مدرنیته هسته ای و هویت ایران

خطوط مناقشه مشخص شده اند: اروپا مذاکرات هسته ای را که قرار بود با ایران برگزار کند لغو کرده است و واشنگتن هم در تلاش است با فشار بر سازمان ملل متحد ایران را در انزوا قرار دهد. در مقابل، ایران سرسختانه موضع مقابله با غرب و ادامه برنامه هسته ای خود را دنبال می کند. اما همچنان که منتظر آغاز فصل جدیدی از این نمایش هستیم، قرار است مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در روز سوم سپتامبر گزارشی در مورد ایران ارائه دهد که احتمالا انتقاداتی از عملکرد تهران را به همراه خواهد داشت. در همین راستا، باید هویت بازیگران اصلی این نمایش را دنبال کنیم.

هویت، مفهومی است که غالبا برای طرح پرسش در مورد واقعیت های موجود مطرح می شود. هویت، در شکل معاصرش، محصول مدرنیسم است و همانطور که چارلز تیلور فیلسوف مشهور است هم می گوید، مدرنیسم، « انقلاب خود ابرازی» بود.
اما اگر هویت را محدود به افراد کنیم، اشتباه تئورتیکی بزرگی را مرتکب شده ایم. نباید ارتباط هویت را با واحد های بزرگتر، مثلا گروه ها، ملتها و کشورها نادیده بگیریم، چون هویت به هر صورت با ابعاد عمومی و بین المللی هم ارتباط نزدیکی دارد.
در حال حاضر، خطر حاضر و روشنی درمقابل صلح جهانی قرار گرفته است و آن هم رویارویی غرب با ایران در عرصه مسائل هسته ای است. این مواجهه، قبلا در اظهارات روسای جمهور سیاستگذاران و رسانه های ایران و طرف مقابل، نمود یافته بود. اخیرا گروهی از مردم ایران هم در خیابانها با شعار« سوخت هسته ای حق ماست» به این جرگه پیوسته اند.
در واقع، تندروهای ایرانی بازی خود را به دو شکل در آورده اند: احساسات ملی به علاوه انرژی هسته ای و آن را با شرایط زمان ملی شدن صنعت نفت یکی می دانند. حالا دیگر انرژی هسته ای با هویت ملی مردم ایران گره خورده است. آنها می خواهند به شهروندانشان، حس غرور جدیدی را بچشانند و ایران را به عنوان یکی از ده کشوری که جهان به فن آوری سوخت هسته ای دست یافته است معرفی کنند.
حتی کمال خرازی وزیر سابق امور خارجه ایران هم ماه گذشته در نیویورک گفت:« جهان باید بپذیرد که ایران به کلوب هسته ای پیوسته است.» اما موضوع غرور از انرژی هسته ای، نه فقط به ایران بلکه برای کل مسلمانان و نیز کشورهای جهان سوم با اهمیت جلوه داده می شود. همین جاست که ایدئولوژی پیشرفت با پوپولیسم هسته ای تلفیق می شود.
در همین حال، مسئله مدرنیته هسته ای، با قضاوت در مورد سلاح های هسته ای هم همراه شده است. مقامات ایرانی دائما سلاحهای هسته ای را محکوم کرده و آن را غیر اسلامی و غیر اخلاقی می خوانند. با این وجود، نمی توان ناگهان نتیجه گرفت که در مورد مسائل هسته ای، تمام ایرانیها بر یک عقیده اند. برخی از حامیان محیط زیست، نگرانی خود را از بابت مدیریت زباله های هسته ای و موارد مشابه اعلام کرده اند. در همین حال، گروه های اپوزیسیون خارج از ایران، دائما برنامه های هسته ای ایران را به تولید سلاح مربوط می کنند اما توجه ندارند که برنامه هسته ای ایران از پیش از انقلاب اسلامی آغاز شده است. در دهه 1970 میلادی، امریکا خود به این نتیجه رسید که با توجه به جمعیت رو به رشد ایران و نیازهای انرژی، باید منابع غیر نفتی و جایگزین مورد توجه قرار گیرد.
امریکا با چراغ سبز نشان دادن به رژیم شاه، راه را برای خرید نیروگاههای هسته ای و تجهیزات آن فراهم کرد. بنابراین، گروه های اپوزیسیون خارج از کشور، در این قضیه هم نمی توانند با توسل به حربه« رازهای هسته ای» ایران، موضع خود را توجیه کنند.
امروزه، مسئله حق ایران برای استفاده از فن آوری هسته ای در چارچوب معاهده منع گسترش هسته ای، با مفاهیمی مانند خود مختاری ملی گره خورده است. در واقع، تلاش غرب برای جداکردن ایران از برنامه های هسته ای، به شدت به هویت ایرانیان لطمه می زند و بحران ایجاد می کند. از سوی دیگر، برخی از ایرانیان بدون توجه به هسته ای بودن یا نبودن کشورهای دیگر، تنها خواهان احقاق حقوق ایران در عرصه بین الملل هستند.
در فضای ایدئولوژیکی جدید ایران، به رسمیت شناختن حق این کشور در استفاده از انرژی هسته ای، ارزش و اهمیتی نمادین یافته است. بنابراین ادامه موضع غرب، ممکن است شرایط را کاملا از کنترل خارج کند. اکنون باید« آگاهی جمعی» را به تمایل برای استفاده از انرژی هسته ای در ایران مربوط کنیم که شاید عواقب پیش بینی نشده ای هم داشته باشد.
اما نکته ای اینجا هست که چندان مورد توجه قرار نگرفته است. نباید هویت ملی را به یک دام سیاسی تبدیل کرد. نباید از توده های مردم در خیابان به عنوان ابزار فشار بر میز مذاکرات استفاده کرد. در غیر اینصورت، سردرد بزرگ دیگری برای ایران ایجاد خواهد شد.