي انقلاب - و ناآراميها در سطح كشور و شروع نگراني نيروهاي انقلابي از داخل و خارج سبب شد تا فرايند رخدادها شتاب بيشتري بگيرد و وقوع طولاني مدت مجلس مؤسسان و در نهايت تصويب قانون اساسي، طولاني شود. اين امر درست از آغاز خرداد 1358 با تلقي امام خميني(ره) از رخدادهاي جامعه ايران به عنوان توطئه اي براي به تعويق انداختن تصويب قانون اساسي و استقرار حكومت قانوني، روند جديدي را يافت. ايشان در اين باره اظهار داشتند: "توطئه اين است كه تصويب قانون اساسي را به تعويق بيندازند. يك سال، دو سال بحث و شور قرار بدهند و ريشه هاي گنديده به هم متصل بشوند و اساس اسلام را از بين ببرند." (همان، ج8 و ص160)
امام(ره) از اواخر خرداد 1358 از توطئه هاي داخلي و خارجي نام بردند و فرمودند: "تعويق مجلس بررسي پيش نويس قانون اساسي به بهانه ايجاد مجلس مؤسسان موجب مي شود كه اشخاص توطئه گر در مرزهاي ما در داخل، در خارج با هم متصل بشوند و با اتصال با هم اصل قانون اساسي و اصل اسلام را پايمال كنند." (همان، ج8 ص 160)
ايشان با حمله شديد به روشنفكران غربگرا، گفتند: "ما نيازمند به آن حقوق دانان غربي نيستيم." (همان، ص 171)
اين سخنها باعث شد تا امام خميني(ره) به طور صريح موضع خود را بيان داشته و فرمودند: "ما به خاطر اينكه اين نق نق ها كم بشود، گفتيم يك مجلسي هم درست بشود. شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذاريد، اگر خيلي دلتان مي خواهد غربي باشيد." (همان، ص 174)
بدين ترتيب، امام خميني(ره) با تمسك به توطئه هاي پيش روي انقلاب به جهت طولاني شدن زمان برپايي مجلس خبرگان و امكان راهيابي مخالفان به اين مجلس، ضمن نفي مجلس مؤسسان به روش معمول هم از جهت عنوان، هم از جهت تعداد، پيشنهاد جديدي را پيش روي مردم نهاده و خواستار حمايت مردم شدند.
پايان بخش بحثهاي دنباله دار در اين زمينه فرمان مورخ 4 خرداد 1358 امام خميني(ره) خطاب به نخست وزير بود. در اين فرمان آمده است:
"طرح قانون اساسي را... با سرعت تكميل و به تصويب شوراي انقلاب رسانده و هر چه زودتر در اختيار افكار عمومي بگذاريد تا همه صاحبنظران و تمامي اقشار ملت در مدت محدودي كه تعيين مي نماييد، پيشنهادها و نظرهاي خود را درباره آن ابراز نمايند، و بنا بر تصميمي كه با تبادل نظر با شوراي انقلاب و دولت گرفته شد، ترتيبي دهند تا مردم هر استان و هر يك از اقليتهاي مذهبي نمايندگان صاحب نظر خود را به تعدادي كه شوراي انقلاب اسلامي و دولت تعيين مي كنند، انتخاب كنند...پس از آنكه اين قانون اساسي در جمع نمايندگان صاحبنظر مردم مورد بررسي نهايي قرار گرفت، به رأي گذارده شود و طي يك همه پرسي نهايي، همه آحاد ملت قبول يا رد خود را مستقيم درباره آن ابراز نمايند." (همان ، ج 7 . ص 482و 483)
به دنبال اين فرمان، سخنراني 25 خرداد 1358 و حمله شديداللحن امام خميني(ره) شكل گيري مجلس خبرگان را ميسر ساخت و اين امر به دنبال جلسه مشترك دولت و شوراي انقلاب با رهبري انقلاب قطعي شد.
با روند تحول در مجلس مؤسسان و تبديل آن به مجلس خبرگان، به تدريج رويكردهاي جديدي نسبت به موضوعات و ويژگيهاي نمايندگان چنين مجلسي مطرح شد. نكته محوري اين بحث، ضرورت حضور جدي روحانيون در چنين نهاد قانونگذاري بود. امام خميني(ره) تقريباً از اواخر خرداد 1358 لزوم توجه علما به اين بحث را يادآور شدند و از آنها خواستند كه در مهلت يك ماهه در خصوص قانون اساسي نظر بدهند.

اهميت و شأن مجلس خبرگان از ديدگاه امام(ره)
حضرت امام(ره) بر نقش محوري ولايت فقيه در قانون اساسي نيز تأكيد داشتند، ايشان در ماههاي اوليه انقلاب كه بحث قانون اساسي و مجلس خبرگان مطرح بود، فرمودند: اينها "منحرفين از اسلام" در مجلسشان گفتند كه اين مجلس خبرگان (قانون اساسي) بايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براي آن يا تظاهرات كردند. اينها از مجلس خبرگان مي ترسند، براي اينكه مجلس خبرگان مي خواهند ولايت فقيه را اثبات كنند، مجلس خبرگان مي خواهند تصويب كنند آن چيزي كه خداي تبارك و تعالي فرموده است و اينها از او مي ترسند." (همان، ج5، ص 95)
چنانچه از بيانات فوق معلوم است، شأن مجلس خبرگان در نگاه امام خميني(ره) علاوه بر اينكه ريشه الهي دارد، براي پاسداري و حفاظت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي است و در فضايي كه مجلس خبرگان شكل گرفت، مخالفان و به بيان امام منحرفان در كمين بودند تا اين دستاوردها را كه حاصل خون شهيدان بود و مجلس خبرگان براي حفاظت از اين دستاوردها احساس وظيفه مي كردند، از ميان بردارند.
امام خميني(ره) ولايت فقيه را امري الهي معرفي مي كند و آن را همان ولايت رسول ا... مي داند. ايشان در اين باره مي فرمايد: "ولايت فقيه يك چيزي نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد، ولايت فقيه يك چيزي است كه خداي تبارك و تعالي درست كرده است، (ولايت فقيه) همان ولايت رسول ا... است." (صحيفه نور، ج5 ، ص 95)
امام خميني(ره) معتقد بود، مردم به اراده خويش با انتخاب خبرگان تمايل خود را براي تعيين فردي به عنوان رهبر حكومت اعلام مي كنند، يعني رهبر به اراده و ميل مردم صورت مي گيرد. ايشان در خصوص شكل گيري و انتخاب رهبري مي فرمايند: "اگر مردم به خبرگان رأي دادند تا مجتهد عادلي را براي حكومتشان تعيين كنند، وقتي آنها هم فردي را تعيين كردند تا رهبري را بر عهده بگيرد، قهري او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولي منتخب مردم مي شود و حكمش نافذ است." (صحيفه نور، ج21، ص 129)
در همين زمينه وقتي قرار بود اولين انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود، حضرت امام(ره) در پيامي بر اهميت اين مجلس و ارزش آن تأكيد فرمودند:"واضح است كه حكومت به جميع شؤون آن و ارگانهايي كه دارد تا از قبل شرع مقدس و خداوند تبارك و تعالي شرعيت پيدا نكند، اكثر كارهاي مربوط به قوه مقننه و قضاييه و اجراييه بدون مجوز خواهد بود و لذا تعيين خبرگان و فقيه شناسان از تكاليف بزرگ الهي است و هيچ كسي را عذري در مقابل اسلام و پيشگاه خداوند قهار نخواهد بود و من... اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهي كه منحرفان از هر چيزي بيشتر با آن مخالفت كرده و مي كنند- و اين نيز از اهميت آن است- يكدل و يك جهت در روز انتخابات به سوي صندوقها هجوم برند." (امام خميني(ره)، تاريخ 16/9/61، مندرج در مطبوعات)
همچنين، امام(ره) در خصوص اهميت انتخابات مجلس خبرگان آخرين توصيه اي كه فرمودند، در وصيتنامه سياسي الهي ايشان است:
"(مردم) در انتخابات خبرگان اگر مسامحه نمايند و خبرگان را روي موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند، چه بسا خساراتي به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذير نباشد."
(وصيت نامه سياسي- الهي امام خميني(ره) ص19)
در جايي ديگر امام(ره) حفظ دولت اسلامي را منوط به نظارت فقيه و ولايت فقيه مي داند و به نويسندگان و گويندگان اطمينان مي دهد كه راه ملت را كه همانا پشتيباني از ولايت فقيه بود طي كنند و هيچ گونه واهمه اي از نظام ولايت فقيه و حكومت اسلامي نداشته باشند.
ايشان در اين باره مي فرمايند: "من به همه اطمينان مي دهم كه امر دولت اسلامي اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبي بر اين مملكت وارد نخواهد شد. فقيه كنترل مي كند، جلوگيري مي كندو....
شما هم مسير همين ملت را طي كنيد...نگوييد ما اسلام را قبول داريم لكن با ولايت فقيه ، اسلام تباه مي شود. اين معنايش تكذيب ائمه است، تكذيب اسلام است." (همان، ج5 ص523)


شرايط رهبري از ديدگاه امام خميني(ره)
امام(ره) در 19 ارديبهشت سال 68 كه شوراي بازنگري قانون اساسي تشكيل شده بود، در پاسخ به طلب راهنمايي رئيس اين شورا (آية ا... مشكيني) نكاتي را متذكر شدند كه از آن جمله شرايط رهبري را در برگرفت:
در مورد رهبري ما كه نمي توانيم نظام اسلاميمان را بدون سرپرست رها كنيم، بايد فردي را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلاميمان در جهان سياست دفاع كند، من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط مرجعيت، لازم نيست، مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان كفايت مي كند، اگر مردم به خبرگان رأي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حكومتشان تعيين كنند، وقتي آنان هم فردي را تعيين كردند تا رهبري را بر عهده بگيرد، قهري او مورد قبول مردم است و در اين صورت ولي منتخب مردم مي شود و حكمش نافذ است."(مشروح مذاكرات شوراي بازنگري قانون اساسي، جلسه دوم)


لزوم پاسداري از مجلس خبرگان
امام خميني(ره) بر حفظ جايگاه مجلس خبرگان و رهبري از خطرهاي احتمالي كه هر لحظه آن را تهديد مي كند تأكيد داشتند و فقهاي شوراي نگهبان را بر جلوگيري و حفظ آن از انحراف توصيه مي كردند:
"و اكنون شما اي فقهاي شوراي خبرگان و اي برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهي و ستمشاهي، مسؤوليتي را قبول فرموده ايد كه در رأس همه مسؤوليتهاست...اگر اسلام عزيز و جمهوري نوپا به انحراف كشيده شود و سيلي بخورد و به شكست منتهي شود، خداي نخواسته اسلام براي قرنها به طاق نسيان سپرده مي شود." ايشان در ادامه، فقهاي شوراي نگهبان را از خطرهايي آگاه مي كند كه ممكن است با چهره نفاق در اطراف آنان نفوذ كرده و درصدد ضربه زدن به اسلام برآيند در اين باره مي فرمايد:
"... و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هر كسي به شما چشم دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذي در بيوت شما با چهره هاي صد درصد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه به بار آورند و با يك عمل انحرافي نظام را به انحراف بكشانند و با دست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي بزنند." (همان)


توصيه به اتحاد و همدلي بين اعضاي خبرگان
در بيانات حضرت امام(ره) به دوري از اختلاف و اتحاد و همدلي بين علما و روحانيت تأكيد شده است، ايشان در 29 تير 62 در جمع منتخبان مجلس خبرگان اين گونه مي فرمايند:
"... مطلب ديگر كه باز انسان را مي ترساند كه خداي نخواسته مبادا اين انقلاب به واسطه آن صدمه ببيند اين است كه بين آقايان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض كنيد كاميون داران و آنهايي كه شغلهاي مختلف دارند، اختلافي وارد بشود به صنف ديگر سرايت نمي كند، اما اگر در صنفها اختلاف پيدا شود، اين اختلاف به بازار هم كشيده مي شود، به خيابان هم كشيده مي شود، براي اينكه شما هادي مردم هستيد، مردم توجه دارند قهراً يك دسته به دنبال شما يك دسته دنبال آن كسي كه با شما مخالف است و يك وقت مي بينيد كه در همه ايران يك اختلافي از ناحيه ما پيدا شده است..." ( روزنامه ها 29 تير 62)
امام از اختلافهايي كه گهگاه در بين گروههاي مختلف ايجاد مي شد ابراز نگراني مي كردند و آنها را به پرهيز از اختلاف دعوت مي نمودند.
"مبدأ اختلافي كه گاهي بين ماها فرض كنيد پيدا مي شود، اختلاف كشيده بشود به جاهاي ديگر و موجب بشود به اينكه يك وقت ملت دو دسته بشوند... من نگران هستم و بسيار از اينها گاهي رنج مي برم كه مي شنوم مثلاً در فلان جا بين فلان و فلان اختلاف هست و بدانيد كه اختلاف، اختلاف سر اسلام نيست، اختلاف سر "من" است..."(همان منبع)
 منابع:

1- خميني، روح ا...؛ كشف الاسرار
2- خميني، روح ا...؛ صحيفه نور
3- قلفي، محمد وحيد؛ مجلس خبرگان و حكومت ديني در ايران
4- امجد، محمد؛ از ديكتاتوري سلطنتي تا دين سالاري
5- قزويني، حميد؛ نشريه جهان اسلام، 17/6/77
6- تأملي در شأن رهبري و خبرگان از نگاه امام خميني(ره)، نشريه رسالت، 11/7/77